ظریف در دانشگاه تهران:
وزیر امور خارجه کشورمان گفت: مبنای قدرت ما، خودباوری است و اینکه این مردم به برکت پیام امام باور کردند که میتوانند و اگر نخواهند کسی نمیتواند چیزی را به آنها تحمیل کند.
- ۳ نظر
- ۲۸ آذر ۹۲ ، ۰۱:۲۶
- ۸۷۵ نمایش
وزیر امور خارجه کشورمان گفت: مبنای قدرت ما، خودباوری است و اینکه این مردم به برکت پیام امام باور کردند که میتوانند و اگر نخواهند کسی نمیتواند چیزی را به آنها تحمیل کند.
درگیری اسلام و کفر مسئلهای نیست که در حال حاضر نیاز به اثبات داشته باشد. بلکه آنچه نیاز به توجه و دقت دارد کنکاش پیرامون عوامل پیروزی یا شکست اسلام در این درگیری است. بنابراین درجنگ همهجانبه سیاسی، فرهنگی، اقتصادی جاری در دنیای معاصر بین جبهه کفر و نفاق و ظلم از یک طرف و جبهه توحید و ولایت و عدالت از سوی دیگر یکی از مهمترین مسائل بررسی عوامل پیروزی یا شکست در این درگیری تمدنی است. به نظر می رسد یکی از مسائلی که باید در این مبارزه نفسگیر همواره مدنظر داشت؛ این است که نمیتوان- و نباید- با چشم بسته و بدون شناخت کافی از دشمن امید به موفقیتی در این مبارزه داشت. اهمیت دشمنشناسی نه با آغاز حکومت جمهوری اسلامی ایران بلکه از اولین روز تأسیس حکومت علوی و نبوی به دست خاتمالمرسلین(ص) و امیرالمومنین(ع) همواره خودنمایی کرده و خواهد کرد. این نوشته در پی آن است که با بررسی- ولو مختصر- کلمات مولای شهید شیعه(ع) درنگی در اهمیت مسئله شناخت دشمن داشته باشد.
«اگر به نطق رسمی آقای وزیر اطلاعات در زمان رای اعتماد در مجلس استناد کنیم، ایشان هم از این نظر همین مشی را در نظر گرفتهاند ضمن اینکه هنوز وضعیت گذشته به «تسخیر دولت جدید» درنیامده. این دوران، دوران گذار و فترت است.» این عبارات بخشی از سخنان علی یونسی وزیر اطلاعات دولت خاتمی و دستیار ویژه حسن روحانی در امور اقوام و اقلیتهای دینی است که اخیرا در گفتگو با ایسنا بیان شده است.
به گزارش رجانیوز، شاید آن روزی که حسن روحانی در جریان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری مکررا به شایسته سالاری و مخالفت با رفت و آمدهای اتوبوسی مدیران اشاره داشت، کمتر کسی تصور می کرد چندماه بعد که وی در مسند رییس جمهور جدید کار خود را آغاز میکند، نه تنها خلاف شعارهای انتخاباتی خود عمل کرده که حتی موج این تغییر و تحولات گسترده را به حساس ترین و مهم ترین جایگاه های مدیریتی و امنیتی کشور نیز برساند، بگونه ای که دستیار ارشد وی به راحتی و در یک گفتگوی رسمی اعلام کند وزارت اطلاعات هنوز! به «تسخیر دولت جدید» در نیامده است.
این در حالی است که آقای روحانی در نخستین نشست خبری خود پس از پیروزی در انتخابات در پاسخ به سوال یکی از خبرنگاران اعلام داشت دولت تدبیر و امید از نیروهای متعهد و کارآمد گذشته استفاده خواهد کرد و با کلید آمده است و نه با داس.
حال سخنان مبهم و عیجب علی یونسی درباره تسخیر وزارت اطلاعات توسط دولت جدید را مشخص نیست چگونه باید تفسیر کرد و اگر معنای این سخن کنار گذاشتن نیروهای کارآمد و متعهد در این نهاد حساس و جایگزینی نیروهای سیاست زده ای است که در سالهای گذشته آسیب های حضور آنها در نهادهای مختلف نظام بارها و بارها اثبات شده است، باید منتظر ماند و دید مجلس شورای اسلامی و دیگر نهادهای نظارتی چه واکنشی به این مساله خواهند داشت.
از سوی دیگر اهمیت سخنان خطرناک یونسی آنجایی خود را نشان می دهد که تجربه سه دهه بعد از پیروزی انقلاب به خوبی نشان داده است حضور عناصر خودسر و افراطی در نهادهای حساسی مانند وزارت اطلاعات که با تغییر و تحولات دولت ها به صورت اتوبوسی آمده و رفته اند، تا چه حد می تواند مضر و در راستای اخلال در امنیت ملی کشور باشد، «قتل های زنجیره ای» شاید بارزترین مثالی باشد که بتوان در این باره به آن استناد کرد و یکی از علل اصلی بوقوع آمدن آن عدم اشراف وزیر اطلاعات وقت به نیروهای زیر دست خود و دور خوردن در بکارگیری افرادی بود که بعدها نقش آنها در ایجاد آن بحران مشخص شد.
این مساله مهم چند ماه قبل مورد تاکید حمید رسایی، نماینده مخالف آقای سید محمود علوی وزیر اطلاعات فعلی در جلسه رای اعتماد مجلس قرار گرفته بود. رسایی در این باره تاکید کرده بود: «عدم آشنایی و تسلط بر امور درباره وزارتخانه حساسی مانند وزارت اطلاعات آسیبهای جدی به کشور ما وارد میکند. همه شما به یاد دارید که در سال 76، وقتی دولتی روی کار آمد وزیری را معرفی کرد که او هم هیچ سابقه و آشنایی با این حوزه نداشت ... وزارتخانهای وزیرش بر امور تسلط نداشت یک تیم امنیتی که مسئله داشتند؛ این هشدار است، این آقایان آن روز اصلا با انتصاب این وزیر مخالفت نکردند، نتیجهاش این شد که بیتجربگی موجب شود وزیر را دور بزنند، قتلهای زنجیرهای تحقق پیدا کردند، مهمترین هدف قتلهای زنجیرهای زدن و تخریب وزارت اطلاعات بود.»
حال باید بار دیگر منتظر بود و دید که وزیر اطلاعات فعلی، تحت تاثیر و کنترل اطرافیان رییس جمهور و عناصر خارج از این وزارتخانه، داس اعتدال را به این وزارتخانه حساس نیز خواهد رساند و به تعبیر علی یونسی، وزارت اطلاعات را به «تسخیر دولت جدید» در خواهد آورد یا اتفاق دیگری خواهد افتاد؟
به نظر میرسد که علی یونسی که به دلیل آگاه بودن از عدم رای اعتماد نمایندگان مجلس به خود برای تصدی جایگاه وزارت اطلاعات، نتوانست حضور مستقیم در این وزارتخانه داشته باشد، اکنون به دنبال تاثیرگذاری بر ساختار امنیتی کشور و دور زدن نظارت نمایندگان مردم در بهارستان است. به همین دلیل، لازم است تا بهارستان نشینان توجه لازم را به این موضوع داشته باشند و با تنظیم قوانین مناسب، مانع از سیطره این جریان فکری خطرناک بر دستگاه امنیتی کشور شوند.
گروه سیاسی مشرق - اگر به دنبال یک بحث ژورنالیستی در نقد یا موافقت با اظهارات ریاست محترم جمهوری در گزارش صد روزه هستید بهتر است این مطلب را دنبال نکنید. چرا که در این مطلب رویکردی متفاوت به نقد و بررسی یک جزء حاشیهای اما بسیار مهم از بیانات ریاست محترم جمهوری پرداخته شده است. در این نقد آنچه هدف اصلی بررسی قرار گرفته است مساله «رگههایی از لیبرالیسم فرهنگی» و تحذیرهایی در باب خطرات این تفکر است که البته با نگاهی ژورنالیستی تنظیم نشده است و تلاش شده این مطلب نظری نسبتا سنگین با سادهترین بیان ممکن (در حد توان نویسنده) برای خوانندگان بیان شود.
تعیین موضوع دقیق بحث
برای آنکه خوانندگان محترم دچار سردرگمی نشوند باید خاطر نشان کرد که متن حاضر به بررسی همه بیانات ریاست محترم جمهوری نمیپردازد؛ بلکه از میان همه سخنان و گزارش کار صد روزه ایشان بر روی فراز کوتاه زیر متمرکز خواهد شد:
"رئیس جمهور با بیان این که دولت تلاش میکند تا جهتگیریهای فرهنگی را مشخص کند، گفت: البته در برخی از موارد شورای عالی انقلاب فرهنگی جهتگیریها را تعیین میکند اما نکتهای در میان قابل توجه است. ما به صاحبان فرهنگ اعتماد کنیم، صاحبان فرهنگ در این کشور فرهیختگان و بزرگان ما هستند. بعضیها در برخی موارد خیلی به آنها بیاعتمادی نشان دادهاند به نویسندگان و فیلمنویسان خود اعتماد کنیم ما در همین 100 روز خیلی از کتابهایی که ممنوع شده بود و میشد آزاد شوند، آزادشان کردیم.
خیلی از نویسندهها ممنوعالقلم شده بودند و ما آنها را به صریحالقلم تبدیل کردیم تا بروند هر چه میخواهند بنویسند البته در چارچوب قانون و خود آنها اهل این کشور هستند و علاقهمند به این کشور هستند. رئیس جمهور افزود: خیلی از کتابها، خیلی از فیلمها و مقررات دستوپا گیر را در حال کم کردن و روانسازی آن هستیم. هم در بخش اقتصاد کم و روانسازی میکنیم و هم در بخش فرهنگ کم و روانسازی میکنیم.
فضای امنیتی را از فرهنگ کنار میزنیم همانطور که گفتم این کار به صورت قدم به قدم صورت میگیرد. وی گفت: دولت نظرش این است که هیچ فیلتری بهتر از افکار عمومی مردم نیست. فیلم و هنر خوب را مردم میبینند. روحانی در پاسخ به این سؤال که برخی از مردم انتظار ویژه از شما دارند، گفت: وقتی یک فیلم ساختند و مردم نرفتند ببینند، بیاعتنا شدند به آن فیلمساز، خودش میداند که باید چکار کند."
بر این اساس نقد و ارزیابیای که قرار است به اختصار هر چه تمامتر صورت گیرد به عبارات بالا و نتایج و مبانی آنها معطوف است و نه مابقی نکات مثبت و منفی موجود در بیانات ایشان.
1- تقدیرها و نکات مثبت
پیش از ورود به بحث از لیبرالیسم فرهنگی و تحذیراتی که در باب آن باید ارائه شود لازم است بیان شود که نقد صرفا به معنی بیان ضعفها نیست، بلکه نقد به معنی مشخص کردن عیار یک چیز است و از این رو باید نکات مثبت را در کنار نکات منفی دید. از این رو در این متن نیز باید نکات مثبت مرتبط با این مبحث را در کنار نکات منفی آن ذکر کرد و به همین دلیل لازم است ابتدا از چند نکته مثبت در بیانات ریاست محترم جمهوری در مورد همین مبحث تشکر شود.
اول: باید از ایشان تشکر کرد که با روی باز از انتقاد و نقد استقبال کردند و بیان داشتند: «حتماً مردم به ویژه صاحبنظران، اندیشمندان، اهل اندیشه و قلم میتوانند به دولت با نقد، نصیحت و پیشنهادات خود کمک کنند.» استقبال دولت از نقد و بیان صریح آن توسط ریاست محترم جمهوری امری مثبت و قابل تقدیر است. امید است که در عمل نیز مسوولان کشور خصوصا مسوولان دولتی نشان دهند که نقد پذیر و دارای تحمل لازم در این زمینه هستند.
دوم: توجه به این که دولت تنها تصمیم گیرنده در عرصه فرهنگی کشور نیست یکی دیگر از نکات مثبت در بیانات رئیس جمهور محترم است. این تصور که دولت مطلق العنان است و میتواند هر سیاست فرهنگی دلخواهی را در پیش گیرد تفکری آسیبزا و چالش آفرین است که متاسفانه در گذشته شاهد مواردی از آن بودهایم. این که ریاست محترم جمهوری به صراحت بیان دارند که در تعاملی با دیگر نهادهای نظام قرار دارند و رسما بپذیرند که «البته در برخی از موارد شورای عالی انقلاب فرهنگی جهتگیریها را تعیین میکند» شایسته تقدیر است. هر چند که ریاست شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز با شخص رئیس جمهور است اما همین میزان از دقت نظر در تقسیم کارهای صورت گرفته در عرصه فرهنگ در کشور قابل تقدیر است.
سوم: این که ریاست محترم جمهوری از اعتماد به صاحبان فرهنگ و اندیشه و قلم صحبت کردند و خاطر نشان ساختند که صاحبان اندیشه و قلم را بزرگان این کشور و فرهیختگان کشور میدانند نیز مثبت و قابل تقدیر است. هرچند در بیان ایشان این طعنه و تلخی مندرج بود که گویی کشور تا کنون با فرهیختگان قهر بوده است و دولت ایشان قصد آشتی دارند؛ که این امر صحیحی به نظر نمیرسد مگر آن که صاحبان اندیشه و قلم را به یک قشر خاص محدود کنیم، اما در مجموع باید این اظهار ایشان را اظهار نظر مثبتی دانست.
چهارم: نکته مثبت دیگر سخنان ریاست محترم جمهوری در این فراز کوتاه تاکید ایشان بر قانون و محور و فصل الخطاب قرار گرفتن آن است. این نکتهای مثبت و قابل تقدیراست. بی توجهی به قانون و رفتار سلیقهای و خودمحورانه از هر کس آسیبزاست و از مسوولان اجرایی و مدیران فرهنگی کشور آسیبزاتر و خطرآفرینتر.
خطر لیبرالیسم فرهنگی
در کنار نکات مثبت، سخنان ریاست محترم جمهوری خالی از اشکالات متعدد نیز نبوده است. اما نقد اصلی این مطلب کوتاه بر اظهارات ریاست محترم جمهوری به آن بخش از سخنان ایشان باز میگردد که بیان داشتند: «دولت نظرش این است که هیچ فیلتری بهتر از افکار عمومی مردم نیست. فیلم و هنر خوب را مردم میبینند. روحانی در پاسخ به این سؤال که برخی از مردم انتظار ویژه از شما دارند، گفت: وقتی یک فیلم ساختند و مردم نرفتند ببینند، بیاعتنا شدند به آن فیلمساز، خودش میداند که باید چکار کند.»
به نظر میرسد که این سخن رئیس جمهور محترم اشکالی اساسی و مبنایی دارد و نشان از بارقههایی از آنچه «لیبرالیسم فرهنگی» خوانده میشود در آن موجود است. البته مشخص نیست که این بخش از اظهارات ریاست محترم جمهوری از توصیههای کدام یک از مشاوران ایشان است اما در هر صورت این مشورت و این نظر دارای اشکالاتی جدی است و در صورت اجرایی شدن نیز با بنبستها و مشکلات اساسی مواجه میشود.
منظور از لیبرالیسم فرهنگی در این متن آن درکی از فرهنگ است که بر اساس مبانی لیبرال دموکراسی صورت میگیرد و با این مبانی به عرصه فرهنگی جامعه نگاه میکند. در این تفکر هر فرد خودمختار فارغ از اندیشه و عمل جمعی به تنهایی در پی لذت و منفعت خویش است و تعیین کننده نهایی نیز حاصلجمع این افراد و به تعبیری نظر اکثریت آنهاست که به نوعی خود را در عمل اجتماعی بروز میدهد. به عبارت دیگر این تصور که افکار عمومی بهترین فیلتر است و هیچ فیلتری بهتر از افکار عمومی نیست تفکری ناقص و معیوب است. این تفکر در واقع بر گرفته از یک مبنای لیبرالی ناقص است که درعمل نیز با خود دچار تعارض میشود.
مبنای لیبرالی این تفکر این است که هر فردی خود به سعادت و رستگاری خویش آگاهتر است و از این رو باید از دخالت دیگران در تعیین سعادت و زندگی مطلوب وی خودداری نمود. این شعار اگر چه در بادی امر برای برخی زیبا جلوه میکند اما نگاهی دقیقتر و جدیتر به محتوای آن نشان میدهد که این شعار در هیچ جامعهای قابل اجرا نیست و حتی کشورهای لیبرالی مدعی این امر نیز نمیتوانند به این شعار پایبند باشند.
اما در توضیح این که چرا مدعیان لیبرالیسم فرهنگی نمیتوانند به این شعار خویش پایبند باشند باید خاطر نشان ساخت که لیبرالیسم فرهنگی در واقع باعث از هم گسیخته شدن تار و پود جامعه از هم میشود و از این رو از سوی فیلسوفان و متفکران و حتی از سوی سیاستگذاران در عمل نفی میگردد. اگر بخواهیم به بیان سادهتری همین مطلب را بیان کنیم باید گفت که این استدلالی که در بیان رئیس جمهور محترم آمده است حاکی ازآن است که دولت نقش خویش را در حد توان کاهش دهد و با تاکید بر فیلتر بودن افکار عمومی کار را به انتخاب آزاد مردم و خواست و میل آنها واگذار کند. اما همین امر در عمل با مشکل جدی مواجه است.
به عنوان مثال با همین ملاک ساده مطرح شده باید مواد مخدر نیز در این جوامع آزاد باشد چرا که در مورد آن نیز باید گفته شود که بهترین فیلتر افکار عمومی است و وقتی مردم نخریدند فروشندگان مواد مخدر خواهند فهمید که چه کنند و به تعبیری که رئیس جمهور محترم به کار بردهاند وقتی مردم نرفتند بخرند و بی اعتنا شدند آن فروشنده مواد مخدر خودش میداند که باید چکار کند. شاید برای برخی از مخاطبان این مثال تعجب آور بیاید و مدعی شوند که چنین مثالی برای چنین بحثی درست نیست.
این در حالی است که این مثال واقعاً در جامعهای که چنین مبانی لیبرالیستیای در فرهنگ آن حاکم باشد رخ داده و میدهد به صورتی که همین الان در ایالات متحده آمریکا به عنوان کشوری که به همین معضل گرفتار است بحث بر سر این است که مصرف ماریجوانا را به فیلتر افکار عمومی واگذار کنند و دولت دیگر با مصرف این ماده مخدر مبارزه نکند. به تعبیر به کار رفته در عبارات رئیس جمهور، دولت آمریکا با همین مبنا که بهترین فیلتر افکار عمومی است منتظر است ببیند که مردم میخواهند مواد مخدر مصرف کنند یا خیر و اگر میخواهند آن وقت دیگر از نظر دولت اشکالی ندارد.
در همین ایامی که این گزارش نوشته میشود مجالس 10 ایالت از ایالات متحده آمریکا تصویب کردهاند که مصرف ماری جوانا به نحوی از انحاء (مثلا کسب مجوز از پزشک و ...) آزاد شود ولی دیوان عالی آمریکا 6 به 3 رای به ممنوعیت دادهاند. این در حالی است که با منطق لیبرالیسم فرهنگی دولت باید زحمت را کم کند و بگذارد افکار عمومی خودش با کالا روبرو شود و اگر رغبت نشان نداد دیگر قاچاقچی نیز حساب کار خودش را خواهد کرد.
بنابراین نباید تصور کرد که مثال مواد مخدر برای این بحث خارج از موضوع است چرا که اگر افکار عمومی فیلتر خوبی باشد باید برای همه کالاهایی که در بازار عرضه میشوند با یک منطق رفتار شود و دلیل ندارد که فیلم یا کتاب یا هر اثر دیگری را دارای منطق جداگانه بدانیم. علاوه براین در عرصه کالاهای فرهنگی نیز در مورد مستهجن نگاریها و تصاویر و فیلمهای مستهجن نیز همین منطق غلط میتواند مطرح باشد.
حتی در مورد مواد غذایی نیز همین استدلال به خوبی خطا و ضعف خویش را به نمایش میگذارد. فرض کنید که دولتی همین نظرات مطرح شده در بیان رئیس جمهور را در مورد مواد غذایی نیز بیان کند و بگوید بهترین فیلتر افکار عمومی است و به صراحت بیان دارد که دولت نظرش این است که هیچ فیلتری بهتر از افکار عمومی مردم نیست و وقتی یک کالا را ساختند و مردم نرفتند بخرند، و به آن سازنده بیاعتنا شدند، خودش میداند که باید چکار کند.
مشخص است که این منطق ناقص و معیوب و باطل است. با این حساب باید به همه تولید کنندگان و فروشندگان کالاهای غیر بهداشتی در عرصه مواد غذایی نیز اجازه داد تا با این فیلتری که دولت تصور میکند بهترین فیلتر است روبرو شوند و دولت زحمت را کم کند و در کار آنها دخالت نکند. این در حالی است که همین مثالهای ساده، اما پر معنی نشان میدهد که افکار عمومی بر خلاف نظر مطرح شده نه تنها بهترین فیلتر نیست بلکه یکی از ضعیفترین فیلترها و یکی از پرمنفذترین فیلترهاست که از آن هر امر ناصوابی میتواند نفوذ کند و هر موضوع مشکلداری میتواند عبور کند. افکار عمومی اگر هم یک فیلتر باشد از نوع خوب آن نیست تا چه رسد به بهترین فیلترها.
خوب نبودن افکار عمومی به عنوان یک فیلتر در جای خود باید بحث تفصیلی شود اما به اختصار میتوان چنین بیان داشت که افکار عمومی تحت تاثیر تبلیغات به یک فیلتر پر منفذ و ناکارآمد تبدیل میشود که توان مقابله با هیچ امر مضری را ندارد.
از این جهت شایسته است که به دولت محترم تذکر داده شود که از چنین رویکردهای ناصحیحی در عرصه فرهنگی خودداری نماید و زمینههای گرفتاری کشور به لیبرالیسم فرهنگی را فراهم نسازد.
دکتر محمد صادق کوشکی استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران با انتشار تحلیلی نسبت به مذاکرات ایران و 5+1 که در مشرق منتشر کرده، نوشته است:
1- تیم های مذاکره کننده 1+5 دیپلماتند و اگر از تیم ایرانی دیپلمات تر نباشند حداقل به اندازه تیم مذاکره کننده ایرانی دیپلماسی بلدند! و همین کار را برای دوستان ما دشوار کرده و خواهد کرد!
2- روزی که احمدی نژاد به قدرت رسید به صراحت وعده داد که مشکل تورم و بیکاری و کاهش قدرت خرید و مسکن و ... را یک جا حل خواهد کرد! روزی هم که دوستان به قدرت رسیدند وعده دادند که پرونده هسته ای را با حفظ حقوق ملت ایران و با رفع کامل تحریم ها در مدت کوتاه فیصله خواهند داد! هر دو وعده برای اهل بصیرت گران و ناممکن می آمد و البته تاریخ بهترین داور برای قضاوت درباره چنین وعده هایی است!
3- آدم دوراندیش فقط به فکر امروز نیست! بلکه به فردا هم می اندیشد. دوستانی که با عجله سعی دارند متن توافق نامه ژنو را جوری ترجمه کنند که دستیابی به آن فتح الفتوح قلمداد شود به خوبی می دانند که علاوه بر آنها، کسانی دیگری هم در مملکت پیدا می شوند که هم حقوق بین الملل می دانند و هم زبان انگلیسی! آن وقت یافتن تناقص میان اظهارات دوستان درباره متن توافق نامه ژنو و خود متن، کار دشواری نخواهد بود!
4- در این توافق نامه آمده است که ایران می پذیرد غنی سازی 20 درصد را متوقف و ذخایر غنی سازی شده خود در حد 20 درصد را خنثی کند! آن هم ظرف شش ماه! فعالیت هسته ای در اراک را متوقف و دست بازرسان را برای بازرسی از تمامی تاسیسات هسته ای خود بازگذارد ( و قطعا فراتز از تعهدات NPT چون همین الان و همیشه درب تاسیسات هسته ای ما مطابق معاهده NPT به روی بازرسان آژانس باز بوده و دوربین های آژانس 24 ساعته مشغول رصد فعالیت های ما بوده اند) نه تنها بر سانتریفیوژ های خود نیافزاید ( حتی در مورد غنی سازی 3/5درصد) بلکه از تعداد آنها بکاهد و ...
اما در مقابل هیچ یک از تحریم های اصلی و ظالمانه علیه جمهوری اسلامی حذف نشده. شاید مهم ترین دستاورد این توافق نامه دسترسی دولت بر مقدار محدودی پول تا سقف 8/5 میلیارد دلار باشد! آن هم با حجم زیادی اما و اگر و البته خبری از قرار گرفتن تحریم ها در سراشیبی سقوط نیست! هر چند برداشت دوستان چیزی دیگری باشد !
5- جناب آقای ظریف فرموده اند حق غنی سازی برای ایران در NPT آمده است ! مگر NPT قبلا وجود نداشت؟ اگر قرار بود بعد از این همه مذاکره ، وزیر به NPT استناد کند، خب این استناد قبل از این میزان از رفت و آمد و مذاکره هم ممکن بود! جالب آن که سخنگوی وزارت امور خارجه (خانم افخم) دو ساعت پس از اظهارات جناب وزیر، با تاکید گفته اند که در توافق نامه بر حق غنی سازی ایران تصریح شده است! واقعا چه چیزی در متن توافق نامه و جود دارد که باعث شده دوستان برای داشتن پاسخی برای ملت ایران به بازی با کلمات متوسل شوند؟ آیا مقامات مذاکره کننده 1+5 که صراحتا از عدم پذیرش حق غنی سازی سخن می گویند می توانند جلوی انتشار متن توافق نامه را بگیرند که به قول برخی دوستان به دروغ افتاده اند؟ مگر "کری" می تواند سر اسرائیل و لابی آیپک را کلاه بگذارد و چیزی را که به قول دوستان در توافق نامه آمده انکار کند؟ آیا مذاکره کنندگان 1+5 شکست خورده و عقب نشینی کرده اند که مجبور به لاپوشانی و دروغ گویی باشند؟
6- خوب است دوستان محترم بفرمایند که پس از گذشت شش ماه و با شروع مذاکرات بعدی چه امتیازی به طرف مقابل خواهند داد؟ توقف غنی سازی 3/5 درصد؟ کاهش مجدد تعداد سانترفیوژها؟ تعطیلی کامل فردو و نطنز؟ مگر قرار است در ادامه مذاکرات ما امتیازی ندهیم و فقط امتیاز بگیریم؟
وقتی در توافق نامه فعلی دوستان، ما پنج مورد امتیاز به طرف مقابل داده و در مقابل یک امتیاز مشخص گرفته اند (و تحریم ها کامل و بدون نقض سر جای خود باقی مانده، اعم از تحریم های شورای امنیت و تحریم های یک طرفه آمریکا) دیگر برد- برد خواندن این مذاکره و توافق نامه چه معنایی دارد؟
7- شاید بهترین فایده این مذاکرات این باشد که اهل فکر و نخبگان برای هزارمین بار متوجه این کلام حضرت امام شوند که:" اگر ما یک قدم عقب نشینی کنیم دشمنان ما صدگام پیشروی خواهند کرد!) برتری صداقت انقلابی بر دیپلماسی این است که هیچ گاه مروارید را با آب نبات تلخ معاوضه نمی کند و اگر مجبور به چنین تعویضی شود آن را برد – برد و فتح الفتوح نخواهند خواند!
خاطرات سال 1369 هاشمی رفسنجانی با عنوان اعتدال و پیروزی منتشر شد. اما رادیکال ها در این خاطرات چه کسانی هستند؟ هرچند دقیقا مشخص نیست منظور هاشمی از اعتدال چیست و کدام عملکرد و کارنامه ی خود را پیروزی می داند. مشخص نیست او مذاکرات با عراق و آزادشدن اسراء را پیروزی می داند یا سازندگی کشور بعد از جنگ را، اما هاشمی در این سال هم نشان درجه یک فتح را دریافت کرد و هم اسراء آزاد شدند و به میهن بازگشتند و هم هاشمی بسیار از واژه ی رادیکال ها استفاده می کند که نقطه ی مقابل اعتدال است. مفهوم و اصطلاح رادیکال حدود 32 بار در خاطرات هاشمی مطرح شده است. اما رادیکال ها چه کسانی هستند و چرا در لسان هاشمی به رادیکال معروف شده اند؟
رادیکال ها چه کسانی هستند؟
با توجه به خاطرات هاشمی که با عنوان اعتدال و پیروزی منتشر شده در می یابیم عنوان رادیکال از سوی هاشمی به طیفی اطلاق می شده که همواره نقش مانع تراشی و مانع سازی را در مقابل دولت هاشمی ایفا کرده می کردند. سال 1369 از چند جنبه قابل توجه و بررسی است. توجه به این شرایط زمانی درک بسیاری از زوایای پنهان خاطرات هاشمی را مشخص می کند. شروع دوره ی ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، اتمام جنگ و آغاز دوران سازندگی، اولین سال رهبری آیت الله خامنه ای، حمله ی عراق به کویت، مذاکره با عراق برای آزادسازی اسرا و همچنین آرایش جدید نیروها و جریان های سیاسی بعد از رحلت امام (ره) و ... را می توان از مختصات اصلی سال 1369 دانست. با درک این واقعیت ها منظور هاشمی از رادیکال ها بیش از پیش مشخص شود.
هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور ایران در سال 1369 سردار سازندگی شد. او از یک طرف رئیس جمهور ایران شد و از طرف دیگر به عنوان رابط و واسطه ی گروه های سیاسی با حاکمیت عمل می کرده است. این نقش هاشمی در بین نیروهای انقلاب از ابتدا بوده و با توجه به سیره ی رفتار سیاسی هاشمی وی همواره تلاش می کرده به عنوان واسط بین گروه های سیاسی عمل کند. از این رو این مطلب در خاطرات سیاسی هاشمی رفسنجانی موج می زند که خود را مظهر اعتدال و میانه روی می داند و گروه های دیگر را به تندروی و کندروی متهم می کند. (جمعی از سران رادیکال ها آمدند. از عدم حمایت من از آنها گله کردند؛ گفتم با رهبری مخالفت نکنند و صادقانه حامی دولت باشند، تا توقع حمایت از طرف ما را داشته باشند. (367)) (آقای یدالله اسلامی توصیه هایی در جهت ارتباط بیشتر با رادیکال ها، برای جلوگیری از انحراف و اشتباه آنها داشت و مدعی بود که همه معترف اند که نقش من، منحصر به خودم است و کس دیگری نیست که بتواند این نقش را ایفا کند. (467)
این نکته در خاطرات منتشر شده ی قبلی هاشمی نیز خود را نشان داده است. همچنین ترکیب دو دولت هاشمی نشان از این است که هاشمی تلاش می کرده تا از هر دو جناح در دولت خود استفاده کند و برای مدیریت کابینه از اقتدار سیاسی خود بهره ببرد. تنها فرد سیاسی کابینه خودش باشد و تمام کار سیاسی را خود بر عهده بگیرد.
چرا رادیکال ها بروز و ظهور یافتند؟
بعد از رحلت امام خمینی (ره) جناح چپ انقلابی که متشکل از گروه هایی نظیر مجمع روحانیون مبارز، جناح خط امام(ره) و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی بود؛ در تعریف رابطه ی خود با رهبری نظام دچار تعلل شد. این گروه ارتباط عاطفی با شخصیت حضرت امام خمینی (ره) داشتند و نمی توانستند نسبت خود را با رهبری جدید تعریف کنند از این رو دچار نوعی انزوای سیاسی شده و فعالیت سیاسی را رها کردند. از طرف دیگر به دلیل عدم وجود چهره های برجسته ی علمی و فقهی در میان این جناح سیاسی باعث شد تا ورود آنان در نهادهایی فقهی نظیر شورای نگهبان یا مجلس خبرگان رهبری دچار مشکل شود؛ عاملی که به تبدیل شدن آنان به عنوان عنصری نامطلوب دامن می زد. نکته ی جالب آن است که این گروه در نظر هاشمی رادیکال هستند. لحن هاشمی نشان دهنده و حاکی این برداشت است: (آقای فخرالدین حجازی، نماینده تهران در مجلس آمد. گزارش سفر به شرق را داد و گفت که مسلمانان منطقه به شدت طرفدار انقلاب ایران هستند. او خواستار حمایت نهضت های اسلامی با امکانات مادی شد. از تضعیف رادیکال ها با سیاست رهبری و عمل کارکنان بیت رهبری اظهار نگرانی کرد. گفتم آنها که قبل از رهبری ایشان، به نوعی اشیان را آزار می دادند، اکنون باید جبران عمل گذشته خود، اعتماد ایشان را جلب کنند) ص 62
در دوره ای از خاطرات هاشمی رفسنجانی در سال 1369 تکرار واژه ی رادیکال ها به صورت مرتب و متعدد تکرار می شود. این تکرار مربوط به انتقادات جناح چپ انقلابی علیه برخی از فعالین سیاسی جناح مقابل از یک طرف و از طرف دیگر تحرکات جناح ها برای حضور در انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری بوده است. همین طور در جریان حمله ی عراق به کویت نیز بین این جناح و دیدگاه نظام تفاوت قائل وجود داشت و از طرف دیگر تصمیم شورای نگهبان برای سنجش توان اجتهاد داوطلبین حضور در خبرگان رهبری باعث فعال شدن این طیف شوند هما نهایی که در خاطرات 69 هاشمی موسوم به رادیکال ها شدند. (آقای مصطفی مؤذن زاده نماینده کرمان آمد؛ در جهت توجیه رادیکال ها و وفاداری آنها به دولت و نظام و لزوم پیش بینی آلترناتیو برای حکومت از میان وفاداران نظام، مطالبی گفت. ص 80) ( اعضای شورای نگهبان اتومبیل حفاظتی خواستند. آقای محمد امامی کاشانی از کارشکنی های رادیکال ها گفت. (100(ناهار آقای عباس واعظ طبسی،تولیت آستان قدس رضوی،مهمانم بود. درباره امور کشور مذاکره داشتیم؛ از تندروی رادیکال ها انتقاد داشت. (124) (شب مهمان آقای خامنه ای بودم. درباره ی اقدامات اخیر شورای نگهبان که منجر به مردود شدن جمعی از رادیکال ها در نامزدی مجلس خبرگان شده است، مذاکره کردیم. امروز در مجلس اعتراض کرده اند و آقای قرائتی خبر داد که آقای غفاری در مسجدش گفته که مجمع روحانیون مبارز تصمیم گرفته اند. انتخابات را تحریم کنند. نظر آیت الله خامنه ای این است که این اقدام به ضررشان تمام می شود؛ قرار شد که به دو طرف تذکر داده شود. (ص 316)
اعتدال یا رادیکال؟
جالب آن است که تقریبا طیفی که در خاطرات هاشمی جزو گروه رادیکال ها بودند، امروز جزو مشی اعتدالی بوده و جزو نزدیکان هاشمی رفسنجانی محسوب می شوند و رهبری سیاسی هاشمی را پذیرفته اند. (آقای علیخانی آمد. برای کارهای عمرانی اطراف قزوین استمداد کرد و از جریان اخیر مجلس خبرگان که ضربه ای به مجمع روحانیون بود، اظهار ناراحتی نمود و از من خواست برای دلجویی از آنها فکری کنیم. جلسه مجلس شورای اسلامی،برای اولین بار در تاریخ انقلاب، به خاطر خودداری جمعی از نمایندگان به خاطر اعتراض به برنامه هیأت رییسه، به رسمیت نرسید. طبق گزارش ها، اظهارات تندی از طرف رادیکال ها علیه خط مقابل شده است. (ص 323) (آقایان عبدالواحد موسوی لاری، مجید انصاری و اسحاق جهانگیری آمدند. از حذف رادیکال ها از مجلس خبرگان اظهار نگرانی نمودند و از رهبری، به خاطر عدم حمایت از آنها گله کردند؛ توضیحاتی برایشان دادم و گفتم لازم است اعتماد رهبری جلب کنند. قرار شد جلسه دیگری داشته باشیم. (ص 337)
(شب نمایندگان مجلس و وزرا مهمانم بودند؛ جلسه خوبی بود.. چند نفر از نمایندگان سؤال و انتقاد مطرح کردند و آقای مهدی کروبی، رییس مجلس شورای اسلامی هم ضمن ستایش از من، از مسایل مربوط به انتخابات مجلس خبرگان انتقاد کرد و از حذف دوستانش و خودش و نیز عدم حمایت من گله کرد. من صحبت مفصلی کردم. وضع منطقه را گفتم و انتقادات را پاسخ دادم. رادیکال ها از مطلب خطبه ی جمعه اخیر من نارحت اند؛ آن را به خودشان گرفته اند؛ قانعشان کردم که نباید به خود بگیرند. منظور مخالفت با تتندروی است. (397- 398)
از این رو می توان این نکته را بیان داشت که تقریبا طیفی که دیروز در لسان هاشمی موسوم به رادیکال ها شدند در جریانات سیاسی چند سال اخیر خود را جزو طیف اعتدالی دانسته و از منظر هاشمی جزو مصداق های اعتدال سیاسی این روزها هستند.
گروه 1+5 با انتشار متنی، برداشت خود از جزئیات توافق صورت گرفته با ایران را اعلام کرد.
به گزارش رجانیوز، در بیانیه 1+5 که خبرگزاری ایسنا آنرا به اشتباه آنرا به عنوان متن تفاهنامه ایران و 1+5 منتشر کرده است، محدودیتهای قابل توجهی بر سر اعمال حق قانونی ایران در زمینه در اختیار داشتن «بدون محدودیت انرژی اتمی» طبق معاهده NPT ایجاد شده و ایران نه تنها غنیسازی بالای 3/5 درصد خود را متوقف خواهد کرد، بلکه مواد غنی شده زیر 3/5 درصد نیز افزایش نخواهد یافت.
طبق این توافق مواد غنی شده 20 درصد رقیق و یا اکسید شده و تا پایان 6 ماه، ایران مواد 20 درصد غنی شده نخواهد داشت، سانتریفیوژ جدیدی نصب نخواهد کرد و روند ساخت رآکتور آب سنگین اراک نیز متوقف خواهد شد. این در حالی است که به نیمی از سانتریفیوژهای نطنز و اراک نیز گاز UF6 تزریق نشده و فعالیت آنها معلق خواهد شد.
در مدت شش ماهه ایران متعهد شده است که تولید سانتریفیوژ را نیز متوقف کند. این در حالی است که ایران دسترسی فرا تر از پادمان و حتی پروتکل الحاقی را نیز به آژانس انرژی اتمی برای بازرسی از تاسیسات خود خواهد داد.
اما آنچه 1+5 در مقابل متعهد به انجام آن میشود، بدون تغییر ساختار تحریمها، صرفا رفع تحریم در حوزه طلا، فلزات، پتروشیمی و خودرو و همچنین آزادی بخشی از اموال بلوکه شده خواهد بود که از 100 میلیارد دلار اموال بلوکه ایران، در مجموع رقمی در حدود 7 میلیارد دلار به ایران خواهد رسید.
در ادامه متن کامل این تفاهمنامه را می خوانید:
6 کشور در ابتدای این بیانیه با بیان اینکه در مذاکرات جدی و اساسی با ایران با هدف رسیدن به یک راه حل دیپلماتیک و قابل راستیآزمایی که مانع دستیابی ایران به یک سلاح هستهیی میشود، شرکت داشتهاند، آمده است: رییسجمهور اوباما با صراحت گفته است که دستیابی به یک راه حل صلحآمیز که ایران را از رسیدن به بمب هستهیی بازدارد به نفع منافع ملی آمریکاست.
در متن آمده است که «امروز ایران و گروه 1+5 به مجموعهای از درکهای اولیه رسیدند که پیشرفت برنامه هستهیی ایران را متوقف میکند و آن را از نظر جنبههای کلیدی عقب میراند.
اینها اولین محدودیتهای معناداری است که ایران پس از نزدیک به یک دهه در زمینه برنامه هستهییاش پذیرفته است.»
1+5 معتقدند: گام شش ماهه اولیه شامل محدودیتهای قابل توجه برای برنامه هستهیی ایران است و به مهمترین نگرانیهای ما از جمله در زمینه تواناییهای غنیسازی ایران، ذخایر اورانیوم غنیشده، تعداد و تواناییهای سانتریفیوژهایش و توانایی ایران برای تولید پلوتونیوم در سطح تسلیحاتی با استفاده از رآکتور اراک میپردازد. مصالحاتی که ایران متعهد شده است به عنوان بخشی از این گام اولیه انجام دهد علاوه بر آن شفافیت بیشتر و نظارتهای سرزدهتر برنامه هستهییاش را در اختیار ما قرار میدهد.
مذاکره کنندگان با ایران در متن توافقنامه منتشر شده آورده اند: در گذشته این نگرانی مطرح شده بود که ایران از مذاکرات برای خرید زمان به منظور پیشبرد برنامه هستهییاش استفاده خواهد کرد. این اقدامات گام اولیه اگر با یکدیگر اتخاذ شود کمک میکند که ایران نتواند از پوشش مذاکرات برای تداوم پیشبرد برنامه هستهییاش در مدتی که ما درباره یک راه حل درازمدت و جامع که همه نگرانیهای جامعه بینالمللی را برطرف میکند مذاکره میکنیم، استفاده کند. در ازای آن و به عنوان بخشی از این گام اولیه، گروه 1+5 لغو تحریمهای محدود، موقتی، هدفمند و قابل بازگشتی را به ایران ارایه می کند. ساختار این لغو تحریمها طوری است که بخش اعظم رژیم تحریمها از جمله ساختار تحریمهای کلیدی نفت، بانکداری و مالی در جای خود باقی میماند. گروه 1+5 به اعمال شدید این تحریمها ادامه خواهد داد. اگر ایران به تعهداتش عمل نکند، ما لغو تحریمهای محدود را لغو خواهیم کرد و تحریمهای اضافی به ایران اعمال میکنیم.
گروه 1+5 و ایران علاوه بر آن درباره پارامترهای کلی یک راه حل جامع که برنامه هستهیی ایران را در درازمدت محدود خواهد کرد، تضمینهای قابل راستیآزمایی مبنی بر ماهیت منحصرا صلحآمیز فعالیتهای هستهیی ایران به جامعه بینالمللی ارایه خواهد کرد و اطمینان حاصل میکند که هرگونه تلاشی از جانب ایران برای دنبال کردن سلاح هستهیی بلافاصله تشخیص داده خواهد شد، گفتوگو کردند.
مجموعه درکها علاوه بر آن شامل اذعان ایران به این است که باید به همه قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل و همینطور مسائل گذشته و حال مربوط به برنامه هستهیی ایران که توسط آژانس بینالمللی انرژی اتمی مشخص شده است بپردازد. این شامل حل سوالات مربوط به ابعاد نظامی احتمالی در برنامه هستهیی ایران از جمله فعالیتهای ایران در پارچین است.
به عنوان بخشی از یک راه حل جامع، ایران علاوه بر آن کاملا به وظایفش تحت معاهده منع گسترش تسلیحات هستهیی (انپیتی) و وظایفش در قبال آژانس عمل کند. در زمینه یک راه حل جامع، تا زمانی که همه چیز مورد توافق قرار نگیرد، توافقی حاصل نمیشود. به طور خلاصه این گام اولیه تا شش ماه اعتبار دارد و یک وضعیت نهایی قابل پذیرش برای آمریکا یا شرکای ما در گروه 1+5 به حساب نمیآید.
بر اساس توافقنامه منتشر شده از سوی 1+5:
ایران متعهد شده است که غنیسازی بالاتر از 5 درصد را متوقف کند و ارتباطات فنی لازم برای غنیسازی بالای 5 درصد را برچیند.
ایران تعهد کرده است که همه ذخایر اورانیوم غنی شده تا نزدیکی 20 درصد خود را پیش از به پایان رسیدن فاز اولیه به زیر 5 درصد تضعیف کند و یا به شکلی تبدیل کند که برای غنیسازی بیشتر مناسب نیست.
ایران متعهد شده است که پیشرفت توانایی غنیسازیاش را متوقف کند.
هیچگونه سانتریفیوژ نسل بعدی برای غنیسازی اورانیوم نصب نکند یا از آنها استفاده نکند.
تقریبا نیمی از سانتریفیوژهای نصب شده در نطنز و سه چهارم سانتریفیوژهای نصب شده در فردو را به کار نیندازد؛ طوری که نتوان از آنها برای غنیسازی اورانیوم استفاده کرد.
تولید سانتریفیوژش را به تعدادی که برای تعویض ماشینهای خراب شده لازم است محدود کند؛ طوری که ایران نتواند از این شش ماه برای جمعآوری سانتریفیوژها استفاده کند.
ایران متعهد شده است که ذخایر اورانیوم با غنای پایین 3/5 درصد خود را افزایش ندهد، طوری که میزان آن در پایان شش ماه نسبت به آنچه در آغاز (این مدت زمانی) داریم بیشتر نشود و هرگونه اورانیوم غنی شدهی 3/5 درصدی که به تازگی غنیسازی شده به اکسید تبدیل شود.
ایران متعهد شده است که فعالیتهایش در اراک را بیشتر از این پیش نبرد و پیشرفت در زمینه مسیر پلوتونیوم را متوقف کند.
ایران متعهد شده است که رآکتور اراک را راهاندازی و سوختگذاری نکند و تولید سوخت برای رآکتور اراک را متوقف کند. سوخت رآکتور اراک را بیشتر از این آزمایش نکند. هیچیک از قطعات اضافی رآکتور در اراک را نصب نکند. سوخت و آب سنگین را به سایت رآکتور منتقل نکند. تاسیساتی که قابلیت بازفرآوری داشته باشد، نسازد.
ایران بدون بازفرآوری نمیتواند پلوتونیوم را از سوخت مصرف شده جدا کند.
شفافسازی بیسابقه و نظارت سرزده روی برنامه هستهیی ایران
ایران متعهد شده است که:
دسترسی روزانه به نطنز و فردو را در اختیار بازرسان آژانس قرار دهد. این دسترسی روزانه به بازرسان اجازه میدهد که تصاویر دوربینهای امنیتی را بررسی کنند تا از نظارت جامع مطمئن شوند. این دسترسی اجازه شفافیت بیشتر در زمینه غنیسازی را در این سایتها میدهد و زمان تشخیص هرگونه خودداری از پایبندی (نسبت به تعهدات) کوتاهتر میکند.
دسترسی به تاسیسات مجموعه سانتریفیوژها را برای آژانس فراهم کند.
دسترسی به تاسیسات تولید و انبار قطعات گردانندهی سانتریفیوژها را برای آژانس فراهم کند.
دسترسی به معادن و کارخانههای تولید اورانیوم را برای آژانس فراهم کند.
دسترسی به اطلاعات طراحی رآکتور اراک را که از مدتها پیش خواستار آن بودیم فراهم کند. این اقدام، اطلاعاتی بسیار مهم را درباره این رآکتور که پیش از این در دسترس قرار نداشت، ارایه میکند.
دسترسی بیشتری به رآکتور اراک را برای بازرسان فراهم کند.
برخی دادهها و اطلاعات کلیدی که در پروتکل الحاقی توافقنامه پادمانی آژانس بینالمللی انرژی اتمی و کد اصلاح شده 3/1 به آن اشاره شده است، ارایه کند.
مکانیزم راستیآزمایی
از آژانس بینالمللی انرژی اتمی خواسته میشود که بسیاری از این گامهای راستیآزمایی را که در راستای نقش این سازمان در زمینه بازرسیها در ایران است، انجام دهد. علاوه بر آن گروه 1+5 و ایران نسبت به برقراری یک کمیسیون مشترک برای همکاری با آژانس به منظور نظارت بر اجرا و حل مسائلی که ممکن است پیش آید متعهد شدهاند.
این کمیسیون مشترک علاوه بر آن با آژانس برای تسهیل رفع نگرانیهای حال و گذشته در زمینه برنامه هستهیی ایران از جمله گام نظامی احتمالی برنامه هستهیی ایران و فعالیتهای ایران در پارچین، کار میکند.
لغو محدود، موقتی و قابل بازگشت تحریمها
در ازای این گامها، گروه 1+5 لغو تحریمهای محدود، موقتی، هدفمند و قابل بازگشتی را ارایه میکند و در عین حال بخش اعظم تحریمهایمان از جمله ساختار تحریمهای نفتی، مالی و بانکداری را حفظ میکنیم. اگر ایران به تعهداتش عمل نکند، لغو تحریمها را لغو میکنیم. گروه 1+5 به طور مشخص متعهد شده است که:
به مدت شش ماه، اگر ایران به تعهداتش تحت این توافق عمل کند، تا جایی که تحت سیستمهای سیاسیشان امکانپذیر باشد تحریمهای هستهیی جدیدی را اعمال نکنند.
برخی تحریمها در زمینه طلا و فلزات گرانبها، بخش خودروسازی ایران و صادرات پتروشمی ایران را به حالت تعلیق درآورد و احتمالا حدود 1/5 میلیارد دلار درآمد را در اختیار ایران قرار دهد.
مجوز بازرسیها و تعمیرات مرتبط با ایمنی در داخل ایران را برای برخی خطوط هوایی خاص ایرانی بدهد.
اجازه دهد که خرید نفت ایران در سطح فعلی که به نحو قابل توجهی کاهش یافته است یعنی سطوحی که 60 درصد کمتر از دو سال پیش است باقی بماند.
در مدتی که ایران به تعهداتش عمل میکند، 4/2 میلیارد دلار از این فروشها اجازه پیدا میکند در اقساط به ایران انتقال یابد.
اجازه دهد که 400 میلیون دلار به صورت کمکهای تحصیلی دولتی از صندوقهای ایرانی محدودی مستقیما به موسسات آموزشی شناخته شده در کشورهای ثالث انتقال یابد تا هزینههای تحصیلی دانشجویان ایرانی تسویه شود.
تعاملات انساندوستانه
تعاملات انساندوستانه که طبق قانون آمریکا اجازه آن داده شده است را تسهیل بخشند. تعاملات انساندوستانه با صراحت از تحریمهای کنگره مستثنی قرار داده شده است تا این کانال، دسترسی به هیچگونه منبع جدید درآمدی را در اختیار ایران قرار ندهد. تعاملات انساندوستانه، تعاملات مربوط به خرید غذا، کالاهای کشاورزی، دارو، ابزارآلات پزشکی توسط ایران است؛ ما علاوه بر آن معاملات مربوط به هزینههای پزشکی را که در خارج از کشور به وجود آمده است تسهیل میبخشیم. ما این کانال را برای نفعرسانی به مردم ایران برقرار خواهیم کرد.
مدنظر قرار دادن لغو محدود تحریمها
به طور کلی حدود 7 میلیارد دلار حاصل از لغو تحریمها بخش کوچکی از هزینههایی است که ایران در مدت زمان این فاز اولیه تحت تحریمهایی که در جای خود باقی خواهد ماند دریافت خواهد کرد. دسترسی به بخش اعظم داراییهای خارجی ایران که حدود 100 میلیارد دلار است به واسطه تحریمها امکانپذیر نیست یا محدود است.
در شش ماه آینده فروش نفت خام ایران نمیتواند افزایش یابد. تحریمهای نفتی به تنهایی در مقایسه با آنچه ایران در یک دوره شش ماهه در سال 2011 یعنی پیش از اجرایی شدن این تحریمها به دست آورد، باعث از دست رفتن حدود 30 میلیارد دلار درآمد توسط ایران میشود که حدود 5 میلیارد دلار در ماه است. اگرچه ایران اجازه دسترسی به 4/2 میلیارد دلار از درآمدهای نفتیاش را خواهد داشت، حدود 15 میلیارد دلار از درآمدهایش در طول این مدت به حسابهای مسدود شدهاش در خارج از کشور ریخته خواهد شد. به طور خلاصه ما انتظار داریم که موجودی پول ایران در حسابهای مسدود شدهاش در خارج از کشور تحت مفاد این توافق افزایش یابد، نه کاهش.
گروه 1+5 با تاکید بر «حفظ فشار اقتصادی به ایران و حفظ ساختار تحریمهایشان» آوردهاند: در طول فاز اولیه، ما به اعمال شدید تحریمهایمان علیه ایران از جمله اتخاذ اقدامات علیه کسانی که سعی میکنند از تحریمهایمان اجتناب کنند یا آنها را دور بزنند ادامه خواهیم داد. تحریمهایی که روی فروش نفت خام تاثیر میگذارند همچنان به دولت ایران فشار وارد خواهند آورد.
1+5 در توافقنامه منتشر شده مدعی شده اند: ما در همکاری با شرکای بینالمللیمان فروش نفت ایران را از 2/5 میلیون بشکه در روز در اوایل سال 2012 به یک میلیون بشکه در روز در مرحله کنونی رساندهایم و توانایی فروش تقریبا 1/5 میلیون بشکه در روز را از ایران گرفتهایم. یعنی از دست رفتن بیش از 80 میلیارد دلار از اوایل سال 2012 که ایران هرگز نمیتواند آن را جبران کند. تحت این گام اولیه، ممنوعیت فروش نفت خام به اتحادیه اروپا در جای خود باقی خواهد ماند و فروش نفت ایران به حدود یک میلیون بشکه در روز محدود خواهد شد که موجب میشود ایران هر ماه 4 میلیارد دلار بیشتر را در زمینه فروش نفت از دست بدهد.
تحریمهایی که روی صادرات کالاهای نفتی به ایران تاثیر میگذرارد که باعث از دست رفتن میلیاردها دلار درآمد میشود، در جای خود باقی خواهد ماند.
بخش اعظم حدود 100 میلیارد دلار ایران که در منابع ارزی خارجی این کشور قرار دهد طبق تحریمها همچنان خارج از دسترس یا محدود است.
بخشهای مهم دیگر رژیم تحریمهای ما در جای خود باقی میمانند، از جمله:
- تحریمها علیه بانک مرکزی ایران و حدود 24 بانک ایرانی مهم و موسسات مالی دیگر؛
- تحریمهای ثانویه، به موجب قانون تحریمهای جامع ایران، پاسخگویی و بیبهرهسازی (CISADA) و برخی قوانین دیگر، علیه بانکهایی که با افراد و موسسات تحریم شده توسط آمریکا تعامل تجاری دارند.
- تحریمها علیه کسانی که دامنه گستردهای از دیگر خدمات مالی مانند انواع مختلف بیمه را به ایران ارائه میکنند؛ و دسترسی محدود شده به سیستم مالی آمریکا همه تحریمهای مربوط به ششصد شخص و موسسه که به خاطر حمایت از برنامه هستهیی و موشک بالستیک ایران هدف قرار داده شدند، در جای خود باقی خواهد ماند.
- تحریمها علیه سرمایهگذاریهای درازمدت و ارائه خدمات فنی به بخش انرژی ایران در جای خود باقی خواهد ماند.
- تحریمها علیه برنامه نظامی ایران در جای خود باقی خواهد ماند.
- تحریمهای گسترده آمریکا علیه تجارت با ایران در جای خود باقی خواهد ماند و جلوی دسترسی ایران به هرگونه تعاملی با بزرگترین اقتصاد جهان را خواهد گرفت.
- همه تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل در جای خود باقی خواهد ماند.
- همه تحریمهای هدفمند ما در رابطه با حمایت ایران از تروریسم، نقش بیثباتکننده ایران در بحران سوریه و سابقه بد حقوق بشرش در میان نگرانیهای دیگر در جای خود باقی خواهد ماند.
یک راهحل جامع
در فاز اولیه شش ماهه، گروه 1+5 درباره محتوای یک راهحل جامع مذاکره خواهد کرد. تا اینجا خطوط پارامترهای کلی راهحل جامع گامهای ملموسی را ترسیم میکند که به جامعه بینالمللی اطمینان میدهد که فعالیتهای هستهیی ایران منحصرا صلحآمیز خواهد بود. در رابطه با این راهحل جامع: هیچگونه توافقی در زمینه راهحل جامع صورت نمیگیرد، تا زمانی که موافقت در زمینه همه چیز حاصل شود. در شش ماه آینده ما تشخیص خواهیم داد که آیا راهحلی که به ما اطمینان کافی دهد که برنامه هستهیی ایران صلحآمیز است وجود دارد یا خیر؟ اگر ایران نتواند نگرانیهای ما را حل کند، ما آمادهایم که تحریمها و فشار را افزایش دهیم.
***نتیجهگیری:
به طور خلاصه این گام اولیه به نوبه خود پیشرفت بسیار زیادی است. بدون این توافقنامه مرحلهای ایران میتواند چرخش هزاران سانتریفیوژ دیگر را آغاز کند. میتواند سانتریفیوژهای نسل جدید را که مدت زمان فوران (اشاره به رسیدن ایران به آنچه غرب توانایی ساخت سلاح هستهیی میکند) را کوتاهتر میکند، نصب کند.
میتواند راکتور آب سنگین اراک را سوختگذاری و راهاندازی کند. میتواند ذخایر اورانیوم 20 درصدی خود را از آستانه اورانیوم لازم برای ساخت بمب فراتر ببرد. ایران تحت شرایط درک گام اولیه هیچ یک از این موارد را نمیتواند انجام دهد.
علاوه بر آن بدون این رویکرد مرحلهای، ائتلاف تحریمهای بینالمللی تضعیف خواهد شد، زیرا ایران این استدلال را برای جهان مطرح خواهد کرد که درباره رسیدن به یک راهحل دیپلماتیک جدی بود و ما نبودیم. در آن صورت نمیتوانستیم شرکایمان را در زمینه عمل مهم اعمال تحریمهایمان با خود همراه کنیم. ما با این گام اولیه برنامه هستهیی ایران را متوقف میکنیم و به عقب میرانیم و یک گزینه مشخص را در اختیار ایران قرار میدهیم؛ به تعهداتش عمل کند و با حسن نیت برای رسیدن به یک توافق نهایی مذاکره کند یا کل جامعه بینالمللی با انزوا و فشار بیشتر واکنش نشان خواهد داد.
مردم آمریکا یک راهحل صلحآمیز و پایدار را که مانع دستیابی ایران به سلاح هستهیی شود و رژیم منع اشاعه جهانی را تقویت کند ترجیح میدهند.
این راهحل پتانسیل تحقق این هدف را دارد. آمریکا از طریق دیپلماسی قاطع و اصولی نقش خود را برای تحقق صلح بیشتر، امنیت و همکاری در میان کشورها ایفا خواهد کرد.
++ توی آلماتی بر سر 20% چونه میزدیم ، الان 5% را راحت پذیرفتیم!!! عملا پیشرفت تعطیل....