بررسی استراتژیک

اشراف اطلاعاتی + تحلیل واقع بینانه =» بصیرت استراتژیک

بررسی استراتژیک

اشراف اطلاعاتی + تحلیل واقع بینانه =» بصیرت استراتژیک

بررسی استراتژیک

جریان شناسی و قدرت تحلیل مسایل سیاسی جزو معرفت دینی است. ( امام خامنه ای مدظلله العالی)



۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آبشخورهاى اصلى فتنه ۸۸» ثبت شده است

همایش روز پنجشنبه اصلاح‌طلبان در تهران را باید به فال نیک گرفت. درست است که دولت و وزارت کشور را باید از این حیث که چرا به جمعی از فعالان سیاسی که هیچ مرز روشنی با شورشی‌های سال 88 ندارند، مجوز برگزاری همایش داده‌اند، مواخذه کرد ولی از یک منظر می‌توان به آنها سپاس هم گفت. بیش از یک سال است کسانی در جامعه سیاسی ایران می‌گویند باید از حوادث سال 88 عبور کرد. این گفتمان به تدریج بسیار فربه شده است. گاه می‌گویند هر چه بوده گذشته و نمی‌توان یک کشور را در بخشی از گذشته‌اش متوقف کرد. زمانی دیگر ادعا می‌شود اساسا هر دو طرف در آنچه در سال 88 رخ داد مقصر بوده‌اند بنابراین نباید بر یک طرف بیش از حد سخت گرفت. سخن برخی دیگر این است که کشور برای عبور از مشکلاتی که گرفتار آن است نیاز به وحدت همه دستجات و گروه‌ها دارد و بار کشور را هیچ جناحی به تنهایی نمی‌تواند به دوش بکشد و از همه اینها نتیجه می‌گیرند که باید آسان گرفت و راه را برای فعالیت سیاسی کسانی که چارچوب‌های اصلی نظام را قبول دارند باز نگه داشت.  
لبّ ‌لباب همه این سخنان این است که عده‌ای مدعی بوده‌اند فتنه 88 موضوعی است که باید از آن عبور کرد و اصلاح‌طلبان هم اگر مجددا اجازه فعالیت سیاسی پیدا کنند، دیگر مسیر 88 را تکرار نخواهند کرد. به تعبیر دیگر تلاش اکثر کسانی که خواستار مختومه شدن پرونده فتنه و حذف این کلمه از ادبیات حاکمیت و جریان انقلابی هستند این است که بگویند فتنه هم به لحاظ زمانی گذشته و رفته و هم به لحاظ سیاسی دیگر مدعی و طرفداری ندارد و هیچ‌کس - از جمله هواداران موسوی در سال 88- خواهان بازگشت به آن وضعیت نیست. اینکه گفتم همایش روز پنجشنبه اصلاح‌طلبان را باید به فال نیک گرفت از آن رو است که تکلیف همه این بازی‌های تبلیغاتی را یکسره می‌کند و به این سوال که آیا می‌توان دوباره به اصلاح‌طلبان اعتماد کرد و آنها را به عنوان عضوی از جامعه سیاسی پذیرفت یا نه؟ یک پاسخ سرراست می‌دهد. از یک منظر همه آنچه را که در این همایش گفته شد می‌توان در یک جمله خلاصه کرد: «یا ما برنده انتخابات مجلس هستیم یا از رای مردم صیانت نشده است»! آیا این جمله آشنا نیست؟ ماه‌های پایانی سال 87 یعنی زمانی که گفت‌وگوها درباره انتخابات ریاست‌جمهوری تازه در حال آغاز شدن بود را به یاد بیاورید؛ همان ایامی که بذر فتنه 88 با آغاز شدن زمزمه‌هایی درباره احتمال تقلب در انتخابات در ذهن بخش‌هایی از جامعه کاشته شد. مگر آن زمان کسانی که بعدها تاریخی‌ترین خیانت به جمهوری اسلامی را مرتکب شدند  چه می‌گفتند؟ آیا سخن آنها چیزی جز این بود که احتمال عدم صیانت از آرای مردم و دستکاری در نتیجه انتخابات وجود دارد؟ آیا جز به همین دلیل کمیته صیانت از آرا را راه انداختند؟ مقدمات لازم برای تحمیل دروغ بزرگ تقلب به جامعه از ماه‌ها قبل با تشکیک در سلامت انتخابات و امانتداری نظام نسبت به رأی مردم فراهم شد. وقتی میرحسین موسوی فردای اعلام نتایج گفت «زیر بار این خیمه‌شب‌بازی خطرناک نخواهم رفت» و وقتی اصلاح‌طلبان به طور دسته‌جمعی در حالی که می‌دانستند امکان تقلب در انتخابات وجود ندارد، نظام را به دستکاری در آرای مردم متهم کردند و دست به کودتا زدند، بر شالوده‌ای از سخنان چندین ماهه ایستاده بودند که جنس آن هیچ تفاوتی با آنچه روز پنجشنبه از «اصلاح‌طلبان معتدل» شنیدیم، ندارد.

با وجود آنکه کسانی که در همایش هفته گذشته جریان اصلاحات دور هم جمع شده بودند همه سعی خود را کردند که چهره‌ای میانه‌رو از خویش به نمایش بگذارند و آشکارا کاملا مراقب بودند که نقشه‌های پس پرده عیان نشود اما باز هم در میانه هیجان ناشی از بازگشت یکباره به صحنه سیاسی کشور  نتوانستند خود را کنترل کنند و بند را آب دادند. برجسته‌ترین پیام این همایش که تقریبا در همه سخنرانی‌ها و اظهارنظرها و پیام‌های مطرح شده در آن تکرار شد این بود که مهم‌ترین نگرانی اصلاح‌طلبان از انتخابات آینده این است که از رای مردم صیانت نشود. حتی یکی از آقایان گفته است اساسا استراتژی انتخاباتی اصلاح‌طلبان در انتخابات آینده صیانت از رای مردم به مثابه حق‌الناس است.

این سخنان یک معنا بیشتر ندارد و آن هم این است که اصلاح‌طلبان معتدل - تندروها که جای خود دارند- نه تنها با فتنه 88 مرزبندی نکرده‌اند بلکه ادبیات آنها همچنان همان ادبیات سال 88 و برنامه سیاسی‌شان برای انتخابات آینده هم همان برنامه است. حتی این جریان چندان کاری هم به این ندارد که مردم مدت‌هاست از این نوع رادیکالیسم منحط فاصله گرفته‌اند و حداقل انتخابات 92 به آنها ثابت کرده اتهاماتی مانند عدم صیانت از آرای مردم را نمی‌توان به نظام نسبت داد. این جریان، صرف نظر از آنکه مردم چگونه فکر می‌کنند به راه خود می‌رود و گویی اساسا سخنی جز متهم کردن نظام به ضدیت با رای مردم نداشته باشد، هر بار که فرصتی به دست می‌آورد یا به آن اجازه ورود به یک رقابت سیاسی داده می‌شود، باز به جاهلیت خود رجعت می‌کند و واگویه آن سخنان را از سر می‌گیرد.

از این منظر آنچه در همایش روز پنجشنبه گفته شد، شباهتی غیرقابل گذشت با آن فضایی دارد که چند ماه پیش از انتخابات 88 شکل گرفت. درست است که به دلایلی که اینجا جای بحث آن نیست این جریان دیگر هرگز در موقعیتی نخواهد بود که بتواند جامعه را به رفتارهایی حتی شبیه آنچه در 88 رخ داد وادار کند ولی این ناتوانی چیزی از قبح استراتژی سیاسی- انتخاباتی «تقلب پایه» آن کم نمی‌کند. همین امر خود حجت موجهی است برای آنکه بر تمام آن خوش‌خیالی‌ها و ساده‌انگاری‌ها درباره عبور اصلاح‌طلبان از فتنه‌گری خط بطلان کشیده شود و یک بار دیگر این حقیقت مورد توجه قرار گیرد که متاسفانه این جریان تصمیم ندارد خود را به عنوان یک نیروی درون انقلاب و بخشی از ساختار سیاسی نظام تعریف کند و به قواعد یک بازی دموکراتیک تن دهد. اصلاح‌طلبان هنوز هم این فرض را که در یک انتخابات دموکراتیک بازنده شوند منتفی می‌دانند و موسوی‌وار می‌گویند یا ما برنده‌ایم یا اینکه لابد انتخابات ایراد داشته است!

موضوع زمانی جالب‌تر می‌شود که توجه کنیم مساله به هیچ وجه محدود به این جمع به اصطلاح میانه‌رو اصلاح‌طلب هم نیست. چند هفته قبل - پس از سال‌ها- بیانیه‌ای از سوی میرحسین موسوی منتشر شد که تازه‌ترین مواضع و دیدگاه‌های وی را از درون حصر منعکس می‌کرد. برای بسیاری جالب بود که بدانند پس از گذشت 5 سال از فتنه 88 و با وجود کنار رفتن بسیاری از پرده‌ها و روشن شدن حقایق، آیا موسوی ولو اندکی دیدگاه‌های خود را تعدیل کرده و از توهماتی که سال 88 او را به خروج علیه امنیت و معیشت مردم کشاند، فاصله گرفته است؟ تعداد زیادی از لابیست‌های بیرون و درون دولت در ماه‌های گذشته سعی کرده بودند این موضوع را به نحوی جا بیندازند که اگر حصر برداشته شده و آزادی عمل بیشتری برای امثال موسوی و کروبی ایجاد شود، آنها نیز به این درجه از عقلانیت رسیده‌اند که دیگر ادبیات فتنه 88 را تکرار نکنند و بستر و زمینه‌ای جدید برای حضور سیاسی و اجتماعی خود بیابند. بیانیه موسوی - که اتفاقا آن را هم باید به فال نیک گرفت- نشان داد این دیدگاه‌ها هم اگر خوشبین باشیم ساده‌اندیشانه و اگر بدبین باشیم توطئه‌گرانه و فریبکارانه بوده است. موسوی در این بیانیه بی‌هیچ ابهامی نشان می‌دهد نوع نگاه و تفکر سیاسی‌اش و همچنین برنامه سیاسی‌ای که در صورت رفع حصر تعقیب خواهد کرد، به نسبت آنچه در 88 دیدیم، نه تنها ذره‌ای بهتر نشده بلکه چند ده بار رادیکال‌تر و خصمانه‌تر شده است و همین خود دارایی گرانقیمتی است، چرا که بی‌آنکه نیازی به زحمت بیشتر باشد ثابت می‌کند حصر به عنوان حداقلی‌ترین اقدامی که در مقابل یک باغی می‌توان داشت، می‌تواند و باید ادامه پیدا کند.

به عنوان یک نتیجه‌گیری ساده، بر این مساله باید تاکید کرد که همایش روز پنجشنبه نشان داد جریان اصلاحات حتی در طیف‌های معتدل آن نه تنها از رفتارها و روحیات فتنه‌گرانه و ساختارشکنانه فاصله نگرفته بلکه همچنان مترصد فرصتی است تا زهر خود را به نظامی که موفق شده با افزودن بر بصیرت مردم آنها را از این جریان جدا کند، بریزد. فرض این است که حتی اظهارات به ظاهر معتدلانه این جماعت را هم باید به حساب فریبکاری گذاشت مگر اینکه پس از طی یک دوره دشوار اعتمادساز ثابت کنند واقعا دیدگاه‌های خود را عوض کرده و به خطاهای خویش پی برده‌اند.

نگاه عبرت‌آموز به گذشته به ما می‌گوید باید از همین حالا چشم فتنه را کور کرد. اگر حتی پس از روی کار آمدن آقای روحانی باز هم هستند کسانی که احتمال می‌دهند نظام در امانت رأی مردم خیانت کند، باید آنها را در همان جایگاهی نشاند که شایسته‌اش هستند یعنی جایگاه اپوزیسیونی که نمی‌تواند مردم و نظام را فریب دهد و پس از باز کردن راه ورود به صحنه سیاسی، قصد دارد دوباره آن را در کام فتنه‌ای جدید فرو برد.



*مهدی محمدی / وطن امروز

  • ۰ نظر
  • ۳۰ دی ۹۳ ، ۰۹:۱۸
  • ۱۱۷۷ نمایش
  • ابناء الزهرا (سلام الله علیها)

خبرگزاری تسنیم: با توجه به پیشینه اصلاح‏طلبان در عرصه فعالیت‏هاى اجتماعى و هم‏چنین به‏کارگیرى کمتر آنان در کابینه از سوى حجت الاسلام روحانى، جهت‏گیرى براى فعالیت در حوزه اجتماعى و جامعه مدنى براى اصلاح‏طلبان به‏عنوان راهبرد این جریان تقویت خواهد شد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، زمانى‏که جریان اصلاح‏طلب در سال 76 وارد قدرت شد، توسعه سیاسى را راه‏حل اصلاحات و حل مشکلات کشور تلقى کرد، اما نتوانست بیش از هشت سال در قدرت دوام آورد. مسیر فعالیت‏هاى این جریان با پیروزى اصول‏گرایان در انتخابات سال 84 و شکل‏گیرى گفتمان جدید سوم تیر، دچار تنگنا شد و فرصت براى بسط و ترویج گفتمانى آنان از دست رفت.
حوادث پیش‏آمده در انتخابات سال 88 نیز کار را بر این جریان فکرى دشوار کرد و با دستگیرى برخى از فعالان سیاسى این جریان به جرم دست‏داشتن در فتنه‏گرى و فرار برخى از چهره‏هاى به‏نام آنان به خارج از کشور و پیوستن به اردوگاه ضدانقلاب و موضع‏گیرى علنى بخش دیگرى از آنان علیه نظام اسلامى و آرمان‏هاى انقلاب اسلامى، این جریان تا حد زیادى دچار از هم‏گسیختگى تشکیلاتى شد.
  در مسیر بازسازى تشکیلاتى‏
هرچند اغلب فعالان سیاسى جریان اصلاح‏طلب به انتخابات ریاست جمهورى یازدهم به چشم فرصتى براى بازگشت به قدرت مى‏نگریستند، اما بخش فکرى‏تر آن، انتخابات را فرصتى براى انسجام‏بخشى تشکیلاتى و بازتعریف هویتى جریان اصلاحات مى‏دانستند که به‏شدت بعد از ناکامى دوران دوم خرداد و شکست در ماجراى فتنه 88، بدان نیازمند بودند.
«عباس عبدى» یکى از طرفداران این رویکرد، مى‏گوید: «مسأله اصلى امروز اصلاح‏طلبان، حضور یا عدم حضور در انتخابات ریاست جمهورى آینده نیست. مسأله اصلى آنان، بازسازى خطمشى کلى اصلاح‏طلبى است.»
«سعید حجاریان» نیز در این مسأله با عباس عبدى هم‏نظر بود، هرچند که وى انتخابات را فرصتى براى سازماندهى تشکیلاتى اصلاح‏طلبان دانست در حالى‏که عبدى بر سازماندهى گفتمانى تأکید داشت.
اما آنچه در انتخابات 24 خرداد محقق شد، چیزى فراتر از انتظارات اولیه نظریه‏پردازهاى جریان اصلاح طلب بود. به قدرت رسیدن دکتر حسن روحانى میانه‏رو با شعار اعتدال و عقلانیت، فرصت مناسبى براى بازسازى و احیاى اصلاح‏طلبان فراهم آورد. هرچند مى‏توان جریان اصلاح‏طلب را سهامدار اصلى موفقیت آقاى حسن روحانى در انتخابات ریاست جمهورى یازدهم دانست، با این حال، ترکیب معرفى‏شده کابینه نشان مى‏دهد که دولت روحانى سهم چندانى براى اصلاح‏طلبان قائل نشده و ترجیح داده تا از گزینه‏هایى استفاده کند که از سابقه پررنگى در اردوگاه اصلاح‏طلبان برخوردار نباشند.
در اولین گام، بخشى از اصلاح‏طلبان تلاش کردند تا با یادآورى نقش حمایتى خاتمى و دیگر فعالان سیاسى اصلاح‏طلبان و تأثیر آن در رأى‏آورى روحانى و مواردى از این قبیل، سهم خود را از کابینه دولت یازدهم طلب کنند، اما ظاهراً روحانى ترجیح داد تا از نزدیکى بیش از اندازه به این جریان خوددارى کند و خود را رئیس جمهور همه ملت معرفى کند.
البته از این مسأله نباید غفلت کرد که به احتمال بسیار زیاد، تعداد قابل ملاحظه‏اى از مدیران میانى وزارتخانه‏ها و دستگاه‏هاى اجرایى از میان منسوبان به این جریان سیاسى انتخاب خواهند شد، جابه‏جایى‏هایى که مدیریت آن، خارج از اختیارات مجلس اصول‏گراى نهم است و مى‏تواند به حوزه نفوذ و تأثیرگذارى اصلاح‏طلبان در مدیریت اجرایى کشور بینجامد.
مورد دیگر از تلاش‏هاى قدرت‏طلبانه این جریان را مى‏توان در مجموعه شوراهاى شهر و روستا مشاهده کرد. فعالیت گسترده براى ریاست احمد مسجد جامعى بر شوراى شهر پایتخت و انتخاب محسن مهرعلیزاده یا محسن هاشمى به‏عنوان شهردار تهران، حکایت از عدم چشم‏پوشى اصلاح‏طلبان از گسترش و بسط قدرت سیاسى آنان دارد.
با وجود همه این تلاش‏ها باید گفت که کسب کرسى‏هاى قدرت اجرایى، آنچنان‏که انتظار مى‏رفت، براى اصلاح‏طلبان حاصل نشده است و در محافل خصوصى، برخى انتقادات از دکتر روحانى و از نحوه کناره‏گیرى دکتر عارف به نفع وى بدون مشخص‏کردن سهمى معین از کابینه، شنیده مى‏شود که حاصل آن، تقویت اتخاذ رویکرد اجتماعى و فعالیت در حوزه جامعه مدنى را در میان فعالان این جریان تقویت کرده است. اظهارات سعید حجاریان در گفت‏وگو با روزنامه شرق نیز مؤید این مسأله است. وى در جواب این سؤال که «وضعیت اصلاح‏طلبان چه خواهد شد، چه برنامه‏هایى دارند؟» مى‏گوید: «بالاخره یک عده به دانشگاه مى‏روند، یک عده به سمت کار روزنامه‏نگارى مى‏روند و یک عده هم به سمت امورى دیگر مى‏روند. همه کارى مى‏شود کرد! البته باید بگویم لازم نیست که همه به دولت بروند، بلکه ما باید به سمت فعالیت‏هاى مدنى پیش برویم.»
این عبارات به‏خوبى حکایت از آن دارد که اصلاح‏طلبان تلاش در حوزه اجتماعى و فعالیت‏هاى مدنى را به‏عنوان راهبرد اساسى خود در دوران حاکمیت دولت اعتدال انتخاب کرده‏اند.
   تأکید بر رویکرد اجتماعى‏
با توجه به پیشینه جریان اصلاح‏طلب در عرصه فعالیت‏هاى اجتماعى و هم‏چنین به‏کارگیرى کمتر آنان در کابینه از سوى دکتر روحانى، به‏نظر مى‏رسد جهت‏گیرى براى فعالیت در حوزه اجتماعى و جامعه مدنى براى اصلاح‏طلبان به‏عنوان راهبرد اساسى این جریان تقویت شود. این مسأله به‏خوبى مى‏تواند توان اصلاح‏طلبان را در فضاى باز و مناسب ایجادشده به بازسازى تشکیلاتى، تقویت گفتمانى و تقویت پایگاه اجتماعى به‏ویژه نزد نسل جوان کشور مصروف کند، بدون آن‏که مسؤولیتى در قبال رفع مشکلات کشور بر عهده داشته باشند.
در این بین، اولویت‏هایى براى این جریان در حال شکل‏گیرى و طرح‏ریزى است که به‏نظر مى‏رسد با هدف تقویت پایگاه اجتماعى براى کسب تمام‏عیار قدرت در آینده‏اى نه چندان دور اتخاذ شده است. رویکرد اجتماعى این جریان را مى‏توان در حوزه‏هاى زیر جست‏وجو کرد:
1. فعالیته حزبى؛ ایجاد فضایى براى فعالیت مجدد سیاسى احزاب دوم خردادى، یکى از اولویت‏هایى است که جریان اصلاح‏طلب دنبال خواهد کرد. پس از حواث سال 88، فضا براى فعالیت حزبى و تشکیلاتى اصلاح‏طلبان تا حدود زیادى محدود شد، چرا که تشکل‏هایى چون حزب مشارکت، سازمان مجاهدین و حزب اعتماد ملى تشکیلاتى بودند که با همه توان در فتنه‏گرى نقش داشتند و به حکم دادگاه انقلاب، غیرقانونى معرفى شدند. جریان دوم خرداد، بدون وجود گروه‏هاى فعالش توان انسجام‏بخشى و فعالیت سیاسى را ندارد، از این‏رو مسأله احیاى احزاب و گروه‏هاى سیاسى به اولویت مهم این جریان در این روزها تبدیل شده است. تازه‏ترین خبر در این زمینه، فعال‏شدن مجدد حزب اعتماد ملى و برگزارى اولین نشست این حزب پس از سال‏هاست که از آغاز تحرکات سیاسى احزاب اصلاح‏طلب حکایت دارد.
فعالیت جدید عارف براى تشکیل حزبى فراگیر نیز از جمله اقداماتى است که مى‏توان در راستاى فعالیت سیاسى جریان دوم خرداد تعریف کرد. محوریت فردى چون عارف که وجاهت قابل قبولى دارد و به حاشیه رفتن افراطى‏ها و چهره‏هایى که در فتنه نقش‏آفرین بوده‏اند، نشان مى‏دهد که رویکرد سیاسى جدید اصلاح‏طلبان نیز در گام اول با نوعى اعتدال‏ورزى و میانه‏روى همراه خواهد بود. نکته قابل ملاحظه آن‏که دیگر امکان فعالیت احزاب و گروه‏هاى سیاسى ورشکسته و منحل‏شده نه ممکن است و نه به نفع اصلاح‏طلبان خواهد بود، از این‏رو طبیعى است که باید منتظر احزاب و تشکل‏هاى جدید سیاسى با عنوان‏هاى تازه باشیم.
2. فعالیت مطبوعاتى؛ حوزه دیگر مورد علاقه اصلاح‏طلبان، فعالیت‏هاى مطبوعاتى است. اوج این فعالیت را در دوران دوم خرداد و با راه‏اندازى نشریات متعدد که با مطبوعات زنجیره‏اى مشهور شدند، به‏خاطر داریم. فعالیت مجدد مطبوعات، امکان گفتمان‏سازى مجدد اصلاح‏طلبان را فراهم خواهد آورد و آنان را در موقعیتى مناسب براى بازسازى و احیا قرار خواهد داد. ضمن آن‏که بخش قابل ملاحظه‏اى از نویسندگان این جریان با فعال‏شدن در این عرصه، بار دیگر خود را مطرح خواهند کرد.
یکى از ملاحظات در این زمینه، امکان فعالیت مجدد قلم به دستانى است که مبانى فکرى آنان در تعارض با مبانى دینى و ارزشى جامعه اسلامى است. فعالیت این افراد در مطبوعات و نشریات مذکور مى‏تواند بار دیگر مناقشات سیاسى - فرهنگى را در جامعه به همراه داشته باشد که البته این چالش‏هاى احتمالى در تعارض با رویکرد اعتدالى دولت روحانى خواهد بود. در این صورت باید منتظر ماند و دید که دولت یازدهم چه سیاستى در حوزه نشر و مطبوعات اتخاذ خواهد کرد و تا کجا حاضر به تحمل فعالیت نویسندگان اصلاح‏طلب خواهد بود.
3. فعالیت در محافل دانشجویى؛ یکى از مراکز سنتى نفوذ اصلاح‏طلبان، دانشگاه‏هاى کشور است. این جریان در میان استادان دانشگاه از پایگاه اجتماعى قابل قبولى برخوردار است. تشکل‏هاى دانشجویى داراى دیرینه تاریخى چون انجمن‏هاى اسلامى دانشجویان (دفتر تحکیم وحدت) و انجمن‏هاى صنفى دانشجویان نیز جزو مجموعه‏هاى همسو با این جریان محسوب مى‏شوند. مى‏توان این ادعاى اصلاح‏طلبان را تا حدى صحیح دانست که دانشگاه در طول سال‏هاى دهه هفتاد و هشتاد به‏عنوان عمق راهبرد این جریان عمل کرده است. هرچند در سال‏هاى اخیر به‏دلیل انحرافات ایجادشده در مجموعه‏هاى منسوب به این جریان و افتادن در دام افراطگرایى و نفوذ ضدانقلاب، برخى از این تشکل‏ها در موضع ضدیت با نظام و انقلاب قرار گرفته و با از دست دادن محبوبیت و اعتبار خود با مقابله دانشجویان انقلابى و حمایت نهادهاى قانونى اجازه فعالیت‏هاى سیاسى خود را در دانشگاه از دست داده و به تعطیلى کشیده شده‏اند. حتى در برخى موارد، این مجموعه‏هاى افراطى به مقابله با اصلاح‏طلبان نیز پرداخته‏اند که اوج آن‏را مى‏توان در مراسم روز دانشجو در سال‏هاى پایانى دولت اصلاحات مشاهده کرد که با توهین به خاتمى به تشنج کشیده شد.
با سپرى‏شدن دوران حاکمیت اصول‏گرایان و حاکمیت جریان نزدیک به اصلاح‏طلب در رأس قوه مجریه و وزارت علوم، باید شاهد فعالیت مجدد اصلاح‏طلبان براى تسخیر دانشگاه‏ها باشیم. اولین گام این جریان، تلاش براى تعیین وزیر علوم، تحقیقات و فناورى مورد علاقه‏شان بود که در این زمینه نام‏هایى چون، دکتر جعفر توفیقى (وزیر علوم دولت خاتمى)، دکتر غلامرضا ظریفیان، رضا فرجى دانا و جواد اطاعت به چشم مى‏خورد که دکتر روحانى خیلى زود متوجه شد که این اسامى با سوابق سیاسى که در کارنامه خود ثبت کرده‏اند، نخواهند توانست رأى اعتماد مجلس نهم را کسب کنند، از این‏رو در آخرین لحظه نام دکتر جعفر میلى منفرد، استاد دانشگاه امیرکبیر، به‏عنوان وزیر علوم معرفى شد که به استناد برخى اسناد و مدارک، وى نیز با جریان فتنه و فتنه‏گران در 1378 و 1388 در ارتباط بوده و در تحریک دانشجویان به اغتشاش نقش داشته است و به‏همین‏خاطر وى نیز نتوانست از مجلس رأى اعتماد بگیرد و رئیس دولت موقتاً دکتر توفیقى را سرپرست وزارت علوم نمود.
در کنار فعالیت گروه جدید در وزارت علوم، بى‏شک با فعال‏شدن مجدد جنبش دانشجویى با گرایش اصلاح‏طلبى در دانشگاه‏ها مواجه خواهیم بود. این مسأله با هدایت فعالان سیاسى اصلاح‏طلب همراه خواهد بود و با بازشدن فضاى سیاسى به نفع این جریان، شاهد رفت‏وآمد مجدد افراد منسوب به این جریان در دانشگاه‏ها خواهیم بود. این اقدام نیز مى‏تواند به ایجاد تنش و درگیرى در دانشگاه‏ها بینجامد، چراکه برخى از این افراد به‏دلیل عملکردشان در فتنه 88، با حساسیت دانشجویان ارزشى و حزب‏اللهى دانشگاه مواجه هستند و حضورشان در دانشگاه بدون آن‏که حاضر باشند در قبال مواضعشان در فتنه پاسخگو باشند و یا بدون آن‏که ابراز ندامت کنند، با مخالفت‏هاى جدى همراه خواهد بود که دولت اعتدال در قبال این مسأله نیز باید تدبیرى بیندیشد.
به هر حال، احتمالاً آغاز سال تحصیلى جدید که با فعالیت مجدد تشکل‏هاى دانشجویى اصلاح‏طلب همراه خواهد شد، با سال‏هاى اخیر متفاوت خواهد بود.
4. راه‏اندازى تشکل‏هاى مردم‏نهاد، یکى دیگر از حوزه‏هایى که اصلاح‏طلبان علاقه‏مند به فعالیت در آنند، حوزه‏هاى فرهنگى - اجتماعى با محوریت تشکل‏هاى مردم‏نهاد (ان.جى.او) است که اصلاح‏طلبان در دوران دوم خرداد سوداى فعال‏کردن آن‏ها را داشتند. این تشکل‏ها که بیشتر با محوریت جوانان، اغلب در حوزه‏هاى فرهنگى - هنرى، اجتماعى و محیط زیست فعالیت دارند، ظرفیت‏هایى است که اصلاح‏طلبان مى‏توانند در آن با عضوگیرى، به گسترش ارزش‏هاى گفتمانى خود بپردازند. این فرصت در وضعیتى براى اصلاح‏طلبان اهمیت دارد که این جریان از پایگاه قابل ملاحظه‏اى در نهادهاى مردمى مذهبى همچون هیئت‏هاى مذهبى، حسینیه‏ها، مساجد برخوردار نیست و این، نقصانى است که اصلاح‏طلبان براى جبران آن، راه‏اندازى مجموعه‏هاى موازى را دنبال مى‏کنند.
5. فعالیت در شبکه‏هاى مجازى، با پیروزى دکتر روحانى در انتخابات و تشکیل دولت میانه‏رو، فرصت‏هاى اصلاح‏طلبان در فضاى مجازى نیز بیشتر خواهد شد و باید شاهد افزایش فعالیت این جریان در شبکه‏هاى اجتماعى و گسترش وبلاگ‏نویسى و پایگاه‏هاى خبرى - تحلیلى باشیم. به هر حال، با حاکمیت این جریان سیاسى، از لحاظ سخت‏افزارى، مسأله فیلترینگ و سطح دسترسى به اینترنت و فضاى مجازى و هم‏چنین سرعت و پهناى باند اینترنت نیز دستخوش تغییراتى خواهد شد و از آنجا که اساس فکرى این جریان بر تسامح در حوزه فرهنگ و تکرار شعار «دانستن حق مردم است» است، از لحاظ نرم‏افزارى و محتوا هم شاهد نوعى آزادى سیاسى - فرهنگى خواهیم بود که مى‏تواند مناقشاتى را در سطح افکار عمومى به همراه داشته باشد.

در همین جهت احسان شریعتى چندى قبل در مصاحبه با روزنامه اعتماد از تأسیس حزب در فضاى مجازى سخن گفت که این موضوع خود گویاى توجه ویژه اصلاح‏طلبان به استفاده حداکثرى از فضاى مجازى در جهت اهداف خویش است.

  • ۰ نظر
  • ۰۸ شهریور ۹۲ ، ۱۲:۲۰
  • ۶۰۵ نمایش
  • ابناء الزهرا (سلام الله علیها)