بررسی استراتژیک

اشراف اطلاعاتی + تحلیل واقع بینانه =» بصیرت استراتژیک

بررسی استراتژیک

اشراف اطلاعاتی + تحلیل واقع بینانه =» بصیرت استراتژیک

بررسی استراتژیک

جریان شناسی و قدرت تحلیل مسایل سیاسی جزو معرفت دینی است. ( امام خامنه ای مدظلله العالی)



۴ مطلب در خرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

حکومت‌ها و رژیم‌های سیاسی مختلف به تبع عهد و تعلق تاریخی‌ای که دارند (مثلا متعلق به عالم مدرن‌اند یا تعلق تاریخی دیگری دارند) و هویت اعتقادی یا ایدئولوژیکی که از آن پیروی می‌کنند، دارای مدل‌ها و گونه‌ها و نظام‌های حقوقی – سیاسی مختلفی می‌شوند و مجموعه‌های قانونی را اجرا و اعمال می‌کنند به عنوان مثال می‌توان گفت که یک رژیم لیبرال – مدرنیست هر چقدر هم که مدعی بی‌طرفی باشد و یا با دمیدن در بوق و کرناهای تبلیغاتی خود را مخالف ایدئولوژی و دولت ایدوئولوژیک اعلام نماید و انبوهی از سروصداهای اینگونه به راه اندازد، باز هم ذاتی اومانیستی و جوهری سکولار – مدرنیست دارد و در قانون‌گذاری‌ها و اجرا و اعمال سیاست‌های مختلف و رویه‌هایی که در پیش می‌گیرد و مناسباتی که از آن حمایت و نگهبانی می‌کند، دارای هویت مشخص لیبرال – سرمایه دارانه است و به صورت آشکار و پنهان و مستقیم و غیرمستقیم در سطوح و لایه‌ها و شئون و وجوه مختلف اجتماعی که بر آن حکومت می‌کند، به ترویج و تبلیغ ایدئولوژی لیبرالیسم و ارزش‌های فرهنگی اخلاقی سکولار – اومانیستی و مشهورات جهان بینی مدرن می پردازد. 

دولت ها (مقصود، دولت در معنای اعم آن است) پدیدار گردیده‌اند تا در هر عهد و عالم تاریخی، تجسم اراده سیاسی حافظ یک عهد و وقت تاریخی و به نوعی و در چارچوبی فعلیت بخش آن باشد. هر دولتی تجسم وقت و عهد تاریخی است. (وقت دینی یا وقتِ نیست‌انگارِ غربی، عهدِ اومانیستی یا...) و این عهد و وقت به آن تعلقی می‌بخشد و به افعال و موجودیت آن سمت و سو و جهت و و محتوا می‌دهد. 

یک حکومت اسلامی (یا به تعبیری دیگر یک دولت دینی) نوعا و ذاتا تجسم وقت دینی و ولایت الهی است و تعلقات حق طلبانه و ضد طاغوتی و استکبار ستیزانه دارد و در شئون و وجوه و مراتب مختلف تجسم روح دینی و مجری و پاسدار قانون الهی (شریعت آسمانی) است. شریعت آسمانی چرا نازل می شود؟ هدف خداوند از قانون گذاری برای بشر و زندگی انسان چیست؟ امام خمینی(ره) حکومت اسلامی را حکومت قانون الهی می‌دانند. 

ماموریت حکومت اسلامی در اجرای قانون آسمانی و احکام و حدود الهی چیست؟ باتامل در این پرسش ها در می‌یابیم که شریعت اسلامی نازل می‌شود تا رهنمای بشر به سوی سعادت دنیوی و رستگاری اخروی باشد. دولت دینی تاسیس می‌شود تا قانون الهی (شریعت آسمانی) را بر جامعه حاکم نماید و زندگی و مناسبات و معاملات و حیات فردی و جمعی انسان‌ها را بر اساس احکام الهی و شریعت  آسمانی سامان دهد و نهایتا هدف غائی نزول قانون الهی و تشکیل دولت دینی بر پایه شریعت و قانون آسمانی این است که زمینه و شرایط برای بهروزی دنیوی و رستگاری اخروی انسان‌ها فراهم آید. 

حکومت اسلامی و بهشت اخروی مردمان//آقای داوودیدر واقع دین و شریعت آسمانی آمده است تا بشر را به سوی سعادت دنیوی و از آن مهم‌تر رستگاری اخروی هدایت نماید و دولت دینی تاسیس و تشکیل می‌شود تا با عینیت بخشیدن به ولایت الهی و آماده ساختن شرایط و از بین بردن موانع، مسیر حرکت به سوی بهشت را که دقیقا از متن و بطن اعمال زندگی دنیوی آدمیان می‌گذرد مهیا نماید. 

دولت دینی حافظ و پاسدار عهد دینی است و از طریق تحقق و فعلیت بخشیدن به ولایت الهی، انسان ها را به سوی سعادت دنیوی و سعادت اخروی رهنمون می‎‌کند. دولت دینی با ظلم و استکبار می‌ستیزد و این مبارزه، ولایت طاغوت را نفی می‌کند و ولایت حق را عینیت می‌بخشد. ولایت حق، عدالت و قانون الهی را حاکم می‌کند و حاکمیت قانون الهی و عدالت، بشر را سعادتمند و رستکار می‌سازد. اگر تامین سعادت دنیوی و رستگاری اخروی و رساندن انسان‌ها به بهشت بر عهده و وظیفه حکومت اسلامی نبود، دیگر دلیل و ضرورتی برای تاسیس حکومت اسلامی و اجرای حدود و احکام الهی وجود نداشت.  

رئیس جمهور محترم اخیرا در جمع کارکنان سازمان حفاظت از محیط زیست فرموده‌اند: "دولت دینی خوب است، اما در مورد دین دولتی باید بحث کنیم. دین را نباید به دست دولت داد، چون دین در دست کارشناسان، علما، صاحب‌نظران و دلسوزان است و آنها باید دین را تبلیغ کنند و دولت باید حمایت کند.

تعبیر "دین دولتی" که چند سالی است بعضا توسط برخی روشنفکران عنوان گردیده، تعبیر گنگ و مبهم و تعریف نشده‌ای است. در این که دولت دینی امر مطلوبی است، تردیدی نیست. این نیز روشن است که وظیفه دولت دینی، اجرای شریعت و قانون الهی است و اصلی ترین ظهور و تبلور شریعت در گسترده‌ترین صورت آن همانا عدالت است. یعنی دولت دینی با حاکم کردن و اجرا و اعمال شریعت، نظام عدل را محقق می‌سازد و تحقق نظام عدل در پرتو شریعت آسمانی، موجب عینیت یافتن ولایت الهی می‌گردد و ولایت الهی بشر را از ظلمت و غذاب جهنم در آخرت، فقر و فساد و تبعیض و ظلم و بی‌قانونی در دنیا نجات می‌دهد و سعادت دنیا و رستگاری اخروی و قرب به بهشت الهی را برای بندگان مومن مهیا می سازد.  

بدینسان تکلیف دولت دینی روشن است، اما دین دولتی مفهومی مبهم و تعریف ناشده است. در سال‌های گذشته برخی روشنفکران مدرنیست داخل کشور و نیز گروه‌هایی از اپوزوسیون خارج نشین، ترویج آموزه‌های اسلامی و کوشش در مسیر بسط فرهنگ اسلامی و دفاع از مرزهای عقدیتی و هویت دینی جامعه توسط نظام اسلامی را در مواردی با عناوینی نظیر: دین دولتی مورد حمله و هجمه قرار می دادند. 

حکومت اسلامی و بهشت اخروی مردمان//آقای داوودیروشنفکران لیبرال-مدرنیست به گونه‌ای سخن می‌گفتندکه گویا نظام اسلامی حق ندارد به ترویج آموزه‌های اسلامی و کوشش برای تقویت و تعمیق و بسط فرهنگ اسلامی و تبلیغ شعائر دینی بپردازد و اینگونه کوشش‌ها و هرگونه حرکت در مسیر اجرای حدود و احکام اسلامی و مبارزه با محاربان و مروجان فساد را تحت عناوینی نظیر "دین دولتی" مورد هجوم شدید تبلیغاتی قرار داده و محکوم می‌کردند. 

جالب است که همین روشنفکران مدرنیست به نحوی سرسختانه از ترویج آرا و آموزه ها و ارزش ها و مشهورات و تبلیغ شعائر و مظاهر سکولاریسم لیبرال حمایت می‌کردند. گویی با طرح یک شعار تبلیغاتی مبهم، تعریف نشده و گنگ به نام دین دولتی می‌خواستند ( هنوز هم می‌خواهند) که نظام اسلامی را در موضعی قرار بدهند که به بهانه پرهیز از گرفتار شدن در به اصطلاح ورطه دین دولتی وظایف ضروری و مهم و محوری خود در خصوص اجرای احکام اسلامی و اعمال شریعت الهی و تقویت هویت اسلامی جامعه  و تحکیم هویت دینی نظام را نادیده گرفته و یا به حاشیه براند.  

نظام ولایت فقیه یگانه صورت ممکن و مطلوب تحقق حکومت اسلامی در عصر غیبت است. اساس و جان و جوهر حکومت اسلامی، عهد دینی آن است. دین، نازل شده است تا بشر را نجات داده و در دنیا بهروز و در آخرت رستگار نموده و در زندگی جاودانه پس از مرگ در جوار رحمت حق در بهشت قرار و آرام دهد. پس دولت دینی که هویت خود را از دین می‌گیرد وظیفه دارد که شریعت آسمانی را عینیت و تحقق بخشد و تجسم ولایت الهی و ظهور اراده فراگیر آن در حیات اجتماع باشد، به تبع وظیفه و ماموریت دین برای نجات مردم  ( که نجات آنها از ظلمات گمراهی و تباهی و هدایت آنها به سوی نور است) به عنوان یک حکومت اسلامی وظیفه دارد که در مقام ولایت، قانون الهی را اجرا کرده و از طریق اجرای شریعت آسمانی، مردمان را از ولایت طاقوت خارج کرده و به سوی نور هدایت ببرد و همین ویژگی مقوم هویت دولت دینی و اصلی ترین دلیل و علت و فلسفه وجودی آن است. کم توجهی به این وجه مهم و بنیادین حکومت اسلامی (خدای ناکرده) ممکن است به تضعیف اساس و شاکله آن بیانجامد. از این رو باید بکوشیم تا هوشیارانه و با شجاعت و صراحت، ضمن تاکید بر وجه اعتقادی اسلامی دولت دینی و دفاع از وظیفه و مسئولیت و نقش آن به عنوان هدایت‌گر مردمان از ظلمات ولایت طاغوت به سوی نور و روشنایی و بهروزی دنیوی ( واز آن مهمتر) سعادت و بهشت اخروی (در مقام ولی جامعه) در تقویت و گسترش نقش سازنده و مهم و تعیین کننده و صریح شریعت و احکام و حدود الهی و تربیت و هدایت مردمان در مسیر سعادت دنیوی و اخروی فعالانه بکوشیم. 
 

*شهریار زرشناس
  • ۰ نظر
  • ۳۱ خرداد ۹۳ ، ۰۱:۰۵
  • ۷۵۲ نمایش
  • ابناء الزهرا (سلام الله علیها)

وحدت

۲۹
خرداد

وحدت به معنای تکیه‌ی بر مشترکات است. ما مشترکات زیادی داریم؛ میان مسلمانان، مشترکات بیش از موارد اختلافی است؛ روی مشترکات باید تکیه کنند. تکلیف عمده هم در این مورد بر دوش نخبگان است؛ چه نخبگان سیاسی، چه نخبگان علمی و چه نخبگان دینی. علمای دنیای اسلام مردم را از تشدید اختلافات فرقه‌ای و مذهبی برحذر بدارند. دانشمندان دانشگاهی، دانشجویان را توجیه کنند و به آنها تفهیم کنند که امروز مهم‌ترین مسئله در دنیای اسلام وحدت است. اتّحاد به سمت هدفها؛ هدفِ استقلال سیاسی، هدفِ استقرار مردم‌سالاری دینی، هدفِ پیاده کردن حکم الهی در جوامع اسلامی؛ اسلامی که دعوت به آزادی میکند، اسلامی که انسانها را دعوت به عزّت و شرف میکند؛ این امروز تکلیف است، این وظیفه است. نخبگان سیاسی هم باید بدانند عزّت و شرف آنها با تکیه‌ی به مردم و آحاد ملّتها است، نه با تکیه‌ی به بیگانگان، نه با تکیه‌ی به کسانی که از بُن دندان با جوامع اسلامی دشمنند.


سیدنا القائد امامنا الخامنه ای  ۱۳۹۲/۱۰/۲۹

  • ۰ نظر
  • ۲۹ خرداد ۹۳ ، ۰۱:۲۴
  • ۶۷۸ نمایش
  • ابناء الزهرا (سلام الله علیها)

دشمنان دین، که امیرالمؤمنین قبل از زمان خلافت و در زمان خلافتش، دست از آنها برنداشت، مگر قدرت نداشتند؟! قدرتهای سیاسی داشتند، قدرتهای نظامی داشتند. بعضی، قدرتهای مردمی داشتند، نفوذ داشتند، ادّعای معنویت می‌کردند، مقدّس مآب بودند. بعضی مثل خوارج شبیه یک عدّه از انقلابی نماهای افراطی ما بودند که هیچ کس را هم قبول نداشتند. فقط خودشان را قبول داشتند و طرفدار دین می‌دانستند؛ هیچ کس دیگر را هم قبول نداشتند. مثل کسانی که اوّل انقلاب، امام را هم به انقلابیگری قبول نداشتند! 
امیرالمؤمنین، با اینها روبه‌رو شد؛ تار و مارشان کرد و فرمود: «اگر من با اینها درنمی‌افتادم، هیچ کس جرأت نمی‌کرد با اینها دربیفتد.» طرفهای امیرالمؤمنین، این طور افراد بودند. حالا یک عدّه، امروز بگویند: «بله؛ او امام ماست.» اما حاضر نباشند به استکبار، به قدرت مسلط امریکا، به کسانی که امروز صد برابر قدرتمندان فاسد صدر اسلام به مردم ظلم می‌کنند (همه‌ی ظلمی را که آنها در طول سالها کردند، اینها انجام می‌دهند) یک کلمه حرفی بزنند که آنها را بد بیاید؟! بعد هم بگویند: «ما شیعه‌ی علی هستیم و او امام ماست»؟!


سیدنا القائد امامنا الخامنه ای ۱۳۷۲/۱۰/۰۶


تا ابد شعار ما ، مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل است...




  • ۰ نظر
  • ۲۹ خرداد ۹۳ ، ۰۱:۰۸
  • ۶۴۰ نمایش
  • ابناء الزهرا (سلام الله علیها)

شبکه‌های اجتماعی اینترنتی امروزه با استقبال فراوانی از سوی جوانان مواجه شده و جوانان، بخش قابل توجهی از اوقات فراغت خود را در این شبکه‌ها سپری می‌کنند به طوری که متأسفانه بسیاری از امور از جمله سبک زندگی افراد تحت‌الشعاع استفاده این شبکه‌ها قرار گرفته است. از این رو بر آن شدیم تا در گفت‌وگو با حجت‌الاسلام علی قهرمانی مدیر مؤسسه ندای فطرت به بررسی «جامعه مجازی و سبک زندگی؛ آسیب‌شناسی و کارکرد شناسی جامعه مجازی» پرداختیم. 
 
* تنوع بیش از حد فضای سایبری، یک سرگشتگی و حیرانی را برای مخاطب به بار می‌آورد 
 
آقای قهرمانی لطفاً در ابتدا تعریفی از جامعه مجازی و ویژگی‌های آن برایمان بیان کنید. 
 
سایبر، گرچه فضای متنوعی است اما یک رسانه مستقل نیست بلکه هرچه که در رسانه‌های دیگر وجود دارد در این رسانه جمع است تنها مزیت این رسانه، جمع بودن تمام رسانه‌ها در آن است زمانی که فیلم و سینما پا به عرصه وجود گذاشت خود را هنر هفتم نامید با این ادعا که همه هنرهای دیگر را در خودش جمع کرده است و این فضای سایبر حتی فیلم را نیز در درون خود دارد. 
 
لذا کسانی که به نقد این فضا می‌پردازند گاهی نقدهای غیر علمی ارائه می‌دهند چون ما در فضای سایبری با متن، عکس، فیلم و بازی مواجه هستیم و در واقع فضای سایبری، رسانه مستقلی، شمار نمی‌رود نکته دوم، تأثیر و تأثر متقابل است برخلاف رسانه‌های دیگری که یک سویه هستند مثل بازی، اینجا رسانه دو سویه بوده و خود کار بر در نتیجه مورد علاقه تأثیر دارد. 
 
فضای سایبری به دلیل برخورداری از تنوع بالا نسبت به رسانه‌های دیداری و شنیداری و هم به دلیل تنوعش در صفحات گوناگونی که وجود دارد یعنی مانند تلویزیون و ماهواره نیست که 2-3 هزار تا شبکه داریم که اغلب آنها یک سویه هستند و تعداد خاصی از بازی‌ها هستند که ما دی‌وی‌دی‌های آن را داریم. فضای سایبری آنقدر تنوع دارد که موتورهای جستجوگر به میدان آمده‌اند تا به این تنوع با کلید واژه‌هایی که مخاطب به دنبال آن است را پاسخ دهند این تنوع پیش از حد، یک سرگشتگی و حیرانی را برای مخاطب به بار می‌آورد. 
 
* به نظر شما مهمترین آسیب‌هایی که می‌توان برای فضای مجازی برشمرد، چیست؟ 
 
آسیب‌‌هایی که در فضای سایبری باید به آنها بپردازیم در دو بعد روح و روان و جسم است. همچنان که در این سه حوزه می‌تواند تأثیرگذار هم باشد. 
 
یکی از آسیب‌های جدی‌ای که اصطلاحاً برای اینترنت و فضای سایبر مطرح می‌شود «کم تحرکی» است، سبک زندگی سالم، چه در نگاه دینی و حتی در نگاه غیر دینی و از منظر پزشکی، جسم انسان برای تحرک آفریده شده نه برای یک جا نشینی بیش از حد! در حالی که ما شاهد آن هستیم اکثر کاربران فضای سایبر، کم تحرک ی را دارند با وجود ابزار جدیدی مانند گوشی‌ها و تبلت‌هایی که امکان برقراری ارتباط با فضای سایبر راحت شده و معمول این گونه است که کم تحرکی را دارند. 
 
آسیب دیگر جسمی، خستگی بیش از حد چشم است فقط کم تحرکی عضلات نیست و بیشتر کاربرها افرادی هستند که بعد از مدتی دچار پیری چشم می‌شوند. 
 
هر دینی، هر آئینی و هر مکتبی یک مدلی از زندگی یا مدل‌های متنوع را ارائه می‌دهد این طیف رنگین کمانی، یک حداقل و حداکثری دارد. در هیچ یک از ادیان آسمانی جایز دانسته نشده که تحریک جسم و روح و روان به سوی مباحث اروتیک و جنسی، یکی از موضوعاتی است که بسیار در فضای سایبر پر رنگ بوده و کاربران بسیار بالایی دارد بازی‌های آنلاین است چه دخترانه و چه پسرانه از این دسته هستند. 
 
چیزی که در فضاهای سایبر و فضای دیجیتال مشترک است فضای بازی است با این تفاوت که فضای سایبر، آنلاین و بسیار متنوع و فراوان هستند و اصطلاحاً بازی‌های سبک و در عین حال، جذاب که حالت انیمیشنی دارند و به دلیل این بُعد فانتزی بودنشان عموم انسان‌ها به استفاده از آن علاقه دارند چراکه بسیار پرجاذبه هستند. 
 
برخی بازی‌های رایانه‌ای، افراد را به سوی پرخاشگری و خشونت سوق می‌دهد 
 
* آیا اصولاً بازی‌های دختران و پسران با هم متفاوت است، بحث بازی‌ها معمولاً به سنین نوجوانی اشاره دارد مخاطب اصلی شما کدام قشر است؟ 
 
بنده طیف نوجوان تا جوانی را عرض می‌کنم و مقصود من فقط بازی‌های سنین نوجوانی نیست. فیلم ماتریکس که در سال 1999 و در اوایل قرن 21 ساخته شده و ماتریکس 2 و 3 هم بعد از سال 2001 ساخته شد هنوز این سه حلقه تکمیل نشده بود که پروژه بازی آنلاین بازی ماتریکس برای سنین جوان استارت زده شد بیننده‌های این فیلم، جوانان بودند و آخر بازی را هم که خود شخص کاربر رقم می‌زد اینکه این فیلم چگونه تمام شود و انتخاب نوع بازی و نتیجه آن همگی به اختیار خود کاربر گذاشته شده است. 
 
اینکه می‌گویم بازی‌های آنلاین، فقط بازی‌های سنین نوجوانی نیست مثال می‌زنم بعضی از بازی‌هایی که شاید آنلاین نباشد و روی گوشی‌های اندروید وجود دارد بازی‌هایی مانند «انگری برد» بیش از اینکه کودکان و نوجوانان پای این بازی‌ها بنشینند جوانان و میانسالان و حتی افرادی که مسن‌ترند خود را با این بازی‌ها سرگرم می‌کنند این طور نیست که فقط مخاطب ما در بازی‌های گوشی‌های موبایل و فضای سایبری فقط مخاطب نوجوان داشته باشد. 
 
عنصر مشترک همه این بازی‌ها جذابیت‌هایی است که دارند یکی از این جذابیت‌ها «هیجان» است. جدیداً تحقیقی در انگلیس انجام شده که روانشناسان انگلیسی یک نتیجه خوبی از آن گرفته بودند این بود که روی 500 نفر که بازی‌های معمولی انجام می‌دادند چه دختر و چه پسر چه جوان و چه نوجوان بررسی کرده بودند بازی‌های بسیار ساده مثلاً مسابقات رالی، موتور و بازی‌هایی که در آن‌ها زد و خوردها وجود ندارد و فقط یکسری هیجان و سرعت و مواردی از این دست وجود دارد اینها را با افرادی که اصلا چنین بازی‌هایی را نداشتند مقایسه کردند یعنی بین کسانی که اهل بازی بودند و کسانی که اهل بازی نبودند یا استفاده آنها از بازی کم بود، میزان پرخاشگری در افرادی که اهل بازی بودند به شدت بالا بود. 
 
آنها تعجب کرده بودند که با وجود اینکه این بازی‌ها مشکل خاصی نداشت و کاربر، خشونت خاصی را در بازی مشاهده نمی‌کرد اما بعد از سال‌ها و ماه‌ها تحقیق به این نتیجه رسیدیم که شکست خوردن در این بازی و سرخوردگی که فرد در دفعات به درون خود می‌ریزد و عدم موفقیت در یک بازی، حالتی را در درون او به وجود می‌آورد که به سوی پرخاشگری و خشونت رهنمون می‌کند. این جذابیت، هیجانی است که در بازی‌ها نهفته شده و فرد تلاش دارد که در اثر آن هیجانات، جذب بازی شده و مراحل آن را پشت سر هم انجام دهد. 
 
بنابراین از جمله تأثیرات فضای سایبری این است یکی از مؤلفه‌های اصلی یک زندگی سالم، زندگی‌ای که بر اساس صبر، مهربانی و بردباری پایه‌ریزی می‌شود را از بین می‌برد و هیجانات و خشونت فرد جایگزین صبر و آرامش او می‌شود. سنین کودکی و نوجوانی، سنین شروع تربیت و پایه‌گذاری مبانی تربیت صحیح است لذا باید کودک را از همان کودکی، بردبار تربیت کنیم صبور و اهل تعقل و اندیشه بار بیاوریم و این کودک از ابتدا تا انتهای زندگی‌اش موفق خواهد بود. همچنین سنین نوجوانی که شکننده‌تر است اگر بتوان تربیت نوجوان را در این سنین در دست بگیریم تا حد بسیاری تأثیراتی که در کودکی کسب کرده چه مثبت و چه منفی را به سوی تعالی سوق داد و آینده‌ای خوب را برای او رقم بزنیم و به این صورت از آسیب‌های فراوانی که در آینده سراغ او خواهد آمد،جلوگیری می‌شود. 
 
استفاده بیش از حد بازی‌های رایانه‌ای، فرصت اندیشیدن را از فرد می‌گیرد 
 
از دیگر آسیب‌ها، آسیب‌های روحی فرد است که موارد متعددی را شامل می‌شود از جمله آسیب‌های فکری. در حال حاضر بحث بنده درباره هیجان است که در بیشتر بازی‌ها خود را نشان می‌دهد البته این آسیب می‌تواند در غیر بازی‌ها هم باشد. بعضی از این سایت‌ها و شبکه‌هایی که بیشتر فیلم و کارتون محور هستند همگی یک ویژگی مشترک دارند و آن بحث هیجان‌طلبی و استفاده از بُعد عاطفی فرد است، آسیب فکری که در این بخش متوجه فرد می‌شود این است که فرد در این قبیل فضاها جایی برای فکر کردن ندارد و تفاوتی هم میان کسی که اهل بازی‌های فراوان است و فردی که اهل بازی‌های آنلاین است و چه کسی که در شبکه‌های هیجاناتی پر از خشونت و ... است چنین فردی فرصت تفکر ندارد چون دائماً درگیر این هیجاناتی مانند زد و خورد، سرعت، دقت و ... بوده و جایی برای اندیشیدن او باقی نمی‌ماند. 
 
استادی بود که می‌گفت ما وقتی کودک بودیم از دیوار راست بالا می‌رفتیم. اما همین که آماده می‌شدیم با بدن کثیف به حمام برویم یا لباسمان را عوض کنیم و یا زمانی که خسته می‌شدیم در فاصله زمانی که خوابمان ببرد یا به حمام برویم یک فرصتی بود تا درباره آنچه که در روز برایمان اتفاق افتاده بود تأملی کنیم اما امروزه با این ابزار مجازی، فرد پای سیستم خوابش می‌برد و هیچ فرصتی ندارد. 
 
* علاوه بر آسیب‌های جسمی و روانی، چه آسیب‌های اخلاقی ممکن است در این فضا برای افراد به وجود آید؟ 
 
مرحله بعد، آسیب‌های اخلاقی است بیشترین آسیبی که من از همه منتقدان دیده‌ام، چه فضاهای بازی و چه فضاهایی که معمولاً در کشور ما به عنوان سایت‌های فیلتر از آنها یاد می‌شود آسیب‌های اخلاقی بسیار فراوانی دارند کوچکترین آنها مسائل اروتیک است که از لباس‌های نامناسب و اندام‌های نیمه عریان گرفته تا رابطه‌های عاطفی و بالاتر که آسیب‌های جدی‌تری روی فرد دارد. 
 
این مسئله‌ای است که علاوه بر منتقدان داخلی، منتقدان خارجی و حتی افرادی که هیچ دینی را قبول ندارند و البته بنده برخی از پزشکان را می‌شناسم که منتقد بحث‌های مسائل اخلاقی فضای سایبر هستند. 
 
آنها می‌گویند با وجود اینکه انسان هیچ دینی را قبول نداشته باشد اما یک وجدانی دارد که باید بپذیریم کودک و نوجوانی که در سنین رشد قرار دارد نباید فرد تا این حد در این فضاها غرق شود به طوری که جلوی رشد علمی و عقلی او گرفته شود و با بروز هیجانات عاطفی و جنسی به معنای خاص رادیکال، دیگر فرد فرصت رشد علمی پیدا نمی‌کند چون جاذبه‌های جنسی او را به سمتی می‌کشاند که بی‌بازگشت بوده و یا اینکه بسیار سخت می‌تواند برگردد. 
 
تخریب سبک زندگی انسان‌ها اولین تیر شبکه‌های اجتماعی  
 
*آقای قهرمانی! آسیب‌های فضای سایبری تا چه اندازه می‌تواند بر سبک زندگی افراد تأثیر منفی داشته باشد؟ 
 
سبک زندگی ما به نوع جهان‌بینی و نگرش‌ ما از زندگی برمی‌گردد تعریفی که ما از محیط اطرافمان داریم فقط یکسری از مهارت‌ها نیست مثل دروغ نگفتن، سالم زندگی کردن و .. بلکه اینها مؤلفه‌های جزئی آن زندگی هستند لذا این روح حاکم بر زندگی، نوع نگرش ماست. 
 
توجه کنید فضایی که اکنون ایجاد شده یک فرد در آن فقط یک هویتی را برای خود برگزیده است هویت مجازی که هرگونه دلش می‌خواهد در آن حضور می‌یابد، در یک وب‌سایت یک شخصیتی دارد و در شبکه اجتماعی، شخصیتی متفاوت. حتی ممکن است فرد دختر باشد و با هویت یک پسر در این فضا ظاهر شود اولین چیزی که با وارد شدن این فرد به شبکه‌های اجتماعی مدنظر قرار می‌گیرد این است که سبک زندگی فرد مخدوش می‌شود و بحث اصلی مسئله صداقت شخص است که زیر سؤال می‌رود. 
 
از خودبیگانگی و دیگر شیفتگی شبکه‌های اجتماعی اساس زندگی ما را برهم می‌زند 
 
شبکه‌های مجازی‌ای به نام «second life» وجود دارد همچنین شبکه‌هایی هستند که چنین موضوعی دارند اما با این نام عنوان نمی‌شوند این زندگی دوم، فضایی است که شما در آن یک زندگی‌ مجازی را تشکیل می‌دهید و افرادی را به عنوان دوست، همکار، خانواده و ... انتخاب می‌کنید مثلاً بازی‌های کودکانه و دخترانه‌ای هستند که نوع رفتار را به شما از دوران کودکی آموزش می‌دهد. یا اینکه در این فضا شما یک کودک را تا سنین نوجوانی و جوانی، تربیت می‌کنید، در واقع شخص با آن شخصیت همزاد پنداری می‌کند و این همانی، او را به جهتی می‌کشاند که شما او هستید و آن لباس را پوشیده‌اید و آن رفتار خاص را انجام می‌دهید برای آن زندگی دوم و اکنون این رفتارها را در زندگی واقعی خودتان بروز می‌دهید. اینکه راحت دروغ می‌گویید و آن هویتی که ندارید را معرفی می‌کنید و آن هویتی که دارید را مخفی می‌کنید. 
 
برای اینکه فرد بتواند از آن زندگی واقعی خود فرار کند وارد این فضا می‌شود و گاهی هم برای تخلیه روحی و روانی! یا اینکه شما احتمال می‌دهید تعدادی از کاربران شما، شما را بشناسند و خطر لو رفتن وجود داشته باشد برای اینکه اگر لو رفتید کمترین آسیب را ببینید خودتان را به آن هویتی که اینجا معرفی کردید نزدیک می‌کنید و سعی می‌کنید همان باشید که در شبکه‌های اجتماعی معرفی کرده‌اید. 
 
بنابراین چه اتفاقی می‌افتد یک از خودبیگانگی و دیگر شیفتگی! که آن دیگری همان خود مجازی شماست که اتفاق می‌افتد و این تعارض و تقابلی که به وجود می‌آید اساس مدل زندگی شما را بر هم می‌زند این قضیه در فضای کلی وجود دارد و مختص دین اسلام نیست و بر هر نوع کاربری می‌تواند صدق کند این تضاد درونی که ایجاد می‌شود و شما را به ناکجاآباد می‌کشاند اصلی‌ترین آسیب فضای سایبری است. 
 
گام دوم آسیب‌های سبک زندگی در فضای مجازی، اعتیاد به این فضاست شما برای اینکه از روزمره‌هایتان فرار کنید و برای اینکه خودتان را تخلیه کنید جایی را پیدا کرده‌اید که حالات و عاطفه خود را آن جا پیاده می‌کنید. 
 
آسیبی به نام «من می‌دانم» 
 
*در ادامه می‌شود کمی هم درباره آسیب‌های شبکه‌های اجتماعی که اغلب نوجوانان و جوانان امروزه درگیر آن هستند مانند وایبر و واتس‌آپ صحبت کنید؟ 
 
گروه‌هایی که در شبکه‌های اجتماعی موبایل‌ محور شکل می‌گیرد یا گروه‌های دوستانه است یا گروه‌های همکاران. گروه‌های دوستانه بیشتر فضای طنز و سرگرمی دارد و حتی مذهبی‌ترین‌ها افرادی هستند که گروه‌هایی را تشکیل می‌دهند و اطلاعات خوب فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را با هم به اشتراک می‌گذارند. اتفاقی که که در اینجا می‌افتد این است که فرد برای اینکه اطلاعات بیشتری به دست می‌آورد در گروه‌های بیشتری عضو می‌شود و حواسش نیست که اطلاعات فقط این مواردی نیست که دوستان ارسال می‌کنند چرا که او حرف دیگری و دیگری هم حرف دیگری را کپی می‌کند. 
 
بنابراین افراد در یک چرخه خاصی قرار می‌گیرند که فرد احساس فهمیدگی به او دست می‌دهد در یک چرخه نزدیک بی‌نهایت که فرد دچار یک رخوت و یک شیفتگی نسبت به اینکه «من می‌دانم» قرار می گیرد در حالی که تنها بعضی از اطلاعات با او به اشتراک گذاشته می‌شود و بیشتر موارد وارد مباحث جزئی و حاشیه‌ای می‌شود و هرچه وقت بیشتری صرف این کار کند عمر زیادتری از او به هدر می‌رود در واقع به دیگر معنا اولویت اصلی فرد، حضور در فضای مجازی می‌شود و دائماً از زندگی واقعی‌اش و از خود واقعی‌اش دورتر می‌شود. 
 
* چه چیزهایی باعث روی آوردن افراد به عضویت در این گروه‌ها می‌شود؟ 
 
اینکه ما از امکانات و تکنولوژی استفاده کنیم کسی آن را تحریم نمی‌کند بلکه استفاده ناروای از آن است که بد بوده و عقل نیز آن را ناشایست می‌داند. 
 
اما چه می‌شود که ما جذب این شبکه‌های اجتماعی می‌شویم،‌ یک روایتی وجود دارد که می‌گوید در هر چیزی لذتی وجود دارد «لکل شیء لذت» حتی اگر یک ماشینی که همه آن را دارند و شما هم جدیدترین مدل آن ماشین را می‌خرید آیا سوار شدن ماشین نو لذت ندارد؟! بله چرا چون تازه است یا هر چیز دیگری را که در نظر بگیرید تا زمانی که تازه و جدید است برای انسان لذت دارد. 
 
دومین عامل علت‌گرایش به شبکه‌های اجتماعی موبایل محور به دلیل ارزان بودن آن است و فرد فکر می‌کند فقط باید هزینه اینترنت را پرداخت کند هر بی‌ارزانی بی‌علت نیست هر کسی اطلاعاتی را در یک گروه منتشر می‌کند در واقع اطلاعات شخصی و خصوصی خود را هم در اختیار شبکه‌های جاسوسی غرب قرار می‌دهد. 
 
غرب بعد از تلقین محدودیت در جامعه ما شبکه‌های اجتماعی نظیر وایبر را راه‌اندازی کرد 
 
وقتی فیس‌بوک، واتس‌آپ را خرید 16 میلیون دلار را الکی هزینه نکرد که آن را بخرد که هیچ تبلیغاتی هم روی آن نیست. در فیس بوک می‌شود تبلیغات کرد اما هیچ تبلیغاتی در واتس آپ نیست. یا وقتی وایبر امکان تماس صوتی را برای کاربر قرار داده‌، آیا برای هیچ و پوچ، و آیا این پول را از سر راه آورده‌اند لذا فرد چون فکر می‌کند که فقط هزینه اولیه اتصال به شبکه اینترنت را پرداخت می‌کند و در ارتباط‌های بعدی تقریباً مکالماتش رایگان است آن را بر می‌گزیند از این رو کاربر حواسش نیست که این تماس‌های اینترنتی خیلی هم رایگان رایگان نیست و در واقع از اعتبار او و از اطلاعات خصوصی او خرج و هزینه می‌شود که ممکن است همین مسئله به ضرر او تمام شود. 
 
اینکه ما با افراد مختلفی ارتباط می‌گیریم و انسان دنبال این است که نادانسته‌هایش را کشف کند فضای جدیدی را تجربه کند به جز هیجان‌طلبی، بحث مکاشفه انسان و اینکه دائماً به دنبال یافتن امور جدید است روحیه دانش طلبی انسان و فهم‌‌خواهی او یکی از علل گرایش به استفاده از این شبکه‌های اجتماعی است. هیجانی که در این فضا وجود دارد بیشتر است چون ما در این فضا تأثیرگذارتریم و تنوع بسیاری وجود دارد افراد هر کس را که بخواهند انتخاب می‌کنند و چون این مشارکت و فعالیت به صورت دو طرفه است موجب هیجان فرد می‌شود. 
 
از همه مهمتر اینکه مرزها در این شبکه‌های اجتماعی برداشته شده است غربی‌ها آن قدر به ما تلقین کرده‌اند که شما همیشه محدود بوده‌اید انقلاب اسلامی، محدودیت آورده و خانواده‌ها شما را محدود کرده‌اند که یک حس محدودیت به ما دست داده و این حس بدی است و بنده به شدت مخالف آن هستم و معتقدم که غربی‌ها این را به ما تلقین کرده‌اند تا ما فکر کنیم واقعاً در محصوریت شدید هستیم لذا یک فضایی را پدید آورده‌اند که این محدودیت را برمی‌دارد و فرد حس می‌کند وارد یک عالم جدیدی است که خود او فقط بیننده نیست بلکه خود او هم کاره‌ای در این جهان است خودش هم عرضه کننده است بنابراین برای اینکه فرد خود را از این حصار تلقینی خارج و تخلیه کند وقتی این فضا در قالب شبکه‌های اجتماعی به وجود می‌آید به راحتی از آن استقبال می‌کند و علل روانی دیگری هم وجود دارد که مهمترین آن‌ها این مواردی بود که ذکر شد.

  • ۰ نظر
  • ۲۸ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۰۷
  • ۷۱۱ نمایش
  • ابناء الزهرا (سلام الله علیها)