گروه سیاسی مشرق - اگر به دنبال یک بحث ژورنالیستی در نقد یا موافقت با اظهارات ریاست محترم جمهوری در گزارش صد روزه هستید بهتر است این مطلب را دنبال نکنید. چرا که در این مطلب رویکردی متفاوت به نقد و بررسی یک جزء حاشیهای اما بسیار مهم از بیانات ریاست محترم جمهوری پرداخته شده است. در این نقد آنچه هدف اصلی بررسی قرار گرفته است مساله «رگههایی از لیبرالیسم فرهنگی» و تحذیرهایی در باب خطرات این تفکر است که البته با نگاهی ژورنالیستی تنظیم نشده است و تلاش شده این مطلب نظری نسبتا سنگین با سادهترین بیان ممکن (در حد توان نویسنده) برای خوانندگان بیان شود.
تعیین موضوع دقیق بحث
برای آنکه خوانندگان محترم دچار سردرگمی نشوند باید خاطر نشان کرد که متن حاضر به بررسی همه بیانات ریاست محترم جمهوری نمیپردازد؛ بلکه از میان همه سخنان و گزارش کار صد روزه ایشان بر روی فراز کوتاه زیر متمرکز خواهد شد:
"رئیس جمهور با بیان این که دولت تلاش میکند تا جهتگیریهای فرهنگی را مشخص کند، گفت: البته در برخی از موارد شورای عالی انقلاب فرهنگی جهتگیریها را تعیین میکند اما نکتهای در میان قابل توجه است. ما به صاحبان فرهنگ اعتماد کنیم، صاحبان فرهنگ در این کشور فرهیختگان و بزرگان ما هستند. بعضیها در برخی موارد خیلی به آنها بیاعتمادی نشان دادهاند به نویسندگان و فیلمنویسان خود اعتماد کنیم ما در همین 100 روز خیلی از کتابهایی که ممنوع شده بود و میشد آزاد شوند، آزادشان کردیم.
خیلی از نویسندهها ممنوعالقلم شده بودند و ما آنها را به صریحالقلم تبدیل کردیم تا بروند هر چه میخواهند بنویسند البته در چارچوب قانون و خود آنها اهل این کشور هستند و علاقهمند به این کشور هستند. رئیس جمهور افزود: خیلی از کتابها، خیلی از فیلمها و مقررات دستوپا گیر را در حال کم کردن و روانسازی آن هستیم. هم در بخش اقتصاد کم و روانسازی میکنیم و هم در بخش فرهنگ کم و روانسازی میکنیم.
فضای امنیتی را از فرهنگ کنار میزنیم همانطور که گفتم این کار به صورت قدم به قدم صورت میگیرد. وی گفت: دولت نظرش این است که هیچ فیلتری بهتر از افکار عمومی مردم نیست. فیلم و هنر خوب را مردم میبینند. روحانی در پاسخ به این سؤال که برخی از مردم انتظار ویژه از شما دارند، گفت: وقتی یک فیلم ساختند و مردم نرفتند ببینند، بیاعتنا شدند به آن فیلمساز، خودش میداند که باید چکار کند."
بر این اساس نقد و ارزیابیای که قرار است به اختصار هر چه تمامتر صورت گیرد به عبارات بالا و نتایج و مبانی آنها معطوف است و نه مابقی نکات مثبت و منفی موجود در بیانات ایشان.
1- تقدیرها و نکات مثبت
پیش از ورود به بحث از لیبرالیسم فرهنگی و تحذیراتی که در باب آن باید ارائه شود لازم است بیان شود که نقد صرفا به معنی بیان ضعفها نیست، بلکه نقد به معنی مشخص کردن عیار یک چیز است و از این رو باید نکات مثبت را در کنار نکات منفی دید. از این رو در این متن نیز باید نکات مثبت مرتبط با این مبحث را در کنار نکات منفی آن ذکر کرد و به همین دلیل لازم است ابتدا از چند نکته مثبت در بیانات ریاست محترم جمهوری در مورد همین مبحث تشکر شود.
اول: باید از ایشان تشکر کرد که با روی باز از انتقاد و نقد استقبال کردند و بیان داشتند: «حتماً مردم به ویژه صاحبنظران، اندیشمندان، اهل اندیشه و قلم میتوانند به دولت با نقد، نصیحت و پیشنهادات خود کمک کنند.» استقبال دولت از نقد و بیان صریح آن توسط ریاست محترم جمهوری امری مثبت و قابل تقدیر است. امید است که در عمل نیز مسوولان کشور خصوصا مسوولان دولتی نشان دهند که نقد پذیر و دارای تحمل لازم در این زمینه هستند.
دوم: توجه به این که دولت تنها تصمیم گیرنده در عرصه فرهنگی کشور نیست یکی دیگر از نکات مثبت در بیانات رئیس جمهور محترم است. این تصور که دولت مطلق العنان است و میتواند هر سیاست فرهنگی دلخواهی را در پیش گیرد تفکری آسیبزا و چالش آفرین است که متاسفانه در گذشته شاهد مواردی از آن بودهایم. این که ریاست محترم جمهوری به صراحت بیان دارند که در تعاملی با دیگر نهادهای نظام قرار دارند و رسما بپذیرند که «البته در برخی از موارد شورای عالی انقلاب فرهنگی جهتگیریها را تعیین میکند» شایسته تقدیر است. هر چند که ریاست شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز با شخص رئیس جمهور است اما همین میزان از دقت نظر در تقسیم کارهای صورت گرفته در عرصه فرهنگ در کشور قابل تقدیر است.
سوم: این که ریاست محترم جمهوری از اعتماد به صاحبان فرهنگ و اندیشه و قلم صحبت کردند و خاطر نشان ساختند که صاحبان اندیشه و قلم را بزرگان این کشور و فرهیختگان کشور میدانند نیز مثبت و قابل تقدیر است. هرچند در بیان ایشان این طعنه و تلخی مندرج بود که گویی کشور تا کنون با فرهیختگان قهر بوده است و دولت ایشان قصد آشتی دارند؛ که این امر صحیحی به نظر نمیرسد مگر آن که صاحبان اندیشه و قلم را به یک قشر خاص محدود کنیم، اما در مجموع باید این اظهار ایشان را اظهار نظر مثبتی دانست.
چهارم: نکته مثبت دیگر سخنان ریاست محترم جمهوری در این فراز کوتاه تاکید ایشان بر قانون و محور و فصل الخطاب قرار گرفتن آن است. این نکتهای مثبت و قابل تقدیراست. بی توجهی به قانون و رفتار سلیقهای و خودمحورانه از هر کس آسیبزاست و از مسوولان اجرایی و مدیران فرهنگی کشور آسیبزاتر و خطرآفرینتر.
خطر لیبرالیسم فرهنگی
در کنار نکات مثبت، سخنان ریاست محترم جمهوری خالی از اشکالات متعدد نیز نبوده است. اما نقد اصلی این مطلب کوتاه بر اظهارات ریاست محترم جمهوری به آن بخش از سخنان ایشان باز میگردد که بیان داشتند: «دولت نظرش این است که هیچ فیلتری بهتر از افکار عمومی مردم نیست. فیلم و هنر خوب را مردم میبینند. روحانی در پاسخ به این سؤال که برخی از مردم انتظار ویژه از شما دارند، گفت: وقتی یک فیلم ساختند و مردم نرفتند ببینند، بیاعتنا شدند به آن فیلمساز، خودش میداند که باید چکار کند.»
به نظر میرسد که این سخن رئیس جمهور محترم اشکالی اساسی و مبنایی دارد و نشان از بارقههایی از آنچه «لیبرالیسم فرهنگی» خوانده میشود در آن موجود است. البته مشخص نیست که این بخش از اظهارات ریاست محترم جمهوری از توصیههای کدام یک از مشاوران ایشان است اما در هر صورت این مشورت و این نظر دارای اشکالاتی جدی است و در صورت اجرایی شدن نیز با بنبستها و مشکلات اساسی مواجه میشود.
منظور از لیبرالیسم فرهنگی در این متن آن درکی از فرهنگ است که بر اساس مبانی لیبرال دموکراسی صورت میگیرد و با این مبانی به عرصه فرهنگی جامعه نگاه میکند. در این تفکر هر فرد خودمختار فارغ از اندیشه و عمل جمعی به تنهایی در پی لذت و منفعت خویش است و تعیین کننده نهایی نیز حاصلجمع این افراد و به تعبیری نظر اکثریت آنهاست که به نوعی خود را در عمل اجتماعی بروز میدهد. به عبارت دیگر این تصور که افکار عمومی بهترین فیلتر است و هیچ فیلتری بهتر از افکار عمومی نیست تفکری ناقص و معیوب است. این تفکر در واقع بر گرفته از یک مبنای لیبرالی ناقص است که درعمل نیز با خود دچار تعارض میشود.
مبنای لیبرالی این تفکر این است که هر فردی خود به سعادت و رستگاری خویش آگاهتر است و از این رو باید از دخالت دیگران در تعیین سعادت و زندگی مطلوب وی خودداری نمود. این شعار اگر چه در بادی امر برای برخی زیبا جلوه میکند اما نگاهی دقیقتر و جدیتر به محتوای آن نشان میدهد که این شعار در هیچ جامعهای قابل اجرا نیست و حتی کشورهای لیبرالی مدعی این امر نیز نمیتوانند به این شعار پایبند باشند.
اما در توضیح این که چرا مدعیان لیبرالیسم فرهنگی نمیتوانند به این شعار خویش پایبند باشند باید خاطر نشان ساخت که لیبرالیسم فرهنگی در واقع باعث از هم گسیخته شدن تار و پود جامعه از هم میشود و از این رو از سوی فیلسوفان و متفکران و حتی از سوی سیاستگذاران در عمل نفی میگردد. اگر بخواهیم به بیان سادهتری همین مطلب را بیان کنیم باید گفت که این استدلالی که در بیان رئیس جمهور محترم آمده است حاکی ازآن است که دولت نقش خویش را در حد توان کاهش دهد و با تاکید بر فیلتر بودن افکار عمومی کار را به انتخاب آزاد مردم و خواست و میل آنها واگذار کند. اما همین امر در عمل با مشکل جدی مواجه است.
به عنوان مثال با همین ملاک ساده مطرح شده باید مواد مخدر نیز در این جوامع آزاد باشد چرا که در مورد آن نیز باید گفته شود که بهترین فیلتر افکار عمومی است و وقتی مردم نخریدند فروشندگان مواد مخدر خواهند فهمید که چه کنند و به تعبیری که رئیس جمهور محترم به کار بردهاند وقتی مردم نرفتند بخرند و بی اعتنا شدند آن فروشنده مواد مخدر خودش میداند که باید چکار کند. شاید برای برخی از مخاطبان این مثال تعجب آور بیاید و مدعی شوند که چنین مثالی برای چنین بحثی درست نیست.
این در حالی است که این مثال واقعاً در جامعهای که چنین مبانی لیبرالیستیای در فرهنگ آن حاکم باشد رخ داده و میدهد به صورتی که همین الان در ایالات متحده آمریکا به عنوان کشوری که به همین معضل گرفتار است بحث بر سر این است که مصرف ماریجوانا را به فیلتر افکار عمومی واگذار کنند و دولت دیگر با مصرف این ماده مخدر مبارزه نکند. به تعبیر به کار رفته در عبارات رئیس جمهور، دولت آمریکا با همین مبنا که بهترین فیلتر افکار عمومی است منتظر است ببیند که مردم میخواهند مواد مخدر مصرف کنند یا خیر و اگر میخواهند آن وقت دیگر از نظر دولت اشکالی ندارد.
در همین ایامی که این گزارش نوشته میشود مجالس 10 ایالت از ایالات متحده آمریکا تصویب کردهاند که مصرف ماری جوانا به نحوی از انحاء (مثلا کسب مجوز از پزشک و ...) آزاد شود ولی دیوان عالی آمریکا 6 به 3 رای به ممنوعیت دادهاند. این در حالی است که با منطق لیبرالیسم فرهنگی دولت باید زحمت را کم کند و بگذارد افکار عمومی خودش با کالا روبرو شود و اگر رغبت نشان نداد دیگر قاچاقچی نیز حساب کار خودش را خواهد کرد.
بنابراین نباید تصور کرد که مثال مواد مخدر برای این بحث خارج از موضوع است چرا که اگر افکار عمومی فیلتر خوبی باشد باید برای همه کالاهایی که در بازار عرضه میشوند با یک منطق رفتار شود و دلیل ندارد که فیلم یا کتاب یا هر اثر دیگری را دارای منطق جداگانه بدانیم. علاوه براین در عرصه کالاهای فرهنگی نیز در مورد مستهجن نگاریها و تصاویر و فیلمهای مستهجن نیز همین منطق غلط میتواند مطرح باشد.
حتی در مورد مواد غذایی نیز همین استدلال به خوبی خطا و ضعف خویش را به نمایش میگذارد. فرض کنید که دولتی همین نظرات مطرح شده در بیان رئیس جمهور را در مورد مواد غذایی نیز بیان کند و بگوید بهترین فیلتر افکار عمومی است و به صراحت بیان دارد که دولت نظرش این است که هیچ فیلتری بهتر از افکار عمومی مردم نیست و وقتی یک کالا را ساختند و مردم نرفتند بخرند، و به آن سازنده بیاعتنا شدند، خودش میداند که باید چکار کند.
مشخص است که این منطق ناقص و معیوب و باطل است. با این حساب باید به همه تولید کنندگان و فروشندگان کالاهای غیر بهداشتی در عرصه مواد غذایی نیز اجازه داد تا با این فیلتری که دولت تصور میکند بهترین فیلتر است روبرو شوند و دولت زحمت را کم کند و در کار آنها دخالت نکند. این در حالی است که همین مثالهای ساده، اما پر معنی نشان میدهد که افکار عمومی بر خلاف نظر مطرح شده نه تنها بهترین فیلتر نیست بلکه یکی از ضعیفترین فیلترها و یکی از پرمنفذترین فیلترهاست که از آن هر امر ناصوابی میتواند نفوذ کند و هر موضوع مشکلداری میتواند عبور کند. افکار عمومی اگر هم یک فیلتر باشد از نوع خوب آن نیست تا چه رسد به بهترین فیلترها.
خوب نبودن افکار عمومی به عنوان یک فیلتر در جای خود باید بحث تفصیلی شود اما به اختصار میتوان چنین بیان داشت که افکار عمومی تحت تاثیر تبلیغات به یک فیلتر پر منفذ و ناکارآمد تبدیل میشود که توان مقابله با هیچ امر مضری را ندارد.
از این جهت شایسته است که به دولت محترم تذکر داده شود که از چنین رویکردهای ناصحیحی در عرصه فرهنگی خودداری نماید و زمینههای گرفتاری کشور به لیبرالیسم فرهنگی را فراهم نسازد.
- ۴ نظر
- ۰۹ آذر ۹۲ ، ۰۱:۴۰
- ۶۶۶ نمایش