اصلاحطلبان و معمّای "اصلاحطلب بودن روحانی"
گروه سیاسی مشرق- هر چند «روحانی» با عضویت در «جامعه روحانیت» خاستگاه راست سنّتی داشته امّا در دوره اصلاحات با ترک چندین ساله جلسات «جامعه روحانیت» و نزدیکی بیشتر به دولت «خاتمی» به سمت کارگزاران و اصلاح طلبی گرایش پیدا کرد. مخصوصاً اینکه مهمترین نمود سیاسی وی در دهه هشتاد مربوط به دبیری وی در «شورای عالی امنیت ملّی» دولت «خاتمی» و مسئولیت تیم مذاکره کننده هسته ای می شود. با این وجود هنوز هم سخت است که او را یک اصلاح طلب با افکار واقعی اصلاح طلبی دانست، چرا که وی چه در دوره تبیلغات انتخاباتی و چه قبل و بعد از آن هیچگاه حاضر نشد بعنوان یک موجودیت اصلاح طلب وارد معرکه سیاسی شود.
با این حال، با نزدیکشدن به زمان تشکیل کابینه و مراسم تحلیف و تنفیذ؛ رفتهرفته نگاه اصلاحطلبان به «روحانی» نیز دستخوش دگردیسی می شود. با نزدیکی به تقسیم سهام قدرت بین گروه ها و عناصر سیاسی، بحث ها درباره تعیین هویت «رئیس جمهور منتخب» هم شروع شده و برخی از اصلاح طلبان سعی دارند از شخصیت «حسن روحانی» یک اصلاح طلب تمام عیار در حدّ «محمّد خاتمی» بسازند. در مقابل دردسر اصلی این دست از اصلاح طلبان این است که طیف دیگری از جبهه اصلاحات هنوز هم حاضر نیستند، «روحانی» را یک اصلاح طلبی تمام عیار معرّفی نمایند؛ البتّه این دردسر که به اختلاف سلیقه طیف های مختلف اصلاحات مربوط می شود به پروژه ای آگاهانه و کنترل یافته تبدیل شده است.
در اینجا گزارشی از اقرار طیفی از اصلاحات مبنی بر غیر اطلاح طلب بودن «روحانی» مدّنظر قرار گرفته است (فراموش نمی شود که این اختلاف یک پروژه سازمان یافته است):
اخیراً «سیّدمحمّد موسوی خوئینی ها» نیز سعی کرده بر این اختلاف سلیقه تأکید کند، وی می گوید: «ما با دست خود کمر به قتل اصلاحات بستیم. ما هم مانند اصولگرایان نمیخواهیم شکست را بپذیریم. باید شکست را بپذیریم چرا که «محمّدرضا عارف» که نماد اصلاح طلبی بود را مجبور به کناره گیری کردیم؛ چون دیدیم که 7 درصد بیشتر رأی ندارد. پیش بینی من این است که دولت «روحانی»، دولت "چهارساله" است. با شکست «روحانی»، چهارسال دیگر اصولگراها به قدرت باز خواهند گشت.» (14/4/1392). چندی پیش نیز خبری از جلسات محفلی اصلاح طلبان منتشر شد که تأکید می کرد: «ما نباید بیش از حدّ خود را به «روحانی» نزدیک کنیم تا در صورتیکه وی نتوانست به مطالبات مردم پاسخ بگوید؛ به عنوان آلترناتیو وارد صحنه شویم. این افراد تأکید کرده اند ناکامی احتمالی «روحانی» نباید به نام اصلاحات تمام شود.» (8/4/1392).
این مسئله در دوره تبلیغات انتخاباتی نیز دیده می شد، چنانچه سایت «ایران امروز» در مطلبی به قلم «محمّد ارس»، «روحانی» را شانس بزرگی معرّفی کرده و نوشته بود: ««روحانی» در برنامه های تبلیغاتی قوی تر از «موسوی» و «کروبی» ظاهر شد. اگر هم ضعف ها و کاستی هایی دارد که حتماً دارد، در جریان انتخابات آتی از نو ساخته خواهد شد. یعنی همانگونه که از "موسوی نخست وزیر دهه شصت"، "موسوی سبز دهه نود" ساخته شد، از "خاتمی مکتبی"، "خاتمی اصلاح گرا" بیرون آمد و جوانان افراطی مکتبی به نیروی مترقی تبدیل شدند؛ عاقبت خانواده «رفسنجانی» و خود «رفسنجانی» هم به صف درآمدند. با چنین هنری از پس ضعف های «روحانی» نیز برخواهیم آمد.» (به نقل از پایگاه خبری تحلیلی «صراط»- 13/3/1392). در واقع نویسنده با اذعان به غیراصلاح طلب بودن «روحانی» پیشنهاد می کند که می توان پروژه استحاله را نیز روی وی انجام داد.
همچنین سایت «اخبار روز» - وابسته به اپوزیسیون خارج نشین- می نویسد: «در انتخابات فعلی باقیمانده جریانات اصلاح طلب اشتباه قبل را تکرار کردند. ابتدا گزینه امیدبرانگیز برای هواداران اصلاحات «محمّد خاتمی» بود که با به میدان آمدن یا آوردن «هاشمی رفسنجانی» نظرها ناگهان از سوی "نماد اصلاح طلبی" به سمت "نماد سازندگی" تغییر جهت داد.».
«علی اکبر اولیا» (نماینده سابق یزد) نیز در مصاحبه با «آریا» گفته بود: «موافقان نامزدی «روحانی» می گویند او ممکن است نظر برخی اصولگرایان مانند «مطهری»، «ناطق» و ... را هم جلب کند. آنها ضمن تأکید بر اینکه وی اصولگرا نیست میگویند، روحانی مدّت هاست که از «جامعه روحانیت» فاصله گرفته و جایگاهی ندارد.».
«حمیدرضا جلایی پور» (عضو شورای مرکزی جبهه منحلّه مشارکت) در مصاحبه با سایت «جرس» در پاسخ به این سئوال که: "یعنی شما آقای «روحانی» را هم اصلاح طلب می دانید؟"؛ می گوید: «آقای «روحانی» در سیاست داخلی مواضعش با مواضع آقای «خاتمی» یا «هاشمی» و بدنه اصلاح طلبان کمی فاصله دارد و خود ایشان هم خودشان را اصلاح طلب نمی خوانند. امّا اصولگرایی مانند آقای «مطهری» از بسیاری از اصلاح طلبان، مواضع اصلاح طلبانه تری می گیرد و شجاعت و اصلاح جویی بیشتری به خرج میدهد.» (8/3/1392).
«احمد پور نجاتی» نیز که از اعضای «شورای ۷ نفره مشاوران خاتمی» برای انتخاب کاندیدای اصلاح طلبان بود، می گوید: ««روحانی» نه به عنوان کاندیدای اصلاح طلب که بعنوان فردی که می توان با او "مرحله گذار" از سرمای منفی ۱۰ درجه موجود را پشتسر گذاشت؛ مطرح بوده است.» (19/3/1392).
«ابراهیم اصغرزاده» نیز در گفتگو با با سایت «روز آنلاین» (وابسته به «سازمان منحلّه مجاهدین») در مقابل این سئوال که "شما معتقدید برای جلوگیری از روی کار آمدن تفکّری افراطی باید از «عارف» یا «روحانی» حمایت کرد؟"؛ پاسخ می دهد: «راهی جز حمایت از یکی از دو کاندیدای باقیمانده نیست ... دیدید آنانی که قبل از آمدن «هاشمی» می گفتند: "یا خاتمی یا هیچکس"، به محض آمدن «هاشمی» پشت سرش آرایش گرفتند و "خاتمی یا هیچکس" تبدیل به "یا هاشمی یا هیچکس" شد. تا همین چندی پیش دوستان اصلاح طلب من تصوّر کاندیدای درجه دو را توهین به خود و بخشی از نقشه مهندسی انتخابات می دانستند. چطور یکباره آقای «هاشمی» تبدیل به کاندیدای ایده آل و حدّاکثری شد که توانست غیبت بزرگان اصلاح طلب را جبران کند. به همین استدلال شاید بتوان به یک "اصلاح طلب معتدل" و بی حاشیه مانند «عارف» یا "اصولگرای میانه رو" مانند «روحانی» تن داد.» (19/3/1392).
«علیرضا نامورحقیقی» (استاد دانشگاه تورنتو) نیز در مصاحبه با «B.B.C»، می گوید: «اصلاح طلبان بر این مبنا بودند که اگر آقای «عارف» در انتخابات شکست بخورد یا بعد از اینکه بر فرض رئیس جمهور بشود، نتواند مطالبات را پاسخ بدهد؛ این شکستی برای اصلاح طلبان است و ظاهراً ظرفیت شکست مجدّد نداشتند. بنابراین از این زاویه ترجیح می دادند، نماینده ای بیاید که خودش را اصلاح طلب نمی داند یعنی بعنوان کاندیدای اصلاح طلب نیست.». حتّی «محمّد خاتمی» در فایلی ویدیویی که در حمایت از «روحانی» منتشر شد، گفته بود: «با اینکه آقای «روحانی» خودش را متعلّق به اردوی اصلاح طلبان نمی داند، امّا دیدید چه خوب مسئله مطرح کرد و امید ایجاد کرد.» (به نقل از پایگاه خبری تحلیلی «صراط»- 23/3/1392).
شرح بالا به ادّعای اوّلیه گزارش پیشرو تأکید می کند که بازی اصلاح طلبان با اختلاف سلیقه موجود در پاسخ به سئوال واحد: "آیا «روحانی» اصلاح طلب هست یا نیست؟"؛ یک پروژه هدفمند است که بخشی از مقاصد این پروژه پیشتر توسّط مشرق به چالش کشیده شد و بی تردید بخشی از مقاصد آن در آینده بروز خواهد کرد.
شما هم لینک شدید
یاعلی