بررسی استراتژیک

اشراف اطلاعاتی + تحلیل واقع بینانه =» بصیرت استراتژیک

بررسی استراتژیک

اشراف اطلاعاتی + تحلیل واقع بینانه =» بصیرت استراتژیک

بررسی استراتژیک

جریان شناسی و قدرت تحلیل مسایل سیاسی جزو معرفت دینی است. ( امام خامنه ای مدظلله العالی)



حکومت‌ها و رژیم‌های سیاسی مختلف به تبع عهد و تعلق تاریخی‌ای که دارند (مثلا متعلق به عالم مدرن‌اند یا تعلق تاریخی دیگری دارند) و هویت اعتقادی یا ایدئولوژیکی که از آن پیروی می‌کنند، دارای مدل‌ها و گونه‌ها و نظام‌های حقوقی – سیاسی مختلفی می‌شوند و مجموعه‌های قانونی را اجرا و اعمال می‌کنند به عنوان مثال می‌توان گفت که یک رژیم لیبرال – مدرنیست هر چقدر هم که مدعی بی‌طرفی باشد و یا با دمیدن در بوق و کرناهای تبلیغاتی خود را مخالف ایدئولوژی و دولت ایدوئولوژیک اعلام نماید و انبوهی از سروصداهای اینگونه به راه اندازد، باز هم ذاتی اومانیستی و جوهری سکولار – مدرنیست دارد و در قانون‌گذاری‌ها و اجرا و اعمال سیاست‌های مختلف و رویه‌هایی که در پیش می‌گیرد و مناسباتی که از آن حمایت و نگهبانی می‌کند، دارای هویت مشخص لیبرال – سرمایه دارانه است و به صورت آشکار و پنهان و مستقیم و غیرمستقیم در سطوح و لایه‌ها و شئون و وجوه مختلف اجتماعی که بر آن حکومت می‌کند، به ترویج و تبلیغ ایدئولوژی لیبرالیسم و ارزش‌های فرهنگی اخلاقی سکولار – اومانیستی و مشهورات جهان بینی مدرن می پردازد. 

دولت ها (مقصود، دولت در معنای اعم آن است) پدیدار گردیده‌اند تا در هر عهد و عالم تاریخی، تجسم اراده سیاسی حافظ یک عهد و وقت تاریخی و به نوعی و در چارچوبی فعلیت بخش آن باشد. هر دولتی تجسم وقت و عهد تاریخی است. (وقت دینی یا وقتِ نیست‌انگارِ غربی، عهدِ اومانیستی یا...) و این عهد و وقت به آن تعلقی می‌بخشد و به افعال و موجودیت آن سمت و سو و جهت و و محتوا می‌دهد. 

یک حکومت اسلامی (یا به تعبیری دیگر یک دولت دینی) نوعا و ذاتا تجسم وقت دینی و ولایت الهی است و تعلقات حق طلبانه و ضد طاغوتی و استکبار ستیزانه دارد و در شئون و وجوه و مراتب مختلف تجسم روح دینی و مجری و پاسدار قانون الهی (شریعت آسمانی) است. شریعت آسمانی چرا نازل می شود؟ هدف خداوند از قانون گذاری برای بشر و زندگی انسان چیست؟ امام خمینی(ره) حکومت اسلامی را حکومت قانون الهی می‌دانند. 

ماموریت حکومت اسلامی در اجرای قانون آسمانی و احکام و حدود الهی چیست؟ باتامل در این پرسش ها در می‌یابیم که شریعت اسلامی نازل می‌شود تا رهنمای بشر به سوی سعادت دنیوی و رستگاری اخروی باشد. دولت دینی تاسیس می‌شود تا قانون الهی (شریعت آسمانی) را بر جامعه حاکم نماید و زندگی و مناسبات و معاملات و حیات فردی و جمعی انسان‌ها را بر اساس احکام الهی و شریعت  آسمانی سامان دهد و نهایتا هدف غائی نزول قانون الهی و تشکیل دولت دینی بر پایه شریعت و قانون آسمانی این است که زمینه و شرایط برای بهروزی دنیوی و رستگاری اخروی انسان‌ها فراهم آید. 

حکومت اسلامی و بهشت اخروی مردمان//آقای داوودیدر واقع دین و شریعت آسمانی آمده است تا بشر را به سوی سعادت دنیوی و از آن مهم‌تر رستگاری اخروی هدایت نماید و دولت دینی تاسیس و تشکیل می‌شود تا با عینیت بخشیدن به ولایت الهی و آماده ساختن شرایط و از بین بردن موانع، مسیر حرکت به سوی بهشت را که دقیقا از متن و بطن اعمال زندگی دنیوی آدمیان می‌گذرد مهیا نماید. 

دولت دینی حافظ و پاسدار عهد دینی است و از طریق تحقق و فعلیت بخشیدن به ولایت الهی، انسان ها را به سوی سعادت دنیوی و سعادت اخروی رهنمون می‎‌کند. دولت دینی با ظلم و استکبار می‌ستیزد و این مبارزه، ولایت طاغوت را نفی می‌کند و ولایت حق را عینیت می‌بخشد. ولایت حق، عدالت و قانون الهی را حاکم می‌کند و حاکمیت قانون الهی و عدالت، بشر را سعادتمند و رستکار می‌سازد. اگر تامین سعادت دنیوی و رستگاری اخروی و رساندن انسان‌ها به بهشت بر عهده و وظیفه حکومت اسلامی نبود، دیگر دلیل و ضرورتی برای تاسیس حکومت اسلامی و اجرای حدود و احکام الهی وجود نداشت.  

رئیس جمهور محترم اخیرا در جمع کارکنان سازمان حفاظت از محیط زیست فرموده‌اند: "دولت دینی خوب است، اما در مورد دین دولتی باید بحث کنیم. دین را نباید به دست دولت داد، چون دین در دست کارشناسان، علما، صاحب‌نظران و دلسوزان است و آنها باید دین را تبلیغ کنند و دولت باید حمایت کند.

تعبیر "دین دولتی" که چند سالی است بعضا توسط برخی روشنفکران عنوان گردیده، تعبیر گنگ و مبهم و تعریف نشده‌ای است. در این که دولت دینی امر مطلوبی است، تردیدی نیست. این نیز روشن است که وظیفه دولت دینی، اجرای شریعت و قانون الهی است و اصلی ترین ظهور و تبلور شریعت در گسترده‌ترین صورت آن همانا عدالت است. یعنی دولت دینی با حاکم کردن و اجرا و اعمال شریعت، نظام عدل را محقق می‌سازد و تحقق نظام عدل در پرتو شریعت آسمانی، موجب عینیت یافتن ولایت الهی می‌گردد و ولایت الهی بشر را از ظلمت و غذاب جهنم در آخرت، فقر و فساد و تبعیض و ظلم و بی‌قانونی در دنیا نجات می‌دهد و سعادت دنیا و رستگاری اخروی و قرب به بهشت الهی را برای بندگان مومن مهیا می سازد.  

بدینسان تکلیف دولت دینی روشن است، اما دین دولتی مفهومی مبهم و تعریف ناشده است. در سال‌های گذشته برخی روشنفکران مدرنیست داخل کشور و نیز گروه‌هایی از اپوزوسیون خارج نشین، ترویج آموزه‌های اسلامی و کوشش در مسیر بسط فرهنگ اسلامی و دفاع از مرزهای عقدیتی و هویت دینی جامعه توسط نظام اسلامی را در مواردی با عناوینی نظیر: دین دولتی مورد حمله و هجمه قرار می دادند. 

حکومت اسلامی و بهشت اخروی مردمان//آقای داوودیروشنفکران لیبرال-مدرنیست به گونه‌ای سخن می‌گفتندکه گویا نظام اسلامی حق ندارد به ترویج آموزه‌های اسلامی و کوشش برای تقویت و تعمیق و بسط فرهنگ اسلامی و تبلیغ شعائر دینی بپردازد و اینگونه کوشش‌ها و هرگونه حرکت در مسیر اجرای حدود و احکام اسلامی و مبارزه با محاربان و مروجان فساد را تحت عناوینی نظیر "دین دولتی" مورد هجوم شدید تبلیغاتی قرار داده و محکوم می‌کردند. 

جالب است که همین روشنفکران مدرنیست به نحوی سرسختانه از ترویج آرا و آموزه ها و ارزش ها و مشهورات و تبلیغ شعائر و مظاهر سکولاریسم لیبرال حمایت می‌کردند. گویی با طرح یک شعار تبلیغاتی مبهم، تعریف نشده و گنگ به نام دین دولتی می‌خواستند ( هنوز هم می‌خواهند) که نظام اسلامی را در موضعی قرار بدهند که به بهانه پرهیز از گرفتار شدن در به اصطلاح ورطه دین دولتی وظایف ضروری و مهم و محوری خود در خصوص اجرای احکام اسلامی و اعمال شریعت الهی و تقویت هویت اسلامی جامعه  و تحکیم هویت دینی نظام را نادیده گرفته و یا به حاشیه براند.  

نظام ولایت فقیه یگانه صورت ممکن و مطلوب تحقق حکومت اسلامی در عصر غیبت است. اساس و جان و جوهر حکومت اسلامی، عهد دینی آن است. دین، نازل شده است تا بشر را نجات داده و در دنیا بهروز و در آخرت رستگار نموده و در زندگی جاودانه پس از مرگ در جوار رحمت حق در بهشت قرار و آرام دهد. پس دولت دینی که هویت خود را از دین می‌گیرد وظیفه دارد که شریعت آسمانی را عینیت و تحقق بخشد و تجسم ولایت الهی و ظهور اراده فراگیر آن در حیات اجتماع باشد، به تبع وظیفه و ماموریت دین برای نجات مردم  ( که نجات آنها از ظلمات گمراهی و تباهی و هدایت آنها به سوی نور است) به عنوان یک حکومت اسلامی وظیفه دارد که در مقام ولایت، قانون الهی را اجرا کرده و از طریق اجرای شریعت آسمانی، مردمان را از ولایت طاقوت خارج کرده و به سوی نور هدایت ببرد و همین ویژگی مقوم هویت دولت دینی و اصلی ترین دلیل و علت و فلسفه وجودی آن است. کم توجهی به این وجه مهم و بنیادین حکومت اسلامی (خدای ناکرده) ممکن است به تضعیف اساس و شاکله آن بیانجامد. از این رو باید بکوشیم تا هوشیارانه و با شجاعت و صراحت، ضمن تاکید بر وجه اعتقادی اسلامی دولت دینی و دفاع از وظیفه و مسئولیت و نقش آن به عنوان هدایت‌گر مردمان از ظلمات ولایت طاغوت به سوی نور و روشنایی و بهروزی دنیوی ( واز آن مهمتر) سعادت و بهشت اخروی (در مقام ولی جامعه) در تقویت و گسترش نقش سازنده و مهم و تعیین کننده و صریح شریعت و احکام و حدود الهی و تربیت و هدایت مردمان در مسیر سعادت دنیوی و اخروی فعالانه بکوشیم. 
 

*شهریار زرشناس
  • ۰ نظر
  • ۳۱ خرداد ۹۳ ، ۰۱:۰۵
  • ۷۵۵ نمایش
  • ابناء الزهرا (سلام الله علیها)

وحدت

۲۹
خرداد

وحدت به معنای تکیه‌ی بر مشترکات است. ما مشترکات زیادی داریم؛ میان مسلمانان، مشترکات بیش از موارد اختلافی است؛ روی مشترکات باید تکیه کنند. تکلیف عمده هم در این مورد بر دوش نخبگان است؛ چه نخبگان سیاسی، چه نخبگان علمی و چه نخبگان دینی. علمای دنیای اسلام مردم را از تشدید اختلافات فرقه‌ای و مذهبی برحذر بدارند. دانشمندان دانشگاهی، دانشجویان را توجیه کنند و به آنها تفهیم کنند که امروز مهم‌ترین مسئله در دنیای اسلام وحدت است. اتّحاد به سمت هدفها؛ هدفِ استقلال سیاسی، هدفِ استقرار مردم‌سالاری دینی، هدفِ پیاده کردن حکم الهی در جوامع اسلامی؛ اسلامی که دعوت به آزادی میکند، اسلامی که انسانها را دعوت به عزّت و شرف میکند؛ این امروز تکلیف است، این وظیفه است. نخبگان سیاسی هم باید بدانند عزّت و شرف آنها با تکیه‌ی به مردم و آحاد ملّتها است، نه با تکیه‌ی به بیگانگان، نه با تکیه‌ی به کسانی که از بُن دندان با جوامع اسلامی دشمنند.


سیدنا القائد امامنا الخامنه ای  ۱۳۹۲/۱۰/۲۹

  • ۰ نظر
  • ۲۹ خرداد ۹۳ ، ۰۱:۲۴
  • ۶۸۴ نمایش
  • ابناء الزهرا (سلام الله علیها)

دشمنان دین، که امیرالمؤمنین قبل از زمان خلافت و در زمان خلافتش، دست از آنها برنداشت، مگر قدرت نداشتند؟! قدرتهای سیاسی داشتند، قدرتهای نظامی داشتند. بعضی، قدرتهای مردمی داشتند، نفوذ داشتند، ادّعای معنویت می‌کردند، مقدّس مآب بودند. بعضی مثل خوارج شبیه یک عدّه از انقلابی نماهای افراطی ما بودند که هیچ کس را هم قبول نداشتند. فقط خودشان را قبول داشتند و طرفدار دین می‌دانستند؛ هیچ کس دیگر را هم قبول نداشتند. مثل کسانی که اوّل انقلاب، امام را هم به انقلابیگری قبول نداشتند! 
امیرالمؤمنین، با اینها روبه‌رو شد؛ تار و مارشان کرد و فرمود: «اگر من با اینها درنمی‌افتادم، هیچ کس جرأت نمی‌کرد با اینها دربیفتد.» طرفهای امیرالمؤمنین، این طور افراد بودند. حالا یک عدّه، امروز بگویند: «بله؛ او امام ماست.» اما حاضر نباشند به استکبار، به قدرت مسلط امریکا، به کسانی که امروز صد برابر قدرتمندان فاسد صدر اسلام به مردم ظلم می‌کنند (همه‌ی ظلمی را که آنها در طول سالها کردند، اینها انجام می‌دهند) یک کلمه حرفی بزنند که آنها را بد بیاید؟! بعد هم بگویند: «ما شیعه‌ی علی هستیم و او امام ماست»؟!


سیدنا القائد امامنا الخامنه ای ۱۳۷۲/۱۰/۰۶


تا ابد شعار ما ، مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل است...




  • ۰ نظر
  • ۲۹ خرداد ۹۳ ، ۰۱:۰۸
  • ۶۴۴ نمایش
  • ابناء الزهرا (سلام الله علیها)

شبکه‌های اجتماعی اینترنتی امروزه با استقبال فراوانی از سوی جوانان مواجه شده و جوانان، بخش قابل توجهی از اوقات فراغت خود را در این شبکه‌ها سپری می‌کنند به طوری که متأسفانه بسیاری از امور از جمله سبک زندگی افراد تحت‌الشعاع استفاده این شبکه‌ها قرار گرفته است. از این رو بر آن شدیم تا در گفت‌وگو با حجت‌الاسلام علی قهرمانی مدیر مؤسسه ندای فطرت به بررسی «جامعه مجازی و سبک زندگی؛ آسیب‌شناسی و کارکرد شناسی جامعه مجازی» پرداختیم. 
 
* تنوع بیش از حد فضای سایبری، یک سرگشتگی و حیرانی را برای مخاطب به بار می‌آورد 
 
آقای قهرمانی لطفاً در ابتدا تعریفی از جامعه مجازی و ویژگی‌های آن برایمان بیان کنید. 
 
سایبر، گرچه فضای متنوعی است اما یک رسانه مستقل نیست بلکه هرچه که در رسانه‌های دیگر وجود دارد در این رسانه جمع است تنها مزیت این رسانه، جمع بودن تمام رسانه‌ها در آن است زمانی که فیلم و سینما پا به عرصه وجود گذاشت خود را هنر هفتم نامید با این ادعا که همه هنرهای دیگر را در خودش جمع کرده است و این فضای سایبر حتی فیلم را نیز در درون خود دارد. 
 
لذا کسانی که به نقد این فضا می‌پردازند گاهی نقدهای غیر علمی ارائه می‌دهند چون ما در فضای سایبری با متن، عکس، فیلم و بازی مواجه هستیم و در واقع فضای سایبری، رسانه مستقلی، شمار نمی‌رود نکته دوم، تأثیر و تأثر متقابل است برخلاف رسانه‌های دیگری که یک سویه هستند مثل بازی، اینجا رسانه دو سویه بوده و خود کار بر در نتیجه مورد علاقه تأثیر دارد. 
 
فضای سایبری به دلیل برخورداری از تنوع بالا نسبت به رسانه‌های دیداری و شنیداری و هم به دلیل تنوعش در صفحات گوناگونی که وجود دارد یعنی مانند تلویزیون و ماهواره نیست که 2-3 هزار تا شبکه داریم که اغلب آنها یک سویه هستند و تعداد خاصی از بازی‌ها هستند که ما دی‌وی‌دی‌های آن را داریم. فضای سایبری آنقدر تنوع دارد که موتورهای جستجوگر به میدان آمده‌اند تا به این تنوع با کلید واژه‌هایی که مخاطب به دنبال آن است را پاسخ دهند این تنوع پیش از حد، یک سرگشتگی و حیرانی را برای مخاطب به بار می‌آورد. 
 
* به نظر شما مهمترین آسیب‌هایی که می‌توان برای فضای مجازی برشمرد، چیست؟ 
 
آسیب‌‌هایی که در فضای سایبری باید به آنها بپردازیم در دو بعد روح و روان و جسم است. همچنان که در این سه حوزه می‌تواند تأثیرگذار هم باشد. 
 
یکی از آسیب‌های جدی‌ای که اصطلاحاً برای اینترنت و فضای سایبر مطرح می‌شود «کم تحرکی» است، سبک زندگی سالم، چه در نگاه دینی و حتی در نگاه غیر دینی و از منظر پزشکی، جسم انسان برای تحرک آفریده شده نه برای یک جا نشینی بیش از حد! در حالی که ما شاهد آن هستیم اکثر کاربران فضای سایبر، کم تحرک ی را دارند با وجود ابزار جدیدی مانند گوشی‌ها و تبلت‌هایی که امکان برقراری ارتباط با فضای سایبر راحت شده و معمول این گونه است که کم تحرکی را دارند. 
 
آسیب دیگر جسمی، خستگی بیش از حد چشم است فقط کم تحرکی عضلات نیست و بیشتر کاربرها افرادی هستند که بعد از مدتی دچار پیری چشم می‌شوند. 
 
هر دینی، هر آئینی و هر مکتبی یک مدلی از زندگی یا مدل‌های متنوع را ارائه می‌دهد این طیف رنگین کمانی، یک حداقل و حداکثری دارد. در هیچ یک از ادیان آسمانی جایز دانسته نشده که تحریک جسم و روح و روان به سوی مباحث اروتیک و جنسی، یکی از موضوعاتی است که بسیار در فضای سایبر پر رنگ بوده و کاربران بسیار بالایی دارد بازی‌های آنلاین است چه دخترانه و چه پسرانه از این دسته هستند. 
 
چیزی که در فضاهای سایبر و فضای دیجیتال مشترک است فضای بازی است با این تفاوت که فضای سایبر، آنلاین و بسیار متنوع و فراوان هستند و اصطلاحاً بازی‌های سبک و در عین حال، جذاب که حالت انیمیشنی دارند و به دلیل این بُعد فانتزی بودنشان عموم انسان‌ها به استفاده از آن علاقه دارند چراکه بسیار پرجاذبه هستند. 
 
برخی بازی‌های رایانه‌ای، افراد را به سوی پرخاشگری و خشونت سوق می‌دهد 
 
* آیا اصولاً بازی‌های دختران و پسران با هم متفاوت است، بحث بازی‌ها معمولاً به سنین نوجوانی اشاره دارد مخاطب اصلی شما کدام قشر است؟ 
 
بنده طیف نوجوان تا جوانی را عرض می‌کنم و مقصود من فقط بازی‌های سنین نوجوانی نیست. فیلم ماتریکس که در سال 1999 و در اوایل قرن 21 ساخته شده و ماتریکس 2 و 3 هم بعد از سال 2001 ساخته شد هنوز این سه حلقه تکمیل نشده بود که پروژه بازی آنلاین بازی ماتریکس برای سنین جوان استارت زده شد بیننده‌های این فیلم، جوانان بودند و آخر بازی را هم که خود شخص کاربر رقم می‌زد اینکه این فیلم چگونه تمام شود و انتخاب نوع بازی و نتیجه آن همگی به اختیار خود کاربر گذاشته شده است. 
 
اینکه می‌گویم بازی‌های آنلاین، فقط بازی‌های سنین نوجوانی نیست مثال می‌زنم بعضی از بازی‌هایی که شاید آنلاین نباشد و روی گوشی‌های اندروید وجود دارد بازی‌هایی مانند «انگری برد» بیش از اینکه کودکان و نوجوانان پای این بازی‌ها بنشینند جوانان و میانسالان و حتی افرادی که مسن‌ترند خود را با این بازی‌ها سرگرم می‌کنند این طور نیست که فقط مخاطب ما در بازی‌های گوشی‌های موبایل و فضای سایبری فقط مخاطب نوجوان داشته باشد. 
 
عنصر مشترک همه این بازی‌ها جذابیت‌هایی است که دارند یکی از این جذابیت‌ها «هیجان» است. جدیداً تحقیقی در انگلیس انجام شده که روانشناسان انگلیسی یک نتیجه خوبی از آن گرفته بودند این بود که روی 500 نفر که بازی‌های معمولی انجام می‌دادند چه دختر و چه پسر چه جوان و چه نوجوان بررسی کرده بودند بازی‌های بسیار ساده مثلاً مسابقات رالی، موتور و بازی‌هایی که در آن‌ها زد و خوردها وجود ندارد و فقط یکسری هیجان و سرعت و مواردی از این دست وجود دارد اینها را با افرادی که اصلا چنین بازی‌هایی را نداشتند مقایسه کردند یعنی بین کسانی که اهل بازی بودند و کسانی که اهل بازی نبودند یا استفاده آنها از بازی کم بود، میزان پرخاشگری در افرادی که اهل بازی بودند به شدت بالا بود. 
 
آنها تعجب کرده بودند که با وجود اینکه این بازی‌ها مشکل خاصی نداشت و کاربر، خشونت خاصی را در بازی مشاهده نمی‌کرد اما بعد از سال‌ها و ماه‌ها تحقیق به این نتیجه رسیدیم که شکست خوردن در این بازی و سرخوردگی که فرد در دفعات به درون خود می‌ریزد و عدم موفقیت در یک بازی، حالتی را در درون او به وجود می‌آورد که به سوی پرخاشگری و خشونت رهنمون می‌کند. این جذابیت، هیجانی است که در بازی‌ها نهفته شده و فرد تلاش دارد که در اثر آن هیجانات، جذب بازی شده و مراحل آن را پشت سر هم انجام دهد. 
 
بنابراین از جمله تأثیرات فضای سایبری این است یکی از مؤلفه‌های اصلی یک زندگی سالم، زندگی‌ای که بر اساس صبر، مهربانی و بردباری پایه‌ریزی می‌شود را از بین می‌برد و هیجانات و خشونت فرد جایگزین صبر و آرامش او می‌شود. سنین کودکی و نوجوانی، سنین شروع تربیت و پایه‌گذاری مبانی تربیت صحیح است لذا باید کودک را از همان کودکی، بردبار تربیت کنیم صبور و اهل تعقل و اندیشه بار بیاوریم و این کودک از ابتدا تا انتهای زندگی‌اش موفق خواهد بود. همچنین سنین نوجوانی که شکننده‌تر است اگر بتوان تربیت نوجوان را در این سنین در دست بگیریم تا حد بسیاری تأثیراتی که در کودکی کسب کرده چه مثبت و چه منفی را به سوی تعالی سوق داد و آینده‌ای خوب را برای او رقم بزنیم و به این صورت از آسیب‌های فراوانی که در آینده سراغ او خواهد آمد،جلوگیری می‌شود. 
 
استفاده بیش از حد بازی‌های رایانه‌ای، فرصت اندیشیدن را از فرد می‌گیرد 
 
از دیگر آسیب‌ها، آسیب‌های روحی فرد است که موارد متعددی را شامل می‌شود از جمله آسیب‌های فکری. در حال حاضر بحث بنده درباره هیجان است که در بیشتر بازی‌ها خود را نشان می‌دهد البته این آسیب می‌تواند در غیر بازی‌ها هم باشد. بعضی از این سایت‌ها و شبکه‌هایی که بیشتر فیلم و کارتون محور هستند همگی یک ویژگی مشترک دارند و آن بحث هیجان‌طلبی و استفاده از بُعد عاطفی فرد است، آسیب فکری که در این بخش متوجه فرد می‌شود این است که فرد در این قبیل فضاها جایی برای فکر کردن ندارد و تفاوتی هم میان کسی که اهل بازی‌های فراوان است و فردی که اهل بازی‌های آنلاین است و چه کسی که در شبکه‌های هیجاناتی پر از خشونت و ... است چنین فردی فرصت تفکر ندارد چون دائماً درگیر این هیجاناتی مانند زد و خورد، سرعت، دقت و ... بوده و جایی برای اندیشیدن او باقی نمی‌ماند. 
 
استادی بود که می‌گفت ما وقتی کودک بودیم از دیوار راست بالا می‌رفتیم. اما همین که آماده می‌شدیم با بدن کثیف به حمام برویم یا لباسمان را عوض کنیم و یا زمانی که خسته می‌شدیم در فاصله زمانی که خوابمان ببرد یا به حمام برویم یک فرصتی بود تا درباره آنچه که در روز برایمان اتفاق افتاده بود تأملی کنیم اما امروزه با این ابزار مجازی، فرد پای سیستم خوابش می‌برد و هیچ فرصتی ندارد. 
 
* علاوه بر آسیب‌های جسمی و روانی، چه آسیب‌های اخلاقی ممکن است در این فضا برای افراد به وجود آید؟ 
 
مرحله بعد، آسیب‌های اخلاقی است بیشترین آسیبی که من از همه منتقدان دیده‌ام، چه فضاهای بازی و چه فضاهایی که معمولاً در کشور ما به عنوان سایت‌های فیلتر از آنها یاد می‌شود آسیب‌های اخلاقی بسیار فراوانی دارند کوچکترین آنها مسائل اروتیک است که از لباس‌های نامناسب و اندام‌های نیمه عریان گرفته تا رابطه‌های عاطفی و بالاتر که آسیب‌های جدی‌تری روی فرد دارد. 
 
این مسئله‌ای است که علاوه بر منتقدان داخلی، منتقدان خارجی و حتی افرادی که هیچ دینی را قبول ندارند و البته بنده برخی از پزشکان را می‌شناسم که منتقد بحث‌های مسائل اخلاقی فضای سایبر هستند. 
 
آنها می‌گویند با وجود اینکه انسان هیچ دینی را قبول نداشته باشد اما یک وجدانی دارد که باید بپذیریم کودک و نوجوانی که در سنین رشد قرار دارد نباید فرد تا این حد در این فضاها غرق شود به طوری که جلوی رشد علمی و عقلی او گرفته شود و با بروز هیجانات عاطفی و جنسی به معنای خاص رادیکال، دیگر فرد فرصت رشد علمی پیدا نمی‌کند چون جاذبه‌های جنسی او را به سمتی می‌کشاند که بی‌بازگشت بوده و یا اینکه بسیار سخت می‌تواند برگردد. 
 
تخریب سبک زندگی انسان‌ها اولین تیر شبکه‌های اجتماعی  
 
*آقای قهرمانی! آسیب‌های فضای سایبری تا چه اندازه می‌تواند بر سبک زندگی افراد تأثیر منفی داشته باشد؟ 
 
سبک زندگی ما به نوع جهان‌بینی و نگرش‌ ما از زندگی برمی‌گردد تعریفی که ما از محیط اطرافمان داریم فقط یکسری از مهارت‌ها نیست مثل دروغ نگفتن، سالم زندگی کردن و .. بلکه اینها مؤلفه‌های جزئی آن زندگی هستند لذا این روح حاکم بر زندگی، نوع نگرش ماست. 
 
توجه کنید فضایی که اکنون ایجاد شده یک فرد در آن فقط یک هویتی را برای خود برگزیده است هویت مجازی که هرگونه دلش می‌خواهد در آن حضور می‌یابد، در یک وب‌سایت یک شخصیتی دارد و در شبکه اجتماعی، شخصیتی متفاوت. حتی ممکن است فرد دختر باشد و با هویت یک پسر در این فضا ظاهر شود اولین چیزی که با وارد شدن این فرد به شبکه‌های اجتماعی مدنظر قرار می‌گیرد این است که سبک زندگی فرد مخدوش می‌شود و بحث اصلی مسئله صداقت شخص است که زیر سؤال می‌رود. 
 
از خودبیگانگی و دیگر شیفتگی شبکه‌های اجتماعی اساس زندگی ما را برهم می‌زند 
 
شبکه‌های مجازی‌ای به نام «second life» وجود دارد همچنین شبکه‌هایی هستند که چنین موضوعی دارند اما با این نام عنوان نمی‌شوند این زندگی دوم، فضایی است که شما در آن یک زندگی‌ مجازی را تشکیل می‌دهید و افرادی را به عنوان دوست، همکار، خانواده و ... انتخاب می‌کنید مثلاً بازی‌های کودکانه و دخترانه‌ای هستند که نوع رفتار را به شما از دوران کودکی آموزش می‌دهد. یا اینکه در این فضا شما یک کودک را تا سنین نوجوانی و جوانی، تربیت می‌کنید، در واقع شخص با آن شخصیت همزاد پنداری می‌کند و این همانی، او را به جهتی می‌کشاند که شما او هستید و آن لباس را پوشیده‌اید و آن رفتار خاص را انجام می‌دهید برای آن زندگی دوم و اکنون این رفتارها را در زندگی واقعی خودتان بروز می‌دهید. اینکه راحت دروغ می‌گویید و آن هویتی که ندارید را معرفی می‌کنید و آن هویتی که دارید را مخفی می‌کنید. 
 
برای اینکه فرد بتواند از آن زندگی واقعی خود فرار کند وارد این فضا می‌شود و گاهی هم برای تخلیه روحی و روانی! یا اینکه شما احتمال می‌دهید تعدادی از کاربران شما، شما را بشناسند و خطر لو رفتن وجود داشته باشد برای اینکه اگر لو رفتید کمترین آسیب را ببینید خودتان را به آن هویتی که اینجا معرفی کردید نزدیک می‌کنید و سعی می‌کنید همان باشید که در شبکه‌های اجتماعی معرفی کرده‌اید. 
 
بنابراین چه اتفاقی می‌افتد یک از خودبیگانگی و دیگر شیفتگی! که آن دیگری همان خود مجازی شماست که اتفاق می‌افتد و این تعارض و تقابلی که به وجود می‌آید اساس مدل زندگی شما را بر هم می‌زند این قضیه در فضای کلی وجود دارد و مختص دین اسلام نیست و بر هر نوع کاربری می‌تواند صدق کند این تضاد درونی که ایجاد می‌شود و شما را به ناکجاآباد می‌کشاند اصلی‌ترین آسیب فضای سایبری است. 
 
گام دوم آسیب‌های سبک زندگی در فضای مجازی، اعتیاد به این فضاست شما برای اینکه از روزمره‌هایتان فرار کنید و برای اینکه خودتان را تخلیه کنید جایی را پیدا کرده‌اید که حالات و عاطفه خود را آن جا پیاده می‌کنید. 
 
آسیبی به نام «من می‌دانم» 
 
*در ادامه می‌شود کمی هم درباره آسیب‌های شبکه‌های اجتماعی که اغلب نوجوانان و جوانان امروزه درگیر آن هستند مانند وایبر و واتس‌آپ صحبت کنید؟ 
 
گروه‌هایی که در شبکه‌های اجتماعی موبایل‌ محور شکل می‌گیرد یا گروه‌های دوستانه است یا گروه‌های همکاران. گروه‌های دوستانه بیشتر فضای طنز و سرگرمی دارد و حتی مذهبی‌ترین‌ها افرادی هستند که گروه‌هایی را تشکیل می‌دهند و اطلاعات خوب فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را با هم به اشتراک می‌گذارند. اتفاقی که که در اینجا می‌افتد این است که فرد برای اینکه اطلاعات بیشتری به دست می‌آورد در گروه‌های بیشتری عضو می‌شود و حواسش نیست که اطلاعات فقط این مواردی نیست که دوستان ارسال می‌کنند چرا که او حرف دیگری و دیگری هم حرف دیگری را کپی می‌کند. 
 
بنابراین افراد در یک چرخه خاصی قرار می‌گیرند که فرد احساس فهمیدگی به او دست می‌دهد در یک چرخه نزدیک بی‌نهایت که فرد دچار یک رخوت و یک شیفتگی نسبت به اینکه «من می‌دانم» قرار می گیرد در حالی که تنها بعضی از اطلاعات با او به اشتراک گذاشته می‌شود و بیشتر موارد وارد مباحث جزئی و حاشیه‌ای می‌شود و هرچه وقت بیشتری صرف این کار کند عمر زیادتری از او به هدر می‌رود در واقع به دیگر معنا اولویت اصلی فرد، حضور در فضای مجازی می‌شود و دائماً از زندگی واقعی‌اش و از خود واقعی‌اش دورتر می‌شود. 
 
* چه چیزهایی باعث روی آوردن افراد به عضویت در این گروه‌ها می‌شود؟ 
 
اینکه ما از امکانات و تکنولوژی استفاده کنیم کسی آن را تحریم نمی‌کند بلکه استفاده ناروای از آن است که بد بوده و عقل نیز آن را ناشایست می‌داند. 
 
اما چه می‌شود که ما جذب این شبکه‌های اجتماعی می‌شویم،‌ یک روایتی وجود دارد که می‌گوید در هر چیزی لذتی وجود دارد «لکل شیء لذت» حتی اگر یک ماشینی که همه آن را دارند و شما هم جدیدترین مدل آن ماشین را می‌خرید آیا سوار شدن ماشین نو لذت ندارد؟! بله چرا چون تازه است یا هر چیز دیگری را که در نظر بگیرید تا زمانی که تازه و جدید است برای انسان لذت دارد. 
 
دومین عامل علت‌گرایش به شبکه‌های اجتماعی موبایل محور به دلیل ارزان بودن آن است و فرد فکر می‌کند فقط باید هزینه اینترنت را پرداخت کند هر بی‌ارزانی بی‌علت نیست هر کسی اطلاعاتی را در یک گروه منتشر می‌کند در واقع اطلاعات شخصی و خصوصی خود را هم در اختیار شبکه‌های جاسوسی غرب قرار می‌دهد. 
 
غرب بعد از تلقین محدودیت در جامعه ما شبکه‌های اجتماعی نظیر وایبر را راه‌اندازی کرد 
 
وقتی فیس‌بوک، واتس‌آپ را خرید 16 میلیون دلار را الکی هزینه نکرد که آن را بخرد که هیچ تبلیغاتی هم روی آن نیست. در فیس بوک می‌شود تبلیغات کرد اما هیچ تبلیغاتی در واتس آپ نیست. یا وقتی وایبر امکان تماس صوتی را برای کاربر قرار داده‌، آیا برای هیچ و پوچ، و آیا این پول را از سر راه آورده‌اند لذا فرد چون فکر می‌کند که فقط هزینه اولیه اتصال به شبکه اینترنت را پرداخت می‌کند و در ارتباط‌های بعدی تقریباً مکالماتش رایگان است آن را بر می‌گزیند از این رو کاربر حواسش نیست که این تماس‌های اینترنتی خیلی هم رایگان رایگان نیست و در واقع از اعتبار او و از اطلاعات خصوصی او خرج و هزینه می‌شود که ممکن است همین مسئله به ضرر او تمام شود. 
 
اینکه ما با افراد مختلفی ارتباط می‌گیریم و انسان دنبال این است که نادانسته‌هایش را کشف کند فضای جدیدی را تجربه کند به جز هیجان‌طلبی، بحث مکاشفه انسان و اینکه دائماً به دنبال یافتن امور جدید است روحیه دانش طلبی انسان و فهم‌‌خواهی او یکی از علل گرایش به استفاده از این شبکه‌های اجتماعی است. هیجانی که در این فضا وجود دارد بیشتر است چون ما در این فضا تأثیرگذارتریم و تنوع بسیاری وجود دارد افراد هر کس را که بخواهند انتخاب می‌کنند و چون این مشارکت و فعالیت به صورت دو طرفه است موجب هیجان فرد می‌شود. 
 
از همه مهمتر اینکه مرزها در این شبکه‌های اجتماعی برداشته شده است غربی‌ها آن قدر به ما تلقین کرده‌اند که شما همیشه محدود بوده‌اید انقلاب اسلامی، محدودیت آورده و خانواده‌ها شما را محدود کرده‌اند که یک حس محدودیت به ما دست داده و این حس بدی است و بنده به شدت مخالف آن هستم و معتقدم که غربی‌ها این را به ما تلقین کرده‌اند تا ما فکر کنیم واقعاً در محصوریت شدید هستیم لذا یک فضایی را پدید آورده‌اند که این محدودیت را برمی‌دارد و فرد حس می‌کند وارد یک عالم جدیدی است که خود او فقط بیننده نیست بلکه خود او هم کاره‌ای در این جهان است خودش هم عرضه کننده است بنابراین برای اینکه فرد خود را از این حصار تلقینی خارج و تخلیه کند وقتی این فضا در قالب شبکه‌های اجتماعی به وجود می‌آید به راحتی از آن استقبال می‌کند و علل روانی دیگری هم وجود دارد که مهمترین آن‌ها این مواردی بود که ذکر شد.

  • ۰ نظر
  • ۲۸ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۰۷
  • ۷۱۴ نمایش
  • ابناء الزهرا (سلام الله علیها)

«محرم علی‌پور»، متولد به سال 1354 در روستای «قراجه محمد» (از توابع «مرند») روز 7 اردیبهشت ماه 1393شمسی،  در نبرد با «پیروان اسلامِ آمریکایی» و «مزدوران وهابی سعودی»، برای دفاع از حرمِ «بانوی مقاومت» حضرت «زینب کبری(سلام الله علیها)» خلعت شهادت پوشید. آن چه خواهید خواند، متن وصیت نامه ی آن عزیز است:

وصیت نامه آخرین شهید «مدافع حرم»


بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و صلوات بر محمد و آل محمد(ص) و روح پرفتوح حضرت امام(ره) و با درود بر امام خامنه‌ای
خدمت همسر عزیز و شیرزن خودم سلام. می دانم که از روزی که با من پیوند ازدواج بستی، جز زحمت و تلاش بی وقفه برای شما هیچ نکرده‌ام. می دانم قصور زیادی دارم، آن طور که شما بودید، من نبودم. اگر همیشه با شجاعت و افتخار، آماده هرگونه ماموریت بوده ‌ام، تنها به همت شما و مسئولیت پذیری شما بوده است. اگر عمری باقی بود، از خداوند می خواهم توفیق جبران محبت های شما را به بنده عطا فرماید و اگر خدا خواست و شهادت نصیب بنده حقیر شد، طلب حلالیت دارم.
بعد از بنده، هرگز از خط ولایت خارج نشوید، بسیار مواظب باشید که فتنه گران گاه به نام ولایت در پی خواهند بود تا شما را در مقابل ولایت قرار دهند. هرگز فکر نکنید که نسبت به سایر مردم، حق بیشتری نسبت به انقلاب دارید، هر چه بوده وظیفه بوده است.
به فرزندانم بگو که عاشق سیدعلی بودم . بگو که اگر شادی روح بابا را می طلبند، سرباز ولایت سید‌علی باشید، صحبت های حضرت آقا را خوب بشنوید و به جان دل بگیرید که چراغ هدایت شما خواهد بود.

به فرزندانم بگو که عاشق سیدعلی بودم
میثم و یاسر علی‌پور در مراسم تشییع پدر

اما فرزندم میثم عزیز و یاسر جان! دعا می کنم که شهید راه ولایت باشید، در طلب علم کوشا باشید، تا می توانید به دنبال علم باشید. مواظب باشید که بدون بصیرت عملتان راه به جایی نخواهد بردمواظب عملیات روانی دشمن باشیدشما هیچ حقی بر گردن ملت ندارید، مگر وظیفه خدمت به مردم. همیشه از خود سوال کنید که برای کشور و مردم چه کرده اید.
میثم جان بابا و یاسر عزیزبابا، یار و یاور هم باشید. هر کجا که باشید می توانید سرباز ولایت باشید. در هر شغلی که باشید و دوست داشته باشید. با ولایت بودن، با دوستی دنیا در یک جا نمی گنجد، پس اگر مال دنیا هم داشتید، نگذارید محبت مال دنیا  شما را از ولایت جدا کند . تا می توانید به مردم خدمت کنید. هرگز در مسایل اجتماعی خود بی تفاوت نباشید.
آخرین وصیت بنده به شما این است: احترام مادر خود را داشته باشید که حق بسیار بر گردن بنده و شما دارند. ایشان را روی تخم چشم خود جای دهید که هر چه کنید کم است.
از مادرم سکینه (خاله ام)، حاجی و پدرم حلالیت بخواهید و سلام مرا به آن ها برسانید.
از تمام برادران و خواهرانم و هر کس که با بنده ارتباط داشته، حلالیت بخواهید. اگر به کسی قرضی داشتم بپردازید و اگر از کسی طلبی داشتم، در طلب یا بخشش آن مختارید.
اگر مفقودالاثر شدم، هرگز به خاطر جسم گناهکار، خاطرِ آقا را پریشان نکنید که خاطر حضرت آقا، از همه برایم عزیز‌تر است.
در خاتمه از تمام دوستان حلالیت می طلبم.
 خداوند بر عمر با عزت امام خامنه ای بیفزاید.

وصیت نامه آخرین شهید «مدافع حرم»
  • ۳ نظر
  • ۱۶ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۲:۱۳
  • ۷۸۲ نمایش
  • ابناء الزهرا (سلام الله علیها)

 رئیس جمهور محترم در مراسم اختتامیه بیست و هفتمین نمایشگاه کتاب ضمن ایراد بیاناتی چنین فرمودند: " باید تشخیص خوب و بد را به صاحب نظران واقعی، انجمن‌ها و اصحاب قلم و فکر واگذار کنیم و کار را برای آنها آسان کنیم و بدانیم که هیچکس در ممیزی بالاتر از وجدان و افکار عمومی نیست. آنها بهترین ممیزان هستند و می‌دانند که به استقبال چه کتابی بروند و چه کتابی را در گوشه انزوا قرار دهند."

پیش از این نیز اظهار نظر مشابهی توسط آقای رئیس‌جمهور در خصوص افکار عمومی و این که این‌ها بهترین میزان هستند و نظایر این عنوان گردیده بود. نظر به اهمیت فوق العاده فرهنگ و مباحث فرهنگی و با توجه به این که اکنون در متن یک جنگ نرم  و تهاجم فرهنگی تمام عیار قرار داریم، خوب است که تاملی در خصوص این بیانات داشته باشیم.

در مباحث فرهنگی و مقوله کتاب و نشر، هدف از ممیزی چیست؟ در واقع میزان در قلمرو فرهنگ و تولید و نشر کتاب، در همان مقام و جایگاهی قرار دارند که متخصصان و کارشناسان بهداشتی با نظارت بر پروسه تولید مواد خوراکی و دارویی و نظایر آن (به منظور حفظ سلامت مصرف کنندگان) از آن مقام عمل می‌کنند.

زرشناس//نمایشگاه کتاب

آیا می‌توان نظارت بر تولید و تزویع مواد خوراکی، دارویی و... را کنار گذاشت و عنوان کرد که مصرف کنندگان موارد خوراکی و دارویی (که در این مثال در جایگاه افکار عمومی در مبحث تولید و نشر کتاب قرار دارند) بهترین میزان هستند؟

اگر در پشتوانه نظری بیانات رئیس جمهور محترم تامل نماییم، در می‌یابیم که ریشه و پایه سخنان آقای رئیس جمهور، مغروض گرفتن این اصل است که گویا افکار عمومی نوعا و ذاتا در مقام و جایگاهی قرار دارد که نمی‌تواند در موضوع تولید و نشر کتاب معیار و میزان تشخیص سلامت  و حقیقت از غیر آن باشد. یعنی گویا افکار عمومی بودن معیار و میزان تشخیص حقیقت و حق از باطل است. 

در غرب مدرن، ایدئولوگ های لیبرالیست و پیروان برخی گونه های دیگر دموکراسی اومانیستی در حوز تبلیغات و در رسانه ها به نحوی سخن می‌گویند که ماحصل آن، این است که گویا افکار عمومی معیار و میزان حق و باطل و صحیح و غلط است. البته ایدئولوگ‌های لیبرالیست و فیلسوفان اومانیست (از هابز و لاک تا هیوم و جان استوارت میل) که مدعای محوریت افکار عمومی در قضاوت و تعیین و تشخیص خوب و بد و حق باطل را عنوان می‌کردند، این سخن و مدعایشان برخواسته از تلقی و تفصیری بود که از حقیقت داشتند.

معرفت شناسی اومانیستی فاقد معیار و میزان روشنی برای تعریف و فهم و شناخت حقیقت بوده است. (بگذریم از صور متاخر اومانیستی که اساسا منکر حقیقتند) این امر بدان جا انجامیده است که قضاوت افکار عمومی را به عنوان میزان و معیار عنوان کرده‌اند. البته چون ایدئولوگ‌ها و استراتژیست‌های لیبرالیست در عمل و در واقع بی‌پایگی مدعای خود بودند،‌ با طراحی و اجرای سازوکارهای مختلف از جمله رسانه‌ها و استفاده از امکانی که صنعت فرهنگ و نظام آموزش رسمی مدرن و دیگر ابزارهای مستقیم و غیرمستقیم تاثیرگذاری و جریان سازی در ذائقه و باورهای عمومی برای شان فراهم می‌کرده است، مدیریت افکار عمومی و محتوا سازی برای آن و رهبری اش را بر عهده گرفته اند. 

از این رو که شاهد هستیم در اجتماعات لیبرال - مدرنیستی به طور مکرر و مستمر از محوریت افکار عمومی به عنوان میزان و معیار و ممیز صحیح از غیر صحیح  و حق از باطل  و خوب از بد سخن گفته می شود. (زیرا در تفکر اومانیستی معیار و میزان ثابت  و روشن و مطلقی برای شناخت حقیقت وجود ندارد و در این موضوع لیبرلیست ها و پیروان دیگر صور ایدئولوژی های مدرن کاملا سرگردان و بلا تکلیفند) اما در عمل غول‌های رسانه‌ای انحصارات سرمایه‌داری و تکنوکرات-بوروکراتهای شاغل در صنعت فرهنگ و ژورنالیست‌ها و ایدئولوگ‌های لیبرالیست و فمینیست و... است که افکار عمومی را مدیریت و اداره و کنترل و رهبری (البته به سوی گمراهی) می‌کنند. 

اما در تبلیغات و شعارهایی که سر می‌دهند به اقتضا مفروضات اومانیستی‌ای که بدان معتقد هستند به طور مستمر از محوریت افکار عمومی نام می برند. 

از منظر حکومت اسلامی و در افق متفکرینی که معیارها و موازین روشنی برای تشخیص حق از باطل و خیر از شر وجود دارد و حقیقت و حق و مبنا و اساس نظام هستی است، راه های مشخص و معیارهای معینی برای تشخیص و فهم  و وصول به حقیقت وجود دارد و به هیچ وجه پذیرفتنی نیست که ذائقه و رای اکثریت و یا عموم مردم ( که امروزه از آن به افکار عمومی تعبیر می کنند) به عنوان معیار و میزان تعیین گردد و ی افکار عمومی بهترین میزان تشخیص حق از باطل قلمداد شود. قلمرو فرهنگ و تولید  و نشر کتاب، به یک اعتبار قلمرو و جدال حق و باطل و تمیز بین این دواز یکدیگر است. اساسا فرهنگ در معنای حقیقی و اصیل خود تجلی حق و حقیقت است. 

در چارچوب تفکر اسلامی در قلمرو فرهنگ و تولید و و نشر کتاب، برای تشخیص خیر از شر (یعنی آنچه که به آن ممیزی می‌گویند) معیارها و موازین و طرق مشخص وجود دارد و به هیچ روی نمی‌توان مبنا و معیار را رای و قضاوت اکثریت یا عموم قرار داد. بحث ممیزی از مقوله فهم و شناخت حقیقت و مباحث کیفی است و نمی توان آن را شاخص های کمی و عددی ذائقه و قضاوت اکثریت و یا عموم مردم  و تعابیری چون افکار عمومی سنجید. 

این مدعا که گویا هیچکس در ممیزی بالاتر از وجدان و افکار عمومی نیست اگر چه روایت و بیانی از مشهورات اومانیستی است؛ اما به هیچ وجه با تفکر دینی و حمکت اسلامی سازگاری و تطبیق ندارد و چون مدعایی فاقد حقانیت است، در اجتماعات لیبرال - اومانیستی نیز در عمل به آن بی توجهی گردیده است و افکار عمومی به طرق مختلف ساخته و کنترل و مدیریت و هدایت می شود. اگر چه رسانه ها و پروپاگاندیست های لیبرال در شعار و حرف به منظور فریب اذهان به طور سازمان یافته این مدعا را چونان امری مشهور مستمرا عنوان می کنند.

اگر رجوعی به تاریخ داشته باشیم نیز در می‌یابیم که آنچه افکار عمومی و یا رای و قضاوت و ذائقه عموم یا اکثریت نامیده می شود، معیار مستحکمی برای برای تشخیص خیر و شر نبوده است و در بسیاری از موضوعات و در حوادث مختلف دچار اشتباهات اساسی گردیده است.

در همین قرن 20، غرب مدرن شاهد  بوده است که افکار عمومی در حد فاصل سالهای 1930 -1945 در خصوص هیتلر و نازی ها و اعمال و افکار و نشریات و کتبی که منتشر می کردند و مدعاها و اندیشه ها و مفروضاتی که داشتند چگونه قضاوت کرده است و البته در مقام بهترین ممیز ظاهر نگردیده است.

و از این دست اشتباهات بعضا مهلک نه منحصر به قرن بیستم بوده است و نه صرفا در آلمان رخ داده است، بلکه در موارد عدیده. و در مواقع مختلف شاهد آن بوده ایم که کتاب یا اندیشه و سختی که افکار عمومی بد اقبال پیدا کرده است، بر حق نبوده و اندیشه یا کتابی را که به تعبیر آقای رئیس جمهور "در گوشه انزوا" قرار داده اند، اندیشه ای صحیح و عادلانه و برحق بوده است. از این رو در مقوله مهم  و حساسی مثل تولید و نشر کتاب که با فرهنگ (که به تعبیر زیبا و رسا و حکیمانه حضرت امام خامنه ای مثل هوایی است که تنفس می کنیم) در ارتباط است و در واقع یکی از ظهورات اصلی فرهنگ و امور فرهنگی است، عاقلانه و عادلانه و شرعی نیست که افکار عمومی را در مقام بهترین میزان قرار دهیم و احیانا  بخواهیم بر اساس رای و نظر آنها سمت و سوی حرکت و برنامه ریزی های فرهنگی را تعیین و ترسیم نماییم.

در خصوص بیانات رئیس جمهور محترم در مراسم افتتاحیه نمایشگاه بین المللی کتاب تهران نکات و گفتنی های دیگری نیز وجود دارد که انشاالله در مجالی دیگر بدان می پردازم.

*شهریار زرشناس
  • ۱ نظر
  • ۱۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۱:۲۴
  • ۸۰۴ نمایش
  • ابناء الزهرا (سلام الله علیها)

پس از جنجال‌های سال گذشته بر سر صحت و سقم خاطرات روزنوشت هاشمی رفسنجانی از دهه 60، بار دیگر و همراه با زیر سؤال برده شدن فیلم مستند «من روحانی هستم» توسط حامیان افراطی رئیس دولت یازدهم، مجدداً صحت بخشی از این خاطرات زیر سؤال رفت. در تندترین این موضع‌گیری‌ها روز گذشته علی لاریجانی در حمایتی تمام قد از حسن روحانی، بخشی از این فیلم را درحالی تاریخ‌سازی دروغ خواند که عیناً از کتاب خاطرات هاشمی رفسنجانی نقل شده است! جالب اینکه حامیان دولت هم همین بخش را دروغ می‌دانند و این یعنی که آنان نیز خاطرات حامی بزرگ دولت را راست نمی‌دانند!

مستند 56 دقیقه‌ای «من روحانی هستم» به بیان مواضع حسن روحانی در همه سال‌های گذشته و در موضوعات مختلف سیاسی می‌پردازد، بی‌آنکه تحلیل خاصی را ضمیمه آن کند. مطالب بیان شده در این سی دی همگی مستند به منابع تاریخی و اغلب همراه با صوت و فیلم است. از همه هجمه‌های اخیر افراطی‌های حامی رئیس‌جمهور به این مستند، در این یادداشت می‌گذریم که عجیب است چرا از بازخوانی مصور اندیشه‌های گذشته حسن روحانی تا این حد به هراس افتاده‌اند که ترجیح می‌دهند کسی تاریخ نگوید؛ این بحث خود مجالی دیگر می‌طلبد اما آنچه اینک مورد توجه است، زیر سؤال رفتن مجدد صحت خاطرات هاشمی است.

در دقایقی از این مستند به ماجرای مک فارلین اشاره می‌شود و گوینده نریشن فیلم طی جمله‌ای کوتاه پس از اشاره به ورود هواپیمای حامل سلاح و مقامات امریکایی حامل پیغام از سوی رئیس‌جمهور وقت امریکا می‌گوید: «هاشمی رفسنجانی که در آن زمان رئیس مجلس است، پیگیری قضیه را بر عهده گرفت. وی از حسن روحانی که در آن زمان یکی از نمایندگان فعال مجلس شورای اسلامی است می‌خواهد که برای کنترل سلاح‌های همراه و اداره مسائل سیاسی و مذاکرات همکاری کند.»

لاریجانی در سخنرانی دیروز خود در جمع تشکل‌های کارگری در مواضعی کم سابقه این موضع را دروغ خواند و گفت: «در این سی‌دی یک سری مطالبی را مطرح کردند که برخی از مطالب خلاف واقع است. آقای روحانی را متهم کردند که شما در داستان مک‌فارلین حضور داشتید، این دروغ است، کسانی که در آن شرایط سیاسی پس از انقلاب حضور داشتند، همه می‌دانند که آقای روحانی نقشی در مسئله مک فارلین نداشته است، چرا خلاف واقع می‌گویید؟ چرا دروغ می‌گویید؟ آقای روحانی نقشی در این مسئله نداشت چرا سی‌دی دروغ درست کردید؟ برخی از مسائل دیگر این سی‌دی نیز خلاف واقع است. بنده در جریان این مسائل بوده‌ام. آیا شما می‌خواهید به تاریخ هم دروغ بگویید؟!» گرچه تا همین جای امر نیز موضع‌گیری تند علی لاریجانی علیه یک مستند کوتاه کمتر از یک ساعت، کمی دور از انتظار است، اما زمانی قضیه قابل توجه‌تر می‌شود که بدانیم آنچه در نریشن این فیلم در مورد درخواست هاشمی از روحانی برای اداره قضیه مذاکره با مک فارلین گفته می‌شود، دقیقاً خاطرات روز نوشتی است که هاشمی رفسنجانی در مورخه 4 خرداد 65 نگاشته است! و این یعنی‌لاریجانی بی‌آنکه بداند (بی آنکه بداند؟!) صحت این بخش از خاطرات رفسنجانی را زیر سؤال برده و رسماً آن را تاریخ‌سازی دروغ دانسته است. جالب اینکه هاشمی در ادامه این بخش از خاطراتش می‌گوید: «قرار شد مذاکره را در سطح دکتر هادی، دکتر روحانی و مهدی نژاد مخفی نگه داریم...» آیا لاریجانی از کم و کیف خاطرات هاشمی در این زمینه بی‌اطلاع بوده و تنها خواسته جوانان سازنده سی دی مستند را مورد اعتراض تند خود قرار دهد؟ و آیا اساساً آن جوانان در مقامی هستند که بتوانند مخاطب چنین اعتراض تندی قرار گیرند؟ خصوصاً اینکه به نظر می‌رسد یک سی دی 50 و چند دقیقه‌ای را نمی‌توان تاریخ‌سازی خواند و نقشی پر رنگ در روایت تاریخ برای آن قائل شد؛ اما برای جمله جمله روزنوشت‌های یکی از مقامات بلند پایه جمهوری اسلامی می‌توان چنین نقشی قائل شد.

جواب این سؤال را می‌توان با کمی دقت در تیزبینی و ذکاوت سیاسی لاریجانی یافت، اما شاید بی‌راه نباشد که اشاره کنیم این اولین باری نبود که علی لاریجانی نسبت به خاطرات هاشمی معترض می‌شد. اولین بار 28 مهر ماه سال 92 بود که با انتشار خاطره‌ای از هاشمی که امام را مخالف شعار «مرگ بر امریکا» قلمداد می‌کرد، لاریجانی در صحن مجلس شورای اسلامی علیه آن موضع تندی گرفت. او در آن سخنان گفت: «نقلی شد که طی نامه‌ای به امام چندین مطلب از جمله مطلبی در رابطه با امریکا ذکر شده بود و امام هم در این موضوع اقدامی ننمودند، سؤال این است طرح این مسئله در رسانه‌ها آن هم موضوعی که مربوط به سال‌ها پیش است و رهبری زمان نیز در آن مورد تصمیم خود را گرفته بود چه خاصیتی دارد. آیا در شرایطی که ما با صحنه بین‌الملل داریم، طرح این مسائل که موجب کشمکش درونی کشور می‌شود و باعث سایش نیروها می‌گردد چیزی جز ضرر برای ما قابل تصور است. آیا این معنای غلط را به دیگران القا نمی‌کند که نوعی دلدادگی و شیفتگی و ذوق‌زدگی برای کار با امریکا و غرب در نهان سیاست‌ورزان و جریان رسانه‌ای کشور مطرح است؟ و این تلقی غلط مایه گرانفروشی در مذاکرات و بی‌عزتی در صحنه جهانی برای ما نیست؟ بنده این گونه اقدامات را عقلاً به ضرر منافع ملی کشور می‌دانم.»

خیلی وقت‌ها می‌توان به در گفت که دیوار بشنود؛ خصوصاً دیواری که اتفاقاً از ذکاوت سیاسی قابل توجهی برخوردار است و یقیناً اعتراض رئیس مجلس را در می‌یابد.

  • ۰ نظر
  • ۰۸ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۱:۱۵
  • ۷۸۶ نمایش
  • ابناء الزهرا (سلام الله علیها)

 حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (شنبه) در دیدار صدها نفر از زنان فرهیخته و نخبه، تشکیل یک مرکز عالی فرا قوه ای را برای تدوین راهبردی صحیح در قبال مسئله «مهم زن و خانواده»، ضروری خواندند و افزودند: دستیابی به این راهبرد همه جانبه و قابل اجرا، نیازمند سه مسئله است: پرهیز کامل از مرجعیت دادن به تفکرات «غلط، کلیشه ای و متحجر غربی» در امور زنان، تکیه بر متون و معارف ناب اسلامی و پرداختن به مسائلی که حقیقتاً مسائل اصلی زنان محسوب می شوند.

ایشان با تبریک میلاد پربرکت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، تقارن این میلاد خجسته را با هفته زن و روز تکریم مادر، فرصتی برای درس گرفتن از زندگی بانوی دو عالم حضرت صدیقه کبری (س) برشمردند.

رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به معصومیت و مقامات معنویِ عالی و برتر آن حضرت آن هم در سن جوانی افزودند: باید با نگاهی نو و دقیق به زندگی سیده ی زنان عالم، خصلتهای برجسته ی ایشان نظیر تقوا، عفت، طهارت، مجاهدت، شوهرداری، فرزندداری، سیاست فهمی و حضور در مهمترین عرصه های حیات یک انسان را به معنای واقعی کلمه، الگو قرار داد.

حضرت آیت الله خامنه ای، برخورداری ایران اسلامی از انبوه زنان فرزانه، تحصیلکرده، خوشفکر و ممتاز را از نعمات الهی و جزو بزرگترین افتخارات جمهوری اسلامی خواندند و خاطرنشان کردند: این واقعیت که در تاریخ ایران بی سابقه است مدیون نگاه مبارک و پرطراوت اسلام و دیدگاههای کارگشای امام خمینی (ره) است.

ایشان بروز کاملاً برجسته هویت و شخصیت مستقل زن ایرانی در عرصه دفاع مقدس را یک نقطه درخشان دیگر برشمردند و از «عظمت و صبر و استقامت پرشکوه» مادران و همسران شهیدان و جانبازان تجلیل کردند.

باید ذهن را از تفکرات غلط و کلیشه‌ای غرب در مسئله زن تخلیه کرد/ «سلامت، امنیت و آرامش زن در خانواده» مسئله اصلی است/ رشته‌های تحصیلی و مشاغل ناسازگار با طبیعت زنان به آنان تحمیل نشود


رهبر انقلاب اسلامی مسئله زن را از جهات مختلف برای جامعه بشری در خور فکر و تحقیق و پیگیری دانستند و سه جهت مهم را در این زمینه مطرح کردند:

اول: چگونه می توان از ظرفیت عظیم زنان، به شکل صحیح و سالم استفاده کرد؟

دوم: بهره گیری از مسئله ظریف و حساس جنسیت در روند تعالی و نه انحطاط بشر، چگونه امکان پذیر است. و سوم: با توجه به تفاوتهای طبیعی زن و مرد، چه رفتاری باید در جامعه بشری نهادینه شود که جلوی ظلم به زن را در خانواده و اجتماع بگیرد؟

ایشان در همین زمینه، زن و خانواده را دو مسئله غیر قابل تفکیک برشمردند و خاطر نشان کردند: هرکس اگر مسئله زن را جدا از مسئله خانواده مورد بررسی قرار دهد در فهم مسئله و تشخیص علاج آن، دچار اختلال می شود.

باید ذهن را از تفکرات غلط و کلیشه‌ای غرب در مسئله زن تخلیه کرد/ «سلامت، امنیت و آرامش زن در خانواده» مسئله اصلی است/ رشته‌های تحصیلی و مشاغل ناسازگار با طبیعت زنان به آنان تحمیل نشود


رهبر انقلاب، برای پاسخ به سوالات مطرح شده و بررسی همه ابعاد مسئله زن و خانواده، تشکیل مرکزی مطالعاتی و کاری را لازم خواندند و افزودند: این مرکز فراقوه ای باید راهبردی صحیح و همه جانبه را درباره «زن»، تدوین کند و با پیگیری های لازم این راهبرد را اجرایی نماید.

ایشان تدوین این راهبرد و پرداختن به مسئله زن را در هر دستگاه یا مرکزی، نیازمند پایبندی به الزاماتی مهم برشمردند.

رهبر انقلاب در تبیین این الزامات، ابتدا، «پرهیز و دوری کامل از فرآورده های غربی» را مورد تأکید قرار دادند.

حضرت آیت الله خامنه ای خاطرنشان کردند: غربی ها به دلایل مختلف، مسئله زن را بد فهمیده اند اما همان فهم غلط و تباه کننده را سکه رایج دنیا کرده اند و با هوچی گری، مجال حرف زدن به دیگران و مخالفان را نمی دهند.

ایشان افزودند: البته باید از دیدگاه غربیها درباره ابعاد مختلف مسئله زن آگاه بود اما باید با ایستادگی در مقابل مرجعیت این افکار، ذهن را از این تفکرات «کهنه اما نو نما» و «خائنانه اما  ظاهراً دلسوزانه»، تخلیه کرد چرا که این تفکرات، مطلقاً نمی تواند هدایت و سعادت جوامع بشری را به دنبال بیاورد.

حضرت آیت الله خامنه ای، نگاه مادی و غیرالهی به هستی و جهان را ریشه انحراف عمیق تفکرات غربی درباره زن برشمردند و افزودند: نگاه کاسب کارانه به ظرفیت زنان در مسائل اقتصادی از جمله اشتغال و نگاه تحقیرآمیز به زن و تنزل دادن او به وسیله ای برای اطفای شهوات مردان، مبانی دیگری است که تفکرات غربی را درباره زنان، کاملاً ظالمانه و متحجرانه ساخته است.

ایشان با استناد به برخی مقالات و کتابهایی که در غرب درباره اوضاع واقعی زنان، منتشر می شود افزودند: اگر می خواهیم نگاه ما به مسئله زن، «سالم، منطقی، دقیق و راهگشا» باشد باید از افکار غربی در مسائلی نظیر اشتغال و برابری جنسی کاملاً فاصله بگیریم.

باید ذهن را از تفکرات غلط و کلیشه‌ای غرب در مسئله زن تخلیه کرد/ «سلامت، امنیت و آرامش زن در خانواده» مسئله اصلی است/ رشته‌های تحصیلی و مشاغل ناسازگار با طبیعت زنان به آنان تحمیل نشود


ایشان «برابری جنسی زن و مرد» را از جمله حرفهای کاملاً غلط غرب خواندند و افزودند: برابری همیشه به معنای عدالت نیست، عدالت همیشه حق است، اما برابری گاه «حق» است و گاه «باطل».

رهبر انقلاب این سؤال را مطرح کردند که با کدام منطق باید زنان، که خداوند آنان را از لحاظ جسمی و عاطفی برای منطقه ویژه ای از زندگی آفریده است در عرصه هایی وارد کنیم که آنها را دچار رنج و سختی می کند؟

حضرت آیت الله خامنه ای با تأکید بر نگاه انسانی اسلام به مسئله زن افزودند: در بسیاری از مسائل از جمله سیر مقامات معنوی هیچ تفاوتی میان زن و مرد وجود ندارد اما قالبها متفاوت است و این واقعیت در کنار عرصه های مشترک، منطقاً عرصه های متفاوتی را نیز به همراه می آورد.

باید ذهن را از تفکرات غلط و کلیشه‌ای غرب در مسئله زن تخلیه کرد/ «سلامت، امنیت و آرامش زن در خانواده» مسئله اصلی است/ رشته‌های تحصیلی و مشاغل ناسازگار با طبیعت زنان به آنان تحمیل نشود


رهبر انقلاب با انتقاد از زیر بنای فکری بسیاری از کنوانسیونهای جهانی خاطرنشان کردند: اصرار غربی ها روی این زیربنای غلط، جامعه بشری را تباه می کند به همین دلیل برای دستیابی به نگاه صحیح و متوازن، باید از این مبانی برحذر بود.

حضرت آیت الله خامنه ای در تبیین دومین الزام دستیابی به راهبرد صحیح در مسئله زن، تکیه بر متون اسلامی را ضروری خواندند.

ایشان افزودند: در نگاه به مسئله زن نباید هر چیزی را که به نام دین بر سر زبانهاست قبول کرد اما باید اصولی را که شایستگان با شیوه درست استنباط از «قرآن و سنت و حدیث» ارائه می کنند تکیه گاه اصلی قرار داد.

رهبر انقلاب، دوری از مسائل فرعی و پرداختن به مسائل اصلی را سومین الزام دستیابی به راهبرد صحیح در مسئله زن خواندند و خاطرنشان کردند: مسئله خانواده بخصوص «سلامت، امنیت و آرامش زن در خانواده»، مسئله ای اصلی است که باید به آن پرداخت.

ایشان تأکید کردند: باید عوامل سلب آرامش و سکینه روحی زن در خانواده را جستجو کرد و با شیوه های گوناگون از جمله قانون و تبلیغ صحیح، این موانع را برطرف کرد.

حضرت آیت الله خامنه ای با ابراز تأسف از اینکه در محیطهای قدیمی و جدید، زن موجودی درجه 2 و موظف به خدمتگزاری تصور می شود افزودند: این مسئله، درست نقطه مقابل نگاه فقه مترقی اسلام به زن است.

رهبر انقلاب افزودند: متأسفانه برخی، چیزهایی را از اسلام می گیرند اما برای اینکه غربی ها بدشان نیاید مسائلی از غرب را هم به آن اضافه می کنند که این قابل قبول نیست.

رهبر انقلاب برخورداری زن از فرصت تحصیل و رشد و تعالی را یک ضرورت برشمردند و  خاطرنشان کردند: برخلاف برخی دیدگاهها، اشتغال از مسائل اصلی مربوط به زنان نیست البته اشتغال و مدیریت مادام که با مسئله اصلی یعنی خانواده منافاتی پیدا نکند، ایرادی ندارد.

ایشان با اشاره به مسائلی که درباره تحصیل زنان در برخی رشته های تحصیلی دانشگاهی مطرح شد افزودند: اگر در این مسئله تفاوتی هم باشد ضدعدالت نیست چرا که نباید رشته های تحصیلی و مشاغلی که متناسب با طبیعت زنان نیست به آنان تحمیل شود.

حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: اینکه زنان برخی مشاغل را برعهده نگیرند هیچ ننگ و نقصی نیست بلکه آن چیزی غلط است که متناسب با طبیعت الهی زن نباشد.

رهبر انقلاب اسلامی در پایان سخنانشان، زنان فهمیده و تحصیلکرده و ممتاز را، بهترین اشخاص برای پیگیری صحیح مسائل زنان خواندند و آنان را به تلاش در این زمینه دعوت کردند.

پیش از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی خانم مولاوردی معاون رئیس جمهور در امور زنان و خانواده در گزارشی از مسائل مربوط به زنان گفت: به لحاظ شاخص سلامت و مشارکت اجتماعی بانوان از وضع بسیار خوبی در منطقه برخورداریم و زنان جامعه نقش مؤثر و بی بدیلی در تحقق شعار «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی» خواهند داشت.

  • ۲ نظر
  • ۳۰ فروردين ۹۳ ، ۱۴:۵۲
  • ۷۲۳ نمایش
  • ابناء الزهرا (سلام الله علیها)

عشق....

۲۹
فروردين


مَردم! همیشه نور خدا منجلی شود


در سینه ای که مملوّ ِمهر ِولی شود


من افتخار میکنم آری خدا کند


جانم فدای حضرت سید علی شود



  • ۱ نظر
  • ۲۹ فروردين ۹۳ ، ۱۳:۰۷
  • ۷۱۶ نمایش
  • ابناء الزهرا (سلام الله علیها)

در مورد این که «آیا قیام و انقلاب قبل از قیام حضرت مهدى (عج) صحیح و مشروع است یا نه؟»، دو نظریه ى متفاوت وجود دارد. عدّه اى، هر قیام و نهضتى قبل از ظهور امام مهدى (عج) را جایز نمى دانند و عدّه اى دیگر، قیام علیه ستمگران در عصر غیبت را نه تنها جایز، بلکه واجب مى دانند و سکوت و خانه نشینى را خیانت به اسلام و مسلمانان مى دانند.
دلیل آن عده از علمای شیعه که مخالف قیام قبل از ظهور هستند روایاتى است که از ظاهر آن چنین استفاده مى شود که هر قیامى قبل از حضرت مهدى (عج) باطل و محکوم به شکست است؛ زیرا، رهبران قیام، طاغوت و منحرف از طریق اسلام است:
عن ابى بصیر، عن ابى عبدالله(علیه السلام): «کل رایه ترفَع قَبل قیام القائم فصاحبها طاغوت یعُبد من دون الله عزّوجل؛[1] هر پرچمى قبل از قیام حضرت مهدى(علیه السلام)برافراشته شود، صاحب آن، طاغوت است است و اطاعت او، خروج از اطاعت خدا است؛ زیرا، اطاعت افراد، از غیر طریق الهى است.».

در بررسى این گونه روایات مى توان گفت:
اوّلا، از دید ائمه ى معصوم(علیهم السلام) قیام علیه حاکمان وقت، دو گونه است:
1- قیامى که براى احیاى حق ائمه ى معصوم صورت مى گیرد.
2- قیامى که براى رسیدن به اهداف دنیوى و شخصى صورت مى گیرد.

براى توضیح بیش تر این دو نوع قیام، به نقل حدیثى از امام رضا(علیه السلام)پرداخته مى شود:
مؤلّف عیون اخبار رضا(علیه السلام) از محمّد بن یزید نحوى و او هم از ابن ابى عیدون و وى نیز از پدرش، نقل مى کند که هنگامى که زید بن موسى بن جعفر(علیه السلام) را نزد مأمون آوردند - البته بعد از آن که این شخص، پیش تر، در بصره قیام کرده و خانه هاى بنى عباس را به آتش کشیده بود - مأمون، جرم او را به على به موسى(علیه السلام) بخشید و به امام(علیه السلام) گفت: «پیش از آن که برادر تو قیام کند و آن چه را که کرد، انجام دهد، زید بن على هم قیام کرد و کشته شد. اگر مقام و منزلت تو نبود، برادر تو را هم مى کشتم، چرا که آن چه او انجام داده، کوچک نیست.».
امام رضا(علیه السلام) فرمود: برادرم زید را با زید بن على مقایسه نکن; چرا که زید بن على، از علماى آل محمد(صلى الله علیه وآله) بود و به خاطر خداوند غضب کرد و با دشمنان خدا جنگید تا این که در راه معبود کشته شد. پدرم موسى به جعفر(علیه السلام) به من مى گفت که از پدرش جعفر بن محمد(علیه السلام)شنیده بود که آن حضرت مى فرموده: «خداوند، عمویم زید را رحمت کند. او، مردم را به رضاء آل محمد دعوت مى کرد و اگر پیروز مى شد، به آن چه که مردم را به سوى آن خوانده بود، وفا مى کرد.».[2]


بنابراین، امام رضا(علیه السلام) میان قیام زید النار و قیام زید شهید، فرق مى گذارند و قیام زید شهید را به دلیل آن که براى احیاى حق ائمه ى معصوم(علیهم السلام) بود، تأیید مى کنند.
امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: «لا تقولوا خرج زید فإنّ زیداً کان عالماً و کان صدوقاً و لم یدعکم إلى نفسه إنّما دعا الى الرضا من آل محمد...; نگویید زید خروج کرده! چون، زید عالم و صادق بود و شما را به سوى خود فرا نمى خواند، بلکه شما را به سوى رضاى آل محمد، دعوت مى کرد...».[3]
بنابراین، قیامى باطل است که براى اهداف شخصى و غیر دینى باشد، امّا قیامى که براى ولایت و امامت اهل بیت(علیه السلام) و براى ادامه ى راه آنان باشد، باطل نیست، بلکه عین حق و حقّانیّت است.


ثانیاً، روایاتى که قیام قبل از قیام مهدى (عج) را باطل مى دانند با روایات دیگرى که خبر از قیام هاى بعد داده و آن ها را تأیید مى کنند، تعارض پیدا مى کنند. امام موسى کاظم(علیه السلام) در روایتى مى فرماید: «رجل من أهل قم یدعوا الناس إلى الحق یجتمع معه قوم کزبر الحدید لاتزلّهم الریاح العواصف و لایملّون من الحرب و لایجنبون و على الله یتوکّلون و العاقبه للمتقین;[4] مردى از اهل قم؟ مردم را به حق فرا مى خواند. مردمى دور او جمع مى شوند که ماننده پاره هاى آهن هستند که بادهاى سهمگین آنان را نمى لرزاند و از جنگ نمى هراسند و خسته نمى شوند و بر خداوند توکّل مى کنند. عاقبت، از آن کسانى است که اهل تقوا باشند.».
بنابراین، اگر قیامى براى احیاى حق و در راه خدا باشد، نه تنها باطل نیست، بلکه مورد تأیید ائمه(علیهم السلام) نیز هست. بنابراین، منظور روایاتى که مخالفان ذکر کرده اند، تنها قیام هایى را شامل مى شود که براى منافع شخصى و غیر دینى صورت مى گیرد.
ثالثاً، اگر روایاتى را که مخالفان ذکر کرده اند، بر تمام قیام ها، اعم از حق و غیر حق، شمول دهیم، در آن صورت، این حکم که اطاعت از حاکم ستمگر واجب است و در نتیجه، مخالفت و قیام علیه او ناروا است، برخلاف صریح قرآن است. خداوند مى فرماید: (یا أَیُّهَا النَّبِیُّ اتَّقِ اللّهَ وَ لا تُطِعِ الْکافِرِینَ وَ الْمُنافِقِینَ إِنَّ اللّهَ کانَ عَلِیماً حَکِیماً);[5] اى پیامبر! تقواى الهى پیشه کن و از کافران و منافقان اطاعت مکن که خداوند عالم و حکیم است.».

رابعاً، روایات بسیارى از پیامبر(صلى الله علیه وآله) و اهل بیت(علیه السلام) به دست ما رسیده که به مبارزه و مقاومت در برابر این گونه از حکومت ها، فرمان مى دهد.

1- پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) فرمود: «پس از من، فرمانروایانى بر سر کار مى آیند، هر کس در جرگه ى آنان وارد شود و دروغ آنان را تصدیق کند و بر ستم آنان کمک کند، از من نیست و من از او نیستم و هرگز در حوض (کوثر) بر من وارد نشود.».[6]

2- رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: «هر کس براى خدمت سلطانى، تازیانه اى به کمر بندد، آن تازیانه، در روز رستاخیز، به صورت اژدهایى ظاهر مى شود که در آتش دوزخ بر او مسلط مى گردد.».[7]

3- پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) فرمود: روز رستاخیز، منادى ندا مى کند: «دستیاران کجایند؟ حتّى کسى که مَرکب ادوات آنان را فراهم ساخته یا سرکیسه اى را براى آنان بسته یا قلمى را تراشیده، او را با ستمگران محشور کنید.».[8]

بنابراین معلوم مى شود که منظور روایات مورد استدلال مخالفان، تمام قیام ها نیست، بلکه تنها قیام هاى غیر الهى را شامل مى شود، قیام هایى که با ظاهرى دینى و همراه با فریب مردم صورت مى گیرد تا سردمداران آن قیام را به حکومت برساند و منافع دنیوى را نصیب آنان کند.

پی نوشتها:
[1]. بحارالانوار، ج 11، ص 37.
[2]. عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، ج 1، ص 248.
[3]. کافى، ج پایانى، ص 224.
[4]. سفینه البحار، ج 2، ص 442، انتشارات کتابخانه ى سنایى.
[5].احزاب: 1. و نیز مى توان به آیات: 151 از شعراء و 8 از قلم و 28 از کهف و 24 از انسان استناد کرد.
[6]. سنن نسائى، ج 7، ص 160، دارالکتب العلمیه.
[7]. وسائل الشیعه، ج 12، ص 136، دار الاحیاء التراث العربى.
[8]. وسائل الشیعه، ج 12، ص 131، دار الاحیاء التراث العربى، بیروت.

  • ۰ نظر
  • ۲۸ فروردين ۹۳ ، ۲۱:۰۹
  • ۵۴۵ نمایش
  • ابناء الزهرا (سلام الله علیها)