بررسی استراتژیک

اشراف اطلاعاتی + تحلیل واقع بینانه =» بصیرت استراتژیک

بررسی استراتژیک

اشراف اطلاعاتی + تحلیل واقع بینانه =» بصیرت استراتژیک

بررسی استراتژیک

جریان شناسی و قدرت تحلیل مسایل سیاسی جزو معرفت دینی است. ( امام خامنه ای مدظلله العالی)



۷۲ مطلب با موضوع «تحلیل» ثبت شده است

روزنامه کامرسانت/

نویسنده : یلنا چرننکو/

 

ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه سند تعیین کننده سیاست روسیه در زمینه تامین امنیت اطلاعات بین المللی را امضاء کرد . ازاین سند برمی آید که مسکو تهدید اصلی را برای خود دراستفاده از فنآوریهای اینترنتی به مثابه سلاح اطلاعاتی درراستای اهداف سیاسی و نظامی ، تروریستی و جنایی و همچنین جهت مداخله در امور داخلی دولتها می بیند . روسیه فدراتیو قصد دارد همراه با متحدانش در سازمان همکاریهای شانگهای ، سازمان قرارداد دفاع جمعی و سازمان بریکس با این تهدیدات مقابله نماید .

ولادیمیرپوتین این سند با نام”پایه های سیاست دولتی روسیه فدراتیودرزمینه امنیت اطلاعاتی بین المللی تا سال ۲۰۲۰ ” را درپایان هفته گذشته بامضاء رساند.این سند در شورای امنیت با حضوروزارتخانه های امورخارجه ،دفاع ،ارتباطات و مخابرات و دادگستری تهیه و تدوین شد . درآن سند برای اولین بارابتکارات کلیدی و مهم روسیه در زمینه امنیت اطلاعاتی بین المللی ذکرشده که براساس نظر نویسندگان و گردآورندگان آن ، سند باید باعث پیشبرد این ابتکارات در کل جهان و همچنین بهبود روابط متقابل بین نهادی داخلی روسیه بشود .ادامه…..

کسانیکه با فرآیند آماده سازی این سندآشناهستند میگویند که آن تا حدی به عنوان پاسخ به ” راهکار بین المللی آمریکا جهت واکنش در فضای سایبری ” که درسال ۲۰۱۱ تصویب شد میباشد . آمریکا در این راهکار برای اولین بار فعالیتهای خرابکاری دررایانه هارا با عملیات نظامی سنتی همسان دانست و به خود حق داد که با تمام ابزارهای موجود حتی با کاربرد سلاح هسته ای نسبت به آنها واکنش نشان دهد . پاسخ روسیه صلح دوستانه تر بنظرمیرسد : همانطوریکه در متن سند نوشته شده ، مسکو قصد دارد نه با روش ترساندن بلکه با تحکیم همکاریهای بین المللی با تهدیدات درشبکه ها مبارزه کند .

دراین سند چهار تهدید اصلی درزمینه امنیت اطلاعاتی بین المللی مشخص شده اند : اولی – استفاده از فنآوریهای اطلاعاتی ومخابراتی به عنوان سلاح اطلاعاتی درراستای اهداف سیاسی و نظامی جهت تحقق اعمال دشمنانه و ستیزه جویانه . دومی – کاربرد فنآوریهای اطلاعاتی ومخابراتی درراستای اهداف تروریستی . سومی – جنایتهای سایبری ، من جمله دسترسی غیرقانونی به اطلاعات رایانه ای ، ساخت و توزیع برنامه های مضرو ویروسی .

سه تهدید بالا مورد پذیرش همه می باشد و در اسناد سازمان ملل نیز ثبت گردید ه اند . تهدید چهارم دقیقا بازتاب رویکرد تنها روسیه می باشد . در اینجا صحبت از استفاده از فناوریهای اینترنتی جهت مداخله به امور داخلی دولتها ، نقض نظم عمومی ، تحریک روحیه تنفر، تبلیغات عقایدی که به خشونت تحریک میکنند میشود . طبق اظهارات مصاحبه شوندگان ، رویدادهای بهار عربی که توان بالقوه اینترنت ( قبل ازهمه شبکه های اجتماعی ) را جهت سازماندهی و هماهنگی تظاهرات ضد دولتی به نمایش گذارد دولت روسیه را مجبورکرد تا به این تهدیدات توجه نماید .

دولت روسیه قصد دارد به همراه متحدانش در سازمان همکاری شانگهای ، سازمان قرارداد دفاع جمعی و سازمان بریکس با این تهدیدات مقابله کند . مسکو با کمک آنها امیدوار به تحقق بسیاری ازطرحهای مهم خود می باشد:تصویب کنوانسیون تامین امنیت اطلاعاتی بین المللی، تدوین برسمیت شناختن بین المللی قواعد عملکرد درفضای سایبری ، بین المللی سازی سیستم های کنترل اینترنت و تصویب ضوابط حقوقی بین المللی عدم گسترش سلاح اطلاعاتی .

تاکنون کشورهای غربی مخالفت خود را نسبت به طرحهای روسیه ابراز داشته اند و عقیده دارند که آنها درراستای افزایش کنترل دولتی بر اینترنت می باشد . اما همانطوریکه ازاین سند برمی آید روسیه به همه از طریق گفتگو و یا ایجاد حداقل تدابیر اعتماد سازی پیشنهاد همکاری میدهد . چندی پیش روسای جمهور روسیه و آمریکا توافقنامه بی سابقه ای را مبنی برعدم اجازه به رشد حوادث سایبری دراختلافات بین دولتی انعقا د نمود ند. روسیه میخواست چنین توافقنامه ای را نیز با دیگرکشورها انعقاد نماید .

طبق اظهارات آلک دمیدوف کارشناس مرکز تحقیقات سیاسی روسیه ، ویژگی راهکار روسیه دودلیل دارد : اولا اینکه علیرغم فعالیت شدید جهت ساخت فرماندهی سایبری، روسیه درزمینه طرحهای نظامی و فنآوری ازآمریکا که چنین ساختاری را در سال ۲۰۰۹ ساخت عقب است . دوما ، روسای روسیه اصولا به مسئله دیگری توجه دارند وآن اینکه نباید با نیروی سایبری به دشمن پاسخ داد بلکه به تفاهم بین المللی گسترده ای باید دست یافت که صدمات استفاده از فناوریهای اطلاعاتی و مخابراتی نسبت به شهروندان و دولتها را محدود نماید . سند جدید روسیه شاید بدنبال اهداف بسیاردورتری نسبت به راهکارسایبری کاخ سفید باشد . مسئله اینجاست که تاچه حد آنها قابل تحقق و دستیابی هستند .

بزود ی شورای امنیت و وزارتخانه های مربوطه بایستی به رئیس جمهور پیشنهاد مشخصی را درخصوص تحقق این سند ارائه دهند .

  • ۱ نظر
  • ۱۷ مرداد ۹۲ ، ۰۱:۴۸
  • ۶۵۸ نمایش
  • ابناء الزهرا (سلام الله علیها)

پس از فروپاشی جماهیر شوروی و شکل گیری کشورهای استقلال یافته در آسیای مرکزی و قفقاز و اروپای شرقی ، تل آویو به سرعت این کشورها را به رسمیت شناخت و گام های اولیه برای برقراری روابط پایدار در حوزه های مختلف سیاسی و اقتصادی با این کشورها را برداشت و در این مسیر روابط دوجانبه خود را با عشق آباد در سال 1992میلادی آغاز کرد، این روابط با توجه به سیاست بی طرفی دائم و دوری از ائتلاف ها و روابط تنش زا در دوران نیازاف ، رئیس جمهور سابق ترکمنستان، سیر رشد محسوس و اثرگذاری منطقه‌ای مهمی نداشت ، اما در سال 2006 ، پس از فوت نیازاف ، قربان قلی بردی محمد اف بر کرسی رئیس جمهوری تکیه زد ؛ به قدرت رسیدن قربان محمداف تحول شگرفی در سیاست خارجی ترکمنستان ایجاد کرد و اصل بی طرفی دائم ترکمنستان از قانون اساسی این کشور حذف شد و عشق آباد حضور فعالانه در روابط دوجانبه و چند جانبه و شرکت در ائتلاف ها و پیمان های منطقه ای ( مانند شرکت در نشست های ناتو و سازمان پیمان شانگهای (SCO) ) را در دستور کار قرار داد؛ از سال 2009 ، در سایه تغییرات محسوس در سیاست خارجی ترکمنستان و حضور آویگدور لیبرمن ، وزیر خارجه اسرائیل، که روسی زبان است و توجه و تاکید فراوانی بر تمرکز بیشتر اسرائیل به روسیه و کشورهای استقلال یافته از شوروی دارد 1؛ این دو مولفه زمینه را برای طی روندی رو به رشد میان عشق آباد- تل آویو ایجاد کرد ؛ و سبب اتخاذ تصمیم ارتقای روابط دیپلماتیک و افتتاح سفارت اسرائیل در عشق آباد گردید اما در طی این چهار سال چانه زنی دیپلمات های تل آویو و عشق آباد برای پذیرش سفیر دائم پیشنهادی رژیم غاصب قدس با شکست روبه رو بوده است و عشق آباد از پذیرش استوارنامه افراد پیشنهادی رژیم صهیونیستی خودداری کرده بود اما پس از کش و قوس های فراوان در 29 خردادماه 1392 «شمی تزور» دیپلمات کهنه کار ، استوارنامه خود را تقدیم قربان محمداف کرد و این رخداد نوید فرا رسیدن فصل نوینی از روابط ترکمنستان و رژیم صهیونیستی را می دهد که دامنه این رابط دو جانبه در گستره محیط امنیتی ایران بر روابط تهران  عشق آباد اثرگذار و سایه خواهد انداخت ؛که این اثرگذاری را در دو سطح امنیتی و اقتصادی به بررسی و مداقه آن می پردازیم .

الف ) امنیتی 

1. چارچوب مفهومی

منطق راهبردی سیاست خارجی اسرائیل مبتنی بر رویکرد چند لایه ای است به نحوی که در لایه اول ، اسرائیل در محاصره همسایگان عرب قرار دارد که تجربه جنگ ها و هویت متعارض مذهبی  قومی با یکدیگر دارند و این رویکرد واگرا ، امکان ارتقا و توسعه در روابط دو جانبه با این کشورها را محدود می کند . و در لایه دوم ، همسایگان غیر عرب وجود دارند که معطوف به ایران و قفقاز و آسیای مرکزی است که امکان توسعه روابط سیاسی و اقتصادی با این کشورها از نظر انتزاعی مهیا می باشد و در لایه سوم ، کشورهای فرا منطقه ای که در راس آنان آمریکا ، انگلیس و فرانسه و روسیه قرار دارند و اسرائیل برای بقای نامشروع خود به قدرت افکنی برخی از این کشورها نیازمند است و برپایه ای این تحلیل، نیازمند ارتباطی پایدار برای حفظ امنیت پایدار خود است .


بنابراین در این چارچوب نگاه لایه ای به گستره جغرافیای، دکترین اتحاد پیرامونی بن گورین نیز قابل فهم است ؛ براساس این دکترین سیاسی  امنیتی ، رژیم اشغالگر قدس باید اتحادها و ائتلاف های منطقه ای در حلقه ی دوم همسایگان ، یعنی همسایگان غیر عرب ، اتخاذ کند؛ که در دوران حکومت پهلوی دوم ، ایران نقش به سزای در تحقق این دکترین داشت ، اما پس انقلاب اسلامی ایران یکی از مهم ترین کشورهای و ستون این دکترین حذف شد و اسرائیل به دنبال جایگزین ایران برای تداوم سیاست استراتژی پیرامونی بود ؛پس از فروپاشی شوروی ، اسرائیل کشورهای نوین منطقه قفقاز و آسیای مرکزی را مناسب ترین جایگزین های ایران در این دکترین تعریف کرد و در چند سال گذشته حجم روابط خود را با کشورهای آذربایجان و گرجستان در زیر سیستم قفقاز و قزاقستان و ازبکستان در زیر سیستم آسیای مرکزی افزایش داده است .

در تداوم و استمرار این استراتژی در منطقه آسیای مرکزی ،ترکمنستان نقش مهمی را ایفا می کند ؛ مولفه و متغیر های همچون حجم بالای ذخایر زیرزمینی و نیاز به سرمایه گذاری در صنایع وسیع گاز و نفت این کشور و مرزهای گسترده با ایران و نگاه خرابکارانه آنان نسبت به ایران در اتخاذ این راهبرد موثر بوده است و افتتاح سفارت اسرائیل در این کشور با فاصله 40 کیلومتری با مرزهای ایران ( فاصله عشق آباد با مرز باجگیران ) ، ریل گذاری و زمینه های اولیه برای شکل گیری رویکرد خصمانه در قبال جمهوری اسلامی ایران را در پی خواهد داشت .

2. تعویض کانال عملیاتی از آذربایجان به ترکمنستان ( آذربایجانیزه کردن ترکمنستان )

در چند سال گذشته منطقه قفقاز به دلیل جذابیت های استراتژیک و امنیتی آن مورد توجه اسرائیل قرار گرفته است ؛ نیروهای امنیتی اسرائیل در صدد هستند از قفقاز با توجه به مجاورت با مرزهای ایران و دولت های غرب گرا آنان به عنوان پایگاه فرماندهی و آموزش افراد برای عملیات های تروریستی در خاک ایران و تاسیس پایگاه های رادار و سیستم جاسوسی الکترونیکی و همچنین سامان دهی فعالیت های قومی استفاده کند. در چارچوب این رویکرد اسرائیل بیشترین همکاری را با دولت الهام علی اف ، رئیس جمهور کشور آذربایجان ، دارد و نمونه این همکاری ها آشکار شده ، حضور و یارگیری عاملان ترور شهدای هسته ای در این کشور ، پرواز پهباد های جاسوسی «هرمس 450 » و« اوربیتر» هدایی اسرائیل به باکو، بر فراز مرزهای شمال غربی ایران است و نیز تکاپو و تلاش برای ایجاد پایگاه هایی برای استفاده در عملیات هوایی رژیم صهیونیستی علیه ایران در آذربایجان می توان نام برد 3 . این گونه فعالیت های خرابکارانه با رصد و اشراف اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران همراه بوده است و بسیاری از برنامه های خرابکارانه آنان به شکست ختم شده است .

در راهبرد امنیتی اسرائیل، آسیای مرکزی کانال موازی عملیاتی با قفقاز تعریف شده است و در منطق عینی امنیتی فرا مرزی اسرائیل، این کانال سازی موازی و روند مشابه سازی منطقه آسیای مرکزی به قفقاز و یا پروسه جایگزینی این دو ژئوپلیتیک امنیتی، تداعی کننده راهبرد استراتژی " مرزهای نا آرام" در محیط پیرامونی ایران است .(کاربست این مدل و الگوی بازدارنده توسط ایران در سطح وسیع و کارآمد در مرزهای لبنان و فلسطین و سوریه در مقابل رژیم صهیونیستی استفاده می شود) .

جایگاه استراتژیک کشور ترکمنستان درآسیای مرکزی و مرز طولانی و مشترک و امن در طی این 22سال با ایران و واقع شدن در مسیر ارسال سوخت هسته‌اى از روسیه به ایران و کاربست مدل « مرزهای نا آرام »از جمله مواردی است که اسرائیل را به تصمیم افزایش روابط دیپلماتیک با این کشور مصمم کرده است ؛ «دانئل» نماینده سابق این رژیم در مسکو و «حایم کورن» دیپلمات و مدرس کالج امنیت ملی رژیم صهیونیستی ، از اعضای شناسنامه دار موساد ، افراد پیشنهادی اسرائیل برای پست سفیر به وزارت خارجه ترکمنستان بودند که با رد درخواست آنان از سوی عشق آباد همراه بود ؛ سوابق افراد پیشنهادی که از سلوک رفتاری امنیتی و جاسوسی برخوردارند موید این مطلب است که تل آویو خواهان اعزام تیمی امنیتی به سفارتش در عشق آباد است ، به نحوی که طرف ترکمن در گلایه ای از اسرائیلی ها تصریح کرد که ما سفیری برای رسیدگی به ارتباط دوجانبه می خواهیم و نه جاسوسی برای جمع آوری اطلاعات از ایران" 4؛ هم اکنون نیز «شمی تزور» 68 ساله و ایرانی الاصل ، نخستین سفیر رژیم صهیونیستی در عشق‏‌آباد از افراد کهنه کار وزارت خارجه اسرائیل است ، وی فعالیت۳۰ ساله دیپلماتیک خود را به عنوان کنسول در استانبول ترکیه آغاز کرد و سپس در رسته های خدمتی متفاوت در کشورهای قبرس ، فرانسه و استونی خوش درخشید 5؛شاخص ترین فعالیت وی در پروژه ارتقا روابط رژیم صهیونیستی با کشورهای آسیای مرکزی از سال 2008 آغاز شد که برآیند آن حضور در سفارت این رژیم غاصب در ازبکستان و سفیر غیر دائم در تاجیکستان و ترکمنستان است و مهم ترین و برجسته ترین ویژگی «شمی تزور» در پروژه مشابه سازی قفقاز- آسیای مرکزی و همچنین تمرکز به روند آذربایجانیزه کردن ترکمنستان ، ریاست وی در بخش «اوراسیا-۲» (قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی) وزارت خارجه اسرائیل استو مسلما حضور او علاوه بر مقاصد جاسوسی بر اهداف تفرقه انگیزی قومی و مذهبی میان برادران اهل سنت ترکمن کشورمان نیز متمرکز است .

3. پیوند همیشگی اسرائیل و بهائیت 

در طول تاریخ تشکیل نامشروع اسرائیل ، این رژیم ارتباط پایدار و سازمانی منحصر به فردی را با تشکیلات فرقه ضاله بهائیت داشته است همچنین بزرگترین تشکیلات بهائیان و مکان های مذهبی مهم آنان در شهر های عکا و اورشلیم سرزمین های اشغالی قرار گرفته است ، اهداف و منافع مشترک در عرصه سیاسی و مذهبی و زمینه های شکل گیری نزدیک این دو جریان (صهیونیسم  بهائیت ) سبب شده است که بسیار از اقدامات جاسوسی در کشورهای اسلامی از جانب اسرائیل برعهده بهائی ها این کشورها قرار داده شود.

ترکمنستان بهترین گزینه برای اقدامات بهائیان است؛ و این کشور برای فرقه ضاله بهائیت حس نوستالژیک فعالیت های تبلیغاتی دارد. اوّلین مشرق‌الاذکار2بهائیان در سال 1908 در عشق آباد ترکمنستان تاسیس شد و با توجه به قدمت فعالیت این فرقه در آن گستره جغرافیایی ، جامعه بهائیان عشق آباد با وجود جمعیت کم از ساختار تشکیلاتی قدرتمندی نسبت به مناطق دیگر آسیای مرکزی و خاورمیانه برخوردار است و پس از پیروزی انقلاب اسلامی بسیار از پیروان فرقه ضاله بهائیت در خراسان به عشق آباد فرار کردند و همچنین در چند سال اخیر این فرقه ضاله دامنه فعالیت ها خود را افزایش داده اند و به دنبال یارگیری از ترکمن ها و شیعیان آذری مقیم ترکمنستان هستند و مسلما با افتتاح سفارت اسرائیل فعالیت این فرقه از فاز تبلیغاتی به فاز اصلی خود یعنی جاسوسی در مناطق آسیای مرکزی و شمال شرقی ایران منتقل می شود .

ب) اقتصادی (تعاملات اقتصادی اسرائیل  ترکمنستان)

1. سرمایه گذاری در صنایع نفت و گاز

کشور ترکمنستان با داشتن بیش از 4 تریلیون مترمکعب گاز طبیعی از جایگاه رفیعی در ژئوپلیتیک انرژی جهان برخوردار است؛ بنابراین در روند مشابه سازی ترکمنستان به وضعیت کنونی روابط دوجانبه اسرائیل  آذربایجان ، تل آویو قصد دارد در مهم ترین منبع درآمدزایی ترکمنستان یعنی صنایع نفت و گاز و کشاورزی سرمایه گذاری فعال داشته باشد . در تجربه تاریخی این سرمایه گذاری، در سال 1996 شرکت اسرائیلی مرهاو قراردادی را برای نوسازی پالایشگاه ترکمن‌باشی امضا کرد و در همین راستا تلاش های برای بازسازی پالایشگاه سیدی، دومین پالایشگاه ترکمنستان ، نیز برداشته شده است ؛ دست‌یابی به سودهای کلان اقتصادی با سرمایه‌گذاری در صنایع انرژی هدف حاشیه ای اسرائیل در ترکمنستان است ؛ هدف اصلی و نهفته در این تعاملات و همکاری‌های اقتصادی در دست گرفتن نبض بازار گاز جهانی برای فشار به ایران و کاتالیزور امر تحریم است؛ به این صورت که اگر آمریکا و اسرائیل توانایی جلب نظر دولتمردان ترکمن را داشته باشند ؛ ترکمنستان از پتانسیل بالا و نقش کلیدی در تحقق طرح تحریم گازی و کاهش وابستگی جهانی به منابع زیز زمینی ایران داراست . در این راهبرد آمریکایی- اسرائیلی ، ترکمنستان می توان قابلیت بالقوه پل انرژی بودن ایران را با مسیر جدید انتقال گاز به اروپا از طریق دریای خزر- آذربایجان  ترکیه ناکارآمد کند و خیال کشورهای اروپایی را از مشکلات سرمای زمستان راحت کند و همزمان با کاهش نفوذ ایران در انتقال انرژی ، وابستگی اروپا به گاز روسیه و پیامدهای احتمالی آن را به کمینه برساند، و در روند تحریم فروش گاز ایران به هند ، از خط لوله گازی جایگزین ترکمنستان  افغانستان  پاکستان  هند پرده برداری کند که در مسیر جایگزین ، آمریکا بازیگر اصلی است تا امنیت خطوط لوله انتقال گاز در افغانستان را برعهده بگیرد و دولتمردان هند با این امنیت سازی متقاعد کند

2. کشاورزی 

حجم وسیع ترکمنستان را مناطق بیابانی و شن زار و کم آب قره قوم تشکیل می دهد و به همین دلیل آنان ، کشاورزی ضعیف و شکننده ای را دارند، استفاده از مکانیسم های سنتی آبیاری نیز برای این ضعف نیز افزوده است . کارشناسان اقتصادی اسرائیل با آگاهی از این شرایط طبیعی و همچنین توانایی بالایی کشاورزی نوین رژیم صهیونیستی ، قصد دارند در طرح آبیاری قطره‌ای ترکمنستان مشارکت کنند؛ (این طرح اسرائیل در آذربایجان با موفقیت همراه بود ) تا علاوه بر خشنودی دولتمردان ، چهره مخدوش خود را در برابر مردم موجه جلوه دهند.

www.izrus.co.il/obshina/article/2010-10-03/11934.html 1

2 مشرق الاذکار محلی برای تبلیغ فرقه ضاله بهائیت است که بر اساس برنامه ریزی تشکیلات بهائی مقرر شده است در هر کشور از جهان یک مشرق الاذکار باید وجود داشته باشد

3Granmaye ،Ali، 1999 ،”Iran s Relations with Azerbaijan :History،Politics،National Security " ، Gulf Report، No 89

4http://caspianresearch.com/2013/06/26/ambassador-in-turkmenistan-to-strengthen-israels-caspian-role/

5 http://www.baltic-course.com/archive/eng/index.htm-read=440.htm

6 http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920122000044


  • ۰ نظر
  • ۱۴ مرداد ۹۲ ، ۰۹:۴۳
  • ۶۳۵ نمایش
  • ابناء الزهرا (سلام الله علیها)

روز 12 مردادماه 1392، روز تنفیذ حکم ریاست جمهوری رئیس جمهور منتخب،‌ حجت الاسلام دکتر روحانی می باشد. مراسم تنفیذ حکم رؤسای جمهور ایران،‌ معمولا هر چهار سال یکبار در این تاریخ یعنی در دوازدهمین روز گرمترین ماه سال،‌ تکرار می شود. در قانون اساسی ایران، آنچنان که مصرح اصل یکصد و ده قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مصوب سال 1368 است؛ مقام رهبری وظیفه ی امضای حکم ریاست جمهوری را بر عهده دارد. بند 9 اصل صد و ده قانون اساسی به این شرح است: (امضای حکم ریاست جمهوری پس از انتخاب مردم، صلاحیت داوطلبان ریاست جمهوری از جهت دارار بودن شرایطی که در قانون می آید، باید قبل از انتخابات به تأیید شورای نگهبان و در دوره ی اول به تأیید رهبری برسد.) (1)

در روند قانونی به عهده گرفتن جایگاه ریاست جمهوری از سوی رئیس جمهوری منتخب دو مرحله وجود دارد. مرحله ی اول تنفیذ حکم ریاست جمهوری از سوی مقام رهبری و در مرحله ی دوم اجرای مراسم تحلیف از سوی رئیس جمهور منتخب در مجلس شورای اسلامی و در حضور نمایندگان مجلس و اعضای شورای نگهبان. اما امروز بعد از امضای حکم ریاست جمهوری دکتر روحانی از سوی مقام معظم رهبری، و تحلیف وی در مجلس شورای اسلامی؛ دکتر روحانی به صورت قانونی هفتمین رئیس جمهور ایران خواهد شد.

به این بهانه و در این مجال به دنبال تبیین ابعاد سیاسی و حقوقی تنفیذ حکم ریاست جمهوری هستیم.


معنای تنفیذ؟

تنفیذ در لغت به معنای اعتبار بخشی عمل حقوقی قابل ابطال و همچنین اجرای حکم را می گویند و اگر به معنای اجرای حکم باشد در مورد وصیت و قضاء کاربرد داشته و معنا می یابد. از معنای تنفیذ معنای امضاء و اجازه انجام کار و همچنینی اجازه اجرای ساختن حکم نیز برداشت می شود. از این رو معنای اصلی تنفیذ اجازه ی حقوقی یک مقام بالاتر برای اجرایی ساختن حکم حقوقی می باشد. با توجه به این نکته که این اجازه ی قابلیت ابطال داشته و از مقام بالاتر صادر می شود. در فقه تشیع نیز در موارد بسیاری از واژه ی تنفیذ استفاده شده است و در باب قضاوت، وصیت، حکم حاکم و ... این مفهوم قابلیت استفاده دارد. (2)


ابعاد حقوقی ـ سیاسی حکم تنفیذ

با توجه به گنجانده شدن اصل تنفیذ در قانون اساسی؛ همواره از سوی کارشناسان بر سر ماهیت و ابعاد سیاسی و حقوقی این حکم مباحث مختلفی مطرح شده است. اما آنچه که مشخص است با توجه به ساختار نظام جمهوری اسلامی ایران که از دو بعد جمهوریت و اسلامیت تشکیل شده است، ‌اگر ریاست جمهوری را مظهر انتخاب مردم و جمهوریت نظام بدانیم،‌ امضای حکم ریاست جمهوری توسط فقیه عادل جامع الشرایط که در تفکر و اندیشه ی سیاسی تشیع جانشین امام معصوم علیه السلام محسوب می شود،‌ در حقیقت تأکید و برجسته سازی بعد اسلامیت نظام است.

در قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی ایران، رئیس جمهور بعد از رهبری بالاترین مقام اجرایی کشور محسوب می شود که مسئولیت ریاست دولت و تمامی امور اجرایی کشور بجز در مواردی که مستقیما بر عهده ی رهبری گذاشته شده است؛ را عهده دار می باشد. از این رو مسئول اصلی امور اجرایی کشور رئیس جمهور و اعضای هئیت دولت می باشند. اما با توجه به معنای فقهی و لغوی واژه ی تنفیذ،‌ اجازه ی تصرف در این امور اجرایی از سوی رهبری صادر می شود. که به معنای اجازه تصدی امور را به رئیس جمهور می باشد. ریشه ی این برداشت حقوقی،‌ به اصول اندیشه سیاسی تشیع باز می گردد که حق ولایت و حق حاکمیت را از آن خداوند، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، ‌ائمه معصومین علیهم السلام می داند و این حق یعنی حق ولایت و اعمال حق حاکمیت را در دوران غیبت بر عهده ی فقیه جامع الشرایط گذاشتهاست. از این رو تنها افرادی که در مبانی اسلامی صلاحیت آنان اثبات شده است، حق حاکمیت و تصرف در امور را خواهند داشت. این اصل فکری اندیشه ی سیاسی تشیع در قالب قانون اساسی کشور که به معنای تصدی امور اجرایی کشور است؛‌ باید به امضاء و تأیید مقام ولایت امر که همان فقیه جامع الشرایط در زمان غیبت امام معصوم است، برسد.


از این رو حکم تنفیذ حکم و مراسمی تشریفاتی نیست بلکه جنبه ی حقوقی و سیاسی دارد. با توجه به معنای تنفیذ نشان می دهد که این اجازه که از سوی فقیه جامع الشرایط به منتخب مردم داده شده، اجازه ی حقوقی می باشد که قابلیت ابطال داشته و می تواند پس گرفته شود. این تدبیر نیز در متن قانون اساسی تعبیه شده است که در صورت عدول رئیس جمهور از موازین حقوقی و قانونی؛‌ بعد از تصویب مجلس مبنی بر عدم کفایت رئیس جمهور، ‌این مقام رهبری است که او را از مقام ریاست جمهوری عزل می کند. همچنین در احکام ریاست جمهوری رؤسای جمهور نیز این محور مهم برجسته شده است که تنفیذ مقام ریاست جمهوری برای رئیس جمهور منتخب تا زمانی برقرار است که ایشان در مسیر انقلاب اسلامی، قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی ایران و منافع مردم باشد. این مطلب در احکام رؤسای جمهور از سوی امام (ره) و مقام معظم رهبری به صراحت بیان شده است. برای مثال مقام معظم رهبری به صراحت در حکم تنفیذ آقای هاشمی رفسنجانی به این مهم اشاره داشته اند: (بدیهى است کهتنفیذاین‌جانب نیز، مانند رأى ملّت، تا زمانى است که ایشان در همان صراط مستقیم و منهاج قویمى قدم برمى‌دارند که سالهاى عمر بابرکت خود را در طى مراحل نورانى آن گذرانیده‌اند؛ یعنى راه دفاع از اسلام ناب محمّدى صلّى‌اللَّه‌علیه‌وآله و مجاهدت براى تحقّق حاکمیت کامل قرآن و عمل به شریعت وحمایت از محرومان و مستضعفان و کوشش براى ریشه‌کن کردن فقر و تبعیض و استقرار عدالت اجتماعىو تمسّک به اصول پایدار انقلاب اسلامى، که البته همواره چنین خواهد بود.) (3)

از این رو ماهیت حقوقی این امضاء به معنای مشروعیت بخشی مقام ریاست جمهوری برای رئیس جمهور منتخب است. امام خمینی (ره) نیز امضای حکم ریئس جمهور را به معنای مشروعیت بخشی انتخاب مردم می داند و صراحتا از این معنا دفاع می کند. امام خمینی (ره) به صراحت در اولین حکم رئیس جمهور ایران به این محور اشاره داشته اند. (بر حسب آنکه مشروعیت آن باید بر نصب فقیه جامع الشرایط باشد اینجانب به موجب این حکم رأی ملّت را تنفیذ و ایشان را به این سمت منصوب نمودم).(4) 


علاوه بر این حضرت امام خمینی (ره) به صورت کاملا صریح راست جمهوری بدون امضاء ولی فقیه را غیرمشروع و طاغوت می داند. (... به حرفهاى آنهایى که بر خلاف مسیر اسلام هستند و خودشان را روشنفکر حساب مى‏کنند و مى‏خواهند ولایت فقیه را قبول نکنند [اعتنا نکنید] اگر چنانچه فقیه در کار نباشد، ولایت فقیه در کار نباشد، طاغوت است. یا خدا، یا طاغوت، یا خداست، یا طاغوت. اگر با امر خدا نباشد، رئیس جمهور با نصب فقیه نباشد، غیر مشروع است. وقتى غیر مشروع شد، طاغوت است؛ اطاعت او اطاعت طاغوت است؛ وارد شدن در حوزه او وارد شدن در حوزه طاغوت است...) (5)


وظیفه یا اختیار؟

بعد از بررسی ریشه فقهی ـ حقوقی حکم تنفیذ و تببین ابعاد سیاسی ـ حقوقی این حکم؛‌ سؤالی که مطرح می شود آن است که امضاء حکم ریاست جمهوری از سوی ولی فقیه؛ اختیار است یا وظیفه؟

در جواب به این سؤال کارشناسان حقوقی به دو گروه تقسیم شده اند. عده ای که معتقدند امضاء حکم ریاست جمهوری رئیس جمهور منتخب برای ولی فقیه یک اختیار است و عده ای که معتقدند حکم تنفیذ وظیفه بوده و ناشی از اختیار نیست.

با توجه به مبانی فقهی و حقوقی تفکر تشیع و همچنین با در نظر گرفتن مختصات تفکر سیاسی تشیع این برداشت به نظر صحیح می رسد که تنفیذ حکم ریاست جمهوری به مثابه ی اختیار برای ولی فقیه می باشد. این تعبیر با روح کلی قانون اساسی همخوانی داشته و با سایر بندهای قانون اساسی نیز منطبق است. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تصریح شده است که قوای سه گانه باید تحت ولایت امر فقیه جامع الشرایط باشند. این ولایت با انتصاب رئیس قوه ی قضائیه در قوه قضائیه و نهاد شورای نگهبان بر قوه ی مقننه اعمال می شود، حال نحوه ی اعمال ولایت بر قوه ی مجریه از چه مجرایی می باشد؟ بدیهی است که تنفیذ حکم ریاست جمهوری رئیس جمهور منتخب نیز از این مجرا قابل تفسیر می باشد.


در حقیقت این تفسیر معتقد است که بر مبنای شرعی ولایت فقیه، مذکور در اصل 57 و 5 و مقدمه‌ قانون اساسی، تسری مشروعیت الهی حکومت در میان قوای سه‌گانه، از رهبری نشأت می‌گیرد. از این رو قوای سه‌گانه در طول اختیارات رهبری قرار دارند و نه در عرض آن. از این رو رهبری مانند اعمال ولیت بر دو قوه ی مقننه و قضائیه می تواند در تنفیذ حکم رئیس جمهور به عنوان رئیس قوه ی مجریه بر همین اقتضا عمل کند. چراکه این فلسفه ی وجودی این سه قوه به معنای تفویض بخشی از اختیارات ولی فقیه به این قوا می باشد و امضاء حکم ریاست جمهوری نیز، نشان از واگذاری قسمتی از اختیارات اجرایی ولی‌فقیه به فردی به نام رئیس‌جمهور است که می‌تواند این اختیارات را تفویض نموده و یا اختیارات بیشتری تفویض نماید.

علاوه بر ادله حقوقی مطرح شده، با توجه به جایگاه مقام رهبری و ولایت فقیه در قانون اساسی و جامعه، به نظر می رسد تعبیر اختیار تنفیذ برای رهبری جامعه ی اسلامی عقلانی تر از تعبیر وظیفه ی تنفیذ باشد. ادبیات یکسان حکم رؤسای جمهور ایران که از سوی مقام امام راحل (ره) و معظم رهبری بیان شده نیز حاکی از حقیقت اختیار ولی فقیه برای تنفیذ حکم رئیس جمهور می باشد. بدین معنا که رهبری تنفیذ خود را مشروط تلقی می کند و در ایفای وظیفه الهی خود در مشروعیت بخشی به ریاست جمهوری قطعاً احکام اسلامی و الهی را مد نظر قرار خواهد داد و این بدان معناست که آرای مردم نیز مطلق نیست.


 تاریخچه ی تنفیذ در جمهوری اسلامی ایران

بعد از استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران، منصب ریاست جمهوری به عنوان مظهر جمهوریت نظام مطرح شد و به تصویب خبرگان قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران رسید. از زمان تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تا به امروز یعنی 12 مردادماه 1392، یازده مراسم تنفیذ در کشور برگزار شده است. مراسم تنفیذ بنی صدر به عنوان اولین رئیس جمهور ایران از سوی امام خمینی (ره) در بیمارستان قلب تهران برگزار شد. بیمارستانی که به دلیل عارضه ی قلبی امام خمینی (ره)،‌ ایشان در آنجا بستری بودند. اما دوران ریاست جمهوری اولین رئیس جمهور ایران به انتهای دوره ی خود نرسید و بنی صدر با طرح عدم کفایت سیاسی او در مجلس شورای اسلامی از سوی مقام رهبری یعنی حضرت امام خمینی (ره) از مقام خود عزل و برکنار شد. بعد از انتخاب مرحوم شهید رجائی (ره) از سوی مردم، حکم ریاست جمهوری وی به عنوان دومین رئیس جمهور ایران در تاریخ از سوی امام در حسینیه ی جماران امضا شد اما این دوره نیز به انتها نرسید و با شهادت مرحوم رجائی، در فاصله ای کمتر از دو سال مردم ایران خود را برای انتخاب سومین رئیس جمهور انتخاب می کردند. با انتخاب آیت الله خامنه ای به عنوان سومین رئیس جمهور ایران امضای حکم ریاست جمهوری ایشان از سوی امام راحل امضاء شد.

همچنین حکم تنفیذ ریاست جمهوری چهار رئیس جمهور بعدی یعنی هاشمی رفسنجانی، سید محمد خاتمی و محمود احمدی نژاد توسط مقام معظم رهبری امضا و صادر شد. امروز نیز با توجه به ابعاد سیاسی و حقوقی این اختیار، باید منتظر امضای حکم ریاست جمهور دکتر روحانی از سوی مقام معظم رهبری باشیم.


منابع

1. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران،‌اصل صد و ده قانون اساسی. مصوب سال 1368 هجری شمسی.

2. http://wikifeqh.ir/%D8%AA%D9%86%D9%81%DB%8C%D8%B0

3. http://farsi.khamenei.ir/message-content?id=2679

4. صحیفه نور، ج 11، ص 26

5. صحیفه امام، ج‏10، ص: 222

  • ۱ نظر
  • ۱۴ مرداد ۹۲ ، ۰۲:۴۲
  • ۱۰۴۲ نمایش
  • ابناء الزهرا (سلام الله علیها)

حدود هزار نفر از دانشجویان دانشگاهها و مراکز آموزش عالی، عصر امروز در نشستی صمیمانه و صریح با رهبر معظم انقلاب، به بیان دیدگاههای جامعه دانشجویی و تبادل نظر درباره موضوعات مختلف علمی، دانشگاهی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی پرداختند.


در این دیدار که از ساعت 5 بعداز ظهر آغاز شد و تا نماز مغرب و عشا ادامه یافت 12 نفر از نمایندگان تشکلها و انجمن‌های دانشجویی، مسائل مورد نظر، خواسته ها و مواضع خود را بیان کردند.

 

حضرت آیت الله خامنه ای نیز ضمن پاسخگویی و بیان برخی نکات درباره مسائل مطرح شده، به تبیین نسبت آرمانها با واقعیتها، وظایف جامعه دانشجویی و راههای ایجاد و افزایش نشاط و تحرک حقیقی در دانشگاهها پرداختند.

 

ایشان با شکرگزاری به درگاه پروردگار به خاطر دیدار با جمع با صفا، صمیمی و پرنشاط دانشجویان، مطالب بیان شده در این دیدار را غالباً پخته، سنجیده و بسیار خوب خواندند و دستگاههای مختلف را به بررسی راههای تحقق پیشنهادهای دانشجویان توصیه کردند.

 

رهبر انقلاب در پاسخ به دانشجویی که خواستار تبیین معنای «اعتدال» شده بود خاطرنشان کردند: رئیس جمهور منتخب که این شعار را مطرح کرده است حتماً معنا و مفهوم مورد نظر خود را درباره مقوله اعتدال بیان خواهد کرد.

 

حضرت آیت الله خامنه ای همچنین با اشاره به سخنان یکی دیگر از دانشجویان درباره برخورد صحیح با دولتِ رئیس جمهور منتخب افزودند: همچنانکه درباره همه دولتها تأکید شده است باید از این دولت نیز حمایت و به آن کمک کرد.

 

ایشان افزودند: برخی می گویند اگر دولت اینگونه باشد به او کمک و گرنه انتقاد می کنیم. بنده با انتقاد مخالف نیستم اما اولاً انتقاد با عیبجویی فرق دارد، ثانیاً باید ابتدا فرصت کار و تلاش و تحرک داده شود.

 

حضرت آیت الله خامنه ای کار قوه مجریه را واقعاً سخت و دشوار برشمردند و خاطرنشان کردند: هیچکس نیست که نقطه ضعف نداشته باشد بنابراین نباید توقعات را به قدری بالا برد که از توان منطقی اشخاص خارج باشد.

 

رهبر انقلاب با اشاره به ضرورت در نظر گرفتن مشکلات و واقعیتهای کشور افزودند: مجموعه نیروهای فعال سیاسی، کاری و دانشگاهی دست به دست هم دهند تا کارها به فضل الهی به پیش برود.

 

یکی دیگر از دانشجویان از بروز کدورت در میان دانشجویان به علت اختلاف در تحلیل های سیاسی اجتماعی سخن گفته بود.

 

حضرت آیت الله خامنه ای با تأکید بر پرهیز کامل از تبدیل اختلاف نظرها به کدورت و خصومت گفتند: جداً از دانشجویان عزیز و طرفداران سلایق گوناگون خواهش می کنم که اجازه ندهند «اختلاف نظر در تحلیل و برداشت و تفسیر»، به کینه و دشمنی بیانجامد.

 

ایشان در همین زمینه افزودند: به توصیه حضرت امام، مانند طلبه ها باشید که در هنگام مباحثه بسیار جدی هستند اما در بقیه اوقات رفیق و دوست و همراه یکدیگرند.

 

رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به مباحثی که برخی دانشجویان درباره فتنه 88 مطرح کردند افزودند: در بررسی آن حوادث تلخ، مسئله اصلی و عمده، قانون شکنی و رفتار غیر نجیبانه ی جماعتی است که در مقابل جریان قانون ایستادند و به ایران عزیز، لطمه و ضربه و خسارت وارد آوردند.

 

ایشان افزودند: البته در حاشیه و گوشه و کنار یک حادثه ی بزرگ، ممکن است مسائلی روی داده باشد که گاه یک نفر مظلوم یا ظالم واقع شود اما در هر حال نباید مسئله اصلی بخاطر این مسائل گم شود.

 

ایشان در همین زمینه این سوال اساسی را مطرح کردند که چرا و به چه دلیل مدعیان تقلب در انتخابات 88 برای مواجهه با مسئله، به خیابانها اردوکشی کردند!؟

 

رهبر انقلاب خاطرنشان کردند: بارها و بارها این سوال را نه در مجامع عمومی بلکه به شکلی که قابل پاسخ دادن باشد مطرح کرده ایم پس چرا جواب نمی دهند، چرا عذرخواهی نمی کنند؟

 

حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: در جلسات خصوصی می گویند تقلبی رخ نداده بود، پس به چه علت کشور را دچار آن ضایعات کردید و به لبه پرتگاه بردید؟

 

ایشان با اشاره به اوضاع پرآشوب و خونین برخی کشورهای منطقه خاطرنشان کردند: می دانید اگر در فتنه 88 خدا کمک نمی کرد و گروههای مردمی به جان هم می افتادند کشور به چه روز و روزگاری می افتاد؟ که البته خداوند نگذاشت و ملت هم بصیرت به خرج دادند.

 

حضرت آیت الله خامنه ای در پاسخ به دانشجویی دیگر «شدت به خرج دادن» را به معنای جدیت و ایستادگی منطقی در بحث، قابل قبول دانستند اما تأکید کردند: اگر منظور از شدت بخرج دادن مخالفتِ همراه با عنف و زور باشد، کاملاً مخالفم.

 

رهبر انقلاب، نظر یکی دیگر از دانشجویان درباره ضرورت نظارت بر همه قوا و دستگاهها از جمله مجلس، قوه قضاییه و صدا و سیما را تأیید اما خاطرنشان کردند: چگونگی نظارت بر مجلس و دستگاه قضا، مطلب مهمی است که فعالان دانشجویی می توانند روی آن کار پخته کنند و پیشنهاد دهند.

 

رهبر انقلاب اسلامی در ادامه سخنان خود با بیان چند سوال و پاسخ های آنها، خواستار بحث های دقیق درخصوص این موضوعات، در دانشگاهها شدند.

 

اولین سؤال: نسبت دانشجو و عنصر انقلابی با آرمانهای انقلاب چیست؟ رهبر انقلاب در پاسخ به این سؤال ابتدا به تبیین آرمانهای انقلاب و رابطه آنها با واقعیات جامعه پرداختند.

 

حضرت آیت الله خامنه ای همچنین این نکته را متذکر شدند که دسترسی به آرمانهای انقلاب بدون نیرو و نشاط و جسارت و خط شکنی جوان ها امکان پذیر نیست.

 

ایشان افزودند: بر همین اساس باید نقش جوانان در تحقق آرمانهای انقلاب، جدی گرفته شود زیرا معتقدم جوانها توانایی گره گشایی دارند.

 

حضرت آیت الله خامنه ای بعد از این مقدمه، به تبیین آرمانهای انقلاب اسلامی پرداختند و گفتند: نظام اسلامی دارای منظومه ای از آرمانها است که باید برای رسیدن به همه آنها تلاش شود اما این آرمانها دارای رتبه بندی و درجات مختلف هستند.

 

ایشان رسیدن به جامعه ای «عادلانه، پیشرفته و معنوی» را از آرمانهای اصلی و درجه یک نظام اسلامی دانستند و در تشریح آن، خاطرنشان کردند: جامعه عادلانه، جامعه ای است که هم مسئولان عادلانه رفتار کنند و هم مردم نسبت به یکدیگر عدالت داشته باشند، ضمن آنکه این جامعه در عرصه های علمی، سیاسی و تمدنی، پیشرفته و از نظر معنویت نیز سیراب باشد.

 

رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه دستیابی به چنین آرمانی قطعاً قابل تحقق است و تاکنون نیز در این مسیر پیشرفتهای خوبی انجام شده، افزودند: چنین جامعه ای برای کشورهای اسلامی و غیراسلامی الگو خواهد بود.

 

حضرت آیت الله خامنه ای به برخی آرمانهای دیگر نظام اسلامی که در مراتب بعد از این آرمان اصلی قرار دارد اشاره کردند و گفتند: اقتصاد مقاومتی، سلامت در جامعه، صنعت برتر، کشاورزی برتر، تجارت همراه با رونق، علم پیشرو، نفوذ فرهنگی و سیاسی در جهان، همه در منظومه آرمانهای نظام اسلامی قرار دارند و قابل تحقق نیز هستند.

 

سؤال دومی که رهبر انقلاب اسلامی در جمع دانشجویان مطرح کردند عبارت بود از «نسبت آرمانها با واقعیات؟»

 

حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: به عنوان مثال تحریم ها یک واقعیت است و از طرف دیگر پیشرفت اقتصادی یکی از آرمانهای انقلاب است اکنون سؤال این است که پیشرفت اقتصادی با واقعیتی همچون تحریم چگونه امکان پذیر است.

 

ایشان تأکید کردند: در موضوع نسبت آرمانگرایی با واقعیات، ما هم آرمانگرایی را کاملاً تأیید می کنیم و هم دیدن واقعیات را.

 

رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: آرمانگرایی بدون دیدن واقعیات، به خیالپردازی و توهم منجر خواهد شد البته باید میان واقعیات و آنچه که تلاش می شود بعنوان واقعیات القاء شود، تفاوت قائل شد.

 

ایشان یکی از روشهای معمول در جنگ روانی را القاء واقعیت های غیرواقعی خواندند و تأکید کردند: یکی از کارکردهای بصیرت این است که انسان واقعیات را آنطور که هست، ببیند و دچار اشتباه نشود.

 

رهبر انقلاب اسلامی یکی دیگر از شگردهای جنگ روانی را بزرگنمایی بیش از حد برخی واقعیات و نادیده گرفتن واقعیات دیگر دانستند و گفتند: بعنوان نمونه، یکی از واقعیات این است که بخشی از نخبگان از کشور خارج می شوند اما در کنار آن، واقعیت دیگری وجود دارد که «افزایش چشمگیر دانشجویان نخبه» است، اما در تبلیغات، واقعیت اول بزرگنمایی می شود و واقعیت دوم به هیچ وجه گفته نمی شود.

 

حضرت آیت الله خامنه ای در نتیجه گیری این بحث تأکید کردند: فعال دانشجویی آرمانخواه که واقعیات را هم می بیند، در هیچ شرایطی، چه هنگام پیروزیهای شیرین و چه هنگام هزیمت های تلخ، دچار احساس انفعال و یأس و بن بست نمی شود زیرا در آرمانخواهی صحیح و واقع بینانه، بن بست وجود ندارد.

 

رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: توقع من از دانشجویان عزیز این است که همواره و در هر شرایطی، با نگاه واقع بینانه به دنبال آرمانها باشند.

 

حضرت آیت الله خامنه ای سؤال سوم خود را اینگونه مطرح کردند: «رابطه تکلیف مداری با دنبال نتیجه بودن چیست؟» ایشان در پاسخ به این سؤال به جمله معروف امام خمینی (ره) که می فرمودند: «ما به دنبال تکلیف هستیم»، اشاره کردند و افزودند: آیا این جمله بدین معنا است که امام با وجود آن سختی ها و زحماتی که سالها متحمل شده بودند، دنبال نتیجه نبودند؟ قطعاً چنین چیزی صحیح نیست.

 

رهبر انقلاب اسلامی گفتند: تکلیف گرایی صحیح آن است که انسان در راه رسیدن به نتیجه مطلوب براساس تکلیف عمل و از کارهای ضدتکلیف و نامشروع پرهیز کند.

 

حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: انسانی که برای رسیدن به نتیجه براساس تکلیف عمل می کند، اگر به نتیجه مطلوب هم نرسد، احساس پشیمانی و خسارت نمی کند.

 

ایشان در جمع بندی این موضوع گفتند: تکلیف گرایی هیچ منافاتی با دنبال نتیجه بودن، ندارد.

 

رهبر انقلاب اسلامی سپس به موضوع «ضرورت وجود شور و نشاط در دانشگاهها» پرداختند.

 

حضرت آیت الله خامنه ای خاطرنشان کردند: این شور و نشاط باید در محیط دانشگاه و در بخش های مختلف علمی، اجتماعی و سیاسی نمود پیدا کند.

 

 

ایشان، دانشگاه را محیط جستجوگر در زمینه مسائل کلان کشور و مسائل مختلف سیاسی دانستند و افزودند: بحث و تحلیل و فهم درست مسائل مختلف داخلی و بین المللی یکی از راههای ایجاد شور و نشاط در دانشگاهها است. رهبر انقلاب اسلامی، شناخت مسائل اصلی و تفکیک آنها از مسائل فرعی و سرگرم نشدن به مسائل غیراولویت دار را یکی دیگر از زمینه های شور و نشاط در دانشگاهها، بیان کردند.

 

ایشان خاطرنشان کردند: محیطهای دانشجویی می توانند با بحثهای پرنشاط و تحرک آفرین، مسئولان کشور را در اولویت بندی صحیح مسائل کمک کنند.

 

رهبر انقلاب در تبیین مصادیقی که می تواند در دانشگاهها دستمایه بحثهای حقیقی نشاط آفرین قرار گیرد به موضوع حماسه اقتصادی اشاره کردند.

 

ایشان افزودند: حماسه اقتصادی از جمله مسائل سرنوشت سازی است که دانشجویان می توانند با بررسی عمیق حدود و راهکارهای آن به پیشرفت کشور، کمک بزرگی کنند.

 

حضرت آیت الله خامنه ای خاطرنشان کردند: البته حماسه اقتصادی، مسئله ای نیست که ظرف چند ماه نتیجه دهد بلکه یک حرکت بلندمدت است که باید در سالجاری شروع شود.

 

ایشان اقتصاد مقاومتی و سبک زندگی را از دیگر موضوعات واقعی برشمردند که بررسی ابعاد و زوایای آنها می تواند خون تازه ای در پیکره محیطهای دانشجویی و دانشگاهی جاری سازد.

 

رهبر انقلاب اسلامی، با دعوت از محیطهای دانشجویی برای بررسی عمیق «بیداری اسلامی» و فراز و نشیبهای آن در کشورهای منطقه تأکید کردند: بیداری اسلامی پدیده بسیار مهمی است که با آنتی تزهای استکباری از بین نمی رود.

 

ایشان با اشاره به حوادث جاری در برخی کشورهای منطقه افزودند: این حوادث نشان می دهد که عمق بیداری اسلامی در این کشورها وجود دارد اما به علت اینکه مسائل خوب مدیریت نشد و ناشیگری کردند امروز اوضاع کشور بزرگ مصر، بسیار دردناک شده است.

 

حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: تشکلها و محیطهای دانشجویی با بحثهای عمیق درباره «روند بیداری اسلامی، خاکریز طولانی استکبار در مقابل این پدیده، اشتباهات صورت گرفته در کشورهای منطقه و مقایسه حوادث آنها با روند استقرار و استمرار جمهوری اسلامی در ایران»، به کشور و ملت خدمت خواهند کرد.

 

رهبر انقلاب بررسی و تبیین عمق راهبردی نظام اسلامی را از دیگر موضوعاتی دانستند که می تواند به تحرک و نشاط فکری دانشگاهها کمک کنند.

 

ایشان خاطرنشان کردند: نگاه واقع بینانه به اوضاع منطقه نشان می دهد برخی موضوعات مایه استحکام نظام اسلامی و نشان دهنده عمق راهبردی و استراتژیک جمهوری اسلامی هستند.

 

حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: هدف از سخنان صریح امام خمینی درباره هسته های انقلابی خارج از کشور، تشکیل این عمق استراتژیک بود که امروز استکبار با دستپاچگی سعی در مبارزه با آن را دارد اما بجایی نخواهد رسید.

 

رهبر انقلاب تلاش دشمنان اسلام برای ایجاد اختلاف و دشمنی میان شیعه و سنی را خاطرنشان کردند و افزودند: شیعه را در نقاط مختلف می کوبند چرا که تصور می کنند شیعیان پایگاه طبیعی جمهوری اسلامی اند اما دشمنان نمی دانند که در بسیاری از کشورها، برادران اهل سنت با شدت بیشتری از نظام اسلامی دفاع می کنند.

 

رهبر انقلاب در جمع بندی این بخش از سخنانشان خطاب به جامعه دانشجویی تأکید کردند: «مسائل سیاسی – اجتماعیِ ناظر به واقعیات زندگی» می تواند نشاط و تحرک دانشگاهها را موجب شود و نتیجه مباحث را به عنوان فرآورده های علمی در اختیار مسئولان قرار دهد.

 

حضرت آیت الله خامنه ای در ادامه سخنانشان، تلاش علمی را صحنه دیگری برای افزایش نشاط حقیقی در دانشگاهها دانستند.


ایشان افزودند: نیاز علمی از نیازهای اساسی و درجه یک کشور است و باید تلاش کنیم روند پیشرفتهای ده سال اخیر، بطور مضاعف ادامه یابد.

 

رهبر انقلاب، پیشرفت های علمی را گره گشای مشکلات اقتصادی – سیاسی و اجتماعی برشمردند و تأکید کردند: کار و پیشرفت علمی در دانشگاهها و در کشور باید بصورت جهادی انجام شود.

ایشان دانشجویان را به افزایش ارتباط با اساتید ارزشی و مکتبی، گسترش روابط با «مراجع فکریِ مورد اعتماد و سالم» و تقویت مطالعات فکری فراخواندند.

 

در این دیدار قبل از سخنان رهبر معظم انقلاب 12 نفر از دانشجویان به نمایندگی از تشکلها و انجمن های علمی – فرهنگی –قرآنی و سیاسی دانشگاهها، دیدگاههای خود را درباره مسائل مختلف بیان کردند.

آقایان:

-    ابوالفضل چمندی – از اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان

-    سهیل عظیمی – به نماینده گی از فعالان قرآنی

-    مصطفی دینی – از انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران

-    احمد مداحی – نماینده بسیج دانشجویی

-    محمد رضایتی – از اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل

-    مهدی زینالو – از معاونت علمی ریاست جمهوری

-    علی محمدزاده – نماینده ی جنبش عدالتخواه دانشجویی

-    امین عباسی – نماینده تشکلهای اسلامی دانشگاه آزاد اسلامی

-    مصطفی صادقی فر – نماینده دفتر تحکیم وحدت

-    محمدمهدی کرامتی – نخبه علمی و دانشجوی دکترا

-    حمیدرضا صالحیان – نماینده گروههای جهادی دانشجویی

-    و خانم فرزانه فرشید نیک – به نمایندگی از انجمن های علمی 

دانشجویانی بودند که در این دیدار دیدگاههای خود را مطرح کردند.

محورهای اصلی سخنان نمایندگان تشکلهای دانشجویی به این شرح است:

-    محکوم کردن فضاسازی برخی جریانها برای تطهیر فتنه گران سال 88 و حامیان آنها

-    انتقاد از تلاش برخی افراد و جریانها برای زیر سؤال بردن خدمات دولت

-    لزوم تبیین دقیق و روشن مقوله «اعتدال» از جانب رئیس جمهور منتخب

-    ضرورت ایجاد اندیشکده های اسلامی بمنظور عملی شدن کرسی های آزاداندیشی

-    وجود فضای عقلانی، علمی، پرنشاط و آزاد در دانشگاهها

-    هوشیاری در قبال طرح موضوع «مذاکره با امریکا» به بهانه لزوم حل مشکلات اقتصادی و شکستن تحریم ها

-    انتقاد از نگاه نادرست، صوری و فرمایشی به کرسی های آزاداندیشی

-    ضرورت نگاه صحیح به اسلامی کردن دانشگاهها 

-    ایجاد بستر لازم برای فعالیت تشکل ها و کانونهای دانشجویی با سلایق مختلف و دیدگاههای انتقادی

-    پیشنهاد تشکیل دانشگاه «تربیت معلم و استاد قرآن کریم»

-    نگارش دروس معارف متناسب با رشته های تحصیلی در دانشگاهها

-    انتقاد از فرصت سوزی و ظلم عظیم به نظام، انقلاب و مردم در جریان فتنه 88 و محکوم کردن برخی تلاشها برای تطهیر فتنه سازان

-    اهمیت تعریف چارچوبهای نظری گفتمان امام خمینی به عنوان شاخص حرکت صحیح سیاسی – اجتماعی – اقتصادی و فرهنگی

-    لزوم حفظ و تقویت فضای آرام و به دور از سیاست زدگی در دانشگاهها در جهت ادامه حرکت پرشتاب و جهش های علمی کشور

-    گلایه از عدم حضور مسئولان در دانشگاهها

-    نظارت موشکافانه، نقادانه و منصفانه جریانهای دانشجویی بر عملکرد دولت یازدهم همچون دولتهای قبلی

-    ضرورت تبیین مرزهای تکلیف گرایی و نتیجه گرایی

-    اهمیت پرهیز از نگاههای جناحی و سیاسی در انتخاب وزیر جدید علوم

-    اثبات مجدد سلامت نظام انتخاباتی کشور در انتخابات خرداد 92 و روشن شدن دروغهای عناصر فتنه گر

-    گلایه از نبود نگاه عادلانه رسانه ای نسبت به مسائل و مشکلات مناطق مختلف کشور بویژه مناطق محروم

-    اهمیت نگاه جامع و متوازن به بخشهای خصوصی، تعاونی و دولتی

-    استفاده از ظرفیت های تشکلهای مردمی یا همان دیپلماسی عمومی در سیاست خارجی

-    انتقاد از نگاههای صوری و ویترینی برخی دستگاهها به فعالیتهای فرهنگی

-    انتقاد از خودداری برخی قوا، نهادها و دستگاهها از پاسخگویی و شفاف سازی

-    ضرورت توجه شورای نگهبان به تبیین شفاف ملاک های احراز صلاحیت

-    آسیب شناسی رفتار انتخاباتی برخی جریانها و شخصیت ها در انتخابات ریاست جمهوری

-    لزوم تدوین چارچوب های نظارت ساختار یافته بر قوا و دستگاهها

-    ضرورت حاکم شدن گفتمان قانونگرایی بر تمام اجزای کشور و اجرای بدون کم و کاست قانون اساسی

-    لزوم نقش دادن به مردم در جهت تحقق حماسه اقتصادی، همانند نقش آفرینی برجسته در حماسه سیاسی و اجرای دقیق اصل 44 قانون اساسی

-    گلایه از برخورد تبعیض آمیز با برخی تشکل های دانشجویی، در دانشگاهها

-    ضرورت تبیین مختصات فضای با نشاط در دانشگاهها بمنظور جلوگیری از برخوردهای سلیقه ای 

-    لزوم بازنگری جدی در منابع ترجمه ای علوم انسانی و زمینه سازی برای تولید علم بومی

-    اهمیت نوسازی ادبیات گفتمان انقلاب اسلامی بمنظور فراگیرتر شدن آن در میان قشرهای مختلف مردم

-    ضروت تدوین طرحی جامع برای تأمین و ساماندهی منابع مالی دانشگاهها

-    بهره گیری از ظرفیت دانشجویی در سطوح مختلف مدیریت کشور

-    توجه بیشتر به هنر اسلامی و متخصصان برخوردار از مبانی دینی در جهت عینیت یافتن سبک زندگی اسلامی

-    برکات فراوان اردوهای جهادی نظیر کادرسازی و نخبه پروری فرهنگی

-    ضرورت توجه بیشتر به روستاها و مناطق محروم پیشنهاد راه اندازی شبکه تلویزیونی روستا

-    لزوم تشکیل نهاد صنفی و غیردولتی برای بهره مندی و حمایت از حرکتهای جهادی

  • ۱ نظر
  • ۰۶ مرداد ۹۲ ، ۲۳:۱۶
  • ۶۶۱ نمایش
  • ابناء الزهرا (سلام الله علیها)
گروه سیاسی مشرق- چند وقتی می شود که اصلاح طلبان و تئوریسین های شان سعی دارند به سمت اصلاحات نرم تر و حرکت بیشتر در چارچوب های سیاسی نظام روی بیاورند. بعد از «فتنه 88» و روی گردانی بخش قابل توجّهی از مردم نسبت به مجریان اصلاح طلبِ این پروژه ی خارجی- داخلی؛ برخی نظریه پردازان سیاسی جبهه اصلاحات متوجّه شدند در رابطه با تُند و رادیکالیزه کردن شیب رفّورم در «جمهوری اسلامی» دچار یک اشتباه و غفلت شده اند. این جمله که: "ما از اوّل گفتیم اصلاحات در ایران باید نرم و اجتماعی باشد" و جملاتی شبیه همین مضمون، دیگر کم شنیده نمی شود. برای مثال می توان به گفتگوی جنجالی «عبدا... نوری» با هفته نامه «آسمان» اشاره کرد، «نوری» می گوید: «ممکن است در جایی تُند یا جایی کُند، عمل کرده باشم. ممکن است گروه های معارض و برانداز راه حل را در درگیری، آشفتگی یا حتّی مبارزه مسلّحانه بدانند، لکن جریانی که منتقد وضع موجود است چه اصلاح طلب و چه مجموعه نیروهای جریان سبز!؛ مخالف افراطی گری و خشونت ورزی هستند. ما نباید اجازه بدهیم که هر روز شرایط کشور تُندتر شود، باید روی مواضع معتدل و منطقی خودمان بمانیم و تندروی جریان مقابل موجب تحریک جبهه اصلاحات و جریان سبز نگردد.» (27/8/1391). «حمیدرضا جلائی پور» نیز در تحلیلی می نویسد: «اصلاح جویان همچنان می توانند به انباشتن سرمایه های اجتماعی (و فرهنگی) خود در جامعه ایران ادامه بدهند تا پس از اوّلین گشایش ها از آن بهره بگیرند. آنها می توانند مثل گذشته، از طریق ارتباطات چهره ‌به ‌چهره، فعّالیت های افزون تر خیریه ای و آموزشی، ارتباطات جمعی و حلقه ها، افزایش آگاهی از وضعیت کشور، حل معضلات دوستان و همکاران فعّال مدنی، تقویت روابط مدنی و انسانی در میان اعضای خانواده؛ بر سرمایه های اجتماعی جامعه خود و قدرت مستقل از دولت این جامعه بیفزایند. هر چه این سرمایه اجتماعی افزایش پیدا کند با هزینه کمتری می توان جامعه را از این تونل تاریک بیرون آورد. سرمایه سیاسی و سرمایه اجتماعی مکمّل یکدیگرند. هر دانشجو و شهروند و نخبه ای باید ببیند با چه سرمایه ای می تواند به جامعه بحرانی ما کمک کند. به بیان دیگر، فعّالیت "اصلاح طلبِ سیاست محور" و "اصلاح طلب جامعه محور" با یکدیگر منافات ندارد.» («کنش جمعی هدفمند برای گشایش سیاسی»- «پایگاه تحلیلی برهان»- 27/10/1391).

سرمایه گذاری های مجدّد اصلاح طلبان در عرصه کادرسازی و شبکه سازی اجتماعی را نیز باید در همین رابطه تفسیر کرد. چندی پیش و قبل از «انتخابات مجلس نهم» اخباری شنیده شد که «ابراهیم نبوی» خواستار سرمایه گذاری اصلاحات در شهرستان ها شده است، بعد از آن نیز اخبار دیگری نشان می دادند که سرمایه گذاری های عناصر اصلاح طلب برای کادرسازی در مدارس زنجیره ای افزایش پیدا کرده است. به عبارت بهتر آنها خواستار بازگشت به متن توده های مردمی بودند. از منظر تئوریسین های اصلاح طلب آنچه باعث شد اصلاحات شکست بخورد این بود که بعد از «دوم خرداد» ارتباط خود را با مردم قطع کردند و فعّالیت های اصلاحی را به مبارزات درون حاکمیتی محدود کردند، لذا آنها بطور خاص به این نکته متوجّه شده بودند که باید یکبار دیگر کنش های اجتماعی اصلاحی را نیز در دستور کار قرار دهند. این گزاره ها چکیده مقاله «اصلاحات مُرد، زنده باد اصلاحات» («سعید حجّاریان»- مجلّه «آیین مهر»- مهرماه 1385) و گفتگوی تفصیلی «حجّاریان» با عنوان «سیاست ورزی جامعه محور» (روزنامه «شرق»- 29/2/1386) می تواند باشد.

 

مراسم ختم «سعد (احمد) حجّاریان»، بنیانگذار مدرسه نمونه دولتی رشد، مدیرسابق مدارس انرژی اتمی، بنیانگذار مدارس سلام- 20/3/1392

بر همین اساس «محمّدحسن آصفری» (دبیر کمیسیون امنیت ملّی و سیاست خارجی مجلس) در مصاحبه ای با «تهران پرس» مورّخ 31/1/1392 با تأکید بر ضرورت رصد کنش های اجتماعی اصلاح طلبان می گوید: «جریان اصلاحات مدّت هاست که کادر سازی برای جریان خود را در دستور کار داشته و با راه اندازی مدارس «سلام» با محوریت برادر «سعید حجاریان» تلاش کرده برای نقش آفرینی های آتی خود در سالیان آینده، برنامه ریزی کند.».

 

همچنین فعّالیت های شبه آکادمیک برای "بازسازماندهی" بدنه دانشجویی این جریان افزایش می یافتند. در این زمینه مؤسّسات «رخداد تازه»، «ماه مهر» و «مطالعات سیاسی- اقتصادی پرسش» که پیشتر راه اندازی شده بودند با نزدیکی به فصل انتخابات به فعّالیت های "شبه آکادمیک" خویش شتاب دادند. گزارش ها تأیید می کردند اساتید سابق مرکز «آکادمی موازی» که با هدف آموزش دانشجویان ستاره دار و محروم از تحصیل راه اندازی شده بود؛ نیز در دو مؤسّسه «رخداد» و «پرسش» فعّال شده اند. بر این اساس پوستر برنامه ها بصورت منظّم در دانشگاه ها توزیع می شدند و ثبت نام ها نیز با تخفیف صورت می گرفت («پایگاه خبری- تحلیلی رجاء»- 16/7/1391).

 

«مشرق» پیش از این در خبری در این باره نوشت: «برخی مقالات منتشره در نشریات جریان تجدید نظر، توسّط دانشجویان «مؤسّسه پرسش» تهیّه و تدوین شده است.» (21/11/1391). گذشته از این اخباری شنیده می‌شد که تأکید می کردند روزنامه «اعتماد» به کادرسازی و سازماندهی شاخه جوانان اصلاح‌طلب در پوشش آموزش خبرنگاری مبادرت ورزیده است.

 

به موازات تمرکز روی جریان سازی های اجتماعی و استفاده از ظرفیت های نرم اصلاحی در جامعه ایران، رفته رفته اصلاح طلبان با تأثیر گرفتن از جریانات سیاسی بلوک اسلامی (بیداری اسلامی) به الگوی جدیدی از"اصلاح طلبی شبه اسلامگرایانه" دست یافتند. نظریه پردازها با کسب موفّقیت های ابهام انگیز «اخوانی» ها در مصر و تونس، سعی کردند با تعاریف جامعه شناختی و سیاسی خویش، موجودیت فعّال شده جدید در جهان اسلام را فرموله کنند. آنها مشخّصاً به این فکر می کردند که چطور می توان از ظرفیت ها و شیوه های جنبش «اخوانی» در دوره خفقان «حُسنی مبارک» و در دوره پساانقلاب برای ادامه راهشان در ایران بهره برداری نمایند.

 

در همین رابطه تحلیل و تئوریزه کردن «اخوان المسلمین» در مجامع نخبگی و آکادمیک اصلاح طلبان آغاز گردید. «داوود فیرحی» (استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران) از تئوری پردازان فکری اصلاح طلبی ایران و از شاگردان «حسینعلی منتظری» جدیداً بطور خاص روی جریان «اخوان» تحقیق می کند و نتایج تحقیقاتش را در قالب تئوری پردازی نشر می دهد. وی مصر را «دیوار برلین اسلام» مفروض کرد و در مقاله ای با عنوان: «تحوّلات اخوان المسلمین و چهره جدید اسلام گرایی در خاورمیانه» (ششمین همایش سالانه انجمن علوم سیاسی ایران) می نویسد: «در مانیفست اخوان با نام «حزب عدالت و آزادی» می بینیم در زمینه اهداف و در زمینه نمادهای فکری در حال انجام دگردیسی است ... اسلامگرایی جدید بر تئوری و مدلی از اندیشه سیاسی استوار است که اکنون با عنوان «جامعه شرعی و دولت مدنی» خوانده می شود. این اندیشه خصایص ویژه ای دارد، که عبارتند از: پرهیز از تقابل دولت دینی و سکولاریسم، التزام همزمان به دین و دموکراسی، پرهیز از دولتی کردن دین، فاصله گرفتن از اندیشه های پیشین، دوری جستن از تندروی و پررنگ شدن مفهوم دولت مدنی. ... یکی دیگر از تغییرات رخ داده در رویکرد و نگاه اخوانی ها به رابطه آنها با غرب باز می گردد اگر در زمان گذشته آنها رابطه ای سخت و خصم آلود را با غرب تعریف می کردند؛ امروزه نه خواهان دشمنی با غرب به مانند گذشته هستند و نه از اتحاد با آنها استقبال می کنند."اخوان المسلمین جدید" دقیقاً در میانه این دو رویکرد، راه سومی را برگزیده است. پاسخ «محمّد مرسی» به سئوال خبرنگاران آمریکایی مؤیّد همین امر است، رئیس جمهوری مصر پرسشی که آیا شما همچنان متحد آمریکا باقی خواهید ماند را اینگونه جواب داد: ما با آمریکا همپیمان نیستیم اما دوست هستیم!».


 

«فیرحی» این تلاش ها را در قالب سلسله نشست های تخصّصی طیّ تمامی سال 1391 ه.ش در مؤسّسه«مطالعات سیاسی- اقتصادی پرسش» و نشست های پایگاه خبری- تحلیلی «دیپلماسی ایرانی» (به مسؤولیت «صادق خرّازی») ادامه داد تا جایی که به فرموله‌کردن "فقه سیاسی اخوان و بنیادگرایی اسلامی"منجر گردید. جالب اینکه وی کتاب خود با عنوان «فقه و سیاست در ایران معاصر/ فقه سیاسی و فقه مشروطه» (نشر نی) را در اوایل همان سال (1391 ه.ش) روانه بازار کتاب کرده بود. «فیرحی» در این کتاب با دغدغه مشروعیت بخشی به دموکراسی غربی و دولت- ملّت های دیوانسالار مُدرن و نیم نگاهی به نهضت مشروطه یک راست سراغ تعریف "فقه سیاسی اسلام" رفت. در واقع تئوریزه کردن "فقه سیاسی اخوان" و"فقه سیاسی مشروطه" با خوانش روشنفکری و تجدیدنظر طلبانه نسبت به فقه اسلامی را باید دو اقدام موازی برای مدلیزه کردن ادامه راه رفّرمیست ها در ایران تعبیر نمود.

اصلاحات پیش از سر برآوردن اخوانی های جدید در مصر امید واثقی به مُدل "اسلامگرایی اردوغانستی" در ترکیه داشت، ولی اخوان اثبات کرد که شیوه جدیدش برای پیوند میان مدرنیزم غربی و سنّت اسلامی بیشتر مورد نظر اصلاح طلبان در ایران است. این سازگاری مربوط می شود به "دیسیپلین سیاست ورزی اخوان" که در اینجا مجال پرداخت به آن نیست. شاید بتوان هر دو مُدل "مصری" و "تُرکی" را مکمّل یکدیگر دانست، "مُدل مصری" بیشتر می تواند برای کنش های اجتماعی اصلاحات و مبارزات سیاسی مورد استفاده قرار گیرد و"مُدل مصری" بیشتر برای دوران مبارزات درون حاکمیتی کاربُرد دارد. بنابر این الگو برداری اصلاح طلبان از"دیسیپلین اخوانی" بی شک نهله جدیدی یا حدّاقل یک پوست اندازی جدید را در پهنه سیاسی کشور پدید خواهد آورد که احیاناً ضمن ابراز وفاداری حدّاکثری به مقیّدات دینی و گرفتن ژست های ظاهراً انقلابی در حوزه سیاسی، خواستار عمل به شعار قدیمی اخوانی ها باشند: «جای هیچ نگرانی نیست؛ قرار نیست همه چیز یک شبه تغییر کند!»

و مسئله دقیقاً همین است که حتّی تُندروترین طیف های اصلاحاتی نیز حاضرند بنا بر جبر اجتماعی حال حاضر کشور به این مُدل متمایل شوند. امروزه ما بیشتر کُدهایی داریم که نشان دهیم، تئوریسین های اصلاح طلب در حال عُرفی کردن و اخوانی کردن جریان اصلاح طلبی و روشنفکری در «جمهوری اسلامی ایران» هستند. بعد از جادّه صاف کنی قهّارانه شخصیتی چون «فیرحی» در عرصه تئوریزه کردن "مُدل اخوانی"کسانی چون «حجّاریان» نیز وارد گود شدند.

در همین رابطه توجّه شما به یک مصاحبه مهم جلب می شود، روزنامه «روابط عمومی آرمان» در 31/5/1391 مصاحبه مختصری حول تکلیف اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری با «سعید حجّاریان» ترتیب می دهد که وی مطالب درخور توجّهی در آنجا مطرح می کند: «(سئوال: آیا هنوز اصلاحات زنده است؟) بله، اصلاحات زنده است. امّا اصلاحات مثل "هُلو بپر تو گلو نیست". باید خشت روی خشت گذاشت و کار کرد. برای این کار هم تشکیلات و سازمان یک نیاز ضروری است. نگاه کنید، تشکیلات فقط حزب نیست. مگر کار تشکیلاتی فقط کار حزبی است؟ در کنار کار حزبی، فعّالیت N.G.O ها، کارهای عامّ المنفعه و نظایر آن نیز می توانند بستری برای ایجاد سازمان و تشکیلات باشند. نگاه کنید به «اخوان المسلمین» در مصر آنها همواره اصلاح طلب بودند. چه در زمان «ناصر» یا «سادات» و «مبارک»؛ صبر کردند و الآن ثمرش را بردند. یا در ترکیه، زمان «اوزال» و «اربکان» یا همین آقای «اردوغان». چقدر کار کردند؟ اصلاحات، کار فوق العاده می بَرد برادر من. باید کار کرد، کار نکنیم 100 سال دیگر هم اتّفاقی نمی افتد. (سئوال: فارغ از موضوع معرّفی کاندیدا، آیا فضای انتخابات سال آینده می تواند، باعث انسجام نیروهای اصلاح طلب شود؟) بالاخره انتخابات یک فرصتی است برای فعّالیت و سازماندهی. وقتی کاندیدایی در صحنه باشد، لاجرم ستاد اتنخاباتی ایجاد می کند و در استان ها و شهرستان ها نیروها را دور هم جمع می کند. (سئوال: فکر نمی کنید اصلاح طلبان باید به شوراها بیش از ریاست جمهوری اشتیاق نشان بدهند؟) شاید؛ این کار از جنس فعّالیت های «اخوان المسلمین» است. الزاماً هدف از شرکت در انتخابات، پیروزی نیست. سال 76 اصلاً قرار نبود که پیروز بشویم، هیچ تصوّری هم نداشتیم، می گفتیم که 5- 6 میلیون رأی بیاوریم که بتوانیم بعد از انتخابات کار کنیم. بنابراین فعّالیت در انتخابات الزاماً با هدف پیروزی نیست. ... انتظار ما خیلی بالا نیست، اصلاً نمی خواهیم در انتخابات کاندیدا بشویم، مجلس هم نخواستیم برویم، به دولت هم نمی رویم؛ ولی کار خیریه که می توانیم بکنیم، به اندازه «اخوان المسلمین» که باید بتوانیم کار کنیم. تجربه نشان داده که راه تُندروانه و رادیکال ثمر نمی دهد، شما چه فکر می کنید؟».

 

«حجّاریان» همچنین در مقاله ای با عنوان «مرز فرزانگی در سیاست» سعی کرد با برشمردن تعاریف مختلف از "طبقه روشنفکری جامعه"، به قشر روشنفکر و دگراندیش ایران بفهماند آنچه اصلاحات در حال حاضر به روشنفکری احتیاج دارد؛ چه نوع روسنفکری نیست و چه روشنفکری هست، ضمن اینکه در انتهای مقاله به آسیب شناسی و خطرات موجود بر سر راه روشنفکری ایده آلش نیز اشاره کرد. وی در مقاله ای که برای ویژنامه روزنامه «اعتماد» فرستاده بود، می نویسد: «رویکرد سوم رویکرد " Class less Approach" است که خصوصاً «مانهایم» در کتاب «ایدئولوژی و یوتوپیا» آن را مطرح می کند. حرف اساسی این رویکرد این است که روشنفکران اتمیزه هستند و قاب و قالب به خود نمی گیرند و از این جهت فاقد طبقه هستند، لذا تحرّک و مانور آنان بسیار است و می توانند از این گروه، از آن طبقه یا از این قشر دفاع کنند. «مانهایم» می گوید روشنفکران جهان بینی بازتر و گسترده تری دارند و به طبقه خاصّی متعهد نیستند، لذا قدرت مانور بیشتر و استقلال رأی مستحکم تری دارند. در میان این سه رویکرد به روشنفکری، منظور من از «فرزانگی»‌ به رویکرد سوم نزدیک تر است. ... اگر مختصّاتی را در نظر بگیریم که یک محور آن را "آن‌جهانی- این‌جهانی" و محور دیگر آن را "مولّد- موزع" بودن روشنفکران در نظر بگیریم، آن جایگاهی از روشنفکران که به بحث فرزانگی ما نزدیک تر است، در ناحیه "این جهانیِ مولّد" خواهد بود. تفاوت و فصل ممیّزه روشنفکران و توده، موضوع "خردورزی نقّاد" است. کارکرد روشنفکر در مقام سیاست ورزی از همین جا روشن می شود و نسبت فرزانگی، روشنفکری و سیاست ورزی نیز در اینجا معنا می یابد: "روشنفکر فرزانه که به هیچ طبقه ای متعهّد و وابسته نیست و با استقلال رأی خود و با بهره گیری از عنصر نقد اجتماعی تلاش می کند تا بر عنصر اصلی میدان سیاست ورزی یعنی قدرت تأثیر بگذارد". می کوشم یکی از آفات این مسیر و یکی از دام هایی که در این راه وجود دارد، را تبیین کنم ... باید از دام ایدئولوژی یاد کرد؛ دام روشنفکران نقد ناتمام و گرفتار آمدن در دام ایدئولوژی است. خردورزی تناسب هدف و وسیله است. هنگامی که اهداف آرمانی می شود و وسیله مناسب آن یافت نمی شود، روشنفکر نقد سنّت را ناتمام می گذارد و دقیقاً و تماماً آن را نقد نمی کند و دچار پس مانده های سنّت می شود. «ریمون آرون» در کتاب «افیون‌ روشنفکران» ‌می‌گوید برخی روشنفکران آمال و آرزوهای "این دنیایی" خود را که نمی توانند به آن برسند، در فضایی غبارآلود و موهوم فرافکنی می کنند. همانطور که توده ها، برای خود بهشت برین متصوّر می شوند، روشنفکران نیز می گفتند با انقلاب جهانی، دنیا را بهشت می کنیم و پدر سرمایه داری را در می آوریم. این مانعی جدّی برای فرزانگی است و از آن سیاست ورزی بیرون نمی آید.» (15/7/1391). این تئوری پرداز اصلاح طلب از روشفکران جامعه ایران می خواست که با گرفتار شدن در گرداب آرمان های بلند اصلاح طلبی و ایدئولوژی سکولاری همه چیز را از دست ندهند، وی بطور واضحی اینطور پیشنهاد می کرد که برای رسیدن به آرمان ها باید دوره ای از تسامح با جامعه و ارزش ها را نیز گذراند.

امّا «حجّاریان» برای تعمیق بخشیدن به تئوری های جدید خویش و افزایش ضریب نفوذ آن در قالب مقاله ای جدید در روزهای منتهی به انتخابات، بار دیگر بر "عُرفی شدن اصلاحات" تأکید می کند. در اینجا منظور این است که عُرف جامعه در حال حاضر سکولاریسم بی پیرایه و خالص را پس می زند و باید طبق عُرف مردمی کمی تسامح به خرج داد. وی در یادداشتی موشکافانه برای روزنامه «شرق» با عنوان «عُرفی شدن نظریّه های اخلاقی» مورّخ 12/3/1392، سعی می کند با توضیح روند عُرفی شدن اخلاق سیاسی در جوامع به یک مُدل پیشنهادی در رابطه با "اخلاق سیاسی اصلاحات" دست یازد. «حجّاریان» می نویسد: «به جز سه حالت فوق، می توان حالت چهارمی را نیز متصوّر شد که در آن سیاست و اخلاق دو حوزه متفاوت هستند که در بعضی از نقاط اشتراکاتی نیز دارند، مانند نسبت میان طب و اخلاق. در طب به عنوان یک حرفه، گاهی ممکن است مسائلی پیش بیاید که پای اخلاق نیز به میان کشیده شود ... در حالت چهارم، سیاست نیز مانند طب یک حرفه در نظر گرفته می شود، حرفه ای به معنای تدبیر امور و مدیریت. از این رو سیاست دارای وجهی مدیریتی (Managerial) است که در آن سیاستمداران می کوشند با عنایت به منافع ملی یا National Interest به امور جامعه رسیدگی کنند. در اینجا سیاست هم یک علم است و هم یک فن. ... «اخلاق سیاسی» در حالت چهارم عبارتی شبیه «اخلاق پزشکی»، «اخلاق کسب و کار» یا «اخلاق تجارت» خواهد بود. یعنی گاهی ممکن است تا در برخی از مسائل، درگیر حوزه‌ ارزش ها، بایدهاو نبایدها شویم. ... می‌توان ادّعا نمود که امروز نه دیدگاه "فضیلت گرایان" مطرح است و نه دیدگاه «ماکیاول» و «هابز» بلکه بحث ها در این حالت اخیر می گنجد، که در آن تمایزی اساسی میان اخلاق در حوزه فردی و اخلاق در حوزه جمعی وجود دارد. بعبارتی دیگر در این حالت، لبّ لباب اخلاق در حوزه عمومی، با توجه به مصلحت عام سنجیده می شود و سیاستمدار موظّف است تا امور را متناسب با آنچه خیر عام است، تدبیر کند: رِند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار، کار مُلک است آنکه تدبیر و تأمّل بایدش. با توجّه به چهار حالت بالا، نسبت میان اخلاق با سیاست، در حالت نخست از مرتبه‌ فضیلت که لاهوتی بوده، در مسیر ناسوتی و عُرفی شدن حرکت کرده، که در این بین «ماکیاول» در اوج قلّه قرار می گیرد و پس از آن تا به امروز از این قلّه کمی فاصله گرفته است، هرچند هنوز هم به دلیل وجود عنصر مصلحت، سکولار است.». بر این اساس «حجّاریان» دخیل کردن قسمتی از اخلاق و ارزش ها (اسلام گرایی) در شیوه های مدیریتی و کشورداری را نه تنها قابل تحمّل معرّفی می نماید بلکه آن را با توجّه به مصلحت عامّه تجویز می کند، وی سعی می نماید به همقطارانش بفهماند دخیل کردن پاره ای از ارزش ها و سنّت ها در سیاست در حال حاضر با سکولاریسم منافاتی ندارد، زیرا معنای سیاست ورزی مورد نظر دقیقاً همین است.

برنامه ریزی تیم مشورتی اصلاحات بر این تعلّق گرفته که به سوی دو تاکتیک کوتاه مدّت یا میان مدّت (یا حتّی استراتژی) خیز بردارند: اوّل عُرفی شدن اصلاح طلبی در فاز حاکمیتی و دوم اخوانی شدن اصلاحات در فاز کنش اجتماعی.

اصلاح طلبان در «فتنه 88» دچار یک اشتباه استراتژیک بزرگ شدند، و آن این بود که متأثّر از تجویزهای مستشاران انقلاب های مخملین، خیال کردند می توانند چنین کودتایی را در ایران به راه اندازند در حالیکه موفّق باشد. امّا امروز آنها فهمیده اند که اردوکشی های خیابانی در ایران به نفع جریان اصلاحات نیست زیرا نظام قدرت خاصّی در پای کار آوردن مردم در مواقع بحرانی- امنیتی دارد، این جمله واضحی است که توسّط خود عناصر سیاسی اصلاح طلب در بازخوانی وقایع سال 1388 ه.ش به کار رفته است. آنها همانطور که در ابتدای مقاله گفته شد خواهان یک کنش جدّی اجتماعی اصلاح طلبانه هستند تا روزیکه یک گشایش سیاسی واقعی برای آنها بوجود آید.

پُر واضح است که عملکرد اصلاحات در انتخابات پیشرو کاملاً با تجویز کسی چون «حجّاریان» تطابق داشته است، زیرا اصلاح طلبان با بکارگیری مهره «عارف» هم در انتخابات شرکت کردند و هم با کنار کشیدن به نفع «روحانی» بدلیل عدم رأی آوری کاندیدای پارادایم اصلاح طلبی؛ سعی کردند ظرفیت های فعّال شده در انتخابات را برای دوره 4 ساله آتی پای کار نگاه دارند. درباره نتایج انتخابات نه باید کاملاً بدبین بود و نه باید کاملاً خوش بین بود، لیکن این واقعیّتی است که باید برای مقابله با آن علاجی اندیشید؛ این واقعیّت که شکست بینابینی اصلاحات در انتخابات جاری می تواند زمینه ساز پیروزی بزرگ بعدی آنها باشد و این دقیقاً به واکنش سیاسی اصولگرایان مربوط است.

مدیریت میانی دولت همیشه بخش گسترده ای از پُست های حاکمیتی است که بدلیل حجم بالای آن و پنهان بودن عملکردش، بهترین جا برای لانه سازی اصلاح طلبان در این 4 سال است.

بدون شک کابینه اوّل روحانی تابلویی از عناصر فراجناحی است برای آنکه پالس های مثبتی به جناح ها و احزاب سیاسی داده شود؛ از همین رو اصلاح طلبانی که بازگشت به رده های بالای مدیریتی را پنهان شده در حضور در رده های میانی می بینند آماده خواهند شد تا در چهارسال آینده خود را به این جایگاه نزدیک کنند.

  • ۱ نظر
  • ۰۴ مرداد ۹۲ ، ۲۲:۳۹
  • ۷۲۹ نمایش
  • ابناء الزهرا (سلام الله علیها)

گروه سیاسی مشرق- هر چند «روحانی» با عضویت در «جامعه روحانیت» خاستگاه راست سنّتی داشته امّا در دوره اصلاحات با ترک چندین ساله جلسات «جامعه روحانیت» و نزدیکی بیشتر به دولت «خاتمی» به سمت کارگزاران و اصلاح طلبی گرایش پیدا کرد. مخصوصاً اینکه مهمترین نمود سیاسی وی در دهه هشتاد مربوط به دبیری وی در «شورای عالی امنیت ملّی» دولت «خاتمی» و مسئولیت تیم مذاکره کننده هسته ای می شود. با این وجود هنوز هم سخت است که او را یک اصلاح طلب با افکار واقعی اصلاح طلبی دانست، چرا که وی چه در دوره تبیلغات انتخاباتی و چه قبل و بعد از آن هیچگاه حاضر نشد بعنوان یک موجودیت اصلاح طلب وارد معرکه سیاسی شود.

با این حال، با نزدیک‌شدن به زمان تشکیل کابینه و مراسم تحلیف و تنفیذ؛ رفته‌رفته نگاه اصلاح‌طلبان به «روحانی» نیز دستخوش دگردیسی می شود. با نزدیکی به تقسیم سهام قدرت بین گروه ها و عناصر سیاسی، بحث ها درباره تعیین هویت «رئیس جمهور منتخب» هم شروع شده و برخی از اصلاح طلبان سعی دارند از شخصیت «حسن روحانی» یک اصلاح طلب تمام عیار در حدّ «محمّد خاتمی» بسازند. در مقابل دردسر اصلی این دست از اصلاح طلبان این است که طیف دیگری از جبهه اصلاحات هنوز هم حاضر نیستند، «روحانی» را یک اصلاح طلبی تمام عیار معرّفی نمایند؛ البتّه این دردسر که به اختلاف سلیقه طیف های مختلف اصلاحات مربوط می شود به پروژه ای آگاهانه و کنترل یافته تبدیل شده است.


در اینجا گزارشی از اقرار طیفی از اصلاحات مبنی بر غیر اطلاح طلب بودن «روحانی» مدّنظر قرار گرفته است (فراموش نمی شود که این اختلاف یک پروژه سازمان یافته است):


اخیراً «سیّدمحمّد موسوی خوئینی ها» نیز سعی کرده بر این اختلاف سلیقه تأکید کند، وی می گوید: «ما با دست خود کمر به قتل اصلاحات بستیم. ما هم مانند اصولگرایان نمی‌خواهیم شکست را بپذیریم. باید شکست را بپذیریم چرا که «محمّدرضا عارف» که نماد اصلاح طلبی بود را مجبور به کناره گیری کردیم؛ چون دیدیم که 7 درصد بیشتر رأی ندارد. پیش بینی من این است که دولت «روحانی»، دولت "چهارساله" است. با شکست «روحانی»، چهارسال دیگر اصولگراها به قدرت باز خواهند گشت.» (14/4/1392). چندی پیش نیز خبری از جلسات محفلی اصلاح طلبان منتشر شد که تأکید می کرد: «ما نباید بیش از حدّ خود را به «روحانی» نزدیک کنیم تا در صورتیکه وی نتوانست به مطالبات مردم پاسخ بگوید؛ به عنوان آلترناتیو وارد صحنه شویم. این افراد تأکید کرده اند ناکامی احتمالی «روحانی» نباید به نام اصلاحات تمام شود.» (8/4/1392).


این مسئله در دوره تبلیغات انتخاباتی نیز دیده می شد، چنانچه سایت «ایران امروز» در مطلبی به قلم «محمّد ارس»، «‌روحانی» را شانس بزرگی معرّفی کرده و نوشته بود: ««روحانی» در برنامه های تبلیغاتی قوی تر از «موسوی» و «کروبی» ظاهر شد. اگر هم ضعف ها و کاستی هایی دارد که حتماً دارد، در جریان انتخابات آتی از نو ساخته خواهد شد. یعنی همانگونه که از "موسوی نخست وزیر دهه شصت"، "موسوی سبز دهه نود" ساخته شد، از "خاتمی مکتبی"، "خاتمی اصلاح گرا" بیرون آمد و جوانان افراطی مکتبی به نیروی مترقی تبدیل شدند؛ عاقبت خانواده «رفسنجانی» و خود «رفسنجانی» هم به صف درآمدند. با چنین هنری از پس ضعف های «روحانی» نیز برخواهیم آمد.» (به نقل از پایگاه خبری تحلیلی «صراط»- 13/3/1392). در واقع نویسنده با اذعان به غیراصلاح طلب بودن «روحانی» پیشنهاد می کند که می توان پروژه استحاله را نیز روی وی انجام داد.


همچنین سایت «اخبار روز» - وابسته به اپوزیسیون خارج نشین- می نویسد: «در انتخابات فعلی باقیمانده جریانات اصلاح طلب اشتباه قبل را تکرار کردند. ابتدا گزینه امیدبرانگیز برای هواداران اصلاحات «محمّد خاتمی» بود که با به میدان آمدن یا آوردن «هاشمی رفسنجانی» نظرها ناگهان از سوی "نماد اصلاح طلبی" به سمت "نماد سازندگی" تغییر جهت داد.».


«علی اکبر اولیا» (نماینده سابق یزد) نیز در مصاحبه با «آریا» گفته بود: «موافقان نامزدی «روحانی» می گویند او ممکن است نظر برخی اصولگرایان مانند «مطهری»، «ناطق» و ... را هم جلب کند. آنها ضمن تأکید بر اینکه وی اصولگرا نیست می‌گویند، روحانی مدّت هاست که از «جامعه روحانیت» فاصله گرفته و جایگاهی ندارد.».


«حمیدرضا جلایی پور» (عضو شورای مرکزی جبهه منحلّه مشارکت) در مصاحبه با سایت «جرس» در پاسخ به این سئوال که: "یعنی شما آقای «روحانی» را هم اصلاح طلب می دانید؟"؛ می گوید: «آقای «روحانی» در سیاست داخلی مواضعش با مواضع آقای «خاتمی» یا «هاشمی» و بدنه اصلاح طلبان کمی فاصله دارد و خود ایشان هم خودشان را اصلاح طلب نمی خوانند. امّا اصولگرایی مانند آقای «مطهری» از بسیاری از اصلاح طلبان، مواضع اصلاح طلبانه تری می گیرد و شجاعت و اصلاح جویی بیشتری به خرج می‌دهد.» (8/3/1392).


«احمد پور نجاتی» نیز که از اعضای «شورای ۷ نفره مشاوران خاتمی» برای انتخاب کاندیدای اصلاح طلبان بود، می گوید: ««روحانی» نه به عنوان کاندیدای اصلاح طلب که بعنوان فردی که می توان با او "مرحله گذار" از سرمای منفی ۱۰ درجه موجود را پشت‌سر گذاشت؛ مطرح بوده است.» (19/3/1392).


«ابراهیم اصغرزاده» نیز در گفتگو با با سایت «روز آنلاین» (وابسته به «سازمان منحلّه مجاهدین») در مقابل این سئوال که "شما معتقدید برای جلوگیری از روی کار آمدن تفکّری افراطی باید از «عارف» یا «روحانی» حمایت کرد؟"؛ پاسخ می دهد: «راهی جز حمایت از یکی از دو کاندیدای باقیمانده نیست ... دیدید آنانی که قبل از آمدن «هاشمی» می گفتند: "یا خاتمی یا هیچکس"، به محض آمدن «هاشمی» پشت سرش آرایش گرفتند و "خاتمی یا هیچکس" تبدیل به "یا هاشمی یا هیچکس" شد. تا همین چندی پیش دوستان اصلاح طلب من تصوّر کاندیدای درجه دو را توهین به خود و بخشی از نقشه مهندسی انتخابات می دانستند. چطور یکباره آقای «هاشمی» تبدیل به کاندیدای ایده آل و حدّاکثری شد که توانست غیبت بزرگان اصلاح طلب را جبران کند. به همین استدلال شاید بتوان به یک "اصلاح طلب معتدل" و بی حاشیه مانند «عارف» یا "اصولگرای میانه رو" مانند «روحانی» تن داد.» (19/3/1392).


«علیرضا نامورحقیقی» (استاد دانشگاه تورنتو) نیز در مصاحبه با «B.B.C»، می گوید: «اصلاح طلبان بر این مبنا بودند که اگر آقای «عارف» در انتخابات شکست بخورد یا بعد از اینکه بر فرض رئیس جمهور بشود، نتواند مطالبات را پاسخ بدهد؛ این شکستی برای اصلاح طلبان است و ظاهراً ظرفیت شکست مجدّد نداشتند. بنابراین از این زاویه ترجیح می دادند، نماینده ای بیاید که خودش را اصلاح طلب نمی داند یعنی بعنوان کاندیدای اصلاح طلب نیست.». حتّی «محمّد خاتمی» در فایلی ویدیویی که در حمایت از «روحانی» منتشر شد، گفته بود: «با اینکه آقای «روحانی» خودش را متعلّق به اردوی اصلاح طلبان نمی داند، امّا دیدید چه خوب مسئله مطرح کرد و امید ایجاد کرد.» (به نقل از پایگاه خبری تحلیلی «صراط»- 23/3/1392).


شرح بالا به ادّعای اوّلیه گزارش پیشرو تأکید می کند که بازی اصلاح طلبان با اختلاف سلیقه موجود در پاسخ به سئوال واحد: "آیا «روحانی» اصلاح طلب هست یا نیست؟"؛ یک پروژه هدفمند است که بخشی از مقاصد این پروژه پیشتر توسّط مشرق به چالش کشیده شد و بی تردید بخشی از مقاصد آن در آینده بروز خواهد کرد.

  • ۵ نظر
  • ۰۴ مرداد ۹۲ ، ۱۳:۲۵
  • ۵۷۷ نمایش
  • ابناء الزهرا (سلام الله علیها)

مقام معظم رهبری، در سخنان اخیر خود در جمع مسئولین نظام جمهوری اسلامی، علل بدبینی به ایالات متحده را در 3 مساله خلاصه کردند: «غیرقابل اعتماد بودن آمریکا، غیر منطقی بودن این کشور و در نهایت، عدم رعایت صداقت از سوی واشنگتن.»


بیانات رهبر عالی‌قدر انقلاب اسلامی درست در برهه‌ای از زمان ایراد شد که می‌توان برای آن خصوصیات زیر را برشمرد:


اول، با انتخاب یک چهره میانه‌رو در انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری اسلامی ایران، بخشی از رسانه‌ها و تحلیلگران غربی با گزارش‌های متنوع در حال انعکاس این باور هستند که فرصتی جدید و استثنایی برای حل اختلافات میان ایالات متحده و ایران، بالاخص بر سر مساله هسته‌ای ایجاد شده است؛


دوم، حدود یک‌سوم از اعضای مجلس نمایندگان آمریکا که عموما نیز از هم‌حزبی‌های رئیس‌جمهور این کشور هستند، با امضای نامه‌ای خواستار تلاش بیشتر وی برای حل مشکلات واشنگتن – تهران شده‌اند؛


سوم، برخی چهره‌های سرشناس اروپایی از جمله جک استراو، وزیر خارجه اسبق بریتانیا، سخن از سفر به ایران می‌رانند که طبعا منظور آنها از این سفر مذاکره است؛


چهارم، در همین حین، رسانه‌های غربی حل شدن اختلافات فی‌مابین را بیش از عقب‌نشینی غرب از مواضع خصمانه خود، با عدول ایران از مواضع اصولی بالاخص در حیطه مساله هسته‌ای تعریف می‌کنند. گویا آقای حسن روحانی برای جلب رضایت غرب، چاره‌ای ندارد جز آنکه دست‌کم از بخشی از حقوق هسته‌ای ایران چشم بپوشد؛


پنجم، از همه اینها جالب‌تر، بخشی از رسانه‌های داخلی عموما وابسته به یک جناح خاص، از هول حلیم داخل دیگ مذاکره با ایالات متحده سقوط کرده‌اند و چنان ذوق‌زده از بهبود رابطه با ایالات متحده سخن می‌گویند که گویا تمام تجربیات گذشته را فراموش کرده‌اند، بالاخص تجربیات دولت‌های سازندگی و اصلاحات را؛


البته تردیدی نیست که نامه بخشی از نمایندگان مجلس نمایندگان آمریکا به رئیس‌جمهور این کشور در خصوص لزوم افزودن بر تلاش‌های دیپلماتیک و یا برخی موضع‌گیری‌های قابل قبول‌تر نسبت به گذشته از سوی برخی تحلیل‌گران و سایر مقامات آمریکایی، مثبت تلقی می‌شود، اما تنها مثبت تلقی می‌شود و نه یک معجزه! آمریکایی‌ها پیش‌تر هم خواستار مذاکره با ایران بوده‌اند و ادعای مذاکره‌طلبی خود را تکرار کرده‌اند، لذا اصل مساله نه جدید است و نه عجیب!


هرچند که در بین ذوق‌زدگان، بعضا اساتید علوم سیاسی دانشگاه‌های کشور هم پیدا می‌شوند اما به‌هر حال از این مجموعه انتظار نداریم تا فرضا پیش از اعتماد این‌چنین تمام‌عیار، به «اصل عدم قطعیت» در روابط بین‌الملل توجه کنند و یا لزوم عدم اعتماد تام به سخنان مقامات آمریکایی را در آموزه‌های نظریه‌پردازان واقع‌گرایی آفندباور نظیر «جان مرشایمر» بجویند. این نظریه‌پردازان خود آمریکایی هستند و طبعا حتی در دستگاه سیاست خارجی آمریکا معتقدین به نظرات این نظریه‌پردازان کم نیست.


باز هم از این دوستان انتظار نداریم که برای تحلیل رویکرد ایالات متحده علیه ایران به مقالات مرشایمر مراجعه کنند و توصیه‌های وی را برای جلوگیری از تبدیل ایران به یک هژمون منطقه‌ای مطالعه کنند و یا به این نکته توجه کنند که محدودسازی نظامی، هسته‌ای و اقتصادی ایران، از الزامات فرآیند کنترل حریف (Check Aggressor) در اندیشه واقع‌گرایان آفندباور هستند.


از کسانی که در دیگ حلیم دست و پا می‌زنند، انتظاری نیست که توجهی به مطالبی تخصصی از این دست بکنند، اما دست‌کم انتظار می‌رود به یک مساله مهم که طی چند هفته اخیر در صدر اخبار رسانه‌های جهان بوده است، اندکی توجه کنند: «افشاگری‌های ادوارد اسنودن»!


بر اساس افشاگری‌های اسنودن، تردیدی نیست که ایالات متحده حتی به حاکمیت متحدین درجه اول خود در اروپا هم احترام نمی‌گذارد. برای یادآوری اهمیت حاکمیت ملی به دوستانی که در دیگ به سر می‌برند، تذکار این نکته ضروری است که از زمانی که «گروسیوس» حقوق بین‌الملل را بنیان نهاد، حاکمیت ملی از اساسی‌ترین بنیان‌های حقوق بین‌المللی کشورها بوده است.


ایالات متحده نه‌تنها به جاسوسی از شهروندان خود اشتغال داشته است، بلکه حتی به دفاتر نمایندگی کشورهای اروپایی هم رحم نکرده و دقیقا هر یک از سفارت‌خانه‌های این کشور به یک مرکز جاسوسی تبدیل شده‌اند. شاید چنین امری در کشورهای غیرمتحد طبیعی به‌نظر برسد اما در خصوص کشورهایی چون فرانسه و آلمان جدا عجیب است.


ایالات متحده اگر در روابط خود در جامعه بین‌المللی از منطقی روشن تبعیت می‌کرد، قابل اعتماد بود و صداقت داشت، دست‌کم با متحدان خود بر مبنای اعتماد متقابل، صداقت و منطق رفتار می‌کرد. ماجرای افشاگری‌های اسنودن با تمام سرپوش‌هایی که بر آن نهاده شده است، یک «واترگیت بین‌المللی» برای واشنگتن است.


مذاکره یک ابزار در عرصه دیپلماسی بین‌المللی است و می‌توان از آن برای دست‌یابی به منافع ملی استفاده کرد. استفاده از این ابزار در عرصه بین‌المللی کاملا بستگی به شرایط و توان‌مندی‌ها دارد. قطعا دیپلمات هوشمند و زیرکی که به‌زودی بر کرسی ریاست‌جمهوری ایران خواهد نشست، تحت هدایت رهبر حکیم انقلاب اسلامی، از این ابزار در جای خود و به‌نحوی استفاده خواهد کرد که همان دیپلماسی هنرمندانه است: «نیل به منافع ملی ضمن حفظ اصول بنیادین سیاست خارجی و دفع تهدیدهای بین‌المللی.»

  • ۰ نظر
  • ۰۲ مرداد ۹۲ ، ۱۴:۲۹
  • ۶۷۴ نمایش
  • ابناء الزهرا (سلام الله علیها)

گروه بین‌الملل مشرق - مجله «نشنال اینترست» در مقاله‌ای به قلم «آمیتای اتزیونی» » از مشاوران ارشد پیشین«کارتر» در کاخ سفید و استاد دانشگاه و استاد روابط بین‌الملل در دانشگاه جورج واشنگتنمی‌نویسد: ایران، کشوری که در حمایت از تروریست‌ها و گروه‌های شورشی شناخته‌شده است، شاخک‌های حساسش در چند کشور خاورمیانه فعال است. نقطه بی‌بازگشت برای توقف برنامه هسته‌ای ایران به سرعت در حال نزدیک شدن است که حتی «اوباما» ، رئیس جمهور محتاط آمریکا نیز آن را اذعان کرده است. در واقع «اوباما» در ماه مارس به یک شبکه تلویزیونی اسرائیل گفت که ساخت یک سلاح هسته‌ای برای ایران «بیش از یک سال یا بیشتر» زمان می‌برد. بهترین راه برای برخورد با تلاش ایران جهت سلطه بر خاورمیانه مواجهه با آن در یک عرصه پس از عرصه دیگر نیست، بلکه شکار این کشور در سرزمین اصلی‌اش بهترین راه است.

 

 تضعیف ظرفیت حزب‌الله با برخورد با ایران  

اگر دندان نیش ایران کشیده شود، بازوی نظامی حزب‌الله خیلی زود با مشکل تأمین سرمایه و تسلیحات پیشرفته مواجه خواهد شد. از این‌رو این سازمان ناگزیر خواهد شد بیشتر به بازوی سیاسی خود تکیه کرده و در نتیجه بیشتر به عنوان یک حزب سیاسی لبنانی عمل خواهد کرد تا یک سازمان نظامی. علاوه بر این، حزب‌الله ظرفیت و توانایی خود برای کیش مات کردن دیگر نیروها و احزاب لبنانی، به خصوص ارتش در حال تثبیت و اخلاقاً خنثی لبنان را از دست خواهد داد.


 نتایج برخورد آمریکا با ایران برای کشورهای منطقه  

چنانچه دندان نیش ایران کشیده شود، حزب‌الله وادار خواهد شد نیروهای خود را از سوریه عقب بکشد و «اسد» منبع اصلی تسلیحات، مشاوران و بودجه خود را از دست خواهد داد، اعتماد به نفس شیعیان عراق پایین خواهد آمد و ممکن است آمادگی بیشتری برای کنار آمدن با هم‌وطنان سنی خود پیدا کنند. هرچند نفوذ ایران در عراق محدود است، اما این کشور جناح تندروی شیعه عراق را تحریک می‌کند. در این صورت کشورهای بحرین، قطر، امارات و عربستان سعودی نیز راحت‌تر می‌توانند به نارضایتی‌های خشونت‌بار به رهبری شیعیان در مناطق خود رسیدگی کنند.


 مشکلات برخورد غیرمستقیم با ایران  

در مقابل، برخورد غیرمستقیم در یک جنگ نیابتی با ایران در سوریه مانور بسیار دشواری است. همانطور که افراد بسیار اشاره کرده‌اند، مشخص نیست چه کسی از ما حمایت خواهد کرد، ما چه به آنها خواهیم داد و آیا آنچه که ما برای آنها به ارمغان خواهیم آورد برایشان کفایت می‌کند. همانطور که پیش از اعلان کمک نظامی محدود آمریکا به سوریه از زبان «اوباما» هشدار داده بودم، نشان دادن واکنشی ضعیف بدتر از اصلاً واکنش نشان ندادن است.

با توجه به آموزش‌های ضعیف و اصطکاک و مبارزات داخلی میان شورشیان سوری و نقطه قوت نیروهای ترکیبی حامی حکومت سوریه شامل شبه‌نظامیان سنی (علاوه بر ارتش ملی) و حزب‌الله، ممکن است «اسد» به خوبی بر دیگران فائق آمده و موفق شود. عملکرد ضعیف گروه‌هایی که از جانب آمریکا حمایت می‌شوند تنها ایران و مبارزان نماینده آن در سوریه را جسورتر می‌کند؛ و درگیری و مداخله بیشتر آمریکا نه تنها با مخالفت و دشمنی روسیه مواجه خواهد شد، بلکه منجر به فراهم‌آوری تسلیحات قدرتمندتر برای «اسد» نیز خواهد شد.


 اوضاع پس از انتخاب حسن روحانی  

چنانچه «اوباما» می‌خواهد تعهد خود به جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای را عملی کند در هر صورت آمریکا ناگزیر به برخورد با ایران است. مسلماً برخورد با ایران با انتخاب یک «میانه‌رو» متبسم، «حسن روحانی» ، دشوار شده است. ازاین‌رو آمریکا باید به او این شانس را بدهد که حمایت ایران از تروریست‌ها، شورشیان و حکومت‌های خودکامه را خاتمه دهد و به تعهدات ایران تحت ان‌پی‌تی تن در دهد.


احتمال سلطه ایران بر خاورمیانه در صورت عدم تغییر این کشور در دوره ریاست جمهوری جدید 

اما چنانچه رئیس جمهور بعدی ایران تغییری در اوضاع کنونی ایجاد نکند ما باید خود را برای این احتمال آماده کنیم که ایران بر خاورمیانه سلطه یابد و خون بیشتری در سوریه و مناطق دیگر ریخته شود. این تهدید را تنها با بریدن سر این موجود باید رفع کرد، نه نابود کردن شاخک‌های حساسی که این موجود در جای جای منطقه کاشته است. 

  • ۰ نظر
  • ۰۱ مرداد ۹۲ ، ۰۱:۴۴
  • ۸۴۹ نمایش
  • ابناء الزهرا (سلام الله علیها)

به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه ای رهبر انقلاب عصر امروز (یکشنبه) در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام، تحویل مسئولیتهای اجرایی را فرصتی مبارک برای استمرار جهت گیریهای حضرت امام خمینی (رض) در مسائل مختلف کشور خواندند و با تبیین واقعیات تاریخی و کنونی کشور تأکید کردند: مسئله اقتصاد و ادامه پیشرفتهای علمی، باید در اولویت کار همه مسئولان قرار داشته باشد.


حضرت آیت الله خامنه ای در ابتدای سخنان خود با شکر و سپاس به درگاه خداوند متعال به سبب درک یک ماه رمضان دیگر و بهره مندی از برکات آن، گفتند: یکی از وظایف انسان این است که بعد از هر نصرت و تفضل الهی، تضرع و توسل به خدا را افزایش دهد.


ایشان با اشاره به نصرت های پی در پی الهی که شامل حال ملت ایران شده است، افزودند: آخرین مورد از تفضلات الهی، نصرت بزرگ خلق حماسه سیاسی در انتخابات ریاست جمهوری بود که آثار این حماسه عظیم، بتدریج در بخش های مختلف آشکار خواهد شد.


حضرت آیت الله خامنه ای تقارن حرکت بزرگ سیاسی ملت ایران و ماه مبارک رمضان را یک توفیق خواندند و افزودند: ماه رمضان که ماه رحمت و مغفرت الهی و ماه انابه و توبه است با همه برکات و ادعیه و اعمال خود زمینه ساز توجه و تضرع بیشتر انسان به خداوند متعال است که همه باید از این فرصت بزرگ و استثنایی بیشترین بهره را ببریم.


ایشان، به یاد خدا بودن چه در شرایط سختی و چه در شرایط راحتی و آسایش را ضامن حرکت تکاملی انسان برشمردند و خاطرنشان کردند: این توجه و توسل باید منجر به عمل شود که در این صورت، رکود و سکون و ناامیدی و بازگشت به عقب وجود نخواهد داشت.


رهبر انقلاب اسلامی لازمه چنین عملی را صبر و توکل دانستند و تأکید کردند: صبر به معنای پایداری، مقاومت و فراموش نکردن هدف است و توکل هم یعنی کار را انجام دادن و نتیجه را از خدا خواستن.


حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به نقش صبر و توکل در اعمال شخصی و همچنین امور مربوط به مدیریت کشور چند عنصر اساسی و اصلی را در بکارگیری این دو مقوله دخیل دانستند و خاطرنشان کردند: اولین عنصر، انتخاب جهت درست و حفظ جهت گیری صحیح است.


ایشان خاطرنشان کردند: اگر جهت گیری ها، غلط انتخاب شود تلاشهای مضاعف، نه تنها ما را به نتیجه ای نمی رساند بلکه از اهداف دور می کند.


حضرت آیت الله خامنه ای در تشریح جهت گیریهای صحیح در مدیریت کشور با یادآوری سخنان خود در مراسم امسال سالگرد امام خمینی (رض) افزودند: همچنانکه آن روز تأکید شد جهت گیریهای صحیح انقلاب و کشور براساس قرائت معتبر امام، در همه زمینه ها مشخص است و نیازی به بررسی مجدد جهت گیریها نیست.


ایشان امام را حکیم و فقیهی پخته، خردمند و آگاه خواندند و افزودند: قرائت امام که در سخنان، نوشته ها و آثار ایشان از جمله در وصینامه آن بزرگوار، کاملاً بیّن و آشکار است، به عنوان حجت و شاخص مورد قبول نخبگان، زبدگان، مسئولان و آحاد ملت است البته گاه تفسیر غلطی از دیدگاههای امام ارائه می شود که کار بد و خاطرناکی است.


رهبر انقلاب افزودند: جهت گیریهای صحیحی که امام مشخص کرده است باید در سیاستهای کلان و خرد مدیریتی کشور، نقش برجسته و اساسی ایفا کند.


ایشان در ادامه بحث خود درباره عناصر دخیل در صبر و توکل در مدیریت کشور بکارگیری همه ابزارها و نیروها و نیز اولویت بندی را مورد توجه قرار دادند و سپس به بررسی کلی واقعیتهای موجود در کشور پرداختند.


حضرت آیت الله خامنه ای، در مقدمه این قسمت از سخنانشان، مقاطع تحویل مسئولیتها و دولتها را مقاطعی خوب و مبارک خواندند و افزودند: ورود عناصر، دیدگاهها، ابتکارات و  سلایق جدید به «میدانِ جابجایی قدرت» عید و فرصت بزرگی است که باید از آن بخوبی استفاده کرد.


ایشان افزودند: بحمدالله جابجایی مسئولیتها در ایران اسلامی بجز سال 88 که برخی خطای بزرگی کردند و کشور را به لب پرتگاه بردند، همواره با آسایش، شادکامی و خوبی همراه بوده است.


رهبر انقلاب تأکید کردند: مجموعه، عناصر و گروهی که با فکرها و ابتکارات جدید وارد میدان می شوند باید با استفاده از کارهای انجام شده بنای رفیع کشور را بالاتر ببرند.


حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به کارهای فراوان و کارهای برجسته دولت فعلی افزودند: هر مجموعه باید به مجموعه قبل از خود نگاه مثبت داشته باشد و چقدر ارزشمند است اگر دولت بعدی نیز همین مقدار یا بسیار بیشتر از این، از خود فعالیت و تلاش نشان دهد.


رهبر انقلاب سپس در نگاهی کلان به اوضاع کشور 7 واقعیت را مورد توجه قرار دادند.


موقعیت جغرافیایی ممتاز، «تاریخ پرافتخار و تمدن کهن و ریشه دار»، «ثروتها و ذخائر طبیعی و استعداد برجسته انسانی» سه واقعیت نخستینی بودند که رهبر انقلاب به آنها اشاره کردند.


حضرت آیت الله خامنه ای در تشریح واقعیت چهارم افزودند: ایران در دو سه قرن اخیر از ناحیه استبداد و دیکتاتوری داخلی و «نفوذ و تهاجم فرهنگی و سیاسی خارجی»، ضربه های سختی خورده است که در هر گونه تحلیل کلان شرایط، باید مورد توجه قرار گیرد.


ایشان از بیداری ملی و عمومی در سه مقطع مشروطیت – نهضت ملی شدن نفت و انقلاب اسلامی به عنوان واقعیتی دیگر نام بردند و خاطرنشان کردند: قیام ملی در مشروطیت و نهضت ملی شکست خورد اما پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل جمهوری اسلامی پاسخ قاطعی بود به ضرباتی که ایران از ناحیه تهاجم بیگانه دریافت کرده بود.


حضرت آیت الله خامنه ای تجربه حرکت پیروزمندانه در عرصه های مختلف سیاسی – اقتصادی، علمی و فرهنگی را ششمین واقعیتی برشمردند که باید در نگاه کلان به کشور، مد نظر قرار گیرد.


ایشان افزودند: پیشرفت اعجاب برانگیز علمی – تأثیرگذاری غیرقابل انکار در مسائل مهم منطقه ای و بالتبع در مسائل جهانی – پیشرفتهای شگفت انگیز در سازندگی و چرخش کلان و 180 درجه ای فرهنگی نسبت به دوران طاغوت از جمله نشانه های حرکت پیروزمندانه 30 سال اخیر است.


رهبر انقلاب مردم سالاری دینی و مردم سالاری سالم را از بزرگترین موفقیتهای سیاست داخلی برشمردند و افزودند: دست بدست شدن سالم و واقعی قدرت اجرایی و تقنینی آن هم بدون خدعه ها و شگردهای رایج در غرب، مدل جدید و ارزشمندی است که ملت ایران و نظام اسلامی به دنیا عرضه کرده است.


ایشان در زمینه پیشرفتهای داخلی به آینده پر امید و نسل جوان پرنشاط کشور اشاره کردند و در حاشیه این مسئله افزودند: موضوع تحدید نسل، خطر بزرگی است که به گفته متخصصان و کارشناسان، ایران را دچار پیری عمومی و مشکلات فراوان می کند و باید جلوی آن را بگیریم.


رهبر انقلاب در همین زمینه خواستار توجه بیشتر نمایندگان مجلس به تقویت طرحی شدند که در زمینه تحدید نسل در مجلس در دست بررسی است.


آخرین واقعیتی که حضرت آیت الله خامنه ای در نگاه کلان خود به کشور مطرح کردند جبهه عریض و طویل دشمنان و معاندان جمهوری اسلامی بود.


ایشان خاطرنشان کردند: ارتجاع، استکبار، برخی سردمداران غربی و برخی مسئولان ضعیف دولتهای منطقه ای، در مقابل ملت ایران، جبهه گسترده ای ایجاد کرده اند که تاکنون در مقابل هیچ کشوری ایجاد نشده است.


رهبر انقلاب اسلامی سپس هفت واقعیت بیان شده را، مشخص کننده راه آینده برشمردند و تأکید کردند: واقعیات یاد شده نشان می دهد که دهه کنونی می تواند واقعاً به دهه پیشرفت و عدالت تبدیل شود که در این زمینه ابتکارات و فعالیتهای مسئولان و مدیران، فرصت و نعمتی الهی بشمار می رود.


ایشان در نوعی جمع بندی خاطرنشان کردند: برای استمرار پیشرفت و ادامه حرکت به سمت اهداف آرمانی، باید با تکیه بر صبر و توکل و ایستادگی در مقابل جبهه دشمنان، ساخت قدرت ملی و درونی را استحکام ببخشیم.


رهبر انقلاب اسلامی در تشریح عناصر ساخت و قدرت درونی، بر لزوم عزم راسخ مردم و  مسئولان و متزلزل نشدن آنان در مواجهه با مشکلات و دشمنی ها تأکید و خاطرنشان کردند: مسئولان نباید به هیچ وجه در مقابل اخم و ترش رویی دشمن در عرصه های سیاسی، اقتصادی و تبلیغاتی دچار تزلزل شوند.


حضرت آیت الله خامنه ای درخصوص اولویت های کنونی کشور تأکید کردند: مسئولان کلان، و سیاستگذاران و همه مسئولان کشور باید در شرایط فعلی تمرکز و توجه خود را بر دو اولویت اصلی یعنی مسئله اقتصاد و پیشرفتهای علمی قرار دهند.


ایشان گفتند: حماسه اقتصادی یکی از بخش های شعار امسال بود که امیدواریم همانگونه که حماسه سیاسی تحقق یافت، حماسه اقتصادی نیز با همت مسئولان انجام گیرد.


رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: البته حماسه اقتصادی کار کوتاه مدت نیست اما باید شروع شود.


حضرت آیت الله خامنه ای درخصوص اولویت دیگر یعنی پیشرفت های علمی، افزودند:  سرعت پیشرفت علمی کشور در ده سال گذشته بسیار خوب بود و نباید کُند شود زیرا برای رسیدن به سطح مطلوب و خطوط مقدم دانش جهانی، نیازمند حفظ این سرعت مطلوب هستیم.


موضوع دیگری که رهبر انقلاب اسلامی در بخش پایانی سخنان خود به آن اشاره کردند، موضوع تعامل با دنیا بود.


حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: ما همواره معتقد به تعامل با دنیا بوده و هستیم اما نکته مهم در تعامل با دنیا، شناخت طرف مقابل و درک اهداف و شگردهای اوست زیرا اگر او را به درستی نشناسیم، پشت پا خواهیم خورد.


ایشان تأکید کردند: در تعامل با دنیا، نباید عملکرد دشمنان خود را از یاد ببریم حتی اگر بنابر مصالحی، آن را به روی او نیاوریم.


رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به اظهارات اخیر امریکاییها برای مذاکره با ایران، گفتند: در ابتدای امسال هم گفتم که به مذاکره با امریکا خوش بین نیستم، اگرچه در سالهای گذشته مذاکره در مسائل خاصی همچون عراق را منع نکردم.


حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: امریکاییها غیرقابل اعتماد و غیرمنطقی هستند و در برخوردهایشان صادق نیستند.


ایشان افزودند: موضع گیری مسئولان امریکایی در همین چند ماه گذشته، بار دیگر ضرورت خوش بین نبودن به آنها را تأیید کرد.


حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: در تعامل با دنیا، هنر این است که بتوانید راه خود را ادامه دهید بدون آنکه طرف مقابل بتواند مانع حرکت شما بشود و اگر تعامل با دنیا منجر به برگشت از مسیر شود، یک خسارت است.


رهبر انقلاب اسلامی همچنین مسائل منطقه را نیز مهم ارزیابی و خاطرنشان کردند: این مسائل باید مورد توجه مسئولان باشد.

  • ۰ نظر
  • ۳۱ تیر ۹۲ ، ۰۰:۱۵
  • ۵۷۴ نمایش
  • ابناء الزهرا (سلام الله علیها)

به گزارش مشرق، در روزهای اخیر خبرهایی درباره احتمال تشکیل یک حزب سیاسی به نام "امید ایرانیان" توسط دکتر عارف منتشر شده که با واکنش منفی بسیاری از چهره های اصلاح‌طلب مواجه شده است.

 عارف هدف از تشکیل این حزب را انسجام بخشی به بدنه اصلاح طلبان و آمادگی برای ورود به انتخابات مجلس عنوان کرده که نشان از مرحله جدیدی از فعالیت های سیاسی این چهره مطرح اصلاحات دارد.

پس از کناره‌گیری عارف از کاندیداتوری انتخابات ریاست جمهوری که پیرو نامه سید محمد خاتمی اتفاق افتاد، موجی از ابراز مخالفت‌ها با این اقدام خاتمی در میان بدنه اصلاح‌طلبان شکل گرفت.

عارف و حامیانش که با دلخوری از صحنه فعالیت انتخاباتی کنار کشیدند، پس از پایان انتخابات ریاست جمهوری تصمیم گرفته‌اند با آغاز مرحله جدیدی از فعالیت سیاسی، از نقش یک پیرو خارج شده و به عنوان پرچمدار جریان اصلاح‌طلبی وارد مرحله جدیدی از فعالیت سیاسی شوند که انتخابات مجلس آینده می‌تواند محک خوبی برای وزن‌کشی معاون اول دولت اصلاحات باشد.

حامیان عارف معتقدند وی از پتانسیل لازم برای تهیه لیستی از چهره‌های اصلاح‌طلب برای ورود به مجلس برخوردار است و می‌تواند حتی گزینه جدی برای ریاست آینده قوه مقننه باشد.

درعین حال چهره‌های مطرح اصلاحات با نگاه بدبینانه نسبت به ورود مستقل عارف به عرصه سیاست و خروج وی از زیر بار تصمیم‌گیری‌های ملوک‌الطوایفی، معتقدند این اقدام عارف می‌تواند به ایفای نقش در زمین اصولگرایان و انشقاق بیشتر در بدنه اصلاح‌طلبان منجر شود.

  • ۰ نظر
  • ۳۰ تیر ۹۲ ، ۲۰:۲۳
  • ۵۱۱ نمایش
  • ابناء الزهرا (سلام الله علیها)