بررسی استراتژیک

اشراف اطلاعاتی + تحلیل واقع بینانه =» بصیرت استراتژیک

بررسی استراتژیک

اشراف اطلاعاتی + تحلیل واقع بینانه =» بصیرت استراتژیک

بررسی استراتژیک

جریان شناسی و قدرت تحلیل مسایل سیاسی جزو معرفت دینی است. ( امام خامنه ای مدظلله العالی)



۳۴ مطلب با موضوع «امنیتی و اطلاعاتی» ثبت شده است

به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس از قدس اشغالی، روزنامه صهیونیستی یدیعوت احارنوت در نوزدهمین سالروز امضای توافقنامه صلح بین اسرائیل و اردن، نوشت: بی‌تردید اگر اردن نبود، ما باید اکنون نیروهای سپاه پاسداران ایران را در قلقیلیه می‌دیدیم.


این روزنامه در شماره روز چهارشنبه خود افزود: با وجود حمایت اردن از اسرائیل بر اساس توافقنامه صلح، اسرائیل با آن، برخورد شایسته‌ای ندارد.


یدیعوت احارنوت صلح با اردن را به نفع تل آویو و امان دانسته و نوشت: هر چند دو طرف، به مفاد این توافقنامه احترام می‌گذارند، اما اهمیت راهبردی صلح با اردن، نادیده گرفته شده و تقدیر شایسته‌ای از آن نشده است.


این روزنامه صهیونیستی در ادامه افزود: ما بسیار مدیون و سپاسگزار پادشاه اردن و کشورش هستیم، زیرا اگر وی نبود، باید نیروهای سپاه ایران را در قلقیلیه در فاصله پنج دقیقه‌ای شهرک «کفر سابا» می‌دیدیم.


روزنامه مزبور با لحنی انتقاد آمیز ادامه داد: با گذشت 19 سال از امضای توافقنامه مهم صلح با اردن، نگاه اسرائیل به «امان» از موضع بالا است و این اشتباهی است که امیدواریم روزی ناچار نشویم بهای سنگینی برای آن بپردازیم.


این روزنامه از سخنان سیاستمداران اسرائیلی مبنی بر اینکه «اردن، فلسطین است» به عنوان اشتباهی احمقانه یاد کرده و نوشت: بیان این سخنان حتی بر زبان کسانی که مهم نیستند، خطرناک بوده و جبهه پرخطر شرقی را به ما نزدیک می‌کند، در حالی‌که سایه خطر این جبهه با امضای توافقنامه صلح با اردن، از سر ما محو شد.

  • ۰ نظر
  • ۰۳ آبان ۹۲ ، ۰۰:۱۲
  • ۷۳۱ نمایش
  • ابناء الزهرا (سلام الله علیها)

خبرگزاری تسنیم: با توجه به پیشینه اصلاح‏طلبان در عرصه فعالیت‏هاى اجتماعى و هم‏چنین به‏کارگیرى کمتر آنان در کابینه از سوى حجت الاسلام روحانى، جهت‏گیرى براى فعالیت در حوزه اجتماعى و جامعه مدنى براى اصلاح‏طلبان به‏عنوان راهبرد این جریان تقویت خواهد شد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، زمانى‏که جریان اصلاح‏طلب در سال 76 وارد قدرت شد، توسعه سیاسى را راه‏حل اصلاحات و حل مشکلات کشور تلقى کرد، اما نتوانست بیش از هشت سال در قدرت دوام آورد. مسیر فعالیت‏هاى این جریان با پیروزى اصول‏گرایان در انتخابات سال 84 و شکل‏گیرى گفتمان جدید سوم تیر، دچار تنگنا شد و فرصت براى بسط و ترویج گفتمانى آنان از دست رفت.
حوادث پیش‏آمده در انتخابات سال 88 نیز کار را بر این جریان فکرى دشوار کرد و با دستگیرى برخى از فعالان سیاسى این جریان به جرم دست‏داشتن در فتنه‏گرى و فرار برخى از چهره‏هاى به‏نام آنان به خارج از کشور و پیوستن به اردوگاه ضدانقلاب و موضع‏گیرى علنى بخش دیگرى از آنان علیه نظام اسلامى و آرمان‏هاى انقلاب اسلامى، این جریان تا حد زیادى دچار از هم‏گسیختگى تشکیلاتى شد.
  در مسیر بازسازى تشکیلاتى‏
هرچند اغلب فعالان سیاسى جریان اصلاح‏طلب به انتخابات ریاست جمهورى یازدهم به چشم فرصتى براى بازگشت به قدرت مى‏نگریستند، اما بخش فکرى‏تر آن، انتخابات را فرصتى براى انسجام‏بخشى تشکیلاتى و بازتعریف هویتى جریان اصلاحات مى‏دانستند که به‏شدت بعد از ناکامى دوران دوم خرداد و شکست در ماجراى فتنه 88، بدان نیازمند بودند.
«عباس عبدى» یکى از طرفداران این رویکرد، مى‏گوید: «مسأله اصلى امروز اصلاح‏طلبان، حضور یا عدم حضور در انتخابات ریاست جمهورى آینده نیست. مسأله اصلى آنان، بازسازى خطمشى کلى اصلاح‏طلبى است.»
«سعید حجاریان» نیز در این مسأله با عباس عبدى هم‏نظر بود، هرچند که وى انتخابات را فرصتى براى سازماندهى تشکیلاتى اصلاح‏طلبان دانست در حالى‏که عبدى بر سازماندهى گفتمانى تأکید داشت.
اما آنچه در انتخابات 24 خرداد محقق شد، چیزى فراتر از انتظارات اولیه نظریه‏پردازهاى جریان اصلاح طلب بود. به قدرت رسیدن دکتر حسن روحانى میانه‏رو با شعار اعتدال و عقلانیت، فرصت مناسبى براى بازسازى و احیاى اصلاح‏طلبان فراهم آورد. هرچند مى‏توان جریان اصلاح‏طلب را سهامدار اصلى موفقیت آقاى حسن روحانى در انتخابات ریاست جمهورى یازدهم دانست، با این حال، ترکیب معرفى‏شده کابینه نشان مى‏دهد که دولت روحانى سهم چندانى براى اصلاح‏طلبان قائل نشده و ترجیح داده تا از گزینه‏هایى استفاده کند که از سابقه پررنگى در اردوگاه اصلاح‏طلبان برخوردار نباشند.
در اولین گام، بخشى از اصلاح‏طلبان تلاش کردند تا با یادآورى نقش حمایتى خاتمى و دیگر فعالان سیاسى اصلاح‏طلبان و تأثیر آن در رأى‏آورى روحانى و مواردى از این قبیل، سهم خود را از کابینه دولت یازدهم طلب کنند، اما ظاهراً روحانى ترجیح داد تا از نزدیکى بیش از اندازه به این جریان خوددارى کند و خود را رئیس جمهور همه ملت معرفى کند.
البته از این مسأله نباید غفلت کرد که به احتمال بسیار زیاد، تعداد قابل ملاحظه‏اى از مدیران میانى وزارتخانه‏ها و دستگاه‏هاى اجرایى از میان منسوبان به این جریان سیاسى انتخاب خواهند شد، جابه‏جایى‏هایى که مدیریت آن، خارج از اختیارات مجلس اصول‏گراى نهم است و مى‏تواند به حوزه نفوذ و تأثیرگذارى اصلاح‏طلبان در مدیریت اجرایى کشور بینجامد.
مورد دیگر از تلاش‏هاى قدرت‏طلبانه این جریان را مى‏توان در مجموعه شوراهاى شهر و روستا مشاهده کرد. فعالیت گسترده براى ریاست احمد مسجد جامعى بر شوراى شهر پایتخت و انتخاب محسن مهرعلیزاده یا محسن هاشمى به‏عنوان شهردار تهران، حکایت از عدم چشم‏پوشى اصلاح‏طلبان از گسترش و بسط قدرت سیاسى آنان دارد.
با وجود همه این تلاش‏ها باید گفت که کسب کرسى‏هاى قدرت اجرایى، آنچنان‏که انتظار مى‏رفت، براى اصلاح‏طلبان حاصل نشده است و در محافل خصوصى، برخى انتقادات از دکتر روحانى و از نحوه کناره‏گیرى دکتر عارف به نفع وى بدون مشخص‏کردن سهمى معین از کابینه، شنیده مى‏شود که حاصل آن، تقویت اتخاذ رویکرد اجتماعى و فعالیت در حوزه جامعه مدنى را در میان فعالان این جریان تقویت کرده است. اظهارات سعید حجاریان در گفت‏وگو با روزنامه شرق نیز مؤید این مسأله است. وى در جواب این سؤال که «وضعیت اصلاح‏طلبان چه خواهد شد، چه برنامه‏هایى دارند؟» مى‏گوید: «بالاخره یک عده به دانشگاه مى‏روند، یک عده به سمت کار روزنامه‏نگارى مى‏روند و یک عده هم به سمت امورى دیگر مى‏روند. همه کارى مى‏شود کرد! البته باید بگویم لازم نیست که همه به دولت بروند، بلکه ما باید به سمت فعالیت‏هاى مدنى پیش برویم.»
این عبارات به‏خوبى حکایت از آن دارد که اصلاح‏طلبان تلاش در حوزه اجتماعى و فعالیت‏هاى مدنى را به‏عنوان راهبرد اساسى خود در دوران حاکمیت دولت اعتدال انتخاب کرده‏اند.
   تأکید بر رویکرد اجتماعى‏
با توجه به پیشینه جریان اصلاح‏طلب در عرصه فعالیت‏هاى اجتماعى و هم‏چنین به‏کارگیرى کمتر آنان در کابینه از سوى دکتر روحانى، به‏نظر مى‏رسد جهت‏گیرى براى فعالیت در حوزه اجتماعى و جامعه مدنى براى اصلاح‏طلبان به‏عنوان راهبرد اساسى این جریان تقویت شود. این مسأله به‏خوبى مى‏تواند توان اصلاح‏طلبان را در فضاى باز و مناسب ایجادشده به بازسازى تشکیلاتى، تقویت گفتمانى و تقویت پایگاه اجتماعى به‏ویژه نزد نسل جوان کشور مصروف کند، بدون آن‏که مسؤولیتى در قبال رفع مشکلات کشور بر عهده داشته باشند.
در این بین، اولویت‏هایى براى این جریان در حال شکل‏گیرى و طرح‏ریزى است که به‏نظر مى‏رسد با هدف تقویت پایگاه اجتماعى براى کسب تمام‏عیار قدرت در آینده‏اى نه چندان دور اتخاذ شده است. رویکرد اجتماعى این جریان را مى‏توان در حوزه‏هاى زیر جست‏وجو کرد:
1. فعالیته حزبى؛ ایجاد فضایى براى فعالیت مجدد سیاسى احزاب دوم خردادى، یکى از اولویت‏هایى است که جریان اصلاح‏طلب دنبال خواهد کرد. پس از حواث سال 88، فضا براى فعالیت حزبى و تشکیلاتى اصلاح‏طلبان تا حدود زیادى محدود شد، چرا که تشکل‏هایى چون حزب مشارکت، سازمان مجاهدین و حزب اعتماد ملى تشکیلاتى بودند که با همه توان در فتنه‏گرى نقش داشتند و به حکم دادگاه انقلاب، غیرقانونى معرفى شدند. جریان دوم خرداد، بدون وجود گروه‏هاى فعالش توان انسجام‏بخشى و فعالیت سیاسى را ندارد، از این‏رو مسأله احیاى احزاب و گروه‏هاى سیاسى به اولویت مهم این جریان در این روزها تبدیل شده است. تازه‏ترین خبر در این زمینه، فعال‏شدن مجدد حزب اعتماد ملى و برگزارى اولین نشست این حزب پس از سال‏هاست که از آغاز تحرکات سیاسى احزاب اصلاح‏طلب حکایت دارد.
فعالیت جدید عارف براى تشکیل حزبى فراگیر نیز از جمله اقداماتى است که مى‏توان در راستاى فعالیت سیاسى جریان دوم خرداد تعریف کرد. محوریت فردى چون عارف که وجاهت قابل قبولى دارد و به حاشیه رفتن افراطى‏ها و چهره‏هایى که در فتنه نقش‏آفرین بوده‏اند، نشان مى‏دهد که رویکرد سیاسى جدید اصلاح‏طلبان نیز در گام اول با نوعى اعتدال‏ورزى و میانه‏روى همراه خواهد بود. نکته قابل ملاحظه آن‏که دیگر امکان فعالیت احزاب و گروه‏هاى سیاسى ورشکسته و منحل‏شده نه ممکن است و نه به نفع اصلاح‏طلبان خواهد بود، از این‏رو طبیعى است که باید منتظر احزاب و تشکل‏هاى جدید سیاسى با عنوان‏هاى تازه باشیم.
2. فعالیت مطبوعاتى؛ حوزه دیگر مورد علاقه اصلاح‏طلبان، فعالیت‏هاى مطبوعاتى است. اوج این فعالیت را در دوران دوم خرداد و با راه‏اندازى نشریات متعدد که با مطبوعات زنجیره‏اى مشهور شدند، به‏خاطر داریم. فعالیت مجدد مطبوعات، امکان گفتمان‏سازى مجدد اصلاح‏طلبان را فراهم خواهد آورد و آنان را در موقعیتى مناسب براى بازسازى و احیا قرار خواهد داد. ضمن آن‏که بخش قابل ملاحظه‏اى از نویسندگان این جریان با فعال‏شدن در این عرصه، بار دیگر خود را مطرح خواهند کرد.
یکى از ملاحظات در این زمینه، امکان فعالیت مجدد قلم به دستانى است که مبانى فکرى آنان در تعارض با مبانى دینى و ارزشى جامعه اسلامى است. فعالیت این افراد در مطبوعات و نشریات مذکور مى‏تواند بار دیگر مناقشات سیاسى - فرهنگى را در جامعه به همراه داشته باشد که البته این چالش‏هاى احتمالى در تعارض با رویکرد اعتدالى دولت روحانى خواهد بود. در این صورت باید منتظر ماند و دید که دولت یازدهم چه سیاستى در حوزه نشر و مطبوعات اتخاذ خواهد کرد و تا کجا حاضر به تحمل فعالیت نویسندگان اصلاح‏طلب خواهد بود.
3. فعالیت در محافل دانشجویى؛ یکى از مراکز سنتى نفوذ اصلاح‏طلبان، دانشگاه‏هاى کشور است. این جریان در میان استادان دانشگاه از پایگاه اجتماعى قابل قبولى برخوردار است. تشکل‏هاى دانشجویى داراى دیرینه تاریخى چون انجمن‏هاى اسلامى دانشجویان (دفتر تحکیم وحدت) و انجمن‏هاى صنفى دانشجویان نیز جزو مجموعه‏هاى همسو با این جریان محسوب مى‏شوند. مى‏توان این ادعاى اصلاح‏طلبان را تا حدى صحیح دانست که دانشگاه در طول سال‏هاى دهه هفتاد و هشتاد به‏عنوان عمق راهبرد این جریان عمل کرده است. هرچند در سال‏هاى اخیر به‏دلیل انحرافات ایجادشده در مجموعه‏هاى منسوب به این جریان و افتادن در دام افراطگرایى و نفوذ ضدانقلاب، برخى از این تشکل‏ها در موضع ضدیت با نظام و انقلاب قرار گرفته و با از دست دادن محبوبیت و اعتبار خود با مقابله دانشجویان انقلابى و حمایت نهادهاى قانونى اجازه فعالیت‏هاى سیاسى خود را در دانشگاه از دست داده و به تعطیلى کشیده شده‏اند. حتى در برخى موارد، این مجموعه‏هاى افراطى به مقابله با اصلاح‏طلبان نیز پرداخته‏اند که اوج آن‏را مى‏توان در مراسم روز دانشجو در سال‏هاى پایانى دولت اصلاحات مشاهده کرد که با توهین به خاتمى به تشنج کشیده شد.
با سپرى‏شدن دوران حاکمیت اصول‏گرایان و حاکمیت جریان نزدیک به اصلاح‏طلب در رأس قوه مجریه و وزارت علوم، باید شاهد فعالیت مجدد اصلاح‏طلبان براى تسخیر دانشگاه‏ها باشیم. اولین گام این جریان، تلاش براى تعیین وزیر علوم، تحقیقات و فناورى مورد علاقه‏شان بود که در این زمینه نام‏هایى چون، دکتر جعفر توفیقى (وزیر علوم دولت خاتمى)، دکتر غلامرضا ظریفیان، رضا فرجى دانا و جواد اطاعت به چشم مى‏خورد که دکتر روحانى خیلى زود متوجه شد که این اسامى با سوابق سیاسى که در کارنامه خود ثبت کرده‏اند، نخواهند توانست رأى اعتماد مجلس نهم را کسب کنند، از این‏رو در آخرین لحظه نام دکتر جعفر میلى منفرد، استاد دانشگاه امیرکبیر، به‏عنوان وزیر علوم معرفى شد که به استناد برخى اسناد و مدارک، وى نیز با جریان فتنه و فتنه‏گران در 1378 و 1388 در ارتباط بوده و در تحریک دانشجویان به اغتشاش نقش داشته است و به‏همین‏خاطر وى نیز نتوانست از مجلس رأى اعتماد بگیرد و رئیس دولت موقتاً دکتر توفیقى را سرپرست وزارت علوم نمود.
در کنار فعالیت گروه جدید در وزارت علوم، بى‏شک با فعال‏شدن مجدد جنبش دانشجویى با گرایش اصلاح‏طلبى در دانشگاه‏ها مواجه خواهیم بود. این مسأله با هدایت فعالان سیاسى اصلاح‏طلب همراه خواهد بود و با بازشدن فضاى سیاسى به نفع این جریان، شاهد رفت‏وآمد مجدد افراد منسوب به این جریان در دانشگاه‏ها خواهیم بود. این اقدام نیز مى‏تواند به ایجاد تنش و درگیرى در دانشگاه‏ها بینجامد، چراکه برخى از این افراد به‏دلیل عملکردشان در فتنه 88، با حساسیت دانشجویان ارزشى و حزب‏اللهى دانشگاه مواجه هستند و حضورشان در دانشگاه بدون آن‏که حاضر باشند در قبال مواضعشان در فتنه پاسخگو باشند و یا بدون آن‏که ابراز ندامت کنند، با مخالفت‏هاى جدى همراه خواهد بود که دولت اعتدال در قبال این مسأله نیز باید تدبیرى بیندیشد.
به هر حال، احتمالاً آغاز سال تحصیلى جدید که با فعالیت مجدد تشکل‏هاى دانشجویى اصلاح‏طلب همراه خواهد شد، با سال‏هاى اخیر متفاوت خواهد بود.
4. راه‏اندازى تشکل‏هاى مردم‏نهاد، یکى دیگر از حوزه‏هایى که اصلاح‏طلبان علاقه‏مند به فعالیت در آنند، حوزه‏هاى فرهنگى - اجتماعى با محوریت تشکل‏هاى مردم‏نهاد (ان.جى.او) است که اصلاح‏طلبان در دوران دوم خرداد سوداى فعال‏کردن آن‏ها را داشتند. این تشکل‏ها که بیشتر با محوریت جوانان، اغلب در حوزه‏هاى فرهنگى - هنرى، اجتماعى و محیط زیست فعالیت دارند، ظرفیت‏هایى است که اصلاح‏طلبان مى‏توانند در آن با عضوگیرى، به گسترش ارزش‏هاى گفتمانى خود بپردازند. این فرصت در وضعیتى براى اصلاح‏طلبان اهمیت دارد که این جریان از پایگاه قابل ملاحظه‏اى در نهادهاى مردمى مذهبى همچون هیئت‏هاى مذهبى، حسینیه‏ها، مساجد برخوردار نیست و این، نقصانى است که اصلاح‏طلبان براى جبران آن، راه‏اندازى مجموعه‏هاى موازى را دنبال مى‏کنند.
5. فعالیت در شبکه‏هاى مجازى، با پیروزى دکتر روحانى در انتخابات و تشکیل دولت میانه‏رو، فرصت‏هاى اصلاح‏طلبان در فضاى مجازى نیز بیشتر خواهد شد و باید شاهد افزایش فعالیت این جریان در شبکه‏هاى اجتماعى و گسترش وبلاگ‏نویسى و پایگاه‏هاى خبرى - تحلیلى باشیم. به هر حال، با حاکمیت این جریان سیاسى، از لحاظ سخت‏افزارى، مسأله فیلترینگ و سطح دسترسى به اینترنت و فضاى مجازى و هم‏چنین سرعت و پهناى باند اینترنت نیز دستخوش تغییراتى خواهد شد و از آنجا که اساس فکرى این جریان بر تسامح در حوزه فرهنگ و تکرار شعار «دانستن حق مردم است» است، از لحاظ نرم‏افزارى و محتوا هم شاهد نوعى آزادى سیاسى - فرهنگى خواهیم بود که مى‏تواند مناقشاتى را در سطح افکار عمومى به همراه داشته باشد.

در همین جهت احسان شریعتى چندى قبل در مصاحبه با روزنامه اعتماد از تأسیس حزب در فضاى مجازى سخن گفت که این موضوع خود گویاى توجه ویژه اصلاح‏طلبان به استفاده حداکثرى از فضاى مجازى در جهت اهداف خویش است.

  • ۰ نظر
  • ۰۸ شهریور ۹۲ ، ۱۲:۲۰
  • ۵۹۰ نمایش
  • ابناء الزهرا (سلام الله علیها)

 شواهد حاکی از آن است که حلقه «قتل‎های زنجیره‎ای» برنامه ویژه ای برای استفاده از ظرفیت‎های اجتماعی قشر کارگری برای امتیازگیری سیاسی تدارک دیده اند، موضوعی که پس از معرفی «علی ربیعی» به عنوان وزیر کار، امروز با مصاحبه «سعید حجاریان» پیرامون لزوم استفاده از ظرفیت های کارگری وارد فاز جدیدی شده است.

به گزارش رجانیوز، چند روز پس از معرفی علی ربیعی یکی از چهره های درگیر در ماجرای قتل‌های زنجیره‌ای به عنوان وزیر پیشنهادی کار، امروز یکی از روزنامه های اطلاح طلب مصاحبه ای از سعید حجاریان منتشر کرد که وی در این مصاحبه صراحتا از برنامه اصلاح طلبان برای بهره گیری از ظرفیت قشر کارگر برای به دست آوردن امتیازات سیاسی اشاره کرده است.  

سعید حجاریان در گفتگو با روزنامه بهار در پاسخ به سئوالی درباره اولویت های کاری آقای روحانی گفت: 

"معتقدم در دوران اصلاحات از بخش اقتصادی جامعه مدنی غفلت کردیم. آقای روحانی اگر واقعا به دنبال حل مشکلات اقتصادی باشد به قول خودش باید چرخ کارخانه‌ها بگردد، آنگاه ایران دارای پایگاه اجتماعی کارگری و کارفرمایی بزرگی خواهد شد که می‌تواند حامل شعارهای دوران اصلاحات نیز باشد. دوره اصلاحات با همه پیشرفت‌هایش در زمینه اقتصادی از یک کار ناتوان بود و آن خصوصی‌سازی (و نه اختصاصی سازی) با برنامه‌ای مدون بود. بسیاری از کشورها که به دنبال خصوصی‌سازی رفتند سازمان خصوصی‌سازی شان بسیار با کیفیت، علمی، روز آمد و با تکیه بر تجارب جهانی و با نگاه به مزیت نسبی خودشان بوده است. منتها در ایران سازمان خصوصی‌سازی در هشت سال گذشته کار کرده که بعضی می‌گویند آمار بیکاری حتی افزایش یافته است یعنی به تعداد بیکاران افزوده شده است".

اما زمانی این پازل تکمیل می شود که به پیشنهاد معنادار علی ربیعی از سوی دولت یازدهم، برای تصدی‌گری وزارت کار و امور اجتماعی به مجلس را نیز مد نظر قرار دهیم.

شاید بررسی سوابق ربیعی و ارتباطی که با موضوعات قتل‎های زنجیره‌ای، کوی دانشگاه و همراهی با موسوی در فتنه 88 داشته است، بهتر بتواند از حواشی این پیشنهاد پرده بردارد.

ربیعی با نام مستعار عباد معاون پارلمانی وزارت اطلاعات در زمان وزارت دری نجف آبادی و پیش از آن مدیرکل اطلاعات آذربایجان غربی نیز بوده است و در فتنه سال 78 و سال 88 نقش داشته است. 

فلاحیان در مصاحبه ای با روزنامه جام جم از تدریس او در دانشگاه امام باقر (علیه السلام) که زیر نظر وزارت اطلاعات است به عنوان استاد عملیات روانی یاد می کند.

 

فلاحیان نیز در مصاحبه ای با روزنامه جام جم از تدریس او در دانشگاه امام باقر (علیه السلام) که زیر نظر وزارت اطلاعات است به عنوان استاد عملیات روانی یاد می کند. فلاحیان در مصاحبه ای نیز از چگونگی خروج وی از وزارت و رفتن به شورای امنیت ملی اینگونه می گوید:" علی ربیعی از بچه های خانه کارگر و از بچه های چپ بود... یک مقطعی شد مدیرمسئول روزنامه کاروکارگر. در عین حال در وزارت اطلاعات هم بود. ما بهش گفتیم دیگر نمی شود که در اطلاعات بمانی. چون رفتی در یک گروه سیاسی. یا آن را انتخاب کن و یا وزارت را. او هم خیلی با من بد شد... علی ایحال وقتی کنارش گذاشتیم آقای حسن روحانی او را برد به دبیرخانه شورای امنیت ... بعد از انتخابات آقای خاتمی می خواست او را وزیر کار بگذارد و خیلی روی این مساله اصرار داشت... و در هر حال ربیعی وزیر کار نشد... یکهو گفتند بشود دبیر شورای امنیت... بالاخره با لابی بازیهای پشت پرده قرار شد که حالا رسما دبیر همین آقای روحانی باشد ولی مسئول اجرایی شورای امنیت عباد شود. البته این پست عباد بسیار کلیدی است در امنیت کشور..."

ارتباط دوستانه خاتمی و عباد تا آنجا بود که دری نجف آبادی در خاطرات خود درباره اولین اقداماتش پس وزارت اطلاعات می گوید :" . درحدود نه صفحه استراتژی خود را نوشتم پس از آن کپی گرفتم و یک نسخه برای آقای عباد و نسخه دیگر برای آقای معیری از بچه‌های وزارت فرستادم. هدفم از فرستادن کپی نوشته‌هایم برای آنها، دریافت تجربه‌ها و پیشنهاداتشان بود و یا این که اگر نکته‌ای مورد نیاز بود از آنها دریافت نمایم. ضمن این که ، آقای عباد از نزدیکان آقای خاتمی بود."

و یا خود ربیعی در یکی از مصاحبه هایش تاکید می کند:" بنده به عنوان نزدیکترین شخص به رئیس جمهوری هیچگاه نه کسی را معرفی کردم نه ..." از این میان می توان به نقش کلیدی وی در میان اصلاح طلبان پی برد.

استقبال معترضان از ربیعی در کوی دانشگاه

ربیعی در پروژه 18 تیر چندین نقش ایفا نمود.

وقتی در پی شکایت وزارت اطلاعات، روزنامه "سلام" تعطیل شد از سوی خاتمی به همراه ابطحی به وزارت اطلاعات فشار آورد تا شکایتش را از سلام پس بگیرد. که بعد آن از طرف وزارت اطلاعات اطلاعیه‌ای به این مضمون صادر [شد] که "به‌منظور جلوگیری از هرگونه تشنج در جامعه شکایت خود را پس می‌گیریم" .

در همان روز (هفدهم تیر) از طریق رسانه‌های گروهی اعلام گردید و از سوی دیگر بنابر خاطرات تاجزاده، ربیعی به همراه دکترمعین (وزیر علوم) و رضاخاتمی(دبیرکل جبهه مشارکت و برادر رییس جمهور) شب در میان معترضان مانده و مورد استقبال گرم و صمیمی آنها قرار می گیرد .

علی ربیعی که مشاور اجتماعی خاتمی و مسئول اجرایی دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی بود پس از آن عضو موثر کمیته تحقیق شورای امنیت در خصوص 18 تیر گشت و توانست در کنار تاج‌زاده ، ظریفیان و بلندیان دیگر اعضای دولت خاتمی در این کمیته فضای سنگینی علیه نیروی انتظامی به وجود آورد.

علی ربیعی و ماجرای قتلهای زنجیره ای

در ماجرای قتلهای زنجیره ای نیز گهگاه نام ربیعی به میان آمد. پرونده قتل های زنجیره ای زیر نظر کمیته تحقیق سه نفره رییس جمهور علی یونسی(رئیس وقت سازمان قضایی نیروهای مسلح)، عباد(علی ربیعی) و سرمدی و به مشاورت سعید حجاریان و خسرو تهرانی آغاز به کار نمود و از همان ابتدا نقش گسترده عباد در آن به چشم می آمد. گروه اول بازجویی زیر نظر سازمان قضایی نیروهای مسلح آغاز به کار کرد که به واسطه گزارشهای عباد در مرداد 1378 گروه اول بازجویی منحل و با تشکیل گروه دوم (موسوم به گروه بازخوانی) موافقت گردید ؛ ربیعی نتایج کار گروه بازخوانی را چنین برمی شمارد: «اول اینکه دربازجویی ها، روشهای درستی به کار گرفته نشده بود، دوم اینکه انحراف در بازجویی وجود داشت، به این معنی که این پرونده از مسیر کشف قتل ها دور شده بود، سوم اینکه مواردی مانند بمب گذاری درمشهد و سه مورد دیگر مانند ترور و قتل شخصیتی دیگر، نمی توانست کار این گروه باشد» بدین ترتیب مسیر پرونده به طور کامل تغییر کرد و در نتیجه سوی اتهامات به سمت فلاحیان رفت؛ فردی که موجب اخراج عباد از وزارت اطلاعات گشته بود.

روح الله حسینیان نیز که اکنون نماینده مردم تهران در مجلس می‌باشد در مصاحبه‌ای با هفته نامه "یا لثارات" در 4 آبان 1379 می‌گوید: «اوایل تشکیل وزارت اطلاعات چندین سال نماینده دادستان در وزارت اطلاعات بودم و از تمام عملکرد‌های ایشان با خبر هستم. در حقیقت من و آقای محسنی اژه‌ای به خاطر عملکرد‌های خشونت‌آمیز آقای ربیعی، سعید حجاریان و امثال اینها نتوانستیم آنجا بمانیم »

ربیعی و ابهام در ماجرای ترور حجاریان

نام عباد بار دیگر نیز در ترور حجاریان به مطبوعات کشیده شد. وی پیش از چاپ کتاب افشاگرانه بازی ترور و مبهم ماندن پیگیری رسانه ها در چگونگی ارتباط ترور کنندگان با اصلاح طلبان یکی از اصلی ترین چهره های غوغاسالار در این عرصه بود.

 نخستین واکنش جدی به ترور حجاریان از سوی شورای امنیت کشور صورت گرفت. علی ربیعی، بلافاصله در بیمارستان محل بستری شدن سعید حجاریان حضور یافت و ضمن اعلام تشکیل جلسه اضطراری شورای امنیت کشور، از تشکیل کمیته ای به ریاست سیدعبدالواحدموسوی لاری وزیر کشور و با حضور نماینده وزارت اطلاعات خبر داد. ربیعی که مشاور رئیس جمهور نیز بود در یک اظهار نظر رسمی اعلام کرد: "کسانی که حجاریان را برای ترور انتخاب کرده اند، می دانستند که با این اقدام، کشور را به بحران می‌کشانند."

هرچند بعد از افشای نوار مکالمه ترورکنندگان با یکی از اعضای شورای شهر اول و درز برخی اطلاعات درباره اهداف این ترور به رسانه ها هیچ گاه مشخص نگشت چه کسانی سعید حجاریان را انتخاب کرده بودند.

کنار گذاشته شدن ربیعی پس از انتخابات 84

علی ربیعی به عنوان مدیر مسؤول روزنامه کار و کارگر در سال 79 به اتهام نشر اکاذیب، افتراء و تهمت به قصد تشویش اذهان عمومی به دادگاه فراخوانده شد اما در سالهای بعد به جهت اینکه اتهاماتش مشمول مرور زمان شده است، برایش قرار موقوفی تقعیب صادر شد.

هرچند این امر به کناره گیری او از روزنامه کار و کارگر و واگذاری آن به مرتضی لطفی، عضو سابق شورای شهر تهران منجر گردید.

با پایان دوران پر التهاب دولت هفتم از وی اخبار کمتری به بیرون درز می یافت هرچند تا زمانی که در تابستان 84 لاریجانی به دبیرخانه شورای امنیت ملی آمد و پست مسئول اجرایی دبیرخانه را حذف کرد و مراسم تودیعی برای ربیعی در کنار حسن روحانی برگزار گردید همچنان از عناصر کلیدی این شورا بود و گهگاه نامی از وی به میان می آمد، آنچنانکه در انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری، علی ربیعی مشاور امنیت ملی خاتمی، از سوی وی مامور شده بود تا به تخلفات انتخاباتی رسیدگی کند.

متعاقب این ماموریت، ربیعی طی گزارش نهایی خود، بر روی چهل وهشت ساعت آخر رأی گیری تاکید کرده و نوشته بود که اطلاعات کاملی راجع به چرخش ناگهانی جناح راست از قالیباف و علی لاریجانی به سوی احمدی نژاد و بسیج امکانات آن از جمله امکانات فراقانونی برای پیروزی این کاندیدا وجود ندارد، و خلا اطلاعاتی مذکور یکی از مهمترین دلایل عدم درک انتخابات به شمار می رود.

نام علی ربیعی یکبار نیز به عنوان شاکی از نویسنده کتاب شنود اشباح به میان آمد. و زمانی که گلپور در تلاش برای اخذ مجوز برای جلد دوم کتابش که فصلی از آن به بحث شکایت ناموفق ربیعی اختصاص داشت مشغول بود، خسرو تهرانی، دیگر مشاور امنیتی خاتمی، توانسته است با رایزنیهای خود، مجوز صادر شده برای این کتاب را لغو کند تا جلد دوم کتاب گلپور از خارج از مسیرهای قانونی مجوز نشر خود را از دست بدهد و چاپ آن به زمان کنار نشستن یاران خاتمی موکول گردد.

علی ربیعی که دبیر ستاد مبارزه با فساد در دولت خاتمی نیز بود به غیر از اتهامات بی جواب مانده در دو جلد کتاب شنود اشباح اخیرا از سوی یک سایت خبری به تاسیس شرکتی با نام «الفت» متهم گردیده که به فعالیتهای کلان در زمینه های سیاسی - اقتصادی دست می زند .

علی ربیعی جامعه شناس می شود

علی ربیعی همزمان با موج گرفتن مدرک دکترا از سوی چهره های اطلاعاتی همچون حجاریان، عبدی و ... به خیل «جامعه شناسان»کشور پیوسته و کتاب‌های «جامعه ​شناسی تحولات ارزشی» و «زنده‌ باد فساد! جامعه‌شناسی سیاسی فساد در دولتهای جهان سوم» را منتشر نموده و در دانشگاه خانه کارگر تدریس می کند.

وی که همچنان عضو موثر شورای مرکزی خانه کارگر است روابط خوبی با دیگر گروه های اصلاح طلبان نیز دارد؛ او دوست نزدیک حسن روحانی و بسیاری از چهره های کارگزارانی نزدیک به وی است، با جبهه مشارکت دوستی دیرینه دارد، از عناصر اطلاعاتی مورد وثوق سازمان مجاهدین انقلاب است و با چهره های کلیدی مجمع روحانیون همچون خاتمی و ابطحی بسیار صمیمی است.

 ربیعی امین موسوی

ربیعی با توجه به سابقه ای که در زمان وزارت اطلاعات در حوزه جنگ روانی کسب کرده بود بعنوان حلقه اول مشاورین میرحسین موسوی نقش بسیزایی در انجام عملیات روانی داشت.

بنابرگزارش رسانه های خبری تیم عملیات روانی موسوی متشکل بود از: خسرو قنبری تهرانی، علی ربیعی(عباد)، سعید حجاریان،محمدرضا تاجیک  که سرتیم عمیلیات میدانی این کمیته ا. خ از نیروهای اخراجی دستگاه امنیتی بوده است.

برخی اعضای این گروه در دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی با بودجه نهاد ریاست جمهوری به انگلستان و برخی کشورهای دیگر اروپایی اعزام و در آنجا دوره های عالی "جنگ روانی" و "بحران" را گذرانده بودند.

نزدیکی ربیعی با موسوی به حدی بود که در اولین کنفرانس مطبوعتی که موسوی در آن نظام را متهم به تقلب در انتخابات کرد، ربیعی یکی از معدود افرادی باشد که با او وارد سالن نشست خبری می شود و در آن جلسه با وجود آنکه هنوز برگزاری انتخابات به پایان نرسیده بود موسوی پیروزی خود را اعلام کرده و نظام را به تقلب متهم می کند تا فتنه بزرگ کلید بخورد.

ربیعی در یک سخنرانی در اردبیل در جمع تندترین دانشجویان وابسته به فتنه گفت :« این را بدانید که حرکت اصلاحی همواره هزینه داشته است و کسی زیر پای انسان فرش قرمز پهن نمی‌کند. حرکت‌های تحول گرایانه همواره با نا آرامی همراه بوده است. نسل ما به دنبال انقلاب بود ....اما امروز وضعیت متفاوت است و نباید اینگونه قیاس‌ها صورت گیرد و نتیجه گیری‌های غلط به وجود آید .... مهم‌ترین دارو برای مشکلات جامعه را در اصلاحات می‌دانم و شما باید حلقه تئوریک خود را شرح دهید و خلأهای به وجود آمده را پر کنید ...

به نظر می رسد با وجود نقش غیرقابل انکار ربیعی در ماجراهای سال 88 و رویکردهای افراطی علی ربیعی در سالهای حاکمیت دولت اصلاحات، نه تنها پیشنهاد او به عنوان وزیر کابینه، توجیهی نخواهد داشت بلکه حاشیه های ایجاد شده از قبل این پیشنهاد، می تواند دامن دیگر وزرای پیشنهادی به مجلس را نیز بگیرد و در رای کلی کابینه نیز تاثیرگذار باشد.

  • ۰ نظر
  • ۲۰ مرداد ۹۲ ، ۰۲:۲۱
  • ۵۵۳ نمایش
  • ابناء الزهرا (سلام الله علیها)

ماجرا از آنجا آغاز شد که "ادوارد اسنودن" پیمانکار پیشین آژانس امنیت ملی آمریکا و سازمان سیا، در ماه ژوئن سال جاری میلادی از جاسوسی آمریکا از بسیاری کشورها و مقامات جهان پرده برداشت. این جاسوسی‌ها در قالب برنامه وسیع تحت عنوان پریزم (PRISM) از مردم سراسر جهان بویژه اروپا انجام شده است.

PRISM برنامه مشترک فوق‌محرمانه‌ای بین آژانس امنیت ملی‌ آمریکا (NSA)، اف‌‌بی‌آی و سیا است که با چندین شرکت ارائه دهنده خدمات فنآوری و مخابراتی برای دریافت اطلاعات کاربران این شرکت‌ها منعقد شده است. ادوارد جوزف اسنودن که از کارمندان یکی از شرکت‌های طرف قرارداد (NSA) بود در ماه ژوئن اطلاعات بسیار محرمانه‌ای را در اختیار روزنامه‌های واشنگتن‌پست و گاردین قرار داد.

اسنودن کیست ؟

ادوارد جوزف اسنودن در ایالت کارولینای شمالی آمریکا متولد شده و دانشجوی رشته کامپیوتر در کالج آروندل مریلند بود که موفق به اتمام دوره تحصیلش نشد. در سال 2007 وارد ارتش آمریکا شد و شرکت در جنگ عراق یکی از آرزوهای او بود اما طی تمرینات نظامی از ناحیه هر دو پا دچار شکستگی شد و پس از آن به عنوان نگهبان یکی از ساختمان‌های محرمانه متعلق به سازمان امنیت ملی در دانشگاه مریلند، وارد سیستم اطلاعاتی-امنیتی ایالات متحده شد. اندکی بعد اسنودن به بخش امنیت IT سازمان سیا منتقل شد.


اسنودن پس از آن با پوشش دیپلماتیک به ژنو رفت و مسئولیت نگهداری و حفظ شبکه‌های رایانه‌ای سازمان سیا در این کشور شد. وی در سال 2009 سیا را ترک کرد و به یکی از مجموعه‌های متعلق به سازمان امنیت ملی آمریکا در پایگاه‌ نظامی این کشور در ژاپن منتقل شد. وی به مدت سه ماه نیز مدیر سیستم‌های رایانه‌ای در پایگاه سازمان امنیت ملی در هاوایی مشغول به کار بود و پس از آن به هنگ‌کنگ رفت و به افشاگری علیه سیستم اطلاعاتی آمریکا پرداخت.

اسنودن چه اطلاعاتی را به چه انگیزه‌ای افشا کرد؟

پس از انتشار این اطلاعات، وی به گفتگو با نشریات معتبر جهان پرداخت و از برنامه جهانی آمریکا برای جاسوسی از شهروندان کل جهان پرده برداشت. اسنودن در مصاحبه با هفته‌نامه آلمانی اشپیگل فاش کرد سازمان سیا برای شنود ارتباطات شهروندان اروپایی، با سازمان اطلاعات فدرال آلمان (BND) همکاری می‌کند.

اسنودن در افشاگری خود از همکاری شرکت‌های ارتباطی و مخابراتی و همچنین ارائه‌دهندگان خدمات اینترنتی (نظیر شبکه‌های اجتماعی، گوگل، اپل، یاهو) با آژانس امنیت ملی آمریکا خبر داد که اطلاعات حساب‌های کاربری اعضا و مشترکان خود را در اختیار این آژانس قرار می‌دهند.

یکی از اسنادی که توسط جوزف اسنودن منتشر شد نشان می‌داد که بر اساس برنامه جاسوسی پریزم، شرکت‌های مربوطه بعد از دریافت درخواست از دادستان کل آمریکا و رئیس اطلاعات ملی آمریکا، هر گونه اطلاعات درخواستی را در قالب چندین فایل به واحد فنآوری ردیابی اطلاعاتی اف‌بی‌آی (Data Intercept Technology Unit) می‌دهد و سپس این اطلاعات به NSA منتقل می‌شود. این اطلاعات شامل ایمیل‌ها، مکالمات ضبط شده، نامه‌نگاری‌ها، اطلاعات فردی و ... است.


به گزارش مشرق، اسنودن از لحاظ شخصیتی فردی به شدت حساس نسبت به حریم خصوصی است و بر روی لپ‌تاپ وی همیشه برچسب‌هایی متعلق به سازمان‌های مدافع آزادی اینترنت و حریم خصوصی دیده می‌شد. اسنودن در فضای مجازی ردپای بسیار کمی از خود برجای گذاشته است و تنها اطلاعاتی که می‌توان پس از افشاگری‌هایش از وی بدست آورد، اطلاعاتی محدود درباره خانواده‌اش است و دیگر هیچ. حتی عکس‌های موجود نیز منحصر به چند تصویر قدیمی است.

اسنودن برنامه افشاگری خود را از ابتدای سال 2013 میلادی و با برقراری ارتباط با یک فیلمساز و دو خبرنگار روزنامه‌های گاردین و واشنگتن پست آغاز کرد. وی از طریق پست‌الکترونیک و با زبانی رمزنگاری شده با نام مستعار با این خبرنگاران در تماس بود و پیش از افشاگری به آن‌ها گفته بود که قطعا با دردسری بزرگ مواجه خواهد شد. اسنودن به خبرنگاران هشدار داد تا زمانیکه این اطلاعات منتشر نشده است، جان آن‌ها در خطر خواهد بود چرا که آن‌ها تنها افراد مطلع هستند و نیروهای امنیتی آمریکا به راحتی آن‌ها را خواهد کشت.

اسنودن در ماه می به بهانه درمان بیماری از محل خدمت خود در هاوایی مرخص شده و بدون برجای گذاشتن ردپایی از خود، به هنگ‌کنگ می‌رود. دو هفته بعد و در 6 ژوئن نیروهای امنیتی که تازه به اتفاقات رخ داده پی برده بودند وارد خانه اسنودن می‌شوند اما اثری از وی پیدا نمی‌کنند. اسنودن همان روز اطلاعات دریافتی از برنامه جاسوسی پریزم را از طریق واشنگتن‌پست و گاردین افشا می‌کند.

سه روز بعد اسنودن هویت خود را آشکار می‌کند و از ایسلند درخواست پناهندگی می‌کند اما سفیر این کشور در چین تاکید می‌کند که کشورش نمی‌تواند با درخواست اسنودن موافقت کند. وکیل اسنودن تلاش برای دریافت پناهندگی را آغاز می‌کند و در همین حال وزیر امنیت سابق هنگ‌کنگ به اسنودن توصیه می‌کند که هنگ‌کنگ را ترک کند یا اینکه احتمالا به آمریکا مسترد خواهد شد.

در اوج کشمکش‌ها بر سر اعطای پناهندگی یا استرداد اسنودن به آمریکا، دیمیتری پسکوف،‌ رایزن رسانه‌ای پوتین اعلام کرد روسیه درصورت دریافت درخواست پناهندگی از سوی اسنودن تمایل دارد درباره آن مذاکره کند.

اسنودن در مورد انگیزه‌هایش از افشای برنامه جاسوسی آمریکا می‌گوید: می‌دانم رسانه‌ها دوست دارند به مناقشات سیاسی بعد شخصی ببخشند و می‌دانم که دولت آمریکا از من تصویر یک شیطان را خواهد ساخت. واقعا می‌خواهم تمرکز اصلی مردم برروی این اطلاعات و مدارک محرمانه باشد به این امید که شهروندان در سرتاسر جهان به این بیاندیشند که می‌خواهند در چه جهانی زندگی کنند؟ تنها انگیزه من از این افشاگری آگاه کردن مردم از این بود که چه‌کارهایی به نام آن‌ها و علیه آن‌ها درحال انجام شدن است.

وی در گفتگو با گاردین تصریح کرد که زندگی خوب و راحت خود را قربانی این کرده‌ است تا مردم جهان آگاه شوند و نمی‌توانسته به دولت آمریکا این اجازه را بدهد آزادی‌های اساسی انسان‌ها در سراسر جهان را با دستگاه‌های عظیم جاسوسی که ساخته شده یا در حال ساخته شدن است، از بین ببرد.

افشاگری اسنودن ضربه‌ای به برنامه جاسوسی آمریکا بود

اما جنس اطلاعات منتشر شده از سوی اسنودن با افشاگری‌های پیشین (وبسایت ویکی‌لیکس و بردلی منینگ نظامی آمریکایی) تفاوتی عمده داشت. در افشاگری‌های پیشین، تنها "اطلاعات محرمانه محض" منتشر می‌شد اما اسنودن این‌بار روش‌ها و شیوه‌های جاسوسی و جمع‌آوری اطلاعات سرویس‌های اطلاعاتی – امنیتی آمریکا را افشا کرد. در واقع اسنودن افشا کرد که سرویس‌ها اطلاعاتی آمریکا به بهانه تأمین امنیت مردم این کشور، برنامه‌های جاسوسی خود را تا قلب اروپا و شنود و رصد ارتباطات شهروندان اروپا گسترش داده است.

این افشاگری‌ها گرچه همواره با بدبینی‌هایی نسبت به ساختگی بودن آن و پروژه «اطلاعات‌سوزی محدود» همراه بوده است، اما واکنش مقامات امنیتی و سیاسی را در پی داشت. مایکل هیدن رئیس سابق سازمان سیا و آژانس امنیت ملی افشاگری‌های اسنودن را بسیار حائز اهمیت توصیف کرده است چرا که به دلیل افشای شیوه‌های دسترسی و جمع‌آوری اطلاعات، ضربه بزرگی به جامعه اطلاعاتی آمریکا وارد آورده است و ممکن است اطلاعات بیشتری را به چین و روسیه هم داده باشد.

به اعتقاد هیدن ماجرای اسنودن در سال‌های آینده بر فعالیت‌ دستگاه‌های اطلاعاتی آمریکا تاثیر منفی خواهد گذاشت و چین و روسیه از همه راه‌های ممکن برای بهره‌برداری از اطلاعات و تجهیزات همراه اسنودن استفاده خواهند کرد.

اسنودن پس از افشاگری، از هنگ‌کنگ به روسیه و فرودگاه مسکو رفت اما به دلیل باطل شدن مدارکش از سوی دولت آمریکا اجازه ورود به خاک این کشور به وی داده نشد. یک‌ ماه و نیم اقامت اسنودن در فرودگاه مسکو سوژه رسانه‌های جهان بود و وکیل وی تلاش می‌کرد از یکی از کشورهایی که درخواست پناهندگی به آن‌ها ارسال شده بود، پناهندگی بگیرد.

اسنودن به 21 کشور جهان درخواست پناهندگی ارسال کرده بود که از کشورهای بولیوی، ونزوئلا و اکوادور با درخواست وی موافقت کردند اما اسنودن مهره‌ای نبود که پوتین و روسیه از آن به راحتی بگذرند و تقدیم کشورهای دیگر کنند.

بازی پوتین با مهره اسنودن با آمریکا آغاز شد و پیام‌های مقامات آمریکا برای استرداد وی به این کشور برای رئیس‌جمهور روسیه ارسال ‌شد. اما تجربه چالش‌های قبلی روسیه و آمریکا بویژه در مسئله سوریه و سپر دفاع موشکی آمریکا نشان می‌داد روسیه از کنار این فرصت بی‌نظیر برای به چالش کشیدن آمریکا به راحتی نخواهد گذشت.


در پی اعطای پناهندگی روسیه به اسنودن، زمستان روابط واشنگتن و مسکو سردتر از گذشته شده و اوباما نیز دیدار خود با پوتین را به همین دلیل لغو کرده است. از سوی دیگر روسیه نیز از لغو این دیدار ابراز تأسف کرده و آن را دلسردکننده خوانده است.

نمایندگان کنگره آمریکا نیز به شدت از اقدام روسیه خشمگین شده‌اند و از دولت خواسته‌اند به این اقدام واکنش شدید نشان دهد. جان مک‌کین سناتور جمهوری‌خواه از دولت خواسته است روابطش با روسیه را مورد بازبینی اساسی قرار دهد و از ناتو نیز خواسته تا به پیش‌روی و استقرار سامانه‌های موشکی در شرق اروپا ادامه دهد.

اسنودن، برگی دیگر در دستان روسیه

پس از یک‌ماه و نیم کشمکش پوتین در "اقدامی نمایشی" از اسنودن خواست تا دیگر اطلاعات خود را افشا نکند – و صرفاً بصورت محرمانه داشته‌های خود را تحویل اطلاعات روسیه دهد!-. پوتین همچنین تاکید کرد اجازه نخواهد داد اسنودن به روابط کشورش با شرکای آمریکایی خود لطمه وارد کند.

نهایتا روسیه با اعطای پناهندگی یکساله به اسنودن، این مهره باارزش را در دستان خود نگاه داشت تا در آینده در مذاکرات خود با اوباما، با دستی پُرتر از قبل حاضر شود. اهمیت اطلاعاتی، نرم‌افزاری و سیاسی اسنودن به حدی بالا بود که حتی ایران نیز می‌توانست – هرچند به عنوان ژستی سیاسی و تبلیغاتی – اعلام کند حاضر به دادن پناهندگی به اسنودن است. اما مقامات دستگاه دیپلماسی که چندان توجهی به این مسائل ندارند و تولد نوه ملکه انگلیس برایشان بااهمیت‌تر از موضوع اسنودن است، این فرصت را به سادگی از دست دادند.

تاکنون کشورهای غربی معاند، حتی به بی‌ارزش‌ترین چهره‌ها و مهره‌های سوخته سیاسی ضد ایرانی پناهندگی اعطا کرده و می‌کنند و از آن به عنوان توپخانه‌ای علیه جمهوری اسلامی بهره می‌گیرند و البته پس از تمام شدن تاریخ مصرفشان به گوشه‌ای پرتاب می‌کنند، اما وزارت خارجه کشورمان یک ماه و اندی فرصت داشت تا بر روی امواج پرونده اسنودن سوار شود و برای یکبار هم از حالت انفعالی خارج شود، اما نشد.

بسیاری از «تئوریسین‌های توطئه»، پرونده‌های نظیر اسنودن را «پروژه اطلاعات‌سوزی محدود و کنترل شده» برای انحراف افکاری عمومی جهان و تمرکز بر نقطه اشتباه می‌دانند که در بازه‌های زمانی مختلف و با هدف‌های تعیین شده انجام می‌شود.

این گروه، هم‌زمانی رسانه‌ای شدن افشاگری‌های اسنودن با مذاکرات سازش تشکیلات خودگران فلسطین با اسرائیل و پیروزی‌های ارتش سوریه در جنگ داخلی از جمله توجیهات رسانه‌ای – تبلیغاتی برای ظهور پدیده‌ای به نام اسنودن در بازه زمانی کنونی و تمرکز چندماهه براین مسئله و با هدف پیش‌برد اهداف آمریکا در مسائل دیگر به دور از توجه رسانه ها و افکار عمومی جهان می‌دانند.

گفتنی است سابقه افشاگری‌های اطلاعاتی طی سال‌های اخیر بر ضد دولت آمریکا پیش از اسنودن، به جولیان‌ آسانژ مدیر وبسایت ویکی‌لیکس و بردلی منینگ افسر ارتش آمریکا باز‌می‌گردد که اطلاعات محرمانه‌ای را در اختیار ویکی‌لیکس قرار داده بود و اکنون در انتظار محاکمه و احتمالا محکومیت حبس طولانی مدت قرار دارد.

  • ۰ نظر
  • ۲۰ مرداد ۹۲ ، ۰۱:۴۹
  • ۷۸۹ نمایش
  • ابناء الزهرا (سلام الله علیها)

یک مقام ارشد سرویس امنیتی فدرال روسیه معتقد است که فیس بوک به ظاهر خصوصی و در اختیار وزارت دفاع و سازمان سیا قرار دارد و به عنوان یک سلاح جنگ اطلاعاتی آمریکا کاربرد دارد.


پایگاه تحلیلی "پک آلرت" در گزارشی عنوان کرد: یکی از ماموران ارشد سرویس امنیت فدرال روسیه (اف‌اس‌بی) در نشستی غیررسمی با خبرنگاران در کرملین، شبکه اجتماعی فیس‌بوک آمریکا را خطرناک‌ترین سلاح جهان در جنگ اطلاعاتی توصیف کرده است. وی میگوید که اگر تواناییهای فیس‌بوک محدود نشود، تمام مردم جهان آزادیهای خود را کاملا از دست خواهند داد. شایان ذکر است که این مامور ارشد "اف اس بی" پیش‌تر نیز از مقامات روسیه خواسته بود که استفاده از اسکایپ، جی میل و هات میل را به عنوان مهم‌ترین تهدیدات امنیت ملی ممنوع کنند. البته این درخواست به دلیل نگرانی کرملین از واکنش غرب به سرعت رد شد.

* فیس‌بوک، زاده اداره آگاهی اطلاعات آمریکا

این مامور ارشد "اف اس بی" در ارزیابی خود از فیس‌بوک هشدار میدهد که این شبکه اجتماعی به ظاهر خصوصی، در حقیقت زاده "اداره آگاهی اطلاعات آمریکا" (آی ای او) است. این نهاد که در لوگوی آن چشمی خیره به جهانیان را میبینیم که بر فراز هرمی بزرگ جای گرفته است در سال 2002 تاسیس شد و هدف خود را "آگاهی کامل اطلاعاتی" (تی آی ای) از تمامی جوانب زندگی مردم آمریکا اعلام نمود.

* آگاهی کامل اطلاعاتی از طریق ذخیره اطلاعات شخصی همه مردم آمریکا

"آی ای او" معتقد است که با ایجاد یک مرکز داده کامپیوتری بزرگ جهت جمع‌آوری و ذخیره اطلاعات شخصی همه مردم آمریکا میتوان برنامه آگاهی کامل اطلاعاتی را تحقق بخشید. اطلاعات مورد نظر این اداره عبارتند از ایمیل‌ها، شبکه‌های اجتماعی، سابقه کارت‌های اعتباری، تماس‌های تلفنی، سابقه پزشکی و منابع اطلاعاتی بیشمار دیگر که همگی بدون حکم دادگاه قابل دسترسی هستند.

* پروژه احراز هویت از راه دور انسان

"آی ای او" نتیجه نهایی این طرح را "احراز هویت از راه دور انسان" (هیومن آی دی) مینامد. به نظر آنها پروژه "هیومن آی دی" یک تکنولوژی شناسایی بیومتریک خودکار است که به منظور حفاظت، پیشگیری از جرم و تامین امنیت ملی و دفاع از کشور، افراد را از فواصل بسیار دور رهگیری کرده، شناسایی میکند و هویت آنها را تشخیص میدهد.

اهداف پروژه "هیومن آی دی" عبارتند از:

- بسط الگوریتم‌هایی برای کشف و تعیین محل اشخاص تا شعاع 150 متری

- افزودن فناوریهای تشخیص چهره و شیوه راه رفتن به سیستم‌های شبانه‌روزی احراز هویت انسانی

- توسعه و تولید سیستم‌های احراز هویت انسانی با استفاده از تصویرسازی آشکار تا شعاع 150 متر

- توسعه یک سیستم کم مصرف راداری با موج میلیمتری و دامنه تشخیص گسترده و دامنه دقیق شناسایی شیوه راه رفتن

- توانایی تشخیص شیوه راه رفتن از روی قطعات ویدئویی برای احراز هویت از راه دور افراد

- توسعه یک سیستم تشخیص چهره آشکار و مادون قرمز

* آمریکاییها از طریق فیس‌بوک جاسوسی خود را میکنند

این مامور "اف اس بی" در ادامه میافزاید که "آی ای او" برای رسیدن به این اهداف باید راهی مییافت که آمریکاییها خودشان جاسوسی خود را بکنند و بدین ترتیب "آی ای او" بتواند قوانین حمایتی از افراد و حریم خصوصی آنها را دور بزند؛ لذا با این هدف بود که سنگ بنای شبکه اجتماعی فیس‌بوک که اکنون پر بازدیدترین سایت اینترنتی دنیا است، گزارده شد.

* موسس واقعی فیس‌بوک، رییس سابق اداره آگاهی از اطلاعات آمریکا است

تاسیس واقعی فیس‌بوک به یکی از مهم‌ترین دانشمندان نظامی آمریکا و رییس سابق "آی ای او" دکتر "آنیتا جونز" نسبت داده میشود. او از طریق شرکت سرمایه گذاری مشترک وزارت دفاع آمریکا و سازمان سیا، "اینکیوتل"، منابع مالی اولیه فیس‌بوک را تامین و تا به حال چند صد میلیون دلار سرمایه در آن تزریق کرده است.

* با عضویت در فیس‌بوک دولت آمریکا حق دسترسی به تمام اطلاعات شما را خواهد داشت

کاربران نمیدانند که با عضویت در این شبکه اجتماعی آنها به دولت آمریکا اجازه دسترسی کامل و بی حد و حصر به آنچه که آنها در اینترنت انجام داده‌اند یا انجام میدهند یا در آینده انجام خواهند داد را اعطا کرده‌اند. گواه این ادعا موافقت نامه حریم خصوصی و شرایط استفاده‌ای است که کاربران با فیس‌بوک امضا کرده‌اند:

* بیانیه حریم خصوصی فیس‌بوک

فیس‌بوک اطلاعات مربوط به شما را از سایر منابع همچون روزنامه‌ها و سرویس‌های پیام کوتاه نیز جمع‌آوری میکند. این اطلاعات بدون توجه به استفاده شما از وب‌سایت گردآوری میشود.

* شرایط استفاده از فیس‌بوک

با ارسال مطالبی به عنوان کاربر در هر قسمت از سایت، شما به صورت خودکار به فیس‌بوک مجوز میدهید یا تضمین میکنید که حق اعطای چنین مجوزی را دارید که فیس‌بوک بتواند از چنین اطلاعات و محتوایی استفاده کند، آنها را کپی و اجرا کند، به نمایش بگذارد، تغییر ساختار بدهد، (تمام یا بخشی از آن را) ترجمه، خلاصه و پخش کند ...فیس‌بوک میتواند چنین اطلاعات و محتوایی را ماخذ آثار دیگر قرار دهد یا در آثار دیگر تلفیق کند. این مجوز (با حق تجویز به غیر) غیرقابل فسخ، همیشگی، غیر انحصاری، قابل انتقال، کامل و جهانی است.


* دسترسی فیس‌بوک به گوشیهای همراه

گزارش‌های جدید که در سطح آمریکا منتشر شده نگران‌کننده‌تر است. طبق این گزارش‌ها، کل اطلاعات دفترچه تلفن، پیامک‌ها، تصاویر و تمامی اطلاعات موجود در گوشیهای موبایل یا گوشیهای هوشمند آن دسته از کاربرانی که تلفن خود را در سایت فیس‌بوک وارد کرده‌اند بدون رضایت خود آنها به سایت منتقل شده است. البته این کاربران ساده دل با امضای موافقت نامه حریم خصوصی و شرایط استفاده در زمان عضویت در فیس‌بوک چنین امکانی را فراهم کرده‌اند.

* فیس‌بوک در صدر مراکز داده اطلاعات بیومتریک جهان قرار دارد

این مامور "اف اس بی" هشدار میدهد که "آی ای او" با استفاده از فیس‌بوک، سلاح جنگ اطلاعاتی خود، اجرای پروژه "هیومن آی دی" را آغاز کرده است. آلمان نیز اخیرا هشدار داده است که فیس‌بوک احتمالا در صدر بزرگ‌ترین مراکز داده اطلاعات بیومتریک جهان قرار دارد. گزارش‌های جدید منتشره در آمریکا نیز حکایت از آن دارد که "آی ای او" استفاده از نرم افزار تشخیص چهره را در مورد میلیون‌ها کاربر آغاز کرده است. گزارش مجله تخصصی "پیسیوورلد" تا حدی میتواند در درک موضوع به ما کمک کند:

* سرویس تشخیص چهره فیس‌بوک، ترسناک است

نمیدانم که اخبار را شنیده‌اید یا نه، اما فیس‌بوک حقیقتا دارد خیلی ترسناک میشود. فیس‌بوک روز سه‌شنبه اعلام کرد که در هفته‌های آتی تکنولوژی تشخیص چهره خود را برای تمام کاربران فعال خواهد کرد، که میتواند فرآیند تگ کردن تصاویر را نیمه خودکار کند. قطعا شما میتوانید از این سرویس خارج شوید، اما این راهکار چندان مفید نخواهد بود. خروج از سرویس مانع از آن نمیشود که فیس‌بوک اطلاعات شما را جمع نکند و صورت شما را تشخیص ندهد. شما با این کار تنها مانع از این میشوید که افراد دیگر، شما را به طور خودکار تگ نکنند.

* از فیس‌بوک در بحرین برای سرکوب معترضان استفاده شده است

این مامور "اف اس بی" میافزاید که فیس‌بوک، نرم‌افزار تشخیص چهره خود را علیه معترضان رژیم بحرین که از حمایت آمریکا برخوردار است آزمایش کرده است. از این نرم‌افزار برای رهگیری معترضان و سپردن آنها به تجاوز، شکنجه و مرگ استفاده شده است.

* نقش فیس‌بوک در سانسور اخبار آمریکا

گزارش کامل ماه اکتبر 2010 روزنامه آمریکایی "اگزمینر" نیز نشان میدهد که چگونه فیس‌بوک برخی از اخبار آمریکا را سانسور میکرده و یا مانع از انتشار آنها میشده است. برای نمونه فیس‌بوک مانع از اعتراض به انتشار لکه نفتی توسط شرکت "بی پی" شده است:

* فیس‌بوک با شیوه‌های ضدجاسوسی به معترضان به انتشار لکه نفتی حمله میکند

یکی از حملات شبه ضدجاسوسی فیس‌بوک که در روزنامه "پلیتیکو"، روزنامه متعلق به جریان حاکم نیز بدان پرداخته شده است، علیه آن دسته از اعضای فیس‌بوک صورت گرفته که سعی داشته‌اند در فیس‌بوک شرکت "بی پی" را بایکوت کنند. شرکت "بی پی" یکی از مسببان انتشار لکه نفتی 20 آوریل 2010 در خلیج مکزیک است که محیط زیست، اقتصاد و جمعیت منطقه خلیج مکزیک را نابود کرده است.

* آگاهی مدیران اجرایی و حامیان فیس‌بوک از اقدامات جاسوسی فیس‌بوک

حملات نرم‌افزاری پیچیده جاسوسی و ضدجاسوسی فیس‌بوک تنها با تائید مدیران اجرایی و حامیان مالی رده بالای فیس‌بوک ممکن بوده است. مدیران رده بالای فیس‌بوک همیشه از دسترسی آسان و راحت خود به باراک اوباما سخن میگویند. شرکت "بی پی" در جریان رقابت‌های انتخاباتی بیشترین کمک‌های مالی را به باراک اوباما کرده است. وزیر انرژی باراک اوباما، "استیون چو"، قبل از پیوستن به کابینه اوباما از شرکت "بی پی" کمک 500 میلیون دلاری دریافت کرده است.

* نفوذ وزارت دفاع آمریکا از طریق فیس‌بوک به کامپیوتر 77 درصد کاربران اینترنت در آمریکای شمالی

محققانی همچون "ویشار آگاروال" به ارتباط نزدیک میان سرمایه‌گذاران حامی فیس‌بوک و شرکت "اینکیوتل" که جبهه سرمایه‌گذاری سیا است اشاره کرده‌اند. دکتر آنیتا جونز یکی از مقامات بلندپایه اسبق "دارپا" (آژانس پروژه‌های تحقیقاتی پیشرفته دفاعی) و اداره آگاهی از اطلاعات وزارت دفاع آمریکا، عضو هیئت مدیره شرکت اینکیوتل نیز هست. در حقیقت فیس‌بوک دارایی اینترنتی سیا و "آی ای او" است. "آی ای او" در پی پیشنهادات دریاسالار "جان پویندکستر"، مشاور امنیت ملی سابق "رونالد ریگان" و "برایان هیکس"، مدیر اجرایی شرکت "سایک" به وزارت دفاع آمریکا مبنی بر ایجاد یک برنامه آگاهی از اطلاعات پس از (حملات دروغین) 11 سپتامبر 2011 تاسیس شده است. "آی ای او" که جلوه غیرمشروع شرکت "سایک" و زاییده فکری جان پویندکستر است در کامپیوترِ 77.4 % از 266 میلیون کاربر اینترنت در آمریکای شمالی نفوذ کرده که تمامی آنها عضو فیس‌بوک هستند.

* تکنولوژی جدید فیس‌بوک، مرز جهان الکترونیک و زیست شناسی را از بین میبرد

این مامور ارشد "اف اس بی" در ادامه توصیف تصویر ترسناک فیس‌بوک هشدار میدهد که این سلاح جنگ اطلاعاتی بزودی تکنولوژی جدید خود به نام "تاتوی الکترونیکی پوست" (ای اس تی) را به کاربران خود معرفی خواهد کرد. این تکنولوژی عبارت است از یک وصله الکترونیکی به باریکی مو که بازیهای کامپیوتری و حسگرهای پزشکی را متحول خواهد کرد و مرز میان جهان الکترونیک و زیست شناسی را از بین خواهد برد. این موضوع، "داغ دجال" را که در انجیل ذکر شده به ذهن متبادر میکند، انجیل هشدار میدهد که در واپسین روزهای جهان هیچ کس بدون داشتن این داغ در پیشانی یا دست خود نمیتواند چیزی بخرد یا بفروشد.

* تمام اطلاعات گردآوری شده در فیس‌بوک به وزارت امنیت کشور آمریکا منتقل شده است

این مامور ارشد "اف اس بی" در پایان نشست خبری غیر رسمی خود به این نکته اشاره میکند که تمام اطلاعات گردآوری شده توسط فیس‌بوک (که اکنون متعلق به آنها است) به وزارت امنیت کشور آمریکا منتقل شده و در آنجا در مراکز داده گسترده مربوط به مبارزه با تروریسم با نام "سرویس لیست بررسی تروریسم" نگهداری میشود. در این مرکز داده، حجم نامشخصی از اطلاعات شخصی تمام آمریکاییهایی که عضو فیس‌بوک، سلاح جنگ اطلاعاتی هستند از قبیل نام، تصویر و داده بیومتریک آنها نگهداری میشود.

* اعتراض گروه‌های حقوق بشری

هرچند بسیاری از گروه‌های حقوق بشری علیه این دخالت آشکار در حریم خصوصی شهروندان عادی آمریکا اعتراض کرده‌اند اما وزارت امنیت این کشور مدعی است که تمام اطلاعات گردآوری شده در کامپیوترهای آنها سری بوده و هیچ کس حق اطلاع از آنها را ندارد.

* داده‌های بیومتریک ما، تنها اطلاعات لازم برای احراز هویت ما

برای اینکه بدانیم آمریکا چه نوع جامعه‌ای برای خود ایجاد کرده است تنها کافی است گزارش اخیر شبکه الجزیره در خصوص زندگی آمریکاییها در آینده‌ای نه چندان دور را بخوانیم:

ما به سرعت به زمانی نزدیک میشویم که در آن لازم نیست ماموران پلیس از شما اوراق شناسایی بخواهند، خودِ فیزیکی شما و داده‌های بیومتریک آن، تمام چیزی است که برای احراز هویت شما کفایت میکند. یک ابزار کوچک متصل به گوشی موبایل میتواند از صورت شما عکس بگیرد و مهم‌ترین ویژگیها و نکات صورت شما را ترسیم کند (تبدیل اعداد به داده‌های بیومتریک)، عنبیه شما را اسکن کند و در همان جا اثر انگشت شما را بگیرد.

این ابزار متعلق به جهان آینده نیست و قبلا نمونه‌های اولیه آن تولید و آزمایش شده است. تا پاییز سال جاری، سیستم موبایل اطلاعات و شناسایی مجرمین (مُریس) توسط 40 اداره پلیس در سرتاسر خاک آمریکا برای انجام این شناساییهای بیومتریک مورد استفاده قرار خواهد گرفت. تا کنون 1000 دستگاه از این ابزار با قیمت 3000 دلار برای هر دستگاه و وزن تقریبی 354 گرم سفارش داده شده که در ادارات پلیس و کلانتریها توزیع خواهد شد.

* مردم به نام امنیت آزادیهای خود را از دست خواهند داد

نویسنده و روزنامه‌نگار بزرگ انگلیسی، جورج اورول (1930-1950) به بهترین شکل زندگی آمریکاییهای فیس‌بوکی و تمام جهان را توصیف کرده است و هشدار داده که تمام مردم به نام امنیت آزادیهای خود را از دست خواهند داد... "اگر تصوری از آینده میخواهید، چکمه‌ای را تصور کنید که برای همیشه بر چهره انسان نقش بسته است".

  • ۰ نظر
  • ۱۸ مرداد ۹۲ ، ۱۰:۵۷
  • ۸۴۶ نمایش
  • ابناء الزهرا (سلام الله علیها)
بعد از رژیم صهیونیستی، بحرین، استرالیا، امریکا، کانادا و سه کشور اروپایی، وزرای خارجه ۲۸ کشور اتحادیه اروپا هم دیروز به اجماع رسیدند که شاخه نظامی حزب‌الله لبنان را در فهرست گروه‌های تروریستی قرار دهند. تصمیم وزرای خارج اروپا برای قرار دادن شاخه نظامی حزب‌الله در لیست سیاه، بعد از چندین هفته رایزنی بین وزرای خارجه اروپایی و به رغم مخالفت کشورهایی مانند اتریش، جمهوری چک، ایرلند و مالت گرفته شد.
به این ترتیب، سفر مقام‌ها و حامیان حزب‌الله به کشورهای اروپایی ممنوع شده و امکان بلوکه کردن اموال و دارایی‌های مالی آن در کشورهای اروپایی فراهم می‌شود. همچنین هر نوع ملاقات میان دیپلمات‌های اتحادیه اروپا و اعضای شاخه نظامی حزب‌الله غیرقانونی خواهد شد.تحرکات برای قراردادن نام حزب‌الله در فهرست گروه‌های تروریستی اروپا، بعد از حادثه سال ۲۰۱۲ بلغارستان جدی شد و مجادلاتی که در داخل اتحادیه اروپا برای قرار دادن حزب‌الله در فهرست ترویسم رخ داده نیز علی الظاهر به حادثه بلغارستان برمی گردد؛ حادثه‌ای که در جریان آن شش اسرائیلی در جریان بمب‌گذاری در یک اتوبوس کشته شدند. با این حال، مثل بسیای از موارد دیگر، نمی‌توان قبول کرد که تروریستی خواندن شاخه نظامی حزب‌الله ناشی از ملاحظات سیاسی نبوده باشد.ادامه….
طرح قرار دادن حزب‌الله در فهرست تروریستی اروپا را انگلیس هدایت کرد. تا همین چند هفته قبل، برخی کشورهای اروپایی اصرار داشتند که درباره ارتباط حزب‌الله با حادثه بلغارستان متقاعد نشده‌اند، ولی دیروز در نهایت وزرای ۲۸ کشور اروپایی به اجماع رسیدند که شاخه نظامی حزب‌الله را در فهرست تروریسم قرار بدهند. گزارش‌های غیررسمی از جمله گزارش دیروز روزنامه فایننشال تایمز نشان می‌دهد که لابی اسرائیلی‌ها نقش مهمی در این تصمیم اروپا داشته است. «فایننشال تایمز» نوشت: «به دنبال فشارهای اسرائیل، اتحادیه اروپا درصدد است حزب‌الله لبنان را به عنوان یک گروه تروریستی معرفی نماید.»
البته در داخل اروپا بر سر اینکه چطور می‌توان بین شاخه سیاسی و نظامی حزب‌الله تفکیک قائل شد، اختلاف نظرهای جدی وجود دارد، ولی اصل مسئله به این برمی گردد که کشورهایی مثل انگلیس، از تصمیم اتحادیه اروپا تفسیری موسع خواهند کرد و دامنه تصمیم دیروز، به فعالیت‌های نظامی حزب‌الله محدود نخواهد شد.
تصمیم برای «بلک لیست کردن» حزب‌الله را نمی‌توان با موازنه منطقه‌ای بعد از موفقیت حزب‌الله در جنگ تابستان ۲۰۰۶ و به خصوص مداخله تعیین کننده آن در جنگ داخلی سوریه بی‌ارتباط دانست. شیوه جنگی جدیدی که حزب‌الله در جران جنگ ۲۰۰۶ علیه اسرائیل به کار گرفت و همان را در جنگ سوریه و کنترل شهر قصیر به کار بست، باعث شد که این گروه به عنوان اولین بازیگر مسلح غیرحکومتی در خاورمیانه ظاهر شود که تا دل حکومت لبنان نیز نفوذ کرد. بعضی تحلیلگران غربی برای حزب‌الله از تعبیر «دولت در درون دولت» استفاده می‌کنند؛ تعبیری که هر چند از برخی جهات گمراه کننده است، ولی از جهاتی دیگر نیز درست به نظر می‌رسد. اروپا با تصمیم روز دوشنبه سعی کرد روند توسعه این بازیگر غیر حکومتی حکومتی را مهار کند.
گزارش‌های مختلفی درباره نقل و انتقال‌های مالی حزب‌الله در داخل کشورهای اروپایی منتشر شده و اروپایی‌ها با تصمیم روز دوشنبه، سعی خواهند کرد به روشی قانونی آن را مهار کنند. به علاوه، اروپا در چارچوب فراسرزمینی کردن قواعد خود، از این پس سعی خواهد کرد کشورهای دیگر را هم برای محدود کردن مناسبات با حزب‌الله تحت فشار بگذارد. یک مورد مشخص در این باره، دولت لبنان است که از این پس مجبور خواهد بود در تصمیم‌گیری برای قرار دادن چهره‌های حزب‌الله در کابینه و ساختار دولت، با ملاحظه بیشتری عمل کند.
دست آخر اینکه، قرار دادن شاخه نظامی حزب‌الله در فهرست تروریستی اروپا، تلاشی ضمنی برای مهار ایران است. در شرایطی که تل‌آویو، تهران را بزرگ‌ترین تهدید امنیتی خود محسوب می‌کند، اروپا با تصمیم روز دوشنبه خود در بروکسل، در واقع یک گام دیگر برای مهار بزرگ‌ترین تهدید در خارج نزدیک سرزمین‌های اشغالی برداشت.
  • ۰ نظر
  • ۱۸ مرداد ۹۲ ، ۰۱:۰۱
  • ۷۷۷ نمایش
  • ابناء الزهرا (سلام الله علیها)

به گزارش ایران دیپلماتیک  به نقل از تسنیم: حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمحمود علوی روز یکشنبه این هفته از سوی حجت‌الاسلام والمسلمین حسن روحانی رئیس جمهور به عنوان وزیر پیشنهادی اطلاعات در کابینه یازدهم معرفی شد. 
 
متن کامل برنامه‌های ارائه شده حجت‌الاسلام علوی به مجلس شورای اسلامی ، به شرح زیر است: 
 


الف) مأموریت‌های ذاتی و قانونی وزارت اطلاعات 
1. کسب و جمعآوری اخبار و تولید ، تجزیه، تحلیل و طبقه بندی اطلاعات مورد نیاز در ابعاد داخلی و خارجی. 
2. کشف توطئه ها و فعالیتهای براندازی، جاسوسی، خرابکاری و اغتشاش علیه استقلال و امنیت و تمامیت ارضی کشور و نظام جمهوری اسلامی ایران. 
3. حراست اخبار، اطلاعات، اسناد، مدارک، تأسیسات و پرسنل وزارتخانه. 
4. آموزش و کمکهای لازم به ارگان‌ها و نهادها جهت حفاظت از مدارک، اسناد و اشیاء مهم. 
5. ارائه خدمات اطلاعاتی ضروری به سازمانها و ارگانها و آگاه ساختن به موقع آنها نسبت به توطئه‌ها. 
6. همکاری و تبادل اطلاعات و تجارب اطلاعاتی با کشورهایی که حائز صلاحیت لازم باشند. 
 
ب) اهم رویکردها و سیاست‌های وزارت اطلاعات 
1. حفظ استقلال و بیطرفی وزارت نسبت به جریانات سیاسی کشور. 
2. قانونمداری کامل و رعایت حقوق قانونی، شرعی و اخلاقی آحاد جامعه و حمایت از حقوق شهروندی و آزادیهای قانونی. 
3. مسئولیت پذیری و پاسخگو بودن نسبت به مراجع ذیصلاح، نهادهای نظارتی و مردم. 
4. اعتمادسازی عمومی و افزایش منزلت اجتماعی وزارت و کارگزاران اطلاعاتی. 
5. همکاری و تبادل اطلاعاتی با کشورها به خصوص کشورهای منطقه و همسایه. 
6. احیای نقش وزارت در جامعه اطلاعاتی کشور (فعال کردن شورای هماهنگی اطلاعات)، همکاری و تعامل قانونی و جلوگیری از موازیکاری. 
7. تمرکز بر انجام مأموریتهای ذاتی و قانونی و پرهیز از ورود به مأموریتهای غیرذاتی و مغایر با شأن و جایگاه دستگاه اطلاعاتی. 
8. تقدم اصل پیشگیری بر اقدام و مقابله. 
9. نگاه کلان و راهبردی و نرم افزاری به موضوعات و پدیده‌های اطلاعاتی. 
10. ارتقای کارآمدی و توانمندسازی نیروی انسانی و سازمانی وزارت و توجه به شایسته‌سالاری در واگذاری جایگاههای مدیریتی. 
11. بازبینی در رویه بازنشستگی نیروهای مجرب و متخصص و اعاده کارشناسان و مدیران توانمندی که به هر دلیل بازنشسته شده اند. 
12. پالایش جامع و دقیق پرونده سازی های شکل گرفته در چند سال اخیر. 
13. تقدم امنیت نرم بر امنیت سخت 
 
ج) برنامه‌های وزیر 
همانگونه که در قانون وزارت و سایر قوانین ذکر گردیده هدف از تأسیس وزارت اطلاعات، ایجاد و گسترش امنیت پایدار داخلی با استفاده از همه ظرفیتهای درون و برونسیستمی است. توسعه امنیت و احساس امنیت در عرصه‌های فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی .... با نگاه داخلی و توسعه امنیت در جهت بسط و گسترش منافع ملی با نگاه برونمرزی ... از وظایف ذاتی این نهاد حاکمیتی است. 
 
با توسعه چتر امنیتی به مفهوم واقعی در داخل و خارج از کشور، صنوف مختلف و صاحبان سرمایه و آحاد مردم و حتی رقبای خارجی در پناه چنین فضایی برای سرمایهگذاری داخلی و خارجی آماده میشوند و با پیشگیری از فرار مغزها و استفاده بهینه از توانمندیهای نخبگان سیاسی  و اقتصادی و ایجاد فضای توأم با تبادل اطلاعات و تعامل با کشورهای همسایه که دارای منافع مشترک هستیم، زمینههای لازم برای توسعه پایدار ملی که بنیان آن بر امنیت داخلی و خارجی نهاده شده فراهم میشود. با این توصیف و به منظور تحقق این هدف برنامه کوتاهمدت اجرایی وزیر که مبتنی بر قانون و رویکرد و سیاستهای دولت تدبیر و امید میباشد تهیه و ارائه می‌گردد: 
 
الف) در حوزه امنیت داخلی: 
1-1) ایجاد تعامل با نخبگان، دانشگاهیان، احزاب، رسانههای جمعی و گروههای قانونی و پرهیز از ایجاد فضای امنیتی. 
2-1) بازگشت وزارت به چارچوبهای وظایف ذاتی و قانونی، براساس اصول قانون اساسی و قانون تأسیس وزارت. 
3-1) حمایت از فضای نقد و انتقاد و تفکیک حوزه نقادی در مسائل سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و.... با فضای امنیتی. 
4-1) رعایت حقوق شهروندی، حقوق قومیتها، مذاهب، در چارچوب قوانین موجود و پرهیز از اتخاذ رویکردهای امنیتی. 
5-1) استفاده از ظرفیت و توانمندیهای قومیتها در راستای تأمین امنیت پایدار. 
6-1) تعامل مثبت با دستگاههای نظارتی و نهادهای اطلاعاتی به منظور تعمیق امنیت ملی و پاسخگوبودن.
7-1) اصلاح قوانین و مقررات مربوط به تعیین و تأیید صلاحیتها با هدف تأمین حقوق شهروندی و اشتغال آحاد مردم. 
8-1) تقویت و فعالسازی روابط عمومی وزارت به منظور اطلاعرسانی و گسترش ارتباطات با مردم و رسانههای جمعی در راستای افزایش اعتماد عمومی به وزارت. 
9-1) تقدم رویکرد نرمافزاری و پیشگیرانه بر رویکرد سختافزاری در تأمین امنیت ملی. 
 
ب) در حوزه امنیت خارجی 
1-2) تبادل اطلاعات و تعامل سازنده با سرویسهای اطلاعاتی کشورها بهخصوص کشورهای منطقه و همسایه. 
2-2) تغییر رویکردها در حوزه خارجی به منظور جلب اعتماد بینالمللی نخبگان سیاسی و اقتصادی و ایرانیان خارج از کشور. 
3-2) تلاش در جهت بازسازی چهره سیاسی کشور در ارتباط با مسائل مربوط به حقوق بشر. 
4-2) همکاری سازنده با سرویسهای اطلاعاتی منطقه در راستای مقابله با جرائم سازمانیافته بهخصوص تروریسم بینالمللی. 
5-2) هماهنگی و تعامل سازنده با نهادهای اطلاعات داخلی به منظور ایجاد وحدت رویه در فعالیتها و اقدامات برونمرزی. 
 
د) ساختار درون سازمانی و مأموریت‌های حرفه‌ای 
1-3) تقویت انسجام درونسازمانی. 
2-3) رعایت اصل شایسته‌سالاری و کارآمدی در به کارگیری نیروها و مدیران. 
3-3) بازنگری در رویه نظام بازنشستگی وزارت و استفاده از تجارب انباشته شده. 
4-3) افزایش دانش اطلاعاتی کارکنان و توانمندسازی حرفهای آنان. 
 
اللهم وفقنا لما تحب و ترضی

  • ۱ نظر
  • ۱۷ مرداد ۹۲ ، ۱۵:۰۶
  • ۷۶۴ نمایش
  • ابناء الزهرا (سلام الله علیها)

روزنامه کامرسانت/

نویسنده : یلنا چرننکو/

 

ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه سند تعیین کننده سیاست روسیه در زمینه تامین امنیت اطلاعات بین المللی را امضاء کرد . ازاین سند برمی آید که مسکو تهدید اصلی را برای خود دراستفاده از فنآوریهای اینترنتی به مثابه سلاح اطلاعاتی درراستای اهداف سیاسی و نظامی ، تروریستی و جنایی و همچنین جهت مداخله در امور داخلی دولتها می بیند . روسیه فدراتیو قصد دارد همراه با متحدانش در سازمان همکاریهای شانگهای ، سازمان قرارداد دفاع جمعی و سازمان بریکس با این تهدیدات مقابله نماید .

ولادیمیرپوتین این سند با نام”پایه های سیاست دولتی روسیه فدراتیودرزمینه امنیت اطلاعاتی بین المللی تا سال ۲۰۲۰ ” را درپایان هفته گذشته بامضاء رساند.این سند در شورای امنیت با حضوروزارتخانه های امورخارجه ،دفاع ،ارتباطات و مخابرات و دادگستری تهیه و تدوین شد . درآن سند برای اولین بارابتکارات کلیدی و مهم روسیه در زمینه امنیت اطلاعاتی بین المللی ذکرشده که براساس نظر نویسندگان و گردآورندگان آن ، سند باید باعث پیشبرد این ابتکارات در کل جهان و همچنین بهبود روابط متقابل بین نهادی داخلی روسیه بشود .ادامه…..

کسانیکه با فرآیند آماده سازی این سندآشناهستند میگویند که آن تا حدی به عنوان پاسخ به ” راهکار بین المللی آمریکا جهت واکنش در فضای سایبری ” که درسال ۲۰۱۱ تصویب شد میباشد . آمریکا در این راهکار برای اولین بار فعالیتهای خرابکاری دررایانه هارا با عملیات نظامی سنتی همسان دانست و به خود حق داد که با تمام ابزارهای موجود حتی با کاربرد سلاح هسته ای نسبت به آنها واکنش نشان دهد . پاسخ روسیه صلح دوستانه تر بنظرمیرسد : همانطوریکه در متن سند نوشته شده ، مسکو قصد دارد نه با روش ترساندن بلکه با تحکیم همکاریهای بین المللی با تهدیدات درشبکه ها مبارزه کند .

دراین سند چهار تهدید اصلی درزمینه امنیت اطلاعاتی بین المللی مشخص شده اند : اولی – استفاده از فنآوریهای اطلاعاتی ومخابراتی به عنوان سلاح اطلاعاتی درراستای اهداف سیاسی و نظامی جهت تحقق اعمال دشمنانه و ستیزه جویانه . دومی – کاربرد فنآوریهای اطلاعاتی ومخابراتی درراستای اهداف تروریستی . سومی – جنایتهای سایبری ، من جمله دسترسی غیرقانونی به اطلاعات رایانه ای ، ساخت و توزیع برنامه های مضرو ویروسی .

سه تهدید بالا مورد پذیرش همه می باشد و در اسناد سازمان ملل نیز ثبت گردید ه اند . تهدید چهارم دقیقا بازتاب رویکرد تنها روسیه می باشد . در اینجا صحبت از استفاده از فناوریهای اینترنتی جهت مداخله به امور داخلی دولتها ، نقض نظم عمومی ، تحریک روحیه تنفر، تبلیغات عقایدی که به خشونت تحریک میکنند میشود . طبق اظهارات مصاحبه شوندگان ، رویدادهای بهار عربی که توان بالقوه اینترنت ( قبل ازهمه شبکه های اجتماعی ) را جهت سازماندهی و هماهنگی تظاهرات ضد دولتی به نمایش گذارد دولت روسیه را مجبورکرد تا به این تهدیدات توجه نماید .

دولت روسیه قصد دارد به همراه متحدانش در سازمان همکاری شانگهای ، سازمان قرارداد دفاع جمعی و سازمان بریکس با این تهدیدات مقابله کند . مسکو با کمک آنها امیدوار به تحقق بسیاری ازطرحهای مهم خود می باشد:تصویب کنوانسیون تامین امنیت اطلاعاتی بین المللی، تدوین برسمیت شناختن بین المللی قواعد عملکرد درفضای سایبری ، بین المللی سازی سیستم های کنترل اینترنت و تصویب ضوابط حقوقی بین المللی عدم گسترش سلاح اطلاعاتی .

تاکنون کشورهای غربی مخالفت خود را نسبت به طرحهای روسیه ابراز داشته اند و عقیده دارند که آنها درراستای افزایش کنترل دولتی بر اینترنت می باشد . اما همانطوریکه ازاین سند برمی آید روسیه به همه از طریق گفتگو و یا ایجاد حداقل تدابیر اعتماد سازی پیشنهاد همکاری میدهد . چندی پیش روسای جمهور روسیه و آمریکا توافقنامه بی سابقه ای را مبنی برعدم اجازه به رشد حوادث سایبری دراختلافات بین دولتی انعقا د نمود ند. روسیه میخواست چنین توافقنامه ای را نیز با دیگرکشورها انعقاد نماید .

طبق اظهارات آلک دمیدوف کارشناس مرکز تحقیقات سیاسی روسیه ، ویژگی راهکار روسیه دودلیل دارد : اولا اینکه علیرغم فعالیت شدید جهت ساخت فرماندهی سایبری، روسیه درزمینه طرحهای نظامی و فنآوری ازآمریکا که چنین ساختاری را در سال ۲۰۰۹ ساخت عقب است . دوما ، روسای روسیه اصولا به مسئله دیگری توجه دارند وآن اینکه نباید با نیروی سایبری به دشمن پاسخ داد بلکه به تفاهم بین المللی گسترده ای باید دست یافت که صدمات استفاده از فناوریهای اطلاعاتی و مخابراتی نسبت به شهروندان و دولتها را محدود نماید . سند جدید روسیه شاید بدنبال اهداف بسیاردورتری نسبت به راهکارسایبری کاخ سفید باشد . مسئله اینجاست که تاچه حد آنها قابل تحقق و دستیابی هستند .

بزود ی شورای امنیت و وزارتخانه های مربوطه بایستی به رئیس جمهور پیشنهاد مشخصی را درخصوص تحقق این سند ارائه دهند .

  • ۱ نظر
  • ۱۷ مرداد ۹۲ ، ۰۱:۴۸
  • ۶۵۸ نمایش
  • ابناء الزهرا (سلام الله علیها)

پس از فروپاشی جماهیر شوروی و شکل گیری کشورهای استقلال یافته در آسیای مرکزی و قفقاز و اروپای شرقی ، تل آویو به سرعت این کشورها را به رسمیت شناخت و گام های اولیه برای برقراری روابط پایدار در حوزه های مختلف سیاسی و اقتصادی با این کشورها را برداشت و در این مسیر روابط دوجانبه خود را با عشق آباد در سال 1992میلادی آغاز کرد، این روابط با توجه به سیاست بی طرفی دائم و دوری از ائتلاف ها و روابط تنش زا در دوران نیازاف ، رئیس جمهور سابق ترکمنستان، سیر رشد محسوس و اثرگذاری منطقه‌ای مهمی نداشت ، اما در سال 2006 ، پس از فوت نیازاف ، قربان قلی بردی محمد اف بر کرسی رئیس جمهوری تکیه زد ؛ به قدرت رسیدن قربان محمداف تحول شگرفی در سیاست خارجی ترکمنستان ایجاد کرد و اصل بی طرفی دائم ترکمنستان از قانون اساسی این کشور حذف شد و عشق آباد حضور فعالانه در روابط دوجانبه و چند جانبه و شرکت در ائتلاف ها و پیمان های منطقه ای ( مانند شرکت در نشست های ناتو و سازمان پیمان شانگهای (SCO) ) را در دستور کار قرار داد؛ از سال 2009 ، در سایه تغییرات محسوس در سیاست خارجی ترکمنستان و حضور آویگدور لیبرمن ، وزیر خارجه اسرائیل، که روسی زبان است و توجه و تاکید فراوانی بر تمرکز بیشتر اسرائیل به روسیه و کشورهای استقلال یافته از شوروی دارد 1؛ این دو مولفه زمینه را برای طی روندی رو به رشد میان عشق آباد- تل آویو ایجاد کرد ؛ و سبب اتخاذ تصمیم ارتقای روابط دیپلماتیک و افتتاح سفارت اسرائیل در عشق آباد گردید اما در طی این چهار سال چانه زنی دیپلمات های تل آویو و عشق آباد برای پذیرش سفیر دائم پیشنهادی رژیم غاصب قدس با شکست روبه رو بوده است و عشق آباد از پذیرش استوارنامه افراد پیشنهادی رژیم صهیونیستی خودداری کرده بود اما پس از کش و قوس های فراوان در 29 خردادماه 1392 «شمی تزور» دیپلمات کهنه کار ، استوارنامه خود را تقدیم قربان محمداف کرد و این رخداد نوید فرا رسیدن فصل نوینی از روابط ترکمنستان و رژیم صهیونیستی را می دهد که دامنه این رابط دو جانبه در گستره محیط امنیتی ایران بر روابط تهران  عشق آباد اثرگذار و سایه خواهد انداخت ؛که این اثرگذاری را در دو سطح امنیتی و اقتصادی به بررسی و مداقه آن می پردازیم .

الف ) امنیتی 

1. چارچوب مفهومی

منطق راهبردی سیاست خارجی اسرائیل مبتنی بر رویکرد چند لایه ای است به نحوی که در لایه اول ، اسرائیل در محاصره همسایگان عرب قرار دارد که تجربه جنگ ها و هویت متعارض مذهبی  قومی با یکدیگر دارند و این رویکرد واگرا ، امکان ارتقا و توسعه در روابط دو جانبه با این کشورها را محدود می کند . و در لایه دوم ، همسایگان غیر عرب وجود دارند که معطوف به ایران و قفقاز و آسیای مرکزی است که امکان توسعه روابط سیاسی و اقتصادی با این کشورها از نظر انتزاعی مهیا می باشد و در لایه سوم ، کشورهای فرا منطقه ای که در راس آنان آمریکا ، انگلیس و فرانسه و روسیه قرار دارند و اسرائیل برای بقای نامشروع خود به قدرت افکنی برخی از این کشورها نیازمند است و برپایه ای این تحلیل، نیازمند ارتباطی پایدار برای حفظ امنیت پایدار خود است .


بنابراین در این چارچوب نگاه لایه ای به گستره جغرافیای، دکترین اتحاد پیرامونی بن گورین نیز قابل فهم است ؛ براساس این دکترین سیاسی  امنیتی ، رژیم اشغالگر قدس باید اتحادها و ائتلاف های منطقه ای در حلقه ی دوم همسایگان ، یعنی همسایگان غیر عرب ، اتخاذ کند؛ که در دوران حکومت پهلوی دوم ، ایران نقش به سزای در تحقق این دکترین داشت ، اما پس انقلاب اسلامی ایران یکی از مهم ترین کشورهای و ستون این دکترین حذف شد و اسرائیل به دنبال جایگزین ایران برای تداوم سیاست استراتژی پیرامونی بود ؛پس از فروپاشی شوروی ، اسرائیل کشورهای نوین منطقه قفقاز و آسیای مرکزی را مناسب ترین جایگزین های ایران در این دکترین تعریف کرد و در چند سال گذشته حجم روابط خود را با کشورهای آذربایجان و گرجستان در زیر سیستم قفقاز و قزاقستان و ازبکستان در زیر سیستم آسیای مرکزی افزایش داده است .

در تداوم و استمرار این استراتژی در منطقه آسیای مرکزی ،ترکمنستان نقش مهمی را ایفا می کند ؛ مولفه و متغیر های همچون حجم بالای ذخایر زیرزمینی و نیاز به سرمایه گذاری در صنایع وسیع گاز و نفت این کشور و مرزهای گسترده با ایران و نگاه خرابکارانه آنان نسبت به ایران در اتخاذ این راهبرد موثر بوده است و افتتاح سفارت اسرائیل در این کشور با فاصله 40 کیلومتری با مرزهای ایران ( فاصله عشق آباد با مرز باجگیران ) ، ریل گذاری و زمینه های اولیه برای شکل گیری رویکرد خصمانه در قبال جمهوری اسلامی ایران را در پی خواهد داشت .

2. تعویض کانال عملیاتی از آذربایجان به ترکمنستان ( آذربایجانیزه کردن ترکمنستان )

در چند سال گذشته منطقه قفقاز به دلیل جذابیت های استراتژیک و امنیتی آن مورد توجه اسرائیل قرار گرفته است ؛ نیروهای امنیتی اسرائیل در صدد هستند از قفقاز با توجه به مجاورت با مرزهای ایران و دولت های غرب گرا آنان به عنوان پایگاه فرماندهی و آموزش افراد برای عملیات های تروریستی در خاک ایران و تاسیس پایگاه های رادار و سیستم جاسوسی الکترونیکی و همچنین سامان دهی فعالیت های قومی استفاده کند. در چارچوب این رویکرد اسرائیل بیشترین همکاری را با دولت الهام علی اف ، رئیس جمهور کشور آذربایجان ، دارد و نمونه این همکاری ها آشکار شده ، حضور و یارگیری عاملان ترور شهدای هسته ای در این کشور ، پرواز پهباد های جاسوسی «هرمس 450 » و« اوربیتر» هدایی اسرائیل به باکو، بر فراز مرزهای شمال غربی ایران است و نیز تکاپو و تلاش برای ایجاد پایگاه هایی برای استفاده در عملیات هوایی رژیم صهیونیستی علیه ایران در آذربایجان می توان نام برد 3 . این گونه فعالیت های خرابکارانه با رصد و اشراف اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران همراه بوده است و بسیاری از برنامه های خرابکارانه آنان به شکست ختم شده است .

در راهبرد امنیتی اسرائیل، آسیای مرکزی کانال موازی عملیاتی با قفقاز تعریف شده است و در منطق عینی امنیتی فرا مرزی اسرائیل، این کانال سازی موازی و روند مشابه سازی منطقه آسیای مرکزی به قفقاز و یا پروسه جایگزینی این دو ژئوپلیتیک امنیتی، تداعی کننده راهبرد استراتژی " مرزهای نا آرام" در محیط پیرامونی ایران است .(کاربست این مدل و الگوی بازدارنده توسط ایران در سطح وسیع و کارآمد در مرزهای لبنان و فلسطین و سوریه در مقابل رژیم صهیونیستی استفاده می شود) .

جایگاه استراتژیک کشور ترکمنستان درآسیای مرکزی و مرز طولانی و مشترک و امن در طی این 22سال با ایران و واقع شدن در مسیر ارسال سوخت هسته‌اى از روسیه به ایران و کاربست مدل « مرزهای نا آرام »از جمله مواردی است که اسرائیل را به تصمیم افزایش روابط دیپلماتیک با این کشور مصمم کرده است ؛ «دانئل» نماینده سابق این رژیم در مسکو و «حایم کورن» دیپلمات و مدرس کالج امنیت ملی رژیم صهیونیستی ، از اعضای شناسنامه دار موساد ، افراد پیشنهادی اسرائیل برای پست سفیر به وزارت خارجه ترکمنستان بودند که با رد درخواست آنان از سوی عشق آباد همراه بود ؛ سوابق افراد پیشنهادی که از سلوک رفتاری امنیتی و جاسوسی برخوردارند موید این مطلب است که تل آویو خواهان اعزام تیمی امنیتی به سفارتش در عشق آباد است ، به نحوی که طرف ترکمن در گلایه ای از اسرائیلی ها تصریح کرد که ما سفیری برای رسیدگی به ارتباط دوجانبه می خواهیم و نه جاسوسی برای جمع آوری اطلاعات از ایران" 4؛ هم اکنون نیز «شمی تزور» 68 ساله و ایرانی الاصل ، نخستین سفیر رژیم صهیونیستی در عشق‏‌آباد از افراد کهنه کار وزارت خارجه اسرائیل است ، وی فعالیت۳۰ ساله دیپلماتیک خود را به عنوان کنسول در استانبول ترکیه آغاز کرد و سپس در رسته های خدمتی متفاوت در کشورهای قبرس ، فرانسه و استونی خوش درخشید 5؛شاخص ترین فعالیت وی در پروژه ارتقا روابط رژیم صهیونیستی با کشورهای آسیای مرکزی از سال 2008 آغاز شد که برآیند آن حضور در سفارت این رژیم غاصب در ازبکستان و سفیر غیر دائم در تاجیکستان و ترکمنستان است و مهم ترین و برجسته ترین ویژگی «شمی تزور» در پروژه مشابه سازی قفقاز- آسیای مرکزی و همچنین تمرکز به روند آذربایجانیزه کردن ترکمنستان ، ریاست وی در بخش «اوراسیا-۲» (قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی) وزارت خارجه اسرائیل استو مسلما حضور او علاوه بر مقاصد جاسوسی بر اهداف تفرقه انگیزی قومی و مذهبی میان برادران اهل سنت ترکمن کشورمان نیز متمرکز است .

3. پیوند همیشگی اسرائیل و بهائیت 

در طول تاریخ تشکیل نامشروع اسرائیل ، این رژیم ارتباط پایدار و سازمانی منحصر به فردی را با تشکیلات فرقه ضاله بهائیت داشته است همچنین بزرگترین تشکیلات بهائیان و مکان های مذهبی مهم آنان در شهر های عکا و اورشلیم سرزمین های اشغالی قرار گرفته است ، اهداف و منافع مشترک در عرصه سیاسی و مذهبی و زمینه های شکل گیری نزدیک این دو جریان (صهیونیسم  بهائیت ) سبب شده است که بسیار از اقدامات جاسوسی در کشورهای اسلامی از جانب اسرائیل برعهده بهائی ها این کشورها قرار داده شود.

ترکمنستان بهترین گزینه برای اقدامات بهائیان است؛ و این کشور برای فرقه ضاله بهائیت حس نوستالژیک فعالیت های تبلیغاتی دارد. اوّلین مشرق‌الاذکار2بهائیان در سال 1908 در عشق آباد ترکمنستان تاسیس شد و با توجه به قدمت فعالیت این فرقه در آن گستره جغرافیایی ، جامعه بهائیان عشق آباد با وجود جمعیت کم از ساختار تشکیلاتی قدرتمندی نسبت به مناطق دیگر آسیای مرکزی و خاورمیانه برخوردار است و پس از پیروزی انقلاب اسلامی بسیار از پیروان فرقه ضاله بهائیت در خراسان به عشق آباد فرار کردند و همچنین در چند سال اخیر این فرقه ضاله دامنه فعالیت ها خود را افزایش داده اند و به دنبال یارگیری از ترکمن ها و شیعیان آذری مقیم ترکمنستان هستند و مسلما با افتتاح سفارت اسرائیل فعالیت این فرقه از فاز تبلیغاتی به فاز اصلی خود یعنی جاسوسی در مناطق آسیای مرکزی و شمال شرقی ایران منتقل می شود .

ب) اقتصادی (تعاملات اقتصادی اسرائیل  ترکمنستان)

1. سرمایه گذاری در صنایع نفت و گاز

کشور ترکمنستان با داشتن بیش از 4 تریلیون مترمکعب گاز طبیعی از جایگاه رفیعی در ژئوپلیتیک انرژی جهان برخوردار است؛ بنابراین در روند مشابه سازی ترکمنستان به وضعیت کنونی روابط دوجانبه اسرائیل  آذربایجان ، تل آویو قصد دارد در مهم ترین منبع درآمدزایی ترکمنستان یعنی صنایع نفت و گاز و کشاورزی سرمایه گذاری فعال داشته باشد . در تجربه تاریخی این سرمایه گذاری، در سال 1996 شرکت اسرائیلی مرهاو قراردادی را برای نوسازی پالایشگاه ترکمن‌باشی امضا کرد و در همین راستا تلاش های برای بازسازی پالایشگاه سیدی، دومین پالایشگاه ترکمنستان ، نیز برداشته شده است ؛ دست‌یابی به سودهای کلان اقتصادی با سرمایه‌گذاری در صنایع انرژی هدف حاشیه ای اسرائیل در ترکمنستان است ؛ هدف اصلی و نهفته در این تعاملات و همکاری‌های اقتصادی در دست گرفتن نبض بازار گاز جهانی برای فشار به ایران و کاتالیزور امر تحریم است؛ به این صورت که اگر آمریکا و اسرائیل توانایی جلب نظر دولتمردان ترکمن را داشته باشند ؛ ترکمنستان از پتانسیل بالا و نقش کلیدی در تحقق طرح تحریم گازی و کاهش وابستگی جهانی به منابع زیز زمینی ایران داراست . در این راهبرد آمریکایی- اسرائیلی ، ترکمنستان می توان قابلیت بالقوه پل انرژی بودن ایران را با مسیر جدید انتقال گاز به اروپا از طریق دریای خزر- آذربایجان  ترکیه ناکارآمد کند و خیال کشورهای اروپایی را از مشکلات سرمای زمستان راحت کند و همزمان با کاهش نفوذ ایران در انتقال انرژی ، وابستگی اروپا به گاز روسیه و پیامدهای احتمالی آن را به کمینه برساند، و در روند تحریم فروش گاز ایران به هند ، از خط لوله گازی جایگزین ترکمنستان  افغانستان  پاکستان  هند پرده برداری کند که در مسیر جایگزین ، آمریکا بازیگر اصلی است تا امنیت خطوط لوله انتقال گاز در افغانستان را برعهده بگیرد و دولتمردان هند با این امنیت سازی متقاعد کند

2. کشاورزی 

حجم وسیع ترکمنستان را مناطق بیابانی و شن زار و کم آب قره قوم تشکیل می دهد و به همین دلیل آنان ، کشاورزی ضعیف و شکننده ای را دارند، استفاده از مکانیسم های سنتی آبیاری نیز برای این ضعف نیز افزوده است . کارشناسان اقتصادی اسرائیل با آگاهی از این شرایط طبیعی و همچنین توانایی بالایی کشاورزی نوین رژیم صهیونیستی ، قصد دارند در طرح آبیاری قطره‌ای ترکمنستان مشارکت کنند؛ (این طرح اسرائیل در آذربایجان با موفقیت همراه بود ) تا علاوه بر خشنودی دولتمردان ، چهره مخدوش خود را در برابر مردم موجه جلوه دهند.

www.izrus.co.il/obshina/article/2010-10-03/11934.html 1

2 مشرق الاذکار محلی برای تبلیغ فرقه ضاله بهائیت است که بر اساس برنامه ریزی تشکیلات بهائی مقرر شده است در هر کشور از جهان یک مشرق الاذکار باید وجود داشته باشد

3Granmaye ،Ali، 1999 ،”Iran s Relations with Azerbaijan :History،Politics،National Security " ، Gulf Report، No 89

4http://caspianresearch.com/2013/06/26/ambassador-in-turkmenistan-to-strengthen-israels-caspian-role/

5 http://www.baltic-course.com/archive/eng/index.htm-read=440.htm

6 http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920122000044


  • ۰ نظر
  • ۱۴ مرداد ۹۲ ، ۰۹:۴۳
  • ۶۳۵ نمایش
  • ابناء الزهرا (سلام الله علیها)

تسنیم نوشت:

امروزه برقراری امنیت جزو مهمترین وظایف حکومت‌ها است، به نحوی که در کشورهایی که کوچک سازی دولت جزو اصول اولیه به شمار می‌آید، هنوز حوزه‌های امنیتی جزو کا‌ر‌ویژه‌ حاکمیت قلمداد می‌شود و یکی از اساسی‌ترین جایگاه‌ها در ساختار امنیتی یک کشور، از آنِ نهاد اطلاعاتی است.

بر همین اساس بعد از پیروز انقلاب اسلامی و عدم وجود تشکیلاتی منسجم، قانون تشکیلِ وزارت اطلاعات در 29 اردیبهشت ماه سال 1362 در مجلس شورای اسلامی تصویب و به تایید شورای نگهبان رسید.
در قانون تشکیل این وزارت آمده است: "به منظور کشف و پرورش اطلاعات امنیتی و اطلاعات خارجی و حفاظت اطلاعات و ضدجاسوسی و بدست آوردن آگاهی‌های لازم از وضعیت دشمنان داخلی و خارجی جهت پیشگیری و مقابله با توطئه‌های آنان علیه انقلاب اسلامی، کشور و نظام جمهوری اسلامی ایران، وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران تشکیل می‌شود."
در منطقه خاورمیانه باتوجه به اهمیت، موقعیت و شرایط خاص کشورهای منطقه مانند شرایط عراق، افغانستان، لبنان و سرزمین‌های اشغالی، سرویس‌های جاسوسی خارجی کشورهای مستکبر نظیر MI6 ,CIA, موساد و ... هر کدام فعالیت مضاعفی در این منطقه نسبت به سایر نقاط جهان دارند؛ علاوه بر آن همه این دستگاه‌های جاسوسی خارجی به جهت مقابله با نظام جمهوری اسلامی ایران با یکدیگر همکاری می‌کنند. در این شرایط به اذعان تمامی کارشناسان، دستگاه اطلاعاتی ایران درمیان سازمان‌های مشابه منطقه‌ای از درخششی ویژه از حیث عملکرد پیش‌رونده و نیز مقابله با تهدیدات امنیتی برخوردار است.
وزیر اطلاعات طبق قانون باید از نظر تحصیلات در حد اجتهاد، اشتهار به عدالت و تقوا، داشتن سابقه‌ای روشن از نظر سیاسی و مدیریت و عدم عضویت در احزاب، سازمان‌ها و گروه‌های سیاسی باشد. در دولت دهم این وظیفه در 12 شهریور و با رای اعتماد مجلس شورای اسلامی، بر عهده حجت‌الاسلام والمسلمین حیدر مصلحی به عنوان ششمین وزیر اطلاعات سپرده شد.
موفقیت‌های وزارت اطلاعات در دوران حجت‌الاسلام مصلحی کاملا نمود بین‌المللی پیدا کرد و اقتدار وزارت اطلاعات کشور را در بین سرویس‌های اطلاعاتی وجاسوسی دنیا به اثبات رساند. پروژه مدحی، دستگیری ریگی، آزادی عطارزاده، دستگیری چندین تیم پیشرفته جاسوسی، دستگیری عاملان ترور دانشمندان هسته‌ای کشورمان و ده‌ها پروژه موفقیت‌آمیز دیگر، گواه روشنی بر این مدعاست.
دستگیری عبدالمالک ریگی در آسمان
دستگیری عبدالمالک ریگی یکی از پیچیده‌ترین عملیات‌های اطلاعاتی و شاهکار مأموران اطلاعاتی کشورمان در اسفند سال 88 بود. ریگی شرور شرق کشور در پناه لابی‌های سازمان ISI پاکستان، حمایت‌های سیاسی و مالی آمریکا و عربستان هیچ وقت گمان نمی‌کرد روزی در دام سرویس‌های اطلاعاتی ایران بیفتد.
حمله به یک پاسگاه نیروی انتظامی در نزدیکی شهر سراوان و دستگیری 9 نفر از نیروهای انتظامی کشورمان، بستن جاده زابل - زاهدان در منطقه تاسوکی و به شهادت رساندن 22 نفر از هموطنانمان، بمب‌گذاری در مسیر اتوبوس حامل اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و به شهادت رساندن 13 نفر، گروگان‌گیری و به شهادت 16 نفر از سربازان وظیفه پاسگاهی در سراوان که با سربریدن آن ها همراه بود، انفجار بمب در یکی از مساجد شیعیان زاهدان و به شهادت رسیدن 25 نفر، بخشی ازعملیات‌های تروریستی گروه ریگی بود.
آخرین عملیات تروریستی گروهک ریگی در مهرماه 1388 در منطقه سرباز، منجر به شهادت سردار نورعلی شوشتری، جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به همراه بیش از 42 نفر از شیوخ اهل سنت و مولوی‌های بلوچ شد.
اما پس از این شرارت‌ها به ناگاه در 4 اسفند ماه سال 1388 خبری منتشر شد که تیتر یک بیشتر رسانه‌های منطقه‌ای و بین‌المللی شد. خبر این بود که وزارت اطلاعات عبدالمالک ریگی رادستگیر کرد. حجت‌الاسلام مصلحی در نشست خبری که همان روز به جهت دستگیری ریگی برگزار شده بود، با نشان دادن عکسی به افراد حاضر دراین نشست اعلام کرد: این عکس 24ساعت قبل از دستگیری این شرور در مقر نیروهای آمریکایی در افغانستان گرفته شده است.
براساس گفته‌های وزیر اطلاعات، ریگی از افغانستان به دوبی می‌رود که از انجا با یک پرواز به قرقیزستان سفر کند ولیکن در میانه راه دستگیر می‌شود. آخرین روایتاز دستگیری ریگی را امیر سرتیپ خلبان حسین چیت‌فروش معاون فرمانده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران اینگونه نقل کرده: دو سال قبل( سال 88) هواپیمای حامل ریگی، قصد داشت از دوبی به سمت قرقیزستان برود و توسط یک ایرلاین خارجی جابه‌جا شود.
این هواپیما قرار بود از فضای کشور ما برای تردد استفاده کند که نیروهای امنیتی به نیروی هوایی ایران اعلام کردند که این هواپیما حامل یکی از اشرار است و باید متوقف شود. 11 شب به نیروی هوایی این امر اعلام شد و در ساعت 1 شب، عملیات توسط یک هواپیمای فانتوم آغاز شد و عملیات تعقیب ‌و گریز و حتی شلیک توسط هواپیمای ما صورت گرفت، ولی هواپیمای خارجی، حاضر به نشستن نبود که در نهایت ساعت 3 شب با شلیک 200 گلوله به گونه‌ای که هواپیما نیز سرنگون نشود و باکمک دو فانتوم و یک هواپیمای اف ‌14 این هواپیما به زمین نشست و ریگی دستگیر شد. این در حالی بود که خلبان هواپیمای خارجی حتی هویت ریگی رانمی‌شناخت.
مصلحی در یکی از آخرین جلسات هیئت دولت در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه «مهم‌ترین اقدام وزارت اطلاعات در طول چهار سال گذشته را چه می‌دانید؟» گفت: یکی از اقدامات ارزشمندی که انجام شد، دستگیری عبدالمالک ریگی با کیفیت خاص خود بود و فعالیتی که در ارتباط با دستگیری وی صورت گرفت اقدام نو وتازه‌ای بود.
عطارزاده؛ نمونه یک عملیات پیچیده آزادسازی
بعد از چند هفته از دستگیری ریگی توسط وزارت اطلاعات، پروژه دیگری به نام سربازان گمنام امام زمان ثبت شد. "حشمت‌الله عطارزاده"، دیپلمات ربوده شده ایرانی که در 23 آبان 1387 توسط گروه‌های مسلح در پیشاور پاکستان ربوده شده بود، با تلاش سربازان گمنام امام زمان‌(عج) در وزارت اطلاعات، در روزهای ابتدایی فروردین‌ماه 1389 در یک عملیات پیچیده اطلاعاتی، آزاد و به کشور بازگردانده شد.
عطارزاده دیپلمات ایرانی در شهر پیشاور بود که در فاصله 5 دقیقه‌ای تا منزل، در حالی که همراه وی یک محافظ مسلح پاکستانی بود، مورد حمله یک گروه مسلح قرار می‌گیرد و با شکستن شیشه‌های ماشین، ربوده می‌شود. وی پس از ربایش تا آزادی که 17 ماه به طول می‌انجامد، توان دیدن چهره هیچ‌کس را نداشت ولی صداهای متفاوتی از ربایندگان رابه یاد دارد. زبان ربایندگان اولیه، پشتو بوده ولی پس از تغییر مکان و استقرار در نقطه دوم در اختیار عده‌ای قرار می‌گیرد که با لهجه سلیس انگلیسی حرف می‌زنند و معلوم می‌شود که این افراد بومی نیستند. این در حالی بود که چشمان عطارزاده بسته و با کیسه‌ای سرش را پوشانده بودند و او قادر به دیدن چهره افراد گروهک رباینده نبود.
بنابراین گزارش، عطارزاده اکثر دوران اسارتش را در نقطه دوم سپری کرده است و زمان‌هایی که درخواست کتاب می‌کرده، به او کتاب انگلیسی می‌دادند. این امر حکایت از این دارد که در محل جز کتاب انگلیسی کتاب دیگری در دسترس نبوده است.
عطارزاده به دلیل آشنایی به زبان انگلیسی با ربایندگان با این زبان گفتگو می‌کرد. وی در حدود 17 ماه اسارت، حدود 16 بار جابه‌جا شده و حداقل در 15 محل جدید وی را جابه‌جا کرده‌اند. این حاکی از رعایت دقیق مسائل امنیتی و حفاظتی است که ربایندگان مجبور بودند در تمام جابجائی‌ها عطارزاده را همراه خود ببرند.
اما گروه سومی که غطارزاده را تحویل می‌گیرند، لهجه انگلیسی سلیس داشتند. در نهایت اما گروه چهارم که در حال تلاش برای تحویل عطارزاده از گروه سوم بودند، توسط مأموران وزارت اطلاعات ردگیری می‌شوند. پس از شناسایی اطلاعاتی محل مبادله و پس از حذف گروه چهارم توسط سربازان گمنام امام زمان (عج)، این افراددر نقش گروه چهارم نامبرده را از گروه سوم تحویل گرفته و بلافاصله عملیات نجات برای انتقال عطارزاده به کشور آغاز می‌شود و سپس بعد از چند روز جابجایی وگذشتن از مناطق خطرناک این دیپلمات با سرافرازی به میهن اسلامی بازگردانده می‌شود.

حجت الاسلام حیدر مصلحی در این زمینه گفته بود: درباره آقای عطارزاده اقدامات اولیه و اتمام حجت‌هایی که باید با پاکستان صورت می‌گرفت، انجام شد و از آنها خواستیم درخصوص آزادی عطارزاده و تحویل وی به ایران اقدام کنند؛ اعتقادمان این بود که باید اقدامات دیپلماتیک در این باره صورت بگیرد و خود کشور پاکستان مسئولیت دارد که در رابطه با حفظ جان و اقدامات دیپلمات‌ها اقدام کند. اما وقتی متوجه شدیم که سیستم اطلاعاتی پاکستان حتی اطلاعی از وضع ایشان ندارد وهیچ تسلطی در این موضوع ندارد، مجموعه وزارت اطلاعات خودش وارد شد و بدون هیچ هماهنگی، فضاسازی و مجوزی اقدام کردیم.
به گفته وزیر اطلاعات "زمانی که عطارزاده در منطقه وزیرستان بود، وزارت اطلاعات مطلع شده که عطارزاده درحال جابه‌جایی میان گروه‌های مسلح است. به دلیل اینکه این گروه‌ها زندان امنی که بتوانند عطارزاده را آنجا نگه دارند، نداشتند، به صورت هفتگی یا دو هفته یکبار او را جابجا می‌کردند و به صورت متناوب در اختیار گروه‌های مختلف قرار می‌دادند.
مجموعه‌ای که دنبال آزادسازی عطارزاده بود، در زمانی جابه‌جایی، گروهی که بنا بود عطارزاده را تحویل بگیرد را در جایی مشغول کردند و بعد از مشغول کردن آن گروه، خودشان به عنوان گروه تحویل گیرنده، عطارزاده را در اختیار گرفتند. عطارزاده نیز در بخش عمده‌ای از مسیری که او را به سمت کشور می‌آوردند، متوجه نبود چه کسی او را جابه‌جا می‌کند و احساس می‌کرد که همان گروه‌های مسلح او را برای نگهداری جابه‌جا می‌کنند. بعد از مدتی که وزارت اطلاعات توانست ازایست و بازرسی پاکستان او را به جمهوری اسلامی گذر دهد، در آن زمان او را متوجه کردند که این مجموعه از برادران وزارت است که او هم خوشحال شد وهمراهی‌هایی که باید داشته باشد، داشت".
نفوذ وزارت اطلاعات در کانون ضد انقلاب
پروژه دیگر وزارت اطلاعات مربوط به فعالیت بنیاد آمریکایی دفاع از دموکراسی (PDD) بود. این بنیاد در یکی از جلسات خود که 3 ساعت درازا داشت، تشکیل«دولتدر تبعید» را تصویب کرد که مأموریت اجرای این پروژه به دنیس راس معاون امور خاورمیانه اوباما سپرده شد.
تحقق دولت در تبعید نیازمند چهره‌ای برخوردار از سوابق اجتماعی و مذهبی بود و برهمین اساس سرویس اطلاعاتی آمریکا شناسایی و جذب عناصر مناسب برای رهبری دولت مذکور را در دستور کار قرار داد. در آن ایام محمدرضا مدحی که دارای وجه سابقه طولانی خدمت در نهادهای انقلابی بود و در بانکوک به تجارت جواهرات و سنگ‌های قیمتی اشتغال داشت، مورد توجه سفارت آمریکا در تایلند قرار گرفت و خیلی زود از طریق سرویس اطلاعاتی آمریکا برای پیوستن به جریان ضد انقلاب خارج از کشور جذب شد و در سفری به عربستان با مقامات آمریکایی از جمله هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه این کشور دیدار کرد.
مدحی با پذیرش همکاری با آمریکا و اپوزیسیون خارج نشین و طرح ادعای سازماندهی هزاران نفر از نیروهای داخلی جنبشی را تحت عنوان «جمع یاران» تشکیل داد. وی پس از سفر به واشنگتن با هواپیمای اختصاصی و استقرار در ویلایی در حومه این شهر با جو بایدن دیدار کرد که در این ملاقات، معاون رئیس‌جمهور آمریکا حمایت کامل کشورش از نامبرده را اعلام کرد. در پی موافقت مدحی با همکاری در پروژه دولت در تبعید دنیس راس که مأموریت تشکیل این دولت را داشت، پروژه خود را با توجه به ویژگی‌های شخصیتی و سوابق همکار جدیدش تکمیل شده دید.
مدحی پس از مدتی به فرانسه می‌رود و در آنجا با امیرحسین جهانشاهی سرمایه‌دار ایرانی دارای تابعیت فرانسوی- اسرائیلی که پدرش از چهره‌های نزدیک به رژیم پهلوی به ویژه اشرف بود و خود او نیز مسئولیت سازمانی موسوم به (موج سبز) را برعهده داشت و 9 سال برای اقدامات براندازانه در سرزمین‌های اشغالی دوره دیده بود و همچنین مهرداد خوانساری از عناصر سلطنت‌طلب وابسته به دفتر به اصطلاح مطالعاتی سازمان جاسوسی MI6 انگلیس که پدر وی نیز از دیپلمات‌های رژیم شاه بود، ملاقات کرد. در این دیدار خصوصی که در هتل آتلانتیک پاریس (محل کار جهانشاهی) انجام شد و در همان مکان نیز آغاز همکاری این 3 نفر در یک کنفرانس مطبوعاتی اعلام شد و پروژه تشکیل شورای رهبری دولت در تبعید رسماً کلید خورد.
اپوزیسیون در نیمه دوم سال 1389 کنفرانسی تحت عنوان «گوادالوپ 2» برای همفکری در زمینه براندازی جمهوری اسلامی برگزار کرد که گوادالوپ 1 در ژانویه 1979 (دیماه 1357) با حضور رؤسای 4 قدرت مهم بلوک غرب برای بازگرداندن شاه مخلوع به در جزیره‌ای به همین نام برگزار شده بود. در این نشست که سران تمام جریانات و گروه‌های ضدانقلاب از منافقین تا سلطنت‌طلبان و از تجزیه‌طلبان تا جریان فتنه و حتی فرق منحرف اخلاقی و اجتماعی حضور داشتند، دولت در تعبید رسماً اعلام موجودیت کرد.

عبدالله مهتدی رهبر گروهک منحله کومله، حسن شرفی رهبر گروهک منحله دموکرات، علیرضا نوری‌زاده سلطنت‌طلب عضو MI6، رضا حسین‌بُر از رهبران یکی ازگروه‌های تجزیه‌طلب، محسن مخملباف رابط اپوزیسیون خارج کشور با سران فتنه، امیرحسین جهانشاهی از عناصر سازمان موساد و همچنین مسئول میز ایران درسازمان جاسوسی فرانسه به نمایندگی از نیکلا سارکوزی رئیس‌جمهور این کشور حضور داشتند. در این جلسه راه‌های براندازی جمهوری اسلامی از جمله تداوم حیات جریان فتنه از طریق اقدامات آشوبگرانه و اغتشاش و حتی ترور چهره‌های منتسب به جریان مذکور در داخل کشور و همچنین نفوذ در ساختارهای قدرت جمهوری اسلامی از طریق جذب نیرو از مراکز مهم مورد بررسی قرار گرفت و 7 میلیارد دلار آمریکا نیز برای آغاز این تحرکات اختصاص یافت.
پس از انتخاب مدحی به رهبری دولت در تبعید و جهانشاهی به جانشینی وی و ایجاد شورای 30 نفره برای فعالیت‌های اجرایی در حوزه‌های سیاسی و اقتصادی ورسانه‌ای در حقیقت پروژه مذکور وارد فاز جدیدی شد. یکی از اقدامات صورت گرفته در این مرحله جذب دیپلمات‌های ایرانی در خارج کشور بود که برای آن کمپینی هم تشکیل شد اما با افشای هویت احمد ملکی دیپلمات ایرانی در ایتالیا که خواهرزاده مهدی کروبی بود، این پروژه با شکست مواجه شد.
هنگامی که قرار شد شورای رهبری دولت در تبعید برای مدیرت و هدایت عملیات‌های خرابکارانه در ایران و براندازی جمهوری اسلامی از طریق کودتا، ظرف یک سال در پادگان سیکلن تل‌آویو مستقر شوند، عملیات نجات مدحی توسط سربازان گمنام امام زمان (عج) کلید زده شد و او به کشور بازگشت.
وزیر اطلاعات مدحی را فردی دانست که غربی‌ها برنامه‌ریزی کرده‌ بودند از وی استفاده کنند اما تشکیلات اطلاعاتی کشور توانست با اقدامات اطلاعاتی او را از آنِ خود کرده و در مجموعه آنها نفوذ بدهد.
پیچیدگی و دقت بالای این عملیات نفوذ، به حدی بی‌سابقه و غیر قابل باور بود که تا مدتها اپوزیسیون و به ویژه نوری‌زاده که ارتباط بسیار نزدیکی با وی برقرار کرده بود، در شوک آن فرو رفته و با وجود پخش صحبت‌های مدحی از تلویزیون هنوز آن را باور نمی‌کرد. بغض ناباورانه نوری‌زاده و گریه وی روی آنتن شبکه‌اش، ازخاطره‌انگیز‌ترین صحنه‌های مربوط به این عملیات پیروزمندانه بود.
امیر میرزایی حکمتی؛ مهره سوخته نفوذ در دیوار فولادین
شکست پروژه نفوذ و دستگیری امیر میرزایی حکمتی یکی دیگر پروژه‌هایی مهم وزارت اطلاعات در سال‌های اخیر بود.
به دستور باراک اوباما، میز ایران در سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا سیا مامور می‌شود تا علاوه بر هزینه‌های گذشته، فعالیت‌های خرابکارانه و جاسوسی که تاکنون انجام می‌داده، پروژه‌ای سه جانبه را بسیار محرمانه و با همکاری موساد و MI6 طراحی کند. یعنی علاوه بر ترور و جنگ رسانه‌ای، ‌سیا تمام توان خود را برای فاز سوم یعنی راهی برای نفوذ طرح‌ به کار می‌گیرد.
میز ایران در سیا که در مقابله با سرویس اطلاعاتی ایران شکست‌هایی پی‌درپی خورده است، این پروژه را حیاتی می‌بیند لذا یک تیم ویژه در سازمان سیا مامور می‌شود تا زبده‌ترین فرد را برای نفوذ به دستگاه اطلاعات ایران انتخاب کند. فرد مورد نظر در آریزونای آمریکا متولد شده و سابقه یک دهه آموزش‌های فشرده اطلاعاتی را در رزومه خود دارد. نام برده که در آگوست 2001 در قسمت اطلاعات ارتش آمریکا مشغول به کار شده، علاوه بر آموزش‌های عمومی و ویژه نظامی، به دانشگاهی مخصوص فرستاده می‌شود تا در کنار آموزش‌های اطلاعاتی، زبان‌های خاورمیانه‌ای را نیز بیاموزد.

برای اجرای این پروژه، حکمتی با پوشش نظامی ارتش آمریکا، وارد خاک عراق می‌شود. ماموریت وی در عراق، شناسایی افرادی بین مقام‌های عراقی است که گرایش به آمریکا داشته باشند و این کشور بتواند با صرف هزینه، آنها را عروسک خیمه شب‌ بازی خود بکند. حکمتی باید افرادی را می‌یافت که اهداف امریکا را در خاک عراق تامین کند.
او در همین خصوص گفته بود: "آمریکایی‌ها تاجایی که می‌توانند امور کشورها را خصوصاً نفت را کنترل می‌کنند. آمریکا قصد داشت تا با تصرف چاه‌های نفت عراق، سازمان اوپک را ورشکست و کاری کند که نفت فقط به دلار معامله شود تا قدرت آمریکا مقابل چین و روسیه بیشتر باشد. یکی از دلایل حضور نظامی آمریکا در عراق این بود که در خاورمیانه حضور داشته باشد و با نفوذ در گروه‌های اسلامی در بین مردم مسلمان نفوذ کند و انحراف ایجاد کند. آمریکا با پوششِ آوردنِ دموکراسی، یکی دیگر از اهداف خود یعنی کنترل خاورمیانه از جمله ایران، سوریه، لبنان، عراق، بحرین و حتی تونس را اجرا کرد تا ایران برای این کشورها الگو نشود."
حکمتی در عراق، حدود دو سال آموزش استفاده از سیستم‌های محرمانه و جمع‌آوری اطلاعات از اماکن و اشخاص مختلف را به طور کاربردی فرا می‌گیرد. در این بین سیا می‌کوشد تا پوششی مناسب، برای ماموریت بزرگ وی بیابد.
حکمتی بلافاصله پس از پایان ماموریت چند ماهه در عراق به استخدام چندین شرکت اطلاعاتی درمی‌آید. تغییر شرکت‌های متعدد او در فاصله زمانی کوتاه به خاطر این است که حکمتی آموزش‌های مختلف را در پوشش کار در شرکت‌های مختلف بیاموزد و در خلال این آموزش‌ها، دوستان و همراهان وی به ماهیت ماجرای وی پی نبرند.
سرانجام تیم ویژه‌ای که میز ایران را در دست داشت، سرانجام حکمتی را برای عملیات پیچیده نفوذ انتخاب می‌کند. انتخاب حکمتی برای این است که سیا توانایی وی در دقت به جزئیات محیط و تفکر برای آمریکا را بسنجد و باید برای این ماموریت مهم و استراتژیک محک زده و آموزش ببیند. وی بارها تست دروغ‌سنجی وروانشناسی و معاینات پزشکی را با موفقیت پشت سر ‌گذاشته بود، بنابراین بعد از چندی در سال 2011 در هتل واشنگتن، این ماموریت به وی ابلاغ می‌شود.
مامور سیا با دادن توضیحات ریز و دقیق، حکمتی را برای انجام این ماموریت بزرگ توجیه می‌کند و به وی اطمینان می‌دهد با پوششی که برای او ایجاد می‌کنند، هیچ مشکلی پیش نیاید. دو طرف طی سه روز، بارها نوع مواجه با ماموران اطلاعاتی با پوشش حکمتی را تمرین می‌کنند.
سیا تصمیم گرفته بود تا یکی از زبده‌ترین نیروهایش که در زمینه‌های مختلف اطلاعاتی آموزش دیده و حالا دیگر از سطح تحلیل‌گر اطلاعاتی بالاتر رفته را با پوشش یک دلال اطلاعات در مسیر دستگاه امنیتی ایران قرار دهد تا نفوذ صورت گیرد. برای این کار فرد مورد نظر به هر طریق ممکن باید اعتماد سازی کند.
حکمتی در این باره گفته بود: "به من گفتند می‌روی و سه هفته به عنوان یک منبع برای وزارت اطلاعات، اطلاعات هماهنگ شده به آنها می دهی و پول می‌گیری وبر‌می‌گردی."

حکمتی برای اجرای این امر، اجازه دسترسی به سری‌ترین سیستم‌های اطلاعاتی برای جمع‌آوری اطلاعات مورد نیاز "پروژه نفوذ" پیدا می‌کند. سپس به پادگان بگرام افغانستان فرستاده می‌شود و در این هنگام، شبکه‌های مختلف ایران که تحرک و فعالیت‌های بگرام را زیر نظر دارند، از حضور یک آمریکایی ایرانی تبار در این پادگان مطلع می‌شوند. حکمتی سپس با پروازی به دبی می‌رود و بعد از دو روز اقامت در دبی به ایران می‌آید.
حجم اطلاعاتی که حکمتی با خود به ایران آورده بود، به گونه‌ای بود که هر سرویس اطلاعاتی در مواجهه با آن خود را در مقابل منبعی مهم می‌دید و سعی می‌کرد تا علاوه بر صحت‌سنجی، هر طور شده این منبع را از دست ندهد و نیاز اطلاعاتی‌اش را به‌وسیله آن برآورده کند و این همان دامی است که برای ایران پهن شده بود.
هر سرویس اطلاعاتی نیاز به اطلاعات و منابع دارد. مخصوصاً ایران که با آمریکا دشمن است. سازمان سیا در این پروژه به دنبال ایجاد اثر انگشت یا ردپای سرویس اطلاعاتی ایران است تا هر طور شده، لااقل یکی از ماموران امنیتی ایران را به دام بیاندازد و پس از درخواست اطلاعات از حکمتی، به توانمندی و نیازهای ایران اشراف یابد تا بتواند آن را به‌عنوان حربه‌ای علیه ایران قرار دهد. چراکه اگر کسی تشنه باشد، وقتی فردی به او آب بدهد دیگر نمی‌پرسد که منبع آب کجاست و آن رامی‌خورد و خوشحال می‌شود ولی دستگاه امنیتی ایران بر این تشنگی اشراف یافت و با ارزیابی درستی اطلاعات، به فرعی بودن کار پی ‌برد و با شناسایی مسیرها وراه‌های اعزام فرستاده که حکمتی از آنها عبور کرده بود، پروژه نفوذ را کنترل و مهار می‌کند.
سربازان گمنام امام زمان(عج) با ردگیری و مهار فرستاده، در یک عملیات پیچیده، نه تنها پروژه نفوذ را با شکست مواجه کردند، بلکه شبکه گسترده جاسوسی با طیف وسیعی از اطلاعات ستاد را شناسایی و منهدم کردند تا روش‌های واسطه‌ها و همکاران این شبکه جاسوسی در اعتبار نیروهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی قرار گیرد وبار دیگر نقشه آمریکا شکست بخورد.
دستگیری 15 جاسوس موساد به طور همزمان
به دنبال ما‌ه‌ها اقدامات اطلاعاتی-عملیاتی پیچیده‌ و متهورانه‌ در سلسله عملیاتی که در چند استان مرزی و مرکزی کشور انجام شد، 22 فروردین ماه سال 91 وزارت اطلاعات خبر از بازداشت عوامل یکی از شبکه‌های بزرگ ترور و خرابکاری رژیم اشغالگر قدس، تعدادی از هسته‌های حفاظت شده عملیاتی آنها و گروه‌های ازتروریست‌های جنایت پیشه و مزدوران همکاری کننده با آنها، داد.
به گفته وزارت اطلاعات، بیش از 15 نفر از عوامل عملیاتی و پشتیبانی اعم از دارندگان شناسنامه ایرانی و اتباع بیگانه که دارای مقادیر قابل توجهی بمب‌های سنگین آماده انفجار، انواع مسلسل و سلاح‌های کمری و صدا خفه کن، تجهیزات نظامی، مخابراتی، و دیگر ابزار آلات تروریستی بودند، در این عملیات دستگیر شدند کهتعدادی از آن‌ها با مشاهده اشراف اطلاعاتی سربازان گمنام امام زمان (عج) بر بسیاری از جزئیات سناریوی طراحی شده توسط موساد، لب به اعتراف گشوده و ابعاد مهمی از "ماموریت شیطانی" خود را بازگو کردند.

بنا بر اعلام وزارت اطلاعات شناسایی و ترور یکی از متخصصان کشورمان و بمب‌گذاری در برخی تاسیسات زیربنایی کشور، از جمله ماموریت‌های محوله به این جاسوسان بود. آنها قصد داشتند این عملیات تروریستی را دقیقا یک روز قبل از راهپیمایی 22 بهمن سال 90 انجام دهند.
در خلال جمع‌آوری‌های گسترده اطلاعاتی که منجر به شناسایی تیم‌های تروریستی وابسته به رژیم صهیونیستی شد، اطلاعات موثقی به دست آمد که دلالت بر بهره‌برداری نامشروع و گسترده رژیم متجاوز صهیونیستی از امکانات، تسهیلات، پوشش‌ها و نمایندگی‌های دیپلماتیک مستقر در خاک تعدادی از کشورهای غربی بود. همچنین یک پایگاه جاسوسی- عملیاتی در یک اقلیم همجوار شناسایی و مستند سازی شد.
دستگیری اعضای تیم ترور دانشمندان هسته‌ای
بعد از اینکه رژیم صهیونیستی از متوقف کردن پیشرفت علمی کشورمان به انحای مختلف نا امید شد، رو به ترور فیزیکی دانشمندان کشورمان آورد.
تیمی پیچیده متشکل از بهزاد عبدلی، فیروزه یگانه -با اسم مستعار ساناز- مریم زرگر، رامتین مهدوی موسایی، مریم ایزدی، فواد فرامرزی، نشمین زارع -با نام مستعار شادی-، آرش خرد‌کیش - با نام‌های مستعار فرشید، بهزاد و آران-، محسن صدقی آذر - با نام مستعار سعید-، ایوب مسلم، تارا باقری - با نام‌های مستعار نغمه و ندا- ومازیار ابراهیمی -با نام‌های مستعار سامان، امیریل و امیرعباس- در زمان‌های مختلف ساماندهی شد.
سازماندهی این تیم تروریستی از این جهت پیچیده بود که اعضای تیم به صورت سلولی فعالیت می‌کردند و زیرشبکه‌ها از فعالیت گروه‌های موازی اطلاعی نداشتند اگرچه در برخی از موارد ماموریت‌شان مکمل هسته‌های دیگر است، به گونه‌ای که اعضای تیم از نحوه عملکرد سایر اعضا اطلاعی ندارند چرا که در روش سلولی هر شخص مسئول انجام وظایف محوله خود بوده و از دیگر اعضا خبری ندارد.
در تحقیقات بدست آمده از اعضای دستگیر شده این تیم سازمان یافته تروریستی، مستنداتی از همکاری اقلیم‌ مجاور مبنی بر در اختیار قرار دادن خاک خود درجهت آموزش و همچنین همکاری یکی از کشورهای همسایه در جهت اعزام این تروریست‌ها به لانه عنکبوتی موساد در حومه تل‌آویو یافت می‌شود. اعضای تیم تروردر پادگانی در حومه تل‌آویو مستقر شده و شیوه کلاسیک "ترور اسرائیلی" که پیش از این در کشورهای عربی-اسلامی توسط رژیم صهیونیستی انجام می‌شد را فرا ‌گرفتند و در آنجا آموزش کار با مواد منفجره و کار و آموزش‌های نظامی، تیراندازی، نحوه چسباندن بمب به درب خودرو را در چند مرحله آموزش دیدند.
اما یکی از ترفندهایی که در این پروژه برای اولین بار طراحی شده بود، استفاده از زنان به عنوان ابزار عملیات‌های تروریستی بود؛ البته در این میان حتی از بردگی جنسی نیز دریغ نشده بود.
اتاق عملیات مثلث شوم ترور، زمان اولین عملیات را صادر می‌کند و مرحله نخست عملیات با جمع‌آوری اطلاعات و شناسایی دکتر مسعود علی‌محمدی کلید می‌خورد. روز عملیات دو نفر که از فیلتر آموزش‌های تل‌آویو بالاترین نمره را کسب کرده بودند، مامور ترور می‌شوند. بمب در موتوری که جمالی فشی آن را حمل می‌کند و قرار است مقابل درب منزل دکتر علی‌محمدی زنجیر شود، جاسازی شده است که در زمان خروج دکتر علی‌محمدی از پارکینگ، آرش ریموت را می‌فشارد واولین ترور دانشمندان کشورمان رخ می‌دهد.

هدف دوم دکتر مجید شهریاری استاد فیزیک دانشگاه شهید بهشتی تهران بود؛ یک بمب ریموتی توسط این گروه به درب خودرو چسبانده و بعد از فاصله گرفتن ازخودرو، ریموت فشرده می‌شود. موج این انفجار به حدی بود که حتی یکی از اعضای تیم تروریستی که سوار بر موتور بود به زمین می‌خورد ولی با کمک نیروهای کمکی از صحنه دور می‌شود.

همزمان با دکتر شهریاری، سوژه دیگر یعنی دکتر فریدون عباسی نیز هدف این گروه قرار می‌گیرد که قرار بوده با عملیاتی مشابه شهادت برسد اما این عملیات به جهت پی بردن عباسی به وصل کردن قطعه‌ای به ماشینش و خروج از ماشین پیش از انفجار، موفقیت‌آمیز نبود و دکتر عباسی تنها مجروح می‌شود.
داریوش رضایی نژاد هدف بعدی این تیم تروریستی اعلام و پس از عملیات شناسایی، در ‌یکم مردادماه سال 1390 برای این جنایت تعیین می‌شود. اما روش ترور این بار متفاوت است؛ اسلحه یکی از راکبین موتورسیکلت داریوش رضایی‌نژاد محقق جوان کشورمان را مقابل چشمان همسر و فرزند کوچکش آرمیتا به شهادت می‌رسانند.
اما پرده چهارم واقعه ترور دانشمندان هسته‌ای کشورمان به مصطفی احمدی‌روشن ختم می‌شود. سرشاخه‌های عملیاتی، 21 دی‌ماه 1390 یعنی روزهای مصادف باسالگرد ترور شهید علیمحمدی را برای ترور مصطفی احمدی‌روشن انتخاب می‌کنند و احمدی‌روشن و رضا قشقایی را با عملیاتی شبیه ترور شهید شهریاری در خیابان گل‌نبی ترور می‌کنند. تروریست‌ها که نقشه‌های طراحان‌شان را قبول داشتند، هیچگاه تصور نمی‌کردند در کمین دوربین‌های امنیتی باشند چرا که تصویر یکی از ده‌ها دوربین امنیتی لحظاتی قبل از عملیات تروریستی را ثبت کرد و سرنخ‌های مهمی را از این تیم تروریستی در اختیار دستگاه‌‌‌های امنیتی قرار داد.

به جهت سلولی عمل کردن اعضای این تیم، بازداشت آنها به تدریج صورت گرفت. در ابتدا جمالی‌فش قاتل دکتر علی‌محمدی در 20 دی ماه 89، سپس قاتلان شهیدان شهریاری و احمدی‌روشن در 25 خرداد 91 و در پایان تیم ترور شهید رضایی‌نژاد در اول مرداد 91 دستگیر شدند. در نیمه مرداد 91 نیز مستند کلوپ ترور که نحوه ساماندهی و جذب اعضای این تیم را نشان می‌داد، از شبکه‌های تلویزیونی پخش شد.
وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران در این سال‌ها ثابت کرد که پیچیدگی عملیات‌ها، اسامی متعدد و رمزآلود، پشتیبانی‌های همه‌جانبه مثلث سیاه ترور یعنی آمریکا، انگلیس و اسرائیل هم نمی‌تواند تروریست‌ها را از کمین دستگاه امنیتی- اطلاعاتی کشور مصون بدارد و عملیاتهای خرابکارانه علیه کشورمانهزینه‌های سنگینیرا برای غرب به دنبال دارد.

  • ۳ نظر
  • ۰۹ مرداد ۹۲ ، ۰۰:۵۲
  • ۵۹۶ نمایش
  • ابناء الزهرا (سلام الله علیها)