بررسی استراتژیک

اشراف اطلاعاتی + تحلیل واقع بینانه =» بصیرت استراتژیک

بررسی استراتژیک

اشراف اطلاعاتی + تحلیل واقع بینانه =» بصیرت استراتژیک

بررسی استراتژیک

جریان شناسی و قدرت تحلیل مسایل سیاسی جزو معرفت دینی است. ( امام خامنه ای مدظلله العالی)



۳ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۳ ثبت شده است

«محرم علی‌پور»، متولد به سال 1354 در روستای «قراجه محمد» (از توابع «مرند») روز 7 اردیبهشت ماه 1393شمسی،  در نبرد با «پیروان اسلامِ آمریکایی» و «مزدوران وهابی سعودی»، برای دفاع از حرمِ «بانوی مقاومت» حضرت «زینب کبری(سلام الله علیها)» خلعت شهادت پوشید. آن چه خواهید خواند، متن وصیت نامه ی آن عزیز است:

وصیت نامه آخرین شهید «مدافع حرم»


بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و صلوات بر محمد و آل محمد(ص) و روح پرفتوح حضرت امام(ره) و با درود بر امام خامنه‌ای
خدمت همسر عزیز و شیرزن خودم سلام. می دانم که از روزی که با من پیوند ازدواج بستی، جز زحمت و تلاش بی وقفه برای شما هیچ نکرده‌ام. می دانم قصور زیادی دارم، آن طور که شما بودید، من نبودم. اگر همیشه با شجاعت و افتخار، آماده هرگونه ماموریت بوده ‌ام، تنها به همت شما و مسئولیت پذیری شما بوده است. اگر عمری باقی بود، از خداوند می خواهم توفیق جبران محبت های شما را به بنده عطا فرماید و اگر خدا خواست و شهادت نصیب بنده حقیر شد، طلب حلالیت دارم.
بعد از بنده، هرگز از خط ولایت خارج نشوید، بسیار مواظب باشید که فتنه گران گاه به نام ولایت در پی خواهند بود تا شما را در مقابل ولایت قرار دهند. هرگز فکر نکنید که نسبت به سایر مردم، حق بیشتری نسبت به انقلاب دارید، هر چه بوده وظیفه بوده است.
به فرزندانم بگو که عاشق سیدعلی بودم . بگو که اگر شادی روح بابا را می طلبند، سرباز ولایت سید‌علی باشید، صحبت های حضرت آقا را خوب بشنوید و به جان دل بگیرید که چراغ هدایت شما خواهد بود.

به فرزندانم بگو که عاشق سیدعلی بودم
میثم و یاسر علی‌پور در مراسم تشییع پدر

اما فرزندم میثم عزیز و یاسر جان! دعا می کنم که شهید راه ولایت باشید، در طلب علم کوشا باشید، تا می توانید به دنبال علم باشید. مواظب باشید که بدون بصیرت عملتان راه به جایی نخواهد بردمواظب عملیات روانی دشمن باشیدشما هیچ حقی بر گردن ملت ندارید، مگر وظیفه خدمت به مردم. همیشه از خود سوال کنید که برای کشور و مردم چه کرده اید.
میثم جان بابا و یاسر عزیزبابا، یار و یاور هم باشید. هر کجا که باشید می توانید سرباز ولایت باشید. در هر شغلی که باشید و دوست داشته باشید. با ولایت بودن، با دوستی دنیا در یک جا نمی گنجد، پس اگر مال دنیا هم داشتید، نگذارید محبت مال دنیا  شما را از ولایت جدا کند . تا می توانید به مردم خدمت کنید. هرگز در مسایل اجتماعی خود بی تفاوت نباشید.
آخرین وصیت بنده به شما این است: احترام مادر خود را داشته باشید که حق بسیار بر گردن بنده و شما دارند. ایشان را روی تخم چشم خود جای دهید که هر چه کنید کم است.
از مادرم سکینه (خاله ام)، حاجی و پدرم حلالیت بخواهید و سلام مرا به آن ها برسانید.
از تمام برادران و خواهرانم و هر کس که با بنده ارتباط داشته، حلالیت بخواهید. اگر به کسی قرضی داشتم بپردازید و اگر از کسی طلبی داشتم، در طلب یا بخشش آن مختارید.
اگر مفقودالاثر شدم، هرگز به خاطر جسم گناهکار، خاطرِ آقا را پریشان نکنید که خاطر حضرت آقا، از همه برایم عزیز‌تر است.
در خاتمه از تمام دوستان حلالیت می طلبم.
 خداوند بر عمر با عزت امام خامنه ای بیفزاید.

وصیت نامه آخرین شهید «مدافع حرم»
  • ۳ نظر
  • ۱۶ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۲:۱۳
  • ۷۸۰ نمایش
  • ابناء الزهرا (سلام الله علیها)

 رئیس جمهور محترم در مراسم اختتامیه بیست و هفتمین نمایشگاه کتاب ضمن ایراد بیاناتی چنین فرمودند: " باید تشخیص خوب و بد را به صاحب نظران واقعی، انجمن‌ها و اصحاب قلم و فکر واگذار کنیم و کار را برای آنها آسان کنیم و بدانیم که هیچکس در ممیزی بالاتر از وجدان و افکار عمومی نیست. آنها بهترین ممیزان هستند و می‌دانند که به استقبال چه کتابی بروند و چه کتابی را در گوشه انزوا قرار دهند."

پیش از این نیز اظهار نظر مشابهی توسط آقای رئیس‌جمهور در خصوص افکار عمومی و این که این‌ها بهترین میزان هستند و نظایر این عنوان گردیده بود. نظر به اهمیت فوق العاده فرهنگ و مباحث فرهنگی و با توجه به این که اکنون در متن یک جنگ نرم  و تهاجم فرهنگی تمام عیار قرار داریم، خوب است که تاملی در خصوص این بیانات داشته باشیم.

در مباحث فرهنگی و مقوله کتاب و نشر، هدف از ممیزی چیست؟ در واقع میزان در قلمرو فرهنگ و تولید و نشر کتاب، در همان مقام و جایگاهی قرار دارند که متخصصان و کارشناسان بهداشتی با نظارت بر پروسه تولید مواد خوراکی و دارویی و نظایر آن (به منظور حفظ سلامت مصرف کنندگان) از آن مقام عمل می‌کنند.

زرشناس//نمایشگاه کتاب

آیا می‌توان نظارت بر تولید و تزویع مواد خوراکی، دارویی و... را کنار گذاشت و عنوان کرد که مصرف کنندگان موارد خوراکی و دارویی (که در این مثال در جایگاه افکار عمومی در مبحث تولید و نشر کتاب قرار دارند) بهترین میزان هستند؟

اگر در پشتوانه نظری بیانات رئیس جمهور محترم تامل نماییم، در می‌یابیم که ریشه و پایه سخنان آقای رئیس جمهور، مغروض گرفتن این اصل است که گویا افکار عمومی نوعا و ذاتا در مقام و جایگاهی قرار دارد که نمی‌تواند در موضوع تولید و نشر کتاب معیار و میزان تشخیص سلامت  و حقیقت از غیر آن باشد. یعنی گویا افکار عمومی بودن معیار و میزان تشخیص حقیقت و حق از باطل است. 

در غرب مدرن، ایدئولوگ های لیبرالیست و پیروان برخی گونه های دیگر دموکراسی اومانیستی در حوز تبلیغات و در رسانه ها به نحوی سخن می‌گویند که ماحصل آن، این است که گویا افکار عمومی معیار و میزان حق و باطل و صحیح و غلط است. البته ایدئولوگ‌های لیبرالیست و فیلسوفان اومانیست (از هابز و لاک تا هیوم و جان استوارت میل) که مدعای محوریت افکار عمومی در قضاوت و تعیین و تشخیص خوب و بد و حق باطل را عنوان می‌کردند، این سخن و مدعایشان برخواسته از تلقی و تفصیری بود که از حقیقت داشتند.

معرفت شناسی اومانیستی فاقد معیار و میزان روشنی برای تعریف و فهم و شناخت حقیقت بوده است. (بگذریم از صور متاخر اومانیستی که اساسا منکر حقیقتند) این امر بدان جا انجامیده است که قضاوت افکار عمومی را به عنوان میزان و معیار عنوان کرده‌اند. البته چون ایدئولوگ‌ها و استراتژیست‌های لیبرالیست در عمل و در واقع بی‌پایگی مدعای خود بودند،‌ با طراحی و اجرای سازوکارهای مختلف از جمله رسانه‌ها و استفاده از امکانی که صنعت فرهنگ و نظام آموزش رسمی مدرن و دیگر ابزارهای مستقیم و غیرمستقیم تاثیرگذاری و جریان سازی در ذائقه و باورهای عمومی برای شان فراهم می‌کرده است، مدیریت افکار عمومی و محتوا سازی برای آن و رهبری اش را بر عهده گرفته اند. 

از این رو که شاهد هستیم در اجتماعات لیبرال - مدرنیستی به طور مکرر و مستمر از محوریت افکار عمومی به عنوان میزان و معیار و ممیز صحیح از غیر صحیح  و حق از باطل  و خوب از بد سخن گفته می شود. (زیرا در تفکر اومانیستی معیار و میزان ثابت  و روشن و مطلقی برای شناخت حقیقت وجود ندارد و در این موضوع لیبرلیست ها و پیروان دیگر صور ایدئولوژی های مدرن کاملا سرگردان و بلا تکلیفند) اما در عمل غول‌های رسانه‌ای انحصارات سرمایه‌داری و تکنوکرات-بوروکراتهای شاغل در صنعت فرهنگ و ژورنالیست‌ها و ایدئولوگ‌های لیبرالیست و فمینیست و... است که افکار عمومی را مدیریت و اداره و کنترل و رهبری (البته به سوی گمراهی) می‌کنند. 

اما در تبلیغات و شعارهایی که سر می‌دهند به اقتضا مفروضات اومانیستی‌ای که بدان معتقد هستند به طور مستمر از محوریت افکار عمومی نام می برند. 

از منظر حکومت اسلامی و در افق متفکرینی که معیارها و موازین روشنی برای تشخیص حق از باطل و خیر از شر وجود دارد و حقیقت و حق و مبنا و اساس نظام هستی است، راه های مشخص و معیارهای معینی برای تشخیص و فهم  و وصول به حقیقت وجود دارد و به هیچ وجه پذیرفتنی نیست که ذائقه و رای اکثریت و یا عموم مردم ( که امروزه از آن به افکار عمومی تعبیر می کنند) به عنوان معیار و میزان تعیین گردد و ی افکار عمومی بهترین میزان تشخیص حق از باطل قلمداد شود. قلمرو فرهنگ و تولید  و نشر کتاب، به یک اعتبار قلمرو و جدال حق و باطل و تمیز بین این دواز یکدیگر است. اساسا فرهنگ در معنای حقیقی و اصیل خود تجلی حق و حقیقت است. 

در چارچوب تفکر اسلامی در قلمرو فرهنگ و تولید و و نشر کتاب، برای تشخیص خیر از شر (یعنی آنچه که به آن ممیزی می‌گویند) معیارها و موازین و طرق مشخص وجود دارد و به هیچ روی نمی‌توان مبنا و معیار را رای و قضاوت اکثریت یا عموم قرار داد. بحث ممیزی از مقوله فهم و شناخت حقیقت و مباحث کیفی است و نمی توان آن را شاخص های کمی و عددی ذائقه و قضاوت اکثریت و یا عموم مردم  و تعابیری چون افکار عمومی سنجید. 

این مدعا که گویا هیچکس در ممیزی بالاتر از وجدان و افکار عمومی نیست اگر چه روایت و بیانی از مشهورات اومانیستی است؛ اما به هیچ وجه با تفکر دینی و حمکت اسلامی سازگاری و تطبیق ندارد و چون مدعایی فاقد حقانیت است، در اجتماعات لیبرال - اومانیستی نیز در عمل به آن بی توجهی گردیده است و افکار عمومی به طرق مختلف ساخته و کنترل و مدیریت و هدایت می شود. اگر چه رسانه ها و پروپاگاندیست های لیبرال در شعار و حرف به منظور فریب اذهان به طور سازمان یافته این مدعا را چونان امری مشهور مستمرا عنوان می کنند.

اگر رجوعی به تاریخ داشته باشیم نیز در می‌یابیم که آنچه افکار عمومی و یا رای و قضاوت و ذائقه عموم یا اکثریت نامیده می شود، معیار مستحکمی برای برای تشخیص خیر و شر نبوده است و در بسیاری از موضوعات و در حوادث مختلف دچار اشتباهات اساسی گردیده است.

در همین قرن 20، غرب مدرن شاهد  بوده است که افکار عمومی در حد فاصل سالهای 1930 -1945 در خصوص هیتلر و نازی ها و اعمال و افکار و نشریات و کتبی که منتشر می کردند و مدعاها و اندیشه ها و مفروضاتی که داشتند چگونه قضاوت کرده است و البته در مقام بهترین ممیز ظاهر نگردیده است.

و از این دست اشتباهات بعضا مهلک نه منحصر به قرن بیستم بوده است و نه صرفا در آلمان رخ داده است، بلکه در موارد عدیده. و در مواقع مختلف شاهد آن بوده ایم که کتاب یا اندیشه و سختی که افکار عمومی بد اقبال پیدا کرده است، بر حق نبوده و اندیشه یا کتابی را که به تعبیر آقای رئیس جمهور "در گوشه انزوا" قرار داده اند، اندیشه ای صحیح و عادلانه و برحق بوده است. از این رو در مقوله مهم  و حساسی مثل تولید و نشر کتاب که با فرهنگ (که به تعبیر زیبا و رسا و حکیمانه حضرت امام خامنه ای مثل هوایی است که تنفس می کنیم) در ارتباط است و در واقع یکی از ظهورات اصلی فرهنگ و امور فرهنگی است، عاقلانه و عادلانه و شرعی نیست که افکار عمومی را در مقام بهترین میزان قرار دهیم و احیانا  بخواهیم بر اساس رای و نظر آنها سمت و سوی حرکت و برنامه ریزی های فرهنگی را تعیین و ترسیم نماییم.

در خصوص بیانات رئیس جمهور محترم در مراسم افتتاحیه نمایشگاه بین المللی کتاب تهران نکات و گفتنی های دیگری نیز وجود دارد که انشاالله در مجالی دیگر بدان می پردازم.

*شهریار زرشناس
  • ۱ نظر
  • ۱۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۱:۲۴
  • ۸۰۱ نمایش
  • ابناء الزهرا (سلام الله علیها)

پس از جنجال‌های سال گذشته بر سر صحت و سقم خاطرات روزنوشت هاشمی رفسنجانی از دهه 60، بار دیگر و همراه با زیر سؤال برده شدن فیلم مستند «من روحانی هستم» توسط حامیان افراطی رئیس دولت یازدهم، مجدداً صحت بخشی از این خاطرات زیر سؤال رفت. در تندترین این موضع‌گیری‌ها روز گذشته علی لاریجانی در حمایتی تمام قد از حسن روحانی، بخشی از این فیلم را درحالی تاریخ‌سازی دروغ خواند که عیناً از کتاب خاطرات هاشمی رفسنجانی نقل شده است! جالب اینکه حامیان دولت هم همین بخش را دروغ می‌دانند و این یعنی که آنان نیز خاطرات حامی بزرگ دولت را راست نمی‌دانند!

مستند 56 دقیقه‌ای «من روحانی هستم» به بیان مواضع حسن روحانی در همه سال‌های گذشته و در موضوعات مختلف سیاسی می‌پردازد، بی‌آنکه تحلیل خاصی را ضمیمه آن کند. مطالب بیان شده در این سی دی همگی مستند به منابع تاریخی و اغلب همراه با صوت و فیلم است. از همه هجمه‌های اخیر افراطی‌های حامی رئیس‌جمهور به این مستند، در این یادداشت می‌گذریم که عجیب است چرا از بازخوانی مصور اندیشه‌های گذشته حسن روحانی تا این حد به هراس افتاده‌اند که ترجیح می‌دهند کسی تاریخ نگوید؛ این بحث خود مجالی دیگر می‌طلبد اما آنچه اینک مورد توجه است، زیر سؤال رفتن مجدد صحت خاطرات هاشمی است.

در دقایقی از این مستند به ماجرای مک فارلین اشاره می‌شود و گوینده نریشن فیلم طی جمله‌ای کوتاه پس از اشاره به ورود هواپیمای حامل سلاح و مقامات امریکایی حامل پیغام از سوی رئیس‌جمهور وقت امریکا می‌گوید: «هاشمی رفسنجانی که در آن زمان رئیس مجلس است، پیگیری قضیه را بر عهده گرفت. وی از حسن روحانی که در آن زمان یکی از نمایندگان فعال مجلس شورای اسلامی است می‌خواهد که برای کنترل سلاح‌های همراه و اداره مسائل سیاسی و مذاکرات همکاری کند.»

لاریجانی در سخنرانی دیروز خود در جمع تشکل‌های کارگری در مواضعی کم سابقه این موضع را دروغ خواند و گفت: «در این سی‌دی یک سری مطالبی را مطرح کردند که برخی از مطالب خلاف واقع است. آقای روحانی را متهم کردند که شما در داستان مک‌فارلین حضور داشتید، این دروغ است، کسانی که در آن شرایط سیاسی پس از انقلاب حضور داشتند، همه می‌دانند که آقای روحانی نقشی در مسئله مک فارلین نداشته است، چرا خلاف واقع می‌گویید؟ چرا دروغ می‌گویید؟ آقای روحانی نقشی در این مسئله نداشت چرا سی‌دی دروغ درست کردید؟ برخی از مسائل دیگر این سی‌دی نیز خلاف واقع است. بنده در جریان این مسائل بوده‌ام. آیا شما می‌خواهید به تاریخ هم دروغ بگویید؟!» گرچه تا همین جای امر نیز موضع‌گیری تند علی لاریجانی علیه یک مستند کوتاه کمتر از یک ساعت، کمی دور از انتظار است، اما زمانی قضیه قابل توجه‌تر می‌شود که بدانیم آنچه در نریشن این فیلم در مورد درخواست هاشمی از روحانی برای اداره قضیه مذاکره با مک فارلین گفته می‌شود، دقیقاً خاطرات روز نوشتی است که هاشمی رفسنجانی در مورخه 4 خرداد 65 نگاشته است! و این یعنی‌لاریجانی بی‌آنکه بداند (بی آنکه بداند؟!) صحت این بخش از خاطرات رفسنجانی را زیر سؤال برده و رسماً آن را تاریخ‌سازی دروغ دانسته است. جالب اینکه هاشمی در ادامه این بخش از خاطراتش می‌گوید: «قرار شد مذاکره را در سطح دکتر هادی، دکتر روحانی و مهدی نژاد مخفی نگه داریم...» آیا لاریجانی از کم و کیف خاطرات هاشمی در این زمینه بی‌اطلاع بوده و تنها خواسته جوانان سازنده سی دی مستند را مورد اعتراض تند خود قرار دهد؟ و آیا اساساً آن جوانان در مقامی هستند که بتوانند مخاطب چنین اعتراض تندی قرار گیرند؟ خصوصاً اینکه به نظر می‌رسد یک سی دی 50 و چند دقیقه‌ای را نمی‌توان تاریخ‌سازی خواند و نقشی پر رنگ در روایت تاریخ برای آن قائل شد؛ اما برای جمله جمله روزنوشت‌های یکی از مقامات بلند پایه جمهوری اسلامی می‌توان چنین نقشی قائل شد.

جواب این سؤال را می‌توان با کمی دقت در تیزبینی و ذکاوت سیاسی لاریجانی یافت، اما شاید بی‌راه نباشد که اشاره کنیم این اولین باری نبود که علی لاریجانی نسبت به خاطرات هاشمی معترض می‌شد. اولین بار 28 مهر ماه سال 92 بود که با انتشار خاطره‌ای از هاشمی که امام را مخالف شعار «مرگ بر امریکا» قلمداد می‌کرد، لاریجانی در صحن مجلس شورای اسلامی علیه آن موضع تندی گرفت. او در آن سخنان گفت: «نقلی شد که طی نامه‌ای به امام چندین مطلب از جمله مطلبی در رابطه با امریکا ذکر شده بود و امام هم در این موضوع اقدامی ننمودند، سؤال این است طرح این مسئله در رسانه‌ها آن هم موضوعی که مربوط به سال‌ها پیش است و رهبری زمان نیز در آن مورد تصمیم خود را گرفته بود چه خاصیتی دارد. آیا در شرایطی که ما با صحنه بین‌الملل داریم، طرح این مسائل که موجب کشمکش درونی کشور می‌شود و باعث سایش نیروها می‌گردد چیزی جز ضرر برای ما قابل تصور است. آیا این معنای غلط را به دیگران القا نمی‌کند که نوعی دلدادگی و شیفتگی و ذوق‌زدگی برای کار با امریکا و غرب در نهان سیاست‌ورزان و جریان رسانه‌ای کشور مطرح است؟ و این تلقی غلط مایه گرانفروشی در مذاکرات و بی‌عزتی در صحنه جهانی برای ما نیست؟ بنده این گونه اقدامات را عقلاً به ضرر منافع ملی کشور می‌دانم.»

خیلی وقت‌ها می‌توان به در گفت که دیوار بشنود؛ خصوصاً دیواری که اتفاقاً از ذکاوت سیاسی قابل توجهی برخوردار است و یقیناً اعتراض رئیس مجلس را در می‌یابد.

  • ۰ نظر
  • ۰۸ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۱:۱۵
  • ۷۸۳ نمایش
  • ابناء الزهرا (سلام الله علیها)