بررسی استراتژیک

اشراف اطلاعاتی + تحلیل واقع بینانه =» بصیرت استراتژیک

بررسی استراتژیک

اشراف اطلاعاتی + تحلیل واقع بینانه =» بصیرت استراتژیک

بررسی استراتژیک

جریان شناسی و قدرت تحلیل مسایل سیاسی جزو معرفت دینی است. ( امام خامنه ای مدظلله العالی)



۳۵ مطلب با موضوع «سیاسی :: داخلی» ثبت شده است


پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR به مناسبت فرارسیدن سالروز حماسه‌ی عظیم ۹ دی، در یادداشت زیر به بررسی چیستی، چرایی و چگونگی دستیابی به «بصیرت» بر اساس بیانات رهبر انقلاب اسلامی پرداخته است.

[*] توانایی تازه ملت ایران
به گزارش دیدبان، در سال 88 «ملت ایران از یک امتحان و از یک فتنه عبور کرد» 1389/8/26 [1] و این یکی از مقاطع مهمِ رشد تاریخی ما است. «این معنایش فقط این نیست که حالا همه فهمیدند ملت ایران قوی است؛ بلکه معنای مهمتر آن این است که با این حرکت، با این قدرت بر عبور از فتنه و محنت، این ملت یک وضع جدیدی پیدا کرد؛ یک توانائی تازه‌ای در او به وجود آمد.» 1389/8/26 [2]

یکی از مهم‌ترین دستاوردهای ایستادگی در مقابل فتنه «افزایش بصیرت ملت» بود: «مردم در مقابل فتنه هم ایستادند. فتنه‌ی سال 88 کشور را واکسینه کرد؛ مردم را بر ضد میکروبهای سیاسی و اجتماعی‌ای که میتواند اثر بگذارد، مجهز کرد؛ بصیرت مردم را بیشتر کرد.» 1389/7/27 [3]

اما بصیرت چیست؟ چه ضرورتی دارد که از بصیرت برخوردار باشیم؟ و چگونه می‌توان به بصیرت دست یافت؟ در ادامه بر اساس بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به این پرسش‌ها پاسخ می‌دهیم.

[*] بصیرت، قطب‌نماست
قبل از هرچیز باید معنای بصیرت را فهم کرد: «بصیرت، نورافکن است؛ بصیرت، قبله‌نما و قطب‌نماست... در یک فضای تاریک، بصیرت روشنگر است. بصیرت راه را به ما نشان میدهد.» 1389/8/4 [4] بصیرت عامل جلوگیری از «گمراهی» است: «بصیرت یعنی گم نکردن راه، اشتباه نکردن راه، دچار بیراهه‌ها و کجراهه‌ها نشدن، تأثیر نپذیرفتن از وسوسه‌ی خنّاسان و اشتباه نکردن کار و هدف.» 1390/10/19 [5]

بصیرت در واقع مجموعه‌ای از شناخت‌ها است: «بصیرت، روشن‌بینى. یعنى چه؟ یعنى شناخت زمان، شناخت نیاز، شناخت اولویّت، شناخت دشمن، شناخت دوست، شناخت وسیله‌اى که در مقابل دشمن باید به کار برد؛ این شناخت‌ها؛ بصیرت است.» 1393/9/6 [6]

با بصیرت است که انسان فهمِ صحیحی از «حقایق» پیدا می‌کند: «بصیرت این است که انسان بداند، حقایق را درک کند، جایگاه خودش را، جایگاه کشورش را، جایگاه ملّتش را، جایگاه منطق انقلاب را، جایگاه آن خطّ مستقیم و صراط مستقیمی که امام در کشور ترسیم کرد؛ جایگاه اینها را بداند؛ این، بصیرت است.» 1394/9/4 [7]
نکته‌ی مهم اینکه بصیرت در زمینه‌های گوناگون موضوعیت دارد: «بصیرت در هدف، بصیرت در وسیله، بصیرت در شناخت دشمن، بصیرت در شناخت موانع راه، بصیرت در شناخت راه‌های جلوگیری از این موانع و برداشتن این موانع؛ این بصیرتها لازم است.» 1388/7/15 [8]

[*] اشتباهِ غیرقابل بخشش
اما چه ضرورتی دارد انسانِ مسلمان از بصیرت برخوردار باشد؟
در پاسخ باید گفت عالم، عرصه‌ی درگیری و مبارزه‌ی «جبهه‌ی حق» علیه «جبهه‌ی باطل» است. در این صحنه‌ی درگیریِ حساس و سرنوشت‌ساز، انسان بی‌بصیرت در واقع «کور» است: «نداشتن بصیرت مثل نداشتن چشم است؛ راه را انسان نمیبیند. بله، عزم هم دارید، اراده هم دارید، امّا نمیدانید کجا باید بروید.» 1392/10/19 [9]

در این رویارویی اگر «بصیر» نباشیم در «تشخیص جبهه‌ها» به خطا می‌رویم: «بنده بارها این جبهه‌های سیاسی و صحنه‌های سیاسی را مثال میزنم به جبهه‌ی جنگ. اگر شما تو جبهه‌ی جنگ نظامی، هندسه‌ی زمین در اختیارتان نباشد، احتمال خطاهای بزرگ هست... عرصه‌ی سیاسی عیناً همین‌جور است. اگر بصیرت نداشته باشید، دوست را نشناسید، دشمن را نشناسید، یک‌وقت می‌بینید آتش توپخانه‌ی تبلیغات شما و گفت و شنود شما و عمل شما به طرف قسمتی است که آنجا دوستان مجتمعند، نه دشمنان.» 1388/5/5 [10]

بدون بصیرت بزرگ‌ترین اشتباهات «در تشخیص جبهه‌ی حق از باطل» رُخ می‌دهد: «در ماجرای دفاع از دین، از همه‌چیز بیشتر، برای انسان، بصیرت لازم است. بی‌بصیرتها فریب می‌خورند. بی‌بصیرتها در جبهه‌ی باطل قرار می‌گیرند؛ بدون این‌که خود بدانند.» 1371/4/22 [11] «اشتباههای کوچک، قابل بخشش است. آن اشتباهی که قابل بخشش نیست، این است که کسی جبهه‌ی حق را با جبهه‌ی باطل اشتباه کند و نتواند آن را بشناسد.» 1369/2/6 [12]

نکته‌ی مهم این است که: «اگر بصیرت نبود، همان ایمان ممکن است انسان را به بیراهه بکشاند. کسی که علم ندارد، بصیرت درست ندارد به آنچه پیرامون او دارد میگذرد، گاهی اوقات میشود که راه را عوضی طی میکند؛ همه‌ی نیروی او نه فقط هدر میرود، بلکه به کج‌راهه او را میرساند و میکشاند؛ پس بصیرت لازم است.» 1392/10/19 [13]

و تنها با بصیرت است که می‌توان از «فتنه»ها عبور کرد: «یک ملّتی که بصیرت دارد، مجموعه‌ی جوانان یک کشور وقتی بصیرت دارند، آگاهانه حرکت میکنند و قدم برمیدارند، همه‌ی تیغهای دشمن در مقابل آنها کند میشود. بصیرت این است. بصیرت وقتی بود، غبارآلودگی فتنه نمیتواند آنها را گمراه کند.» 1388/7/15 [14]

[*] عواملِ بصیرت ساز
اما پرسش مهم دیگر اینکه چگونه می‌توان به بصیرت دست یافت؟
در پاسخ به این پرسش باید در دو سطح، موضوعِ بصیرت را مورد توجه قرار داد و کسب کرد. در سطح اصولی باید رسیدن به «نگاه توحیدی» و تلاشِ منطبق با این نگاه را در دستور کار قرار دهیم: «یک سطح، سطح اصولی و لایه‌ی زیرین بصیرت است. انسان در انتخاب جهان‌بینی و فهم اساسی مفاهیم توحیدی، با نگاه توحیدی به جهان طبیعت، یک بصیرتی پیدا میکند. فرق بین نگاه توحیدی و نگاه مادی در این است: با نگاه توحیدی، این جهان یک مجموعه‌ی نظام‌مند است، یک مجموعه‌ی قانون‌مدار است... این، پایه‌ی اساسی معرفت است؛ پایه‌ی اساسی بصیرت است. این بصیرت خیلی چیز لازمی است؛ این را باید ما در خودمان تأمین کنیم.» 1389/8/4 [15]

علاوه بر این: «در حوادث گوناگون هم ممکن است بصیرت و بی‌بصیرتی عارض انسان شود. انسان باید بصیرت پیدا کند.» 1389/8/4 [16]
که برای رسیدن به آن باید: «انسان در حوادثی که پیرامون او میگذرد و در حوادثی که پیش روی اوست و به او ارتباط پیدا میکند، تدبّر کند؛ سعی کند از حوادث به شکل عامیانه و سطحی عبور نکند؛ به تعبیر امیرالمؤمنین، اعتبار کند: «رحم الله امرء تفکّر فاعتبر»؛ فکر کند و بر اساس این فکر، اعتبار کند. یعنی با تدبّر، مسائل را بسنجد -«و اعتبر فأبصر»- با این سنجش، بصیرت پیدا کند. حوادث را درست نگاه کردن، درست سنجیدن، در آنها تدبّر کردن، در انسان بصیرت ایجاد میکند؛ یعنی بینائی ایجاد میکند و انسان چشمش به حقیقت باز میشود.» 1389/8/4 [17]
«اخلاص» یکی دیگر از عوامل بصیرت‌ساز در انسان است: «هرچه مخلصانه‌تر عمل کنید، خدای متعال بصیرت شما را بیشتر میکند. «اَللهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ اِلَی النُّور»؛ خدا ولیّ شماست. هرچه به خدا نزدیکتر شوید، بصیرت شما بیشتر خواهد شد و حقایق را بیشتر می‌بینید. نور که بود، انسان میتواند واقعیّات و حقایق را مشاهده کند. وقتی نور نباشد، انسان واقعیّات را هم نمیتواند ببیند.» 1389/9/4 [18]

علاوه بر اینها برای دست‌یابی به بصیرت باید به حوادث و قضایا «نگاه کلان» داشت: «باید نگاه کلان و جامع داشته باشیم؛ این نگاه کلان، به ما معرفت و بصیرتى را عطا میکند که اوّلاً موقعیت خودمان را، جایگاه خودمان را، ایستگاه خودمان را در وضع کنونى بازیابى کنیم و بفهمیم در چه وضعى قرار داریم؛ بعد هم به ما تعلیم میدهد که براى آینده چه باید بکنیم.» 1393/6/13 [19]
البته در این مسیر می‌توان از «مطالعه‌ی آثار خوب» و «گفتگو با انسان‌های مورد اعتماد» نیز بهره برد: «بی‌بصیرتی را بخصوص شما جوانها با خواندن آثار خوب، با تأمل، با گفتگو با انسانهای مورد اعتماد و پخته، نه گفتگوی تقلیدی -که هر چه گفت، شما قبول کنید. نه، این را من نمیخواهم- از بین ببرید.» 1388/5/5 [20]

[*] این‌گونه بصیرت‌تان را حفظ کنید ...
نکته‌ی پایانی اینکه «بصیرت» مانند هر گوهر گران‌بهای دیگری احتیاج به حفظ و صیانت دارد. فقط با «حفظ ایمان و تقوا و دلِ نورانی» می‌توان بصیرت را «حفظ» کرد:
«آنچه که بصیرت و بینش انسان را در قضایای مختلف و در حوادث گوناگون و زیر غبار تبلیغات جنجال‌آمیز دشمنان، تضمین و حفظ می‌کند، دل مؤمن و پاک و نورانی است... دلی که از ایمان برخوردار است و منشأ تقوا در اندیشه و عمل است، با تبلیغات دشمنان گمراه نمی‌شود.» 1382/6/29 [21]

پی نوشت:
1. بیانات در دیدار مردم اصفهان در روز عید قربان 1389/8/26
2. همان
3 بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم ‌1389/7/27
4. بیانات در دیدار دانشجویان و جوانان استان قم ‌1389/8/4
5. بیانات در دیدار مردم قم به مناسبت سالروز 19 دی 1390/10/19
6. بیانات در دیدار اعضاى مجمع عالى بسیج مستضعفین 1393/9/6
7. بیانات در دیدار فرماندهان گردان‌های بسیج 1394/9/4
8. بیانات در دیدار عمومی مردم چالوس و نوشهر 1388/7/15
9. بیانات در دیدار مردم قم 1392/10/19
10. بیانات در دیدار اعضای دفتر رهبری و سپاه حفاظت ولی امر 1388/5/5
11. بیانات در دیدار فرماندهان گردان‌های عاشورا 1371/4/22
12. سخنرانی در دیدار با اقشار مختلف مردم (روز سی‌ام ماه مبارک رمضان) 1369/2/6
13. بیانات در دیدار مردم قم 1392/10/19
14. بیانات در دیدار عمومی مردم چالوس و نوشهر 1388/7/15
15. بیانات در دیدار دانشجویان و جوانان استان قم ‌1389/8/4
16. همان
17. همان
18. بیانات در جمع 110 هزار بسیجی در روز عید غدیر 1389/9/4
19. بیانات در دیدار با اعضاى مجلس خبرگان رهبرى 1393/6/13
20. بیانات در دیدار اعضای دفتر رهبری و سپاه حفاظت ولی امر 1388/5/5
21. بیانات در دیدار بسیجیان و سپاهیان لشکر 25 کربلا 1382/6/29

منبع: پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR 

  • ۰ نظر
  • ۱۴ دی ۹۵ ، ۱۲:۲۴
  • ۱۱۱۲ نمایش
  • ابناء الزهرا (سلام الله علیها)

در هر سه توافق ژنو، لوزان و وین تیم ایرانی و تیم آمریکایی اظهارات کاملاً متناقضی در خصوص تعهدات ایران بیان کرده‌اند و در دو سال اخیر، شنیدن اظهارنظرهای متناقض درباره تعهدات ایران به امری عادی تبدیل‌شده است. بااین‌همه، این امر به‌هیچ‌عنوان قابل‌اغماض نیست و نشان‌دهنده وقوع اموری ناخوشایند و هشداری به خواص و عموم مردم کشور در مورد آن است؛ زیرا این اظهاراتِ کاملاً متناقض ناشی از یکی از سه حالت زیر است:

1. این اظهارنظرهای متناقض به خاطر دوپهلو بودن متن است که موجب دو برداشت کاملاً متعارض از آن می‌شود. متنی که این‌قدر مبهم و تفسیرپذیر باشد که بتوان درباره اصلی‌ترین تعهدات آن، دو برداشت صدرصد متعارض داشت یک فاجعه حقوقی در روابط بین‌الملل است.

2. این امر نه ناشی از دوپهلو بودن متن که به خاطر شیطنت و دروغ‌گویی آمریکایی‌هاست که در این صورت نشان می‌دهد آمریکایی‌ها به‌هیچ‌عنوان قابل‌اعتماد نیستند، زیرا از همان روز توافق بدعهدی و خلاف‌گویی را آغاز کرده‌اند.

3. این امر ناشی از خلاف‌گویی تیم ایرانی برای کتمان فاجعه‌ای است که به وقوع پیوسته است که اگر خدای‌ناکرده این‌گونه باشد ...

دو ادعای متناقض درباره بازرسی از مراکز نظامی

یکی از مواردی که طرف ایرانی و آمریکایی ادعاهای کاملاً متعارضی درباره آن داشته‌اند امکان بازرسی از مراکز و تأسیسات نظامی است. مسلماً یکی از خطوط قرمز اصلی نظام، صیانت از امنیت کشور و جلوگیری از جاسوسی توسط دشمنان به بهانه بازرسی‌های آژانس است و این، مسئله کوچکی نیست که بتوان در خصوص آن بی‌تفاوت بود و به‌سادگی از کنار آن گذشت. باید روشن شود که آیا آژانس بر اساس توافق وین می‌تواند به تأسیسات نظامی دسترسی داشته باشد یا خیر.

مقام معظم رهبری در تیرماه سال جاری و در دیدار با کارگزاران نظام به‌صراحت اعلام کردند:

«با بازرسی‌های غیرمتعارف و پرس‌وجو از شخصیت‌ها را هم به‌هیچ‌وجه بنده موافق نیستم. بازرسی از مراکز نظامی را هم نمی‌پذیریم همچنان که قبلاً هم گفتیم[1]

بنابراین در خصوص لزوم رعایت این مسئله در توافق نهایی جای هیچ‌گونه تردیدی نیست و تیم ایرانی ملزم بوده به هر طریق ممکن از امنیت کشور صیانت کند. در همین راستا جناب آقای عراقچی در گفتگوی ویژه خبری از شبکه دو سیما تصریح کردند که به‌هیچ‌وجه آژانس حق بازرسی از تأسیسات نظامی را ندارد و بر این اساس خط قرمز نظام در زمینه حفظ امنیت کشور رعایت شده است. متن سخن ایشان چنین است:

به‌طور مسلم قرار نیست بازدید و بازرسی از اماکن نظامی حتی به‌صورت دسترسی مدیریت‌شده باشد[2]

اما آقای ارنست مونیز وزیر انرژی امریکا ـ‌ در جلسه استماع کنگره و در دفاع از توافق صورت گرفته‌ ـ در اظهارنظری کاملاً متناقض با ادعای جناب آقای عراقچی گفت:

«آژانس بین‌المللی انرژی اتمی می‌تواند پس از اطلاع‌رسانی 24 روزه قبلی به‌تمامی «سایت‌های مشکوک» ایران دسترسی داشته باشد»[3]

مطابق ادعای آقای مونیز، آژانس می‌تواند به همه سایت‌های مشکوک ازجمله سایت‌های نظامی دسترسی پیدا کند و به‌عبارت‌دیگر طبق ادعای ایشان آژانس حق بازرسی از اماکن نظامی را دارد.

برای مشخص شدن این‌که حق با کدام طرف است و روشن شدن این امر که آیا خط قرمز امنیتی کشور رعایت شده یا نه چاره‌ای جز رجوع به متن اصلی توافق نیست.

امکان بازرسی از تأسیسات نظامی در توافق نهایی؟

توافق نهایی دارای یک متن اصلی و پنج ضمیمه است که از جهت ارزش و اعتبار حقوقی، متن توافق و ضمایم آن هیچ فرقی با یکدیگر ندارند. بندهای 74 تا 79 ضمیمه اول توافق، درباره دسترسی‌های آژانس است. متن این پنج بند چنین است:

74. درخواست‌های دسترسی بر مبنای مفاد برجام با حسن نیت، با در نظر داشتن حقوق حاکمیتی ایران درخواست خواهد شد و به حداقل ضروری برای اجرای مؤثر مسئولیت‌های راستی آزمایی تحت این برجام نگه‌داشته خواهد شد. هماهنگ با رویه‌های بین‌المللی یادمان‌های معمول چنین درخواست‌هایی باهدف مداخله در فعالیت‌های نظامی ایران یا دیگر فعالیت‌های مرتبط با امنیت ملی ایران نبوده اما منحصراً برای حل نگرانی‌هایی برخاسته از تحقق تعهدات برجام و دیگر تکالیف یادمان‌ها و عدم اشاعه ایران خواهد بود. شیوه‌نامه‌های زیر به‌منظور اجرای برجام بین 1+5 و ایران هستند و بدون پیش‌داوری نسبت به موافقت‌نامه یادمان‌ها و پروتکل الحاقی است. در اجرای این شیوه همین‌طور دیگر اقدامات شفاف ساز، از آژانس خواسته می‌شود هر احتیاطی را برای صیانت از اسرار صنعتی، فناورانه و تجاری و همین‌طور دیگر اطلاعات محرمانه که به آن دست پیدا می‌کند به کار گیرد.

75. در پیشبرد اجرای برجام، اگر آژانس نگرانی‌هایی در رابطه با مواد یا فعالیت‌های اعلام‌نشده یا فعالیت‌های مغایر با برجام در محل‌هایی که تحت موافقت‌نامه جامع پادمان یا پروتکل الحاقی اعلام‌نشده‌اند داشته باشد آژانس به ایران اساس چنین نگرانی‌هایی را ارائه نموده و درخواست شفاف‌سازی می‌نماید.

76. اگر توضیحات ایران نگرانی‌های آژانس را حل‌وفصل نکند آژانس ممکن است دسترسی به چنین محل‌هایی ایجادکننده نگرانی را منحصراً به دلیل راستی آزمایی تضمین عدم وجود مواد و فعالیت‌های اعلام‌نشده یا فعالیت‌های مغایر با برجام در چنین محل‌هایی را درخواست نماید. آژانس به‌صورت مکتوب دلایل خود برای دسترسی و اطلاعات مرتبط را در اختیار ایران می‌گذارد.

77. ایران می‌تواند راه‌های جایگزین برای حل نگرانی‌های آژانس پیشنهاد نماید که آژانس را قادر سازد تا عدم وجود مواد و فعالیت‌های هسته‌ای و یا فعالیت‌های مغایر با برجام را در مکان مورد سؤال ـ که بایستی به‌سرعت و دقت موردتوجه قرار گیردـ راستی آزمایی کند.

78. اگر عدم وجود مواد و فعالیت‌های اعلام‌نشده و یا فعالیت‌های مغایر با برجام بعد از اجرای ترتیبات جایگزین موافقت شده توسط ایران و آژانس نتواند راستی آزمایی شود یا دو طرف قادر نباشند به طریق رضایت‌بخش برای راستی آزمایی عدم وجود مواد یا فعالیت‌های هسته‌ای اعلام‌نشده یا فعالیت‌های مغایر با برجام در مکان‌های مشخص‌شده در مدت 14 از ارائه درخواست اولیه آژانس برای دسترسی به توافق برسند ایران با مشورت با اعضا کمیسیون مشترک نگرانی آژانس را از طریق روش‌های ضروری موافقت شده بین ایران و آژانس حل می‌نماید. در صورت فقدان یک توافق، اعضای کمیسیون مشترک با اجماع و یا بارأی 5 عضو از 8 عضو بر روی روش‌های ضروری برای حل نگرانی آژانس مشورت خواهند داد. فرایند مشورت و یا هر عمل دیگری به همراه آن توسط اعضای کمیسیون مشترک نبایستی بیشتر از 7 روز به‌طور بیانجامد و ایران این روش‌های ضروری را طی 3 روز اجرا خواهد کرد.[4]

مفاد بندهای فوق را به نحو ساده‌تری می‌توان بدین‌صورت بیان نمود:

1. وظیفه راستی آزمایی در خصوص فقدان مواد و فعالیت‌های اعلام‌نشده یا مغایر با توافق نهایی بر عهده آژانس انرژی اتمی است. فعالیت‌های آژانس صرفاً به‌منظور راستی آزمایی است و هیچ قصد سوئی ندارد.

2. درصورتی‌که آژانس در خصوص وجود مواد یا فعالیت‌های اعلام‌نشده یا مغایر با توافق نهایی در مکان‌هایی به‌غیراز مکان‌هایی که بر اساس ان پی تی و پروتکل الحاقی مجاز به بازدید از آن‌هاست نگران شود درخواست مستند خود را برای رفع نگرانی در این زمینه به ایران اعلام می‌کند.

3. مکان مورد درخواست آژانس می‌تواند هر مکانی اضافه بر مکان‌هایی باشد که بر طبق ان پی تی یا پروتکل الحاقی مجاز به بازدید از آن‌هاست؛ بنابراین محل مورد درخواست می‌تواند یک کارخانه ازکارافتاده تولید پفک، ساختمانی متروکه در یک معدن قدیمی، ساختمانی در نهاد ریاست جمهوری یا یک کارخانه تولید اسلحه باشد.

4. در هیچ جای توافق اشاره نشده است که آژانس حق بازدید از اماکن نظامی را ندارد و مکان‌های نظامی از قاعده فوق مستثنا هستند. تنها چیزی که در بند 74 گفته‌شده این است که هدف بازرسی‌های آژانس دخالت در فعالیت‌های نظامی یا امنیتی نیست و صرفاً به دنبال انجام وظایف محوله در خصوص راستی آزمایی است.

5. ایران می‌تواند برای رفع نگرانی‌های آژانس، روش‌های جایگزینی را به‌جای بازدید از این محل‌ها به آژانس پیشنهاد کند؛ اما درصورتی‌که این روش‌های جایگزین قادر به رفع نگرانی آژانس نباشد باید بر سر روشی که نگرانی آژانس را رفع کند با آژانس به توافق برسد.

6. طبق بند 78 درصورتی‌که ایران نتواند ظرف چهارده روز از درخواست اولیه آژانس بر سر روشی که می‌تواند نگرانی آژانس را برطرف کند به توافق برسد «کمیسیون مشترک» ظرف 7 روز روش‌هایی را برای رفع نگرانی آژانس بارأی اجماعی یا اکثری به ایران پیشنهاد می‌کند و ایران موظف است ظرف حداکثر 3 روز این پیشنهاد‌ها را اجرایی کند.

7. اعضای «کمیسیون مشترک» عبارت‌اند از امریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان، نماینده اتحادیه اروپا، روسیه، چین و ایران. با این ترکیب، رأی ایران در این کمیسیون حداکثر 3 رأی خواهد بود و قاعدتاً روش پیشنهادی ایران حداکثر 3 رأی خواهد داشت؛ بنابراین امریکا با همراهی متحدیم سنتی خود می‌تواند بازدید از محل‌های نظامی را به‌عنوان تنها راهی که می‌تواند نگرانی آژانس را برطرف کند در این کمیسیون به تصویب برساند و ایران ملزم خواهد بود ظرف سه روز امکان بازدید از مکان‌های نظامی را برای آژانس فراهم کند.

8. بنابراین همان‌گونه که آقای ارنست مونیز ـ ‌وزیر انرژی آمریکا ـ به‌درستی بیان کرده بود ایران ظرف حداکثر 24 روز باید اجازه بازدید از تمامی نقاط مشکوک ـ‌ ازجمله مراکز نظامی‌ ـ را فراهم کند.

نتیجه

بر اساس بند 78 ضمیمه اول توافق وین، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی می‌تواند از مکان‌های نظامی نیز بازدید کند و ایران موظف است ظرف حداکثر 24 روز این امکان را برای آژانس فراهم کند. به نظر می‌رسد اظهارنظر آقای عراقچی در خصوص عدم اجازه آژانس برای بازدید از مراکز نظامی، خلاف متن مذاکرات است.

ضمیمه

متن انگلیسی بخش دسترسی از ضمیمه اول توافق نهایی

Q. ACCESS

74. Requests for access pursuant to provisions of this JCPOA will be made in good faith, with due observance of the sovereign rights of Iran, and kept to the minimum necessary to effectively implement the verification responsibilities under this JCPOA. In line with normal international safeguards practice, such requests will not be aimed at interfering with Iranian military or other national security activities, but will be exclusively for resolving concerns regarding fulfilment of the JCPOA commitments and Iran's other non-proliferation and safeguards obligations. The following procedures are for the purpose of JCPOA implementation between the E3/EU+3 and Iran and are without prejudice to the safeguards agreement and the Additional Protocol thereto. In implementing this procedure as well as other transparency measures, the IAEA will be requested to take every precaution to protect commercial, technological and industrial secrets as well as other confidential information coming to its knowledge.

75. In furtherance of implementation of the JCPOA, if the IAEA has concerns regarding undeclared nuclear materials or activities, or activities inconsistent with the JCPOA, at locations that have not been declared under the comprehensive safeguards agreement or Additional Protocol, the IAEA will provide Iran the basis for such concerns and request clarification.

76. If Iran’s explanations do not resolve the IAEA’s concerns, the Agency may request access to such locations for the sole reason to verify the absence of undeclared nuclear materials and activities or activities inconsistent with the JCPOA at such locations. The IAEA will provide Iran the reasons for access in writing and will make available relevant information.

77. Iran may propose to the IAEA alternative means of resolving the IAEA’s concerns that enable the IAEA to verify the absence of undeclared nuclear materials and activities or activities inconsistent with the JCPOA at the location in question, which should be given due and prompt consideration.

78. If the absence of undeclared nuclear materials and activities or activities inconsistent with the JCPOA cannot be verified after the implementation of the alternative arrangements agreed by Iran and the IAEA, or if the two sides are unable to reach satisfactory arrangements to verify the absence of undeclared nuclear materials and activities or activities inconsistent with the JCPOA at the specified locations within 14 days of the IAEA’s original request for access, Iran, in consultation with the members of the Joint Commission, would resolve the IAEA’s concerns through necessary means agreed between Iran and the IAEA. In the absence of an agreement, the members of the Joint Commission, by consensus or by a vote of 5 or more of its 8 members, would advise on the necessary means to resolve the IAEA's concerns. The process of consultation with, and any action by, the members of the Joint Commission would not exceed 7 days, and Iran would implement the necessary means within 3 additional days.



[1]. به نقل از سایت خامنه‌ای به آدرس: 

http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=30062

[2]. از سایت وزارت امور خارجه به آدرس:

http://www.mfa.gov.ir/index.aspx?fkeyid=&siteid=1&pageid=2018&newsview=350040

[3]. به نقل از خبرگزاری فارس به آدرس: 

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13940501000709

[4]. متن انگلیسی این بندها در ضمیمه مقاله آمده است.

  • ۰ نظر
  • ۰۹ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۴۷
  • ۱۱۰۰ نمایش
  • ابناء الزهرا (سلام الله علیها)
نویسنده : دکتر عبدالله گنجی 
«علت اصلی برگشت از دیدگاه‌های حضرت امام(ره) این بود که اصلاً مردم و جوانان این روش را نمی‌پذیرفتند. ثانیاً امام طرفدار جامعه تک‌صدایی و تک‌حزبی بود که با مواضع بعدی گروه‌های خط امام تطابق نداشت، ثالثاً ایده‌های امام فقط برای ایجاد انقلاب مفید بود و از آن ایده‌ها برای استمرار جمهوری اسلامی نمی‌شود استفاده کرد.» 

مطالب فوق بخشی از مقاله روزنامه صبح امروز 78.2.7 به مدیرمسئولی سعید حجاریان مشاور رئیس جمهور وقت و عضو شورای مرکزی حزب مشارکت است که با هدف ترسیم مسیر اصلاحات در آن سال نوشته شده است. اکنون نیز که 15 سال از آن زمان می‌گذرد مجدداً مدیر مسئول همان روزنامه در تاریخ 93.11.25 به هفته‌نامه صدا می‌گوید «من همیشه گفته‌ام که اصلاح‌طلبی بدون بروبرگرد مساوی با دموکراسی‌خواهی است فقط می‌تواند دز آن متفاوت باشد. دز دموکراسی‌خواهی هم بستگی به تحلیل مشخص از شرایط مشخص دارد». به‌رغم وجود دهها کتاب و خروارها مقاله و یادداشت از دموکراسی‌خواهی، جمهوری‌خواهی، نقد بنیادهای اعتقادی تشیع، استبدادی خواندن ولایت فقیه و ...‌چندی است که مجدداً جریان تجدیدنظرطلب برای مشروعیت‌گیری و مشروعیت‌سازی در حال کوچ از حوزه مردم به حوزه امام است. گ

ویی این مسئولیت را به سایت جماران سپرده‌اند تا موجه بودن کار هم توجیه‌پذیر شود. چندی پیش این کار را به جلایی‌پور سپردند و اکنون محمدرضا خاتمی در قالبی که شکل ظاهری آن مصاحبه است به تفسیر و تبیین چیستی اندیشه و سیره امام پرداخته است. البته نمی‌توان گفت هر آنچه وی گفته، دروغ است اما مهم روح حاکم بر گفتار است که در صدد ارائه چهره‌‌ای از امام هستند که اولاً تک‌بعدی است، ثانیاً چهره امام طوری معنادهی شود که با نقطه‌ای که امروز اصلاح‌طلبان در آن ایستاده‌اند، همسو شود.

اگر چه محمدرضا خاتمی به گفته همسرش مسائل روز کشور را از بی‌بی‌سی فارسی تعقیب می‌کند و دارای جسارت و حتی سابقه طولانی در بی‌ادبی در کلام دارد اما نه در حوزه اصلاحات و نه خارج از آن، وی را شخصیتی فکری - تئوریک نمی‌شناسند و بیشتر نان «سبب» و «نسب» خانوادگی را می‌‌خورد. اما  اصل موضوع اشکالی ندارد که یک ارولوژیست هم مفسر فقه و اندیشه امام ‌شود و درصدد ارائه تفسیر از امام بر‌آید و این آزادی از برکات انقلاب اسلامی است.

روح حاکم به مصاحبه ایشان ارائه تفسیری «منفعل» «بی‌خاصیت»، «مشروطه»، «بی‌تأثیر» و «نظاره‌گر» از امام است. اصولاً راهبرد تجدیدنظرطلبان در چهره سازی از امام حذف ابعاد «انقلابی» و «قاطعیت» امام است و این رویه به متدی نخ نما تبدیل شده است. هر جایی که به قاطعیت امام می‌رسد تلاش می‌کند کیسه‌کشی و ماست‌مالی را شروع کند. جلایی‌پور در قضیه مواجهه امام با منافقین بعد از مرصاد این کار را کرد و محمدرضا خاتمی نیز در قضیه شهدای حج و نهضت آزادی این کیسه‌کشی را نخست به عهده گرفته است.

دو واژه «استکبار» و «جهانخواران» از مفاهیم اختصاصی امام است که حتی برای یک بار هم توسط اصلاح‌طلبان به کار گرفته نشد. چرا؟ چون بر اساس آنچه در رصد این نوشته از روزنامه حجاریان آورده شده «ایده‌های امام فقط برای ایجاد انقلاب مفید بود و از آن ایده‌ها برای استمرار جمهوری اسلامی نمی‌شود استفاده کرد» یا «تک‌صدایی امام با مواضع بعدی گروه‌های خط امام تطابق نداشت» بنابراین نقطه تمرکز و نقطه تطور همان «مواضع بعدی گروه‌های خط امام» است که هم خود را خط امام می‌دانند و هم با صراحت بر عدم تطبیق خود با امام تأکید می‌کنند.

در مصاحبه طولانی محمدرضا خاتمی با سایت جماران تأملات زیادی وجود دارد اما پاسخ بدان در این مختصر نمی‌گنجد. فقط دو نکته که یکی به اندیشه و دیگری به سیره امام بر می‌گردد را انتخاب و مرور می‌کنیم.
ایشان با هدف تعدیل فقه در عرصه حکومت تلاش می‌کند فقه را بخشی از حکومت بداند و نه همه آن و دلیل آن را ورود مصلحت به حوزه حکومت می‌داند «حکومت دینی در منطق امام خمینی حکومت فقیهان نیست، حکومت فقه هم نیست یکی از دلایل دیگری که من برای این نظر دارم این است که امام مصلحت را وارد حکومت کرد.»

معلوم نیست ایشان از کجا تشخیص دادند که «مصلحت» جایی در درون فقه ندارد و در عین حال مشخص نمی‌کند که اگر مصلحت راهی به فقه ندارد، آبشخور آن کجاست؟ امام مصلحت را از کدام مؤلفه فکری درون‌دینی یا برون‌دینی گرفته است؟ چراکه پس از کسب معرفت دینی، فقه هم ابعاد حیات را در بر می‌گیرد. امام فقه را جامع همه ابعاد حیات دنیوی و اخروی می‌داند. مگر می‌شود امام به «فقه سیاسی» باور داشته باشد، اما مصلحت در درون آن نگنجد. گویی محمدرضا خاتمی نمی‌خواهد این بخش از سخنان امام را ببیند تا بتواند چیز دیگری را به اسم امام قالب بزند. 

 امام درباره رابطه فقه و حکومت می‌فرماید «حکومت در نظر مجتهد واقعی، فلسفه عملی تمامی فقه در تمامی زوایای زندگی بشریت است، حکومت نشان دهنده جنبه عملی فقه در برخورد با تمامی معضلات اجتماعی، سیاسی، نظامی و فرهنگی است. فقه تئوری واقعی و کامل اداره انسان از گهواره تا گور است. هدف اساسی این است که ما چگونه می‌خواهیم اصول محکم فقه را در عمل فرد و جامعه پیاده کنیم و بتوانیم برای معضلات جواب داشته باشیم و همه ترس استکبار از همین مسئله است که فقه و اجتهاد جنبه عینی و عملی پیدا کند و قدرت برخورد در مسلمانان به وجود آورد. ما باید بدون توجه به غرب حیله‌گر و شرق متجاوز و فارغ از دیپلماسی حاکم بر جهان درصدد تحقق فقه عملی اسلام برآییم و الا مادامی که فقه در کتاب‌ها و سینه عملاً مستور بماند، خبری متوجه جهان خواران نیست.» (صحیفه امام جلد 21- 1367.12.3)

حکومت در چه مواقعی مصلحت را مورد توجه قرار می‌دهد؟غیر از این است که در «معضلات» اساسی کشور که از راه عادی حل نمی‌‌شود، مصلحت به میدان می‌آید؟ در فراز فوق حضرت امام راه‌حل معضلات را نیز درون فقه جست‌وجو می‌کند: «فقه جنبه عملی برخورد با تمامی معضلات اجتماعی، سیاسی، نظامی و فرهنگی است.» حال می‌توان گفت خارج کردن مصلحت از حوزه فقاهت، تحریف اندیشه امام توسط تجدیدنظرطلبان است؟

جالب این است که به رغم 10 سال حکومت شخص امام، محمدرضا خاتمی می‌گوید «حکومت دینی در منطق امام، حکومت فقیهان هم نیست». ظاهراً چیزی نمانده که اصل انقلاب هم تنبیه شود؛ چرا که وی در بدو این مصاحبه نوشابه‌ای هم برای پهلوی‌ها باز می‌کند. ایشان با هدف ارائه یک چهره دموکراتیک از امام، مسلمات ثبت شده وی را نیز کتمان می‌کند. 

ورود اعضای دولت موقت و نهضت آزادی به مجلس اول را نشان از روحیه دموکراتیک امام می‌داند. این در حالی است که آن انتخابات در سال 1358 اتفاق افتاده است. اما صلاحیت مرحوم مهندس بازرگان در انتخابات متعدد ریاست جمهوری رد شد آیا امام نمی‌توانست به صلاحیت وی اعتراض کند؟ این جمله امام که «نهضت آزادی نباید رسمیت داشته باشد و باید با قاطعیت با آن برخورد شود» توسط خاتمی کتمان می‌شود یا «نهضت آزادی به دنبال وابستگی جدی کشور به امریکاست» را نمی‌گوید.آیا  این تفسیر و تبیین گزینشی خیانت به امام(ره) نیست؟

امامی که مهم‌ترین دستاورد جنگ تحمیلی را «استمرار روح اسلام انقلابی» می‌داند قطعاً در گلوی اصلاح‌طلبان، لیبرال دموکرات‌ها و سوسیال دموکرات‌ها گیر است و می‌توان با صراحت گفت مهم‌ترین مانع برای به انحراف کشاندن نظام جمهوری اسلامی قبل از اینکه مردم و مقام معظم رهبری باشند، شخص امام است. 

اگر با عینک تجدیدنظرطلبان و خاتمی امام را تحلیل کنیم و بخواهیم یک «رئوف مطلق» و «عنصر منفعل» از امام ارائه دهیم باید سؤالات ذیل را طرح کنیم و بپرسیم که چرا امام در این امور وارد شده‌اند:

1- مگر نخست‌وزیر در زمان امام ذیل رئیس‌جمهور تعریف نمی‌شد؟ به امام چه ارتباطی داشت که در شهریور 1367 به موسوی نامه بنویسد که «اکنون چه وقت استعفاست» و سر کار خود برگردید. این دخالت در کار رئیس‌جمهور نبود؟
2-  به امام چه ارتباطی داشت که مستقیماً حکم عزل فهیم کرمانی را از حوزه قضا صادر کند، مگر مملکت رئیس‌ قوه‌قضائیه یا رئیس دیوان عالی کشور نداشت؟
3- به امام چه ارتباطی داشت که «خارج از عرف بین‌الملل» حکم اعدام برای یک لندن‌نشین صادر کند تا  اتحادیه اروپا سفرای خود را فرابخواند. اصولاً یکی از گرفتاری‌های تجدیدنظرطلبان حمله امام به «عرف حاکم بر روابط بین‌الملل» است که هیچ موقع به این مقوله وارد نمی‌شوند و احتمالاً این مشی امام را نوعی آبروریزی برای خود می‌دانند.
4- به امام چه ارتباطی داشت که سیدمهدی هاشمی باید دستگیر و محاکمه شود؟
5- به امام چه ارتباطی داشت که اعضای نهضت آزادی در خانه قائم مقام رهبری لانه کرده‌اند؟
6- به امام چه ارتباطی دارد که آیت‌الله منتظری را در 68.1.6 عزل کند. این کار دخالت در کار مجلس خبرگان نبود؟
7- به امام چه ارتباطی داشت که مصداق رهبری بعد از خود را مشخص کند و به امثال آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی بگوید. مگر خبرگان قدرت تشخیص نداشت؟
9- به امام چه ارتباطی داشت که دستور بررسی پرونده منافقین را بعد از مرصاد صادر کند، مگر آنان قبلاً محاکمه نشده بودند؟ و... 


با دقت در نگاه و تفسیر اصلاح‌طلبان از امام می‌توان استنباط کرد که امام فقط یک وظیفه نظارتی داشته است و آن هم اینکه مراقبت کند یک وقت شورای نگهبان یا وزارت کشور، فرد ضد انقلاب یا منحرفی را از گردونه انتخابات حذف نکنند که خدای ناکرده در عرصه حکومت به شعار «ایران برای همه ایرانیان» آسیبی وارد شود و غرب ما را متهم به نقض حقوق بشر کند. اگر تجدیدنظرطلبان بخواهند امام را پرچمداری کنند باید فکری برای دهها کتاب، مقاله علمی و ژورنالیستی و سخنرانی و مکتوبات ثبت شده خود در 16 سال گذشته بکنند وگرنه در تعارضات و تناقضات و تنوع طیف‌بندی‌های حداکثری گرفتار خواهند شد. حداقل ماجرا این است که نمی‌توانند برای دو واژه «استکبار» و «جهان‌خواران» امام که خودشان بارها در بیانیه‌های صادره تا 1367 آن را تکرار کرده‌اند مفهومی مانند «تنش‌زدایی» و «گفت‌وگوی تمدن‌ها» را جایگزین کنند، لذا مجبورند امام را قابل نقد ببینند و در مرحله بعد از نقد، عرفی‌سازی را جایگزین چارچوب اندیشه امام کنند. 

اصلاح‌طلبی در عرف سیاسی دقیقاً نقطه مقابل «استمرار روح اسلام انقلابی» مدنظر امام است. به قول سروش شترسواری دولا دولا نمی‌شود. باید اصلاح‌طلبان راهی برای خروج از تناقضات و تعارضات فکری- معرفتی پیدا کنند وگرنه با روند موجود نه‌تنها تفسیری دگرگون از امام ارائه می‌‌دهند که ممکن است امامی جدید تولید کنند که حداقل سنخیت را با رهبر یک انقلاب بزرگ نداشته باشد.
  • ۰ نظر
  • ۱۱ اسفند ۹۳ ، ۰۹:۳۹
  • ۱۱۰۴ نمایش
  • ابناء الزهرا (سلام الله علیها)
حسین شریعتمداری مدیرمسئول روزنامه کیهان در گفت و گو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس و در واکنش به اظهارات امروز رئیس جمهور حجت الاسلام روحانی گفت:‌ آقای رئیس جمهور طی سخنانی در اولین کنفرانس اقتصاد ایران می گوید "خوب است بعد از 36 سال یک بار هم که شده این اصل قانون اساسی را اجرا کنیم و برای مسائل مهم اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی به جای آنکه قانونی در مجلس تصویب شود، ماده قانونی یا برنامه را مستقیم به آرای مردم و همه‌پرسی بگذاریم" این اظهار نظر رئیس جمهور محترم در حالی است که مراجعه به رفراندم در دو جای قانون اساسی آمده است که دو نوع متفاوت با یکدیگر است.

شریعتمداری در توضیح این مفهوم در قانون اساسی افزود: نوع اول، رفراندم تقنینی است که موضوع اصل 59 قانون اساسی است. این نوع از رفراندم اِعمال قوه مقننه است و از طریق مجلس صورت می‌پذیرد. با این توضیح که اصل 59 تصریح می‌کند در مسائل بسیار مهم اقتصادی، سیاسی اجتماعی و فرهنگی می توان اِعمال قوه مقننه را از راه همه پرسی و مراجعه مستقیم به آرای مردم انجام داد و همین اصل تاکید دارد درخواست مراجعه به آرای عمومی (رفراندم تقنینی) باید به تصویب دو سوم مجموع نمایندگان مجلس شورای اسلامی برسد. بنابراین بر خلاف آنچه رئیس جمهور محترم اعلام کرده‌اند، با این نوع از رفراندم نمی توان مجلس را دور زد. 

مدیرمسئول کیهان درباره نوع دوم رفراندم در قانون اساسی گفت:‌اما نوع دیگر رفراندم یعنی رفراندم قانون اساسی در اصل 177 آمده و موضوع آن، فقط تجدید نظر یا بازنگری در قانون اساسی است. این رفراندوم است که منوط به فرمان رهبری است و اجرای آن از مجلس نمی گذرد. بنابراین باید گفت اگر منظور آقای رئیس جمهور، همانگونه که اعلام کرده اند، مسائل فرهنگی و اجتماعی و... است که راهکار آن باز هم از مجلس می گذرد. درباره نوع دوم نیز بعید است منظور آقای رئیس جمهور تغییر قانون اساسی باشد که موضوع اصل 177 است و به تصویب مجلس نیازی ندارد. اگرچه آن نیز مقدمات خاص خود را دارد و منوط به فرمان رهبری است.

  • ۰ نظر
  • ۱۵ دی ۹۳ ، ۱۲:۰۸
  • ۸۵۶ نمایش
  • ابناء الزهرا (سلام الله علیها)
از کجا به بعد نمی‌شود گفت به جهنم؟!

کیهان در سرمقاله خود نوشت:

آقای روحانی را باید فهمید. هم از آن جهت که بار سنگینی بر دوش دولت اوست و نیاز به یاری دارد؛ و هم از آن رو که برخی محاسبات استراتژیک وی در نسبت با گرگ‌های جهان درست از آب درنیامده است. در عین حال این درک و دریافت نیز باید در دولت پدید آید که شأن دولت پاسخگویی یا عذرآوری و اصلاح روند طی شده است نه خطابه‌های تبلیغاتی اهانت‌آمیز یا رجزخوانی‌های پیش انتخاباتی. البته اگر متلک و طعنه و اهانت به منتقدان می‌توانست موجب عمل به مثقالی از تعهدات دولتمردان شود، شاید این روش توجیه‌پذیربود اما اگر همین روش دولت را از وزانت و متانت بیاندازد و فقر استدلال را پیش بکشد، زیانبار است. بی‌انصافی‌های انتخاباتی و تبلیغاتی هرچه بود گذشت. دادن آدرس اشتباه و رقابت انتخاباتی به شیوه‌های غیراخلاقی و بی‌انصافانه هرچه بود با پرونده انتخابات بایگانی شد. اما بی‌انصافی بزرگ‌تر و زیانبارتر آن است که همان روش تزریق پندار و آدرس غلط به افکار عمومی را پیش ببریم و با واقعیت‌ها لجاجت کنیم یا توپ را از زمین دشمن برداشته و به زمین خودی بیاندازیم؛ یا با حقایق کشتی بگیریم، که فرموده‌اند هر کس با حق کشتی بگیرد، زمین می‌خورد. و خدا نکند که دولت محترم حتی پایش بلغزد چه رسد به اینکه زمین بخورد

دولت «اعتدل و تدبیر و امید» در گذر رویدادها و فرصت‌ها یک‌ساله شد. با احتساب تبلیغات قبل از انتخابات، رئیس‌جمهور و برخی نزدیکان وی در این دوره یکی دو ساله ادب و ادبیاتی را وارد فضای افکار عمومی کرده‌اند که در نوع خود قابل مطالعه است؛ چه از این منظر که نقش تربیتی اجتماعی- سیاسی دارد و چه از این چشم‌انداز که بعضا تند و نابه‌جا به نظر می‌آید. واقعیت‌های این یک ساله در جای خود سنگ محکی برای جدا کردن مرز ذهن‌گرایی فانتزی از واقع‌گرایی و سیاستگذاری معطوف به واقعیات است. منطقا رئیس دولت نمی‌تواند مانند 15-16 ماه قبل سخن بگوید و به واقعیت‌ها عنایت نداشته باشد. اما اگر همین واقعیت‌ها عرصه را بر ذهنیات و تصورات طیف حاکم بر دولت تنگ کند، آنگاه باید کدام روش ادبیات را برگزید؟ ادبیات اصلاح ادبیات و ذهنیات؟ ادبیات احترام به منتقدان در عین حفظ احترام خود؟ یا روش پرخاش و تندی و عصبانیت و اصطلاحا فرار به جلو؟
 
آیا معقول است که بگوییم «برخی سرشان را به پشت گرفته‌اند و می‌ترسیم اینها بخورند زمین»  اما پس از یک سال و نیم گفتن و گفتن و گفتن، سرمان را بگیریم عقب و فرار به جلو داشته باشیم و منتقدان سکوت اختیار کرده را تحریک کنیم که اینها مذاکره‌هراس و بزدل یا بی‌شناسنامه و افراطی و بی‌خبر از دنیا هستند و به جهنم که نگرانند؟! آیا امروز صورت مسئله بعد از مذاکرات زنجیره‌ای، خود مذاکره و مذاکره‌هراسی است؟ اگر قرار باشد افکار عمومی و صاحبان فکر و نقد نگاه لقمانی و ادب‌آموزی به ادبیات برخی مسئولان ارشد دولتی نداشته باشند، آیا باید اخلاق و ادب و اعتدال را از این پمپاژ خشم و خشونت کلامی و عصبانیت استدلالی بیاموزند؟ آیا منطق «دلایل قوی باید و معنوی- نه رگ‌های گردن به حجت قوی» همین منطقی است که دوستان پیشه کرده‌اند؟ به نظر می‌رسد این نوع ادب‌آموزی، حکایت همان آموزگاری است که به متعلمان می‌گفت «من که می‌گویم انف، پس شما چرا می‌گویید انف؟ شما نگویید انف، بگویید انف»! اما از اثرات منفی این ادبیات تند در ایجاد رادیکالیسم مذموم سیاسی و اجتماعی که بگذریم، باید راز این پرخاش را فهمید و راهی به تأویل این ادبیات جست.
 
رئیس‌جمهور محترم دیروز در جمع روسای نمایندگی‌های کشورمان در خارج گفته است «مردم در انتخابات 24 خرداد 92 به ما گفتند ما از افراط گریزانیم و به اعتدال پناه می‌آوریم. مردم به ما گفتند در برخورد با بیگانگان راه منطق و استدلال و مواضع شجاعانه و مدبرانه را در نظر گرفتن منافع ملی می‌خواهیم... اگر دچار محاسبه غلط شویم به پیروزی نمی‌رسیم یا با هزینه گزاف به پیروزی می‌رسیم. همان‌طور که در 8 سال دفاع مقدس هر جا محاسبه کردیم با هزینه کم پیروز شدیم و هر جا محاسبه نکردیم به فتح نرسیدیم... در کربلای 4 پیروزی به دست نیاوردیم که ناشی از نداشتن محاسبات لازم بود... به عنوان نمونه چند مورد از مذاکرات خود با مقامات کشورهای دیگر را در کتاب هسته‌ای آورده‌ام تا ترسوها آن را ببینند؛ چرا که یک عده به ظاهر شعار می‌دهند اما بزدل سیاسی هستند و هر وقت صحبت از مذاکره به میان می‌آید، می‌گویند ما می‌لرزیم؛ به جهنم، بروید یک جای گرم برای خود پیدا کنید. خداوند شما را ترسو و لرزان آفریده است. تعامل‌هراسی و مذاکره‌هراسی و مفاهمه‌هراسی غلط است. مقام معظم رهبری از تعبیر نرمش قهرمانانه استفاده کرده‌اند. نرمش  قهرمانانه‌هراسی هم غلط است. دلمان می‌خواهد با همه کشورهای جهان که بخواهند با ما رفتاری خوب داشته باشند و مخاصمه نکنند، ارتباط داشته باشیم و مسائلمان را حل کنیم حتی آنهایی که سالیان دراز با آنها تنش داشته‌ایم.»
 
درباره این سخنان تأملاتی در میان است:
 
1- در کجای قانون اساسی قید شده که منتخبان انتخابات شاقول تشخیص معتدل‌ها از افراطی‌ها هستند؟ این سخن قبل از هر چیز چالش با درک و فهم گوینده آن است که بوی خودشگفتی و سوء تفاهم می‌دهد. آیا آن 49/7 درصد مردم که به دیگر نامزدها رای دادند افراط‌گرا بودند؟ یا آن 97 درصدی که به فاصله 9 ماه از انتخابات در رفراندوم انصراف از یارانه‌ها به خواسته وی «نه» گفتند، جزو افراطیون محسوب می‌شوند؟ آیا شخص رئیس دولت می‌تواند میزان و فرقان تشخیص اعتدال از افراط باشد؟ یعنی خدای نکرده آقای روحانی خود را معصوم  فرض می‌کنند؟!
 
2- راه به خطا برده‌ایم- اگر تعمد نداشته باشیم- که صورت مسئله امروز (محل نزاع بحث) را «مذاکره‌هراسی» معرفی کنیم و منتقدان محتوای مذاکره و نتایج آن را ترسو و بزدل بنامیم و به زور به جهنم بفرستیم! ما اکنون در ایستگاه پیش از سفر نیویورک یا مذاکرات ژنو و آن کولی‌بازی برخی رسانه‌های زرد نایستاده‌ایم بلکه اتفاقا مسئله بر سر همان محاسبه خطای مورد اشاره آقای روحانی است. دوستان امروز نمی‌توانند ادعا کنند که هنوز میوه ممنوعه مذاکره با شیطان بزرگ را نچشیده‌اند. از تماس تلفنی با اوباما تا چند ملاقات زنجیره‌ای با وزیر و معاونین وزیر خارجه آمریکا و تا بیان اینکه «من آقای اوباما را مودب و باهوش یافتم» و تا نوع نرمش‌هایی که قبل و بعد از توافق ژنو- قهرمانانه یا غیرقهرمانانه- از سوی همین دوستان به نمایش درآمد، باید راهی در دل کدخدا می‌گشود و نگشود. اینکه آقای روحانی و برخی دیپلمات‌ها با خوش‌گمانی- و محاسبه فاقد مبنا- ‌گفتند 3 ماهه می‌توانیم به توافق برسیم، به اعتبار این تصور دور از واقع بود که «مذاکره با آمریکا راحت‌تر از مذاکره با اروپاست چرا که اروپایی‌ها به دنبال آقا اجازه از آمریکا هستند اما آمریکایی‌ها به قول معروف کدخدا هستند. پس اگر با کدخدا ببندیم راحت‌تر هستیم تا اینکه برویم سراغ مقام پایین‌تر» (دانشگاه شریف، 23 اردیبهشت 93). به مرور معلوم شد کدخدا خود نوکر اربابی به نام اسرائیل و صهیونیست‌هاست.
 
3- دوستان چرا با وجود تصوری که از نرمش داشتند و آن را اعمال کردند نتوانستند در وین 1 و 2 با کدخدا ببندند؟ آیا اینها از مدار اعتدال ادعایی خارج شدند یا شیطان بزرگ زبان مفاهمه انسانی را حالی نبود؟ تعداد سانتریفیوژها و ظرفیت غنی‌سازی مورد نیاز و تکلیف توسعه برنامه هسته‌ای بر اساس اولویت‌ها یا سرنوشت فردو و راکتور اراک به کنار، آیا در همین مذاکرات که کاملا از سوی تیم ایرانی برای داخل کشور سرّی نگه داشته شده، تکلیف لغو تحریم‌ها معلوم شده است؟! حتی تحریم‌ها پیشکش! رئیس‌جمهور محترم به یک سوال ساده و سرراست پاسخ روشن بدهند؛ کاری هم به احترام پاسپورت ایرانی نداریم: چرا بالغ بر 7 ماه است که دولت اوبامای مودب و اهل مفاهمه، به سفیر جدید ایران در سازمان ملل (آقای ابوطالبی معاون سیاسی دفتر رئیس‌جمهور) که نامزد شخص آقای روحانی است ویزا نمی‌دهد؟ مذاکره و مفاهمه‌ای که نتواند امر روتین و عادی معرفی سفیر یک کشور در مقر سازمان ملل را به سرانجام برساند، چه قدر محاسبه شده و شجاعانه است؟ به تعبیر دیگر نرمش تا کجا پذیرفتنی است و از کجا به بعد است که دیگر نمی‌شود گفت «به جهنم»!؟ بنابراین مسئله، مسئله تعامل‌هراسی و مفاهمه‌هراسی یا نرمش قهرمانانه‌هراسی نیست. اینکه «دلمان می‌خواهد با همه کشورها که بخواهند رفتار خوب با ما داشته باشند و مخاصمه نکنند ارتباط داشته باشیم و مسائلمان را حل کنیم» قطعا مصداقش شیطان بزرگ نیست. اگر آمریکا می‌خواست، چالش هسته‌ای زودتر از 3 ماه حل می‌شد اما بالغ بر 10 سال است که آمریکایی‌ها نه با علی لاریجانی و سعید جلیلی و نه با روحانی و ظریف نتوانسته‌اند تعامل و تفاهم کنند چون رفتار فرعونی دارند.
 
4- شاید عجیب باشد که وعده توافق و بستن 3 ماهه پرونده هسته‌ای با وعده‌های 100 روزه گشایش اقتصادی هم‌آهنگ بود و توافق ژنو حول و حوش اولین سررسید وعده 100 روزه به هر طریق تدوین شد. اما اکنون که یک سال از تشکیل دولت محترم می‌گذرد دبیر ستاد هماهنگی اقتصادی دولت آن وعده 3 ماهه گشایش را تمدید می‌کند و وعده یک سال و نیم (18 ماه) بعد را برای رونق اقتصادی و خروج از رکود و تورم می‌دهد. یعنی عجالتا آن وعده 3 ماهه به 27 ماه (9 برابر وعده نخستین) تمدید شده است! البته اکنون دولتمردان خوش‌گمان واقع‌گراتر شده و برخلاف یک سال پیش تاکید می‌کنند که همه تخم‌مرغ‌های خود را در سبد مذاکرات نمی‌گذاریم. اما برای جبران این خطای فهم و اشتباه در محاسبه لازم نیست عصبانی شویم و به جای ابرو درکشیدن مقابل شیطان زبان‌ نفهم و مستکبر، دوباره به ناصحان دلسوز که چند ماه است سکوت کرده‌اند اهانت کنیم. این تندی همچنان تردید ایجاد می‌کند که آیا ما از آرزوگردی و ذهن‌پردازی به دامنه عقلانیت و تدبیر و اعتدال بازگشته‌ایم یا خیر؟ و آیا خدای ناکرده درصدد ساختن دشمن فرضی و انحراف افکار عمومی از واقعیت‌ها نیستیم؟! اکنون نمی‌شود گفت منتقدان نمی‌گذارند بلکه واقعیت این است که تعامل کذایی با شیطان بزرگ به حد امتناع رسیده است؛ همان که رئیس‌جمهور به نوعی درباره ماجرای غزه گفت و در همه جا مصداق دارد. «تا زمانی که بنیان سیاست خارجی آمریکا حمایت از ظلم است، امیدی به مساعدت آمریکا وجود ندارد.»
 
آقای روحانی را باید فهمید. هم از آن جهت که بار سنگینی بر دوش دولت اوست و نیاز به یاری دارد؛ و هم از آن رو که برخی محاسبات استراتژیک وی در نسبت با گرگ‌های جهان درست از آب درنیامده است. در عین حال این درک و دریافت نیز باید در دولت پدید آید که شأن دولت پاسخگویی یا عذرآوری و اصلاح روند طی شده است نه خطابه‌های تبلیغاتی اهانت‌آمیز یا رجزخوانی‌های پیش انتخاباتی. البته اگر متلک و طعنه و اهانت به منتقدان می‌توانست موجب عمل به مثقالی از تعهدات دولتمردان شود، شاید این روش توجیه‌پذیربود اما اگر همین روش دولت را از وزانت و متانت بیاندازد و فقر استدلال را پیش بکشد، زیانبار است. بی‌انصافی‌های انتخاباتی و تبلیغاتی هرچه بود گذشت. دادن آدرس اشتباه و رقابت انتخاباتی به شیوه‌های غیراخلاقی و بی‌انصافانه هرچه بود با پرونده انتخابات بایگانی شد. اما بی‌انصافی بزرگ‌تر و زیانبارتر آن است که همان روش تزریق پندار و آدرس غلط به افکار عمومی را پیش ببریم و با واقعیت‌ها لجاجت کنیم یا توپ را از زمین دشمن برداشته و به زمین خودی بیاندازیم؛ یا با حقایق کشتی بگیریم، که فرموده‌اند هر کس با حق کشتی بگیرد، زمین می‌خورد. و خدا نکند که دولت محترم حتی پایش بلغزد چه رسد به اینکه زمین بخورد.
  • ۰ نظر
  • ۲۱ مرداد ۹۳ ، ۰۲:۱۳
  • ۹۲۸ نمایش
  • ابناء الزهرا (سلام الله علیها)
با اقدامات اطلاعاتی سربازان گمنام امام زمان(عج) دفاتر تولید تعدادی از شبکه های ماهواره ای که در چهار استان کشور به طور مخفیانه و غیر قانونی در راستای ایجاد اختلافات مذهبی وتشدید تفرقه در جهان اسلام وتخریب وجهه تشیع فعالیت می نمودند ، شناسایی گردیده وبا حکم قضایی تعطیل وعوامل آنها بازداشت شدند.
    به گزارش روابط عمومی وزارت اطلاعات برخی از این شبکه ها ی ماهواره ای که مرکز پخش آنها در انگلیس وامریکا ست توسط این دفاتر و عوامل آن در استانهای قم ، اصفهان ، تهران وخراسان رضوی به پشتیبانی از برنامه های اختلاف افکنانه در جهان اسلام مبادرت می کردند.
        بر اساس این گزارش ، این شبکه ها در راستای اهداف برخی سرویس های اطلاعاتی بیگانه وتأمین اهداف استکبار جهانی فعالیت نموده و درجهت مخدوش نمودن وحدت و مصالح جهان اسلام در پوشش برنامه های مذهبی و شعائر اسلامی فعالیت می کردند .
اختلاف افکنی بین پیروان مذاهب اسلامی از طریق توهین و افترا به مقدسات آنها ، اهانت به علمای جهان اسلام ، اعلام هفته برائت در مقابل هفته وحدت ، تبلیغ وترویج سبک های غلط ، خرافی وخشن عزاداری ، محور و رویکرد اصلی برنامه های تولیدی این دفاتر بوده است .



+ خداروشکر که بساط این فتنه گران هم توسط غیور مردان گمنام و بی ادعا جمع شد..فعالیت نسبتا گسترده و یارگیری این طیف ( آقای سید صادق شیرازی و اعوان و انصارش) نگرانی هایی را ایجاد کرده بود..


برخی شبکه های ماهواره ای وابسته به آقای سید صادق شیرازی 






(برپایی مراسم قمه زنی در بیت وی در قم،قرمزی کف زمین دلیل جاری شدن خون افراد است)




  • ۰ نظر
  • ۱۲ مرداد ۹۳ ، ۲۳:۱۰
  • ۹۹۱ نمایش
  • ابناء الزهرا (سلام الله علیها)

رهبرانقلاب درخطبه‌های نماز عید فطر اظهار کردند: امروز قضیه  اول جهان اسلام و شاید دنیای انسانیت مسئله غزه است.

ایشان با بیان این‌که «سگ هاری و گرگ درنده‌ای به انسان‌های مظلوم حمله کرده است» تاکید کردند: بشریت باید به این واکنش نشان دهد.

مقام معظم رهبری خاطرنشان کردند: هم مرتکبان این جنایات و هم پشتیبان آنان باید محاکمه شوند.

رهبرمعظم انقلاب با بیان این‌که «رئیس‌جمهور آمریکا فتوا صادرکرده که مقاومت باید خلع سلاح شود تاهمین مقدار ضربه که دربرابر این همه جنایت زده را هم نزند!» تاکید کردند: برخلاف گفته آنان که حماس و جهاد را باید خلع سلاح کنیم،همه دنیا و بخصوص دنیای اسلام موظفند هرچه می‌توانند به تجهیز ملت فلسطین کمک کنند. 


+ اسرائیل باید از صحنه روزگار محو شود...


  • ۲ نظر
  • ۰۸ مرداد ۹۳ ، ۲۳:۴۸
  • ۷۶۱ نمایش
  • ابناء الزهرا (سلام الله علیها)

-این روزها و همزمان با اولین سالگرد پیروزی روحانی در یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، تعریف رابطه اصلاحات و اعتدال بار دیگر به نقل محافل سیاسی کشور به خصوص در میان اعتدالیون و اصلاح‌طلبان تبدیل شده است.

برخی رابطه اصلاحات و اعتدال را یک عاشقانه زیبا می‌دانند که در نهایت فرزندی مشترک را به ارمغان خواهد آورد و از سوی دیگرعده‌ای آن را رابطه سودپرستانه می‌دانند که در نهایت به تبدیل شدن پُلی برای عبور دیگری خواهد انجامید.

*اعتدال به عنوان میناتوری از اصلاح‌طلبی اصیل

به طور حتم حسن روحانی نیز به عنوان رئیس‌جمهور یازدهم از اهمیت تعریف این رابطه بهتر از هر کس دیگری مطلع است و شاید هنوز صدای فریاد برخی حاضران هنگام ادای احترام به مرقد بنیانگذار کبیر انقلاب حضرت امام (ره) در اولین روز پس از پیروزی در انتخابات برای حضور «محمدرضا عارف» کاندیدای مستعفی اصلاح‌طلبان در ترکیب اصلی دولت را به خاطر داشته باشد اما در این میان به نظر می‌رسد، فعالان اصلی جبهه اصلاحات به گونه‌ای دیگر می‌اندیشند و هیچگونه افتراقی بین اندیشه اعتدال و اصلاح‌طلبی را به رسمیت نمی‌شناسند.

تفکری که در آن اعتدال تنها نمونه میناتوری از اصلاح‌طلبی اصیل به شمار می‌رود.

*روحانی به نفع خاتمی کناره‌گیری می‌کرد

به عنوان مثال محسن آرمین از اعضای سازمان منحله مجاهدین انقلاب اسلامی ایران در گفت‌وگویی با نشریه آفتاب یزد که در هفتم خرداد ماه سال جاری منتشر شده است، رای مردم در انتخابات 24 خرداد ماه بیان همان مطالبات قدیمی تاریخی اصلاح‌طلبانه در دایره محدودتر عنوان می‌کند.

وی در ادامه اعتدال را در واقع در برگیرنده بخشی از خواسته‌ها، اهداف و آرمان‌هایی است که جامعه ایران در چارچوب جنبش اصلاحی دنبال می‌کند، تعریف کرده و حتی از امکان کناره گیری روحانی به نفع خاتمی در صورت حضور رئیس‌جمهور اسبق سخن می‌گوید.

 

*روحانی در زمین و مسیر اصلاح‌طلبی با مشی اعتدالی

عبدالواحد موسوی لاری از اعصای مجمع روحانیون مبارز نیز در مصاحبه دیگر در خردادماه سال جاری با روزنامه آرمان این نظر را تایید می‌کند و با اشاره به این که انتخابات ریاست‌جمهوری سال92 نشان‌دهنده زنده و پویابودن جریان اصلاح‌طلبی و درجه تاثیرگذاری بالای آن در سرنوشت کشور است، می‌گوید: «آقای روحانی به صراحت و قاطعیت تابلوی اصلاح‌طلبی را سرلوحه کار خود قرار داده بود و بدون اینکه ادعا کند عضوی از جریان اصلاح‌طلبی است و بر آرمان‌های اصلاح‌طلبی تاکید و پافشاری می‌کرد».

وی درادامه مدعی می‌شود:« شعارهایی که روحانی در تبلیغات انتخاباتی مطرح کرد و امروز نیز در گفتار و رفتار به آن پایبند هست، شعارها و آرمان‌های اصلاح‌طلبی است و بنابراین روحانی بدون اینکه خود را اصلاح‌طلب معرفی کند، در زمین و مسیر اصلاح‌طلبی با مشی اعتدالی حرکت می‌کند».

صادق زیبا کلام نیز در مصاحبه‌ای که روز دوم تیرماه انجام شد به صراحت این نکته را مورد تاکید قرار می‌دهد که «"اگر و اگر" بدنه اجتماعی اصلاح‌طلبان به سمت آقای روحانی نرفته بود آقای روحانی فی‌نفسه یکی دو میلیون رای بیشتر نداشت.»

با چنین تعریفی از اعتدال عملا مسئله رابطه این مشی و خط فکری  با اصلاحات جایگاهی در فضای سیاسی کشور نخواهد داشت چرا اصلاح‌طلبی محاط بر اعتدال است و اعتدالیون فاقد یک نحله سیاسی و فکری جداگانه هستند ولی آیا اصلاح‌طلبان اعتدالیون را همواره این چنین "خودی" فرض می‌کردند؟

*گرای توپخانه اصلاح‌طلبان بر روی اعتدال

گذشته چراغ آینده است و تجربیات قبلی همواره  به عنوان محکی برای سنجش صداقت سلوک فعلی افراد شناخته می‌شود و مشی اعتدال نیز به عنوان یک جریان و نحله فکری فراز و فرودهای فراوانی در طول تاریخ حیات خود  داشته است.

شاید پاییز و زمستان سال 1378 را بتوان به عنوان اولین تاریخ جدی حضور جریان اعتدال در فضای سیاسی کشور محسوب کرد. زمانی که حزب اعتدال و توسعه به عنوان یک بازیگر جدی وارد عرصه انتخابات مجلس ششم شورای اسلامی شد.

بنیانگذاران حزب عدالت و توسعه درپاییز همان سال و پس از دیدار با هاشمی رفسنجانی درعملی کردن تصمیم خود  برای حضور در انتخابات جدی‌تر شدند و در قالب یک فهرست جامع در انتخابات شرکت کردند که بعدها محمدباقر نوبخت از همین فهرست به عنوان نماینده مردم رشت در مجلس ششم فراکسیون اعتدال را تشکیل داد.

صرف‌نظر از نتیجه انتخابات،  رصد فضای مطبوعاتی و رسانه‌ای آن زمان این نکته را می‌رساند که حضور این فهرست و به خصوص هاشمی رفسجانی که عملا پرچمدار اصلی آن جریان محسوب می‌شد، تاثیری قابل توجه در جهت‌گیری توپخانه رسانه‌ای جریان تندروی اصلاح‌طبان داشت.

 

*"پهلوان اکبر" وارد می‌شود

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در دیدار با بنیانگذاران حزب اعتدال و توسعه با تاکید بر این که « اداره کشور توسط یک جناح برای کشور فاجعه‌انگیز است، اتحاد همه نیروهای معتدل در دو جناح برای  توسعه سیاسی- اقتصادی و تقویت ستون‌های نظام را خواستار شد».

در آن زمان اتفاقاتی همچون وقایع کوی دانشگاه در تیر ماه سال 1378، تندروی‌های بی حد و حصر رسانه‌ای و حرکت‌های  ساختارشکنانه  اصلاح‌طلبان تندرو بسیاری از دلسوزان نظام از جمله هاشمی رفسنجانی را به تکاپو برای ارائه راهکارهایی جهت خروج فضای سیاسی کشور از آن وضعیت انداخته بود.

مطرح کردن جریان اعتدال به عنوان یک خط جدید سیاسی و معرفی آن از سوی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در یکی از خطبه‌های نماز جمعه به سرعت مرجع ضمیر خود را پیدا کرد و وظیفه تخریب آن به اکبر گنجی قهرمان آن روزهای رسانه‌های اصلاح‌طلب محول شد.

*تیراژ ششصد هزار تایی «عالیجناب سرخ‌پوش» تا انتخابات مجلس

اکبر گنجی که به تعبیر سعید حجاریان تئوریسین جریان اصلاح‌طلب در روزهای اعتصاب غذای وی «پهلوان اکبر» نامیده شد، لیدر اصلی جریان اصلاح‌طلب در بهار ادعایی مطبوعات آن زمان بود.

وی که در اوایل دهه هفتاد به حلقه کیان که اتفاقا ارتباط نزدیکی نیز با اشخاصی همچون سعید حجاریان، محسن آرمین، علوی، عمادالدین باقی، مرتضی مردی‌ ها، آرش نراقی، ابراهیم سلطانی، محسن سازگارا، جواد کاشی، حسین قاضیان، ناصر هادیان، مصطفی تاج‌زاده داشت، پیوست.

گنجی  که به علت سخنرانی توهین‌آمیز خویش در دانشگاه شیراز تحت عنوان «تلقی فاشیستی از دین» مدتی در زندان به سر می‌ برد، بعد از آزادی و آغاز دوران اصلاحات عضو شورای سردبیری نشریه "راه نو" و نیز برخی از روزنامه‌های زنجیره‌ای آن دوران از جمله صبح امروز، خرداد، فتح و برخی روزنامه‌های دیگر درآمد و یادداشت‌های وی گاه در ده روزنامه به صورت همزمان چاپ می‌شد.

شاید بتوان دوران اوج وی را زمان انتشار کتاب "عالیجناب سرخپوش و عالیجنابان خاکستری" دانست که با همت وزارت ارشاد دوران مهاجرانی و تا پیش از انتخابات مجلس ششم به تیراژ ششصد هزار جلد رسید.

کتابی که انتشارهمزمان  آن با اعلام آمادگی شخصیت اصلی آن برای حضور در انتخابات مجلس و معرفی اعتدال به عنوان یک جریان جدید در کشور سخت معنی‌دار شد.

*گنجی : اعتدال مشکلات جدی تئوریک دارد

یکی از مهم‌ترین فصل‌های مهم این کتاب که به صورت مستقیم به اعتدال و نظریات پیرامون آن می‌پردازد، بخش «فقر و مسکنت نظریه اعتدال» که شامل صفحات 157 تا 177است.

در این فصل از کتاب اعتدال به عنوان یک معیار نامشخص برای داوری ذکر می‌شود که مشکلات ساختاری جدی تئوریک دارد.

در این باره گنجی در صفحه 161 این کتاب با اشاره به اینکه حد وسط معیار دقیقی نیست تا بتوان بر اساس آن یک سیستم اخلاقی را سامان داد،  می‌نویسد: «حد وسط در مقام تشخیص به نظر سلیقه و منش افراد و نیز به اوضاع و احوالی که در آن قرار می‌گیرند بستگی دارد. یک رفتار را ممکن است یک نفر مصداق افراط دیگری مصداق تفریط و سومی مصداق حد وسط بدانند و هیچ ملاکی برای داوری بین این سه نظر وجود ندارد».

وی با اشاره به اینکه ملاک همگانی و عینی برای تشخیص این حد وجود ندارد در بخشی از صفحات 164 می‌نویسد:«کل نظریه اعتدال فاقد هیچگونه دلیل عقلی یا تجربی است».

گنجی در صفحه 166 نیز آورده است:«حتی با وجود اینکه در برخی از روایات دینی اعتدال به عنوان یک پیش فرض دینی مطرح شده اما در برخی از آیات حتی به جای میانه‌روی بر سبقت‌جویی نیز تأکید شده است.»

*معیاری برای تشیخص کندروی و تند روی وجود ندارد

گنجی در بخش دیگری از این فصل و در صفحه 166می‌نویسد:«نظریه اعتدال معیار پیشینه‌ای برای تمیز اعتدال از افراط و تفریط عرضه نمی‌دارد از این رو هر فرد یا هر گروهی در عمل خود را مصداق اعتدال و مخالفان را افراط‌گرا یا تفریط‌گر می‌دانند. دیگران افراطی هستند چرا که با افکار و رفتار من مخالفند اما مشکل آن است که نظریه اعتدال هیچ معیار ذهنی برای تشخیص این امور در اختیار نمی‌دهد و لذا اثبات تندروی و کندروی یا چپ‌روی یا راست‌روی یا معتدل بودن بر مبنای این تئوری کاری غیرممکن است».

البته نویسنده عالیجناب سرخ‌پوش و عالیجنابان خاکستری در ادامه این‌گونه می‌نویسد:« این سخنان به معنای مخالفت با اعتدال و دفاع از افراطی‌گری نیست اما هیچ معیار پیش‌بینی برای تشخیص تندروی، افراطی‌گری، راست‌روی و چپ‌روی وجود ندارد و در نهایت توسل به این مفاهیم به خودخواهی و خودشیفتگی منتهی شد چرا که هر فرد یا گروهی خود را قطب عالم سیاست فرض کرده و دیگران را به میزان فاصله‌ای که از خود دارند افراطی یا تفریطی می‌خوانند».

*عالیجناب سرخ پوش مصداق اعتدال است؟

گنجی در ادامه این فصل و در صفحه 167 با اشاره مستقیم به هاشمی رفسنجانی که مطرح کننده اصلی این بحث در فضای سیاسی کشور است، می‌نویسد:« آیا عالیجناب سرخپوش با رفتارهایی که تا کنون داشته مصداق اعتدال است یا اعتدال‌گراست؟ آیا زبان تحلیل‌گر و دشمن‌خوان هاشمی رفسنجانی از اعتدال حکایت دارد. آیا استفاده هاشمی از تریبون نمازجمعه و صدا و سیما برای انتخابات معیاری از اعتدال است».

نویسنده در ادامه این فصل برخی از مطالب تاریخی را به عنوان عدم صلاحیت هاشمی رفسنجانی برای مطرح کردن بحث اعتدال مطرح می‌کند و در صفحه 171 می‌نویسد: «برخی از دل‌نگرانان تندروی و انقلابی‌گری در مرحله اول مصلحت را جایگزین حقیقت کردند اما در مرحله بعد مصلحت را فراموش کردند و به جای نشان دادن اینکه انتشار فلان‌ فکر یا فلان یادداشت برخلاف مصلحت بوده به دنبال کشف انگیزه‌های نفسانی مصلحان روان شدند».

گنجی ورود مفاهیمی همچون تند و افراطی به واژگان سیاسی کشور را جلوگیری از انتشار برخی حقایق عنوان می‌کند.

*اعتدال زمینه‌ای برای به خطر اندختن مردم‌سالاری و آزادی تمام عیار

در نهایت نویسنده عالیجناب سرخپوش در صفحه 175 این کتاب اعتدال را زمینه‌ای برای به خطر انداختن مردم‌سالاری و آزادی تمام عیار عنوان می‌کند.

انتشار این فصل به همراه بخش‌های دیگری از این کتاب همچون «هاشمی‌رفسنجانی و دموکراسی»، «روشن‌فکران و گفتمان عالیجناب سرخپوش» پاسخی محکم به اعتدال و نظریه مطرح شده از سوی هاشمی رفسنجانی بود.

*میانه‌روی که زیر بهمن تند روی له شد

البته در این میان برخی شخصیت‌های اصلاح‌طلب نیز بودند که از حضور جریان اعتدال در انتخابات استقبال کرده و در دوره‌های مختلف همچون جریان فتنه در سال 1388 تلاش می‌کردند تا از برخی تندروی‌ها در جبهه اصلاحات جلو گیری کنند، اما عملا تلاش‌های زیر بهمنی از فشار جناح های تندرو اصلاح‌طلب دفن شد و به جایی نرسید.

البته فشار اصلاح‌طلبان تندرو به هاشمی تا بدین جا خاتمه نیافت بلکه فضاسازی‌های رسانه‌ای تا بدان جا ادامه یافت که حضور هاشمی با شعار اعتدال به عنوان نوعی عقب‌گرد برای فضای سیاسی کشور تلقی شد.

محمدرضا جلایی‌پور در هفتم دی ماه 1378 طی سخنانی در جمع دانشجویان دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی و پیش از انتخابات می‌گوید: « از حضور هاشمی نباید ترسید،‌ زیرا وی نمی‌تواند جلوی روند کنونی اصلاحات را در ایران بگیرد. تحولات اصلاحی در ایران تا این اندازه شخص محور نیست که با حضور کسی، کند یا تند شود و هرگز، به عقب نیز باز نمی‌گردد».

*هاشمی عقب می‌کشد

عباس عبدی نیز طی سخنانی در 14 دی ماه 1378هاشمی رفسنجانی را از سال 1372 دیگر یک رئیس‌جمهور به تمام معنا نمی‌داند و می‌گوید: «در ابتدای ریاست جمهوری خود گفته بود که خواستار یک کابینه سیاسی نیست و می‌خواهد یک کابینه کار داشته باشد در حالیکه بعدا مشخص شد وزرای او اهل کار هم نبودند».

علی شکوری‌راد نیز در 20 دی‌ماه همان سال و در جمع دانشجویان در سخنانی مشابه تحلیلی این‌گونه ارائه می‌دهد و می‌گوید« افراد مخالف توسعه سیاسی می‌خواهند با دعوت از آقای هاشمی، شرایط توقف توسعه سیاسی را پدید آورند».

کار در نهایت به جایی می‌رسد که بعدها هاشمی از حضور در ادامه رقابت‌ها انصراف می‌دهد و در موقعیت‌های گوناگون به عنوان یکی از خاطرات تلخ خود برای حضور در عرصه سیاسی یاد می‌کند.

*آیا تاریخ تکرار می‌شود

از سال‌های 1378 تا کنون زمان زیادی گذشته است، دو دولت عوض شده‌اند و دولت جدید با شعار اعتدال میدان‌دار ادامه کشور است.

به نظر می‌رسد، اصلاح‌طلبان هم چنان همکاری خود را با دولت اعتدال ادامه خواهند داد، اما شاید زمانی برسد که همچون سال‌های نه چندان دور باز هم اعتدال مانعی در برابر آزادی و دموکراسی مطلق شود.

پاسخ به این سؤال به طور حتم نیاز به زمان دارد، اما اصلاح‌طلبان نه می‌توانند تعلق فکری خود را به نویسنده عالیجناب سرخ پوش منکر شوند و نه موضعی که در مقابل اعتدال و اعتدالیون داشته‌اند. شاید باز هم تاریخ تکرار شود.

  • ۰ نظر
  • ۰۴ تیر ۹۳ ، ۱۲:۳۲
  • ۷۱۸ نمایش
  • ابناء الزهرا (سلام الله علیها)

وحدت

۲۹
خرداد

وحدت به معنای تکیه‌ی بر مشترکات است. ما مشترکات زیادی داریم؛ میان مسلمانان، مشترکات بیش از موارد اختلافی است؛ روی مشترکات باید تکیه کنند. تکلیف عمده هم در این مورد بر دوش نخبگان است؛ چه نخبگان سیاسی، چه نخبگان علمی و چه نخبگان دینی. علمای دنیای اسلام مردم را از تشدید اختلافات فرقه‌ای و مذهبی برحذر بدارند. دانشمندان دانشگاهی، دانشجویان را توجیه کنند و به آنها تفهیم کنند که امروز مهم‌ترین مسئله در دنیای اسلام وحدت است. اتّحاد به سمت هدفها؛ هدفِ استقلال سیاسی، هدفِ استقرار مردم‌سالاری دینی، هدفِ پیاده کردن حکم الهی در جوامع اسلامی؛ اسلامی که دعوت به آزادی میکند، اسلامی که انسانها را دعوت به عزّت و شرف میکند؛ این امروز تکلیف است، این وظیفه است. نخبگان سیاسی هم باید بدانند عزّت و شرف آنها با تکیه‌ی به مردم و آحاد ملّتها است، نه با تکیه‌ی به بیگانگان، نه با تکیه‌ی به کسانی که از بُن دندان با جوامع اسلامی دشمنند.


سیدنا القائد امامنا الخامنه ای  ۱۳۹۲/۱۰/۲۹

  • ۰ نظر
  • ۲۹ خرداد ۹۳ ، ۰۱:۲۴
  • ۶۷۸ نمایش
  • ابناء الزهرا (سلام الله علیها)

پس از جنجال‌های سال گذشته بر سر صحت و سقم خاطرات روزنوشت هاشمی رفسنجانی از دهه 60، بار دیگر و همراه با زیر سؤال برده شدن فیلم مستند «من روحانی هستم» توسط حامیان افراطی رئیس دولت یازدهم، مجدداً صحت بخشی از این خاطرات زیر سؤال رفت. در تندترین این موضع‌گیری‌ها روز گذشته علی لاریجانی در حمایتی تمام قد از حسن روحانی، بخشی از این فیلم را درحالی تاریخ‌سازی دروغ خواند که عیناً از کتاب خاطرات هاشمی رفسنجانی نقل شده است! جالب اینکه حامیان دولت هم همین بخش را دروغ می‌دانند و این یعنی که آنان نیز خاطرات حامی بزرگ دولت را راست نمی‌دانند!

مستند 56 دقیقه‌ای «من روحانی هستم» به بیان مواضع حسن روحانی در همه سال‌های گذشته و در موضوعات مختلف سیاسی می‌پردازد، بی‌آنکه تحلیل خاصی را ضمیمه آن کند. مطالب بیان شده در این سی دی همگی مستند به منابع تاریخی و اغلب همراه با صوت و فیلم است. از همه هجمه‌های اخیر افراطی‌های حامی رئیس‌جمهور به این مستند، در این یادداشت می‌گذریم که عجیب است چرا از بازخوانی مصور اندیشه‌های گذشته حسن روحانی تا این حد به هراس افتاده‌اند که ترجیح می‌دهند کسی تاریخ نگوید؛ این بحث خود مجالی دیگر می‌طلبد اما آنچه اینک مورد توجه است، زیر سؤال رفتن مجدد صحت خاطرات هاشمی است.

در دقایقی از این مستند به ماجرای مک فارلین اشاره می‌شود و گوینده نریشن فیلم طی جمله‌ای کوتاه پس از اشاره به ورود هواپیمای حامل سلاح و مقامات امریکایی حامل پیغام از سوی رئیس‌جمهور وقت امریکا می‌گوید: «هاشمی رفسنجانی که در آن زمان رئیس مجلس است، پیگیری قضیه را بر عهده گرفت. وی از حسن روحانی که در آن زمان یکی از نمایندگان فعال مجلس شورای اسلامی است می‌خواهد که برای کنترل سلاح‌های همراه و اداره مسائل سیاسی و مذاکرات همکاری کند.»

لاریجانی در سخنرانی دیروز خود در جمع تشکل‌های کارگری در مواضعی کم سابقه این موضع را دروغ خواند و گفت: «در این سی‌دی یک سری مطالبی را مطرح کردند که برخی از مطالب خلاف واقع است. آقای روحانی را متهم کردند که شما در داستان مک‌فارلین حضور داشتید، این دروغ است، کسانی که در آن شرایط سیاسی پس از انقلاب حضور داشتند، همه می‌دانند که آقای روحانی نقشی در مسئله مک فارلین نداشته است، چرا خلاف واقع می‌گویید؟ چرا دروغ می‌گویید؟ آقای روحانی نقشی در این مسئله نداشت چرا سی‌دی دروغ درست کردید؟ برخی از مسائل دیگر این سی‌دی نیز خلاف واقع است. بنده در جریان این مسائل بوده‌ام. آیا شما می‌خواهید به تاریخ هم دروغ بگویید؟!» گرچه تا همین جای امر نیز موضع‌گیری تند علی لاریجانی علیه یک مستند کوتاه کمتر از یک ساعت، کمی دور از انتظار است، اما زمانی قضیه قابل توجه‌تر می‌شود که بدانیم آنچه در نریشن این فیلم در مورد درخواست هاشمی از روحانی برای اداره قضیه مذاکره با مک فارلین گفته می‌شود، دقیقاً خاطرات روز نوشتی است که هاشمی رفسنجانی در مورخه 4 خرداد 65 نگاشته است! و این یعنی‌لاریجانی بی‌آنکه بداند (بی آنکه بداند؟!) صحت این بخش از خاطرات رفسنجانی را زیر سؤال برده و رسماً آن را تاریخ‌سازی دروغ دانسته است. جالب اینکه هاشمی در ادامه این بخش از خاطراتش می‌گوید: «قرار شد مذاکره را در سطح دکتر هادی، دکتر روحانی و مهدی نژاد مخفی نگه داریم...» آیا لاریجانی از کم و کیف خاطرات هاشمی در این زمینه بی‌اطلاع بوده و تنها خواسته جوانان سازنده سی دی مستند را مورد اعتراض تند خود قرار دهد؟ و آیا اساساً آن جوانان در مقامی هستند که بتوانند مخاطب چنین اعتراض تندی قرار گیرند؟ خصوصاً اینکه به نظر می‌رسد یک سی دی 50 و چند دقیقه‌ای را نمی‌توان تاریخ‌سازی خواند و نقشی پر رنگ در روایت تاریخ برای آن قائل شد؛ اما برای جمله جمله روزنوشت‌های یکی از مقامات بلند پایه جمهوری اسلامی می‌توان چنین نقشی قائل شد.

جواب این سؤال را می‌توان با کمی دقت در تیزبینی و ذکاوت سیاسی لاریجانی یافت، اما شاید بی‌راه نباشد که اشاره کنیم این اولین باری نبود که علی لاریجانی نسبت به خاطرات هاشمی معترض می‌شد. اولین بار 28 مهر ماه سال 92 بود که با انتشار خاطره‌ای از هاشمی که امام را مخالف شعار «مرگ بر امریکا» قلمداد می‌کرد، لاریجانی در صحن مجلس شورای اسلامی علیه آن موضع تندی گرفت. او در آن سخنان گفت: «نقلی شد که طی نامه‌ای به امام چندین مطلب از جمله مطلبی در رابطه با امریکا ذکر شده بود و امام هم در این موضوع اقدامی ننمودند، سؤال این است طرح این مسئله در رسانه‌ها آن هم موضوعی که مربوط به سال‌ها پیش است و رهبری زمان نیز در آن مورد تصمیم خود را گرفته بود چه خاصیتی دارد. آیا در شرایطی که ما با صحنه بین‌الملل داریم، طرح این مسائل که موجب کشمکش درونی کشور می‌شود و باعث سایش نیروها می‌گردد چیزی جز ضرر برای ما قابل تصور است. آیا این معنای غلط را به دیگران القا نمی‌کند که نوعی دلدادگی و شیفتگی و ذوق‌زدگی برای کار با امریکا و غرب در نهان سیاست‌ورزان و جریان رسانه‌ای کشور مطرح است؟ و این تلقی غلط مایه گرانفروشی در مذاکرات و بی‌عزتی در صحنه جهانی برای ما نیست؟ بنده این گونه اقدامات را عقلاً به ضرر منافع ملی کشور می‌دانم.»

خیلی وقت‌ها می‌توان به در گفت که دیوار بشنود؛ خصوصاً دیواری که اتفاقاً از ذکاوت سیاسی قابل توجهی برخوردار است و یقیناً اعتراض رئیس مجلس را در می‌یابد.

  • ۰ نظر
  • ۰۸ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۱:۱۵
  • ۷۸۳ نمایش
  • ابناء الزهرا (سلام الله علیها)